تاریخ انتشار:
از روحانی بعید است
اقتصاد شادمانی
«دیروز هندوانهای خریدم تا به همراه خانواده صرف کنیم. اما سفید بود. از روحانی بعید است» این عبارت و جملات و نظرات طنزآمیز فراوانی که این روزها در فضای مجازی، پیامکها و لطیفههای مردم دیده و شنیده میشود، بیانگر دو روی متفاوت یک حقیقت است.
«دیروز هندوانهای خریدم تا به همراه خانواده صرف کنیم. اما سفید بود. از روحانی بعید است» این عبارت و جملات و نظرات طنزآمیز فراوانی که این روزها در فضای مجازی، پیامکها و لطیفههای مردم دیده و شنیده میشود، بیانگر دو روی متفاوت یک حقیقت است. اول آنکه فضای اقتصادی و بیماری نهفته در آن بسیار جدی است و باید توجه داشت که نمیتوان متوقع بود حتی با وجود توقف جریان نامطلوب در کوتاهمدت تحولات مثبت چشمگیر رخ دهد. در شرایطی که نرخ بیکاری جوانان هشداردهنده است، رکورد تولید اشتغال 700 هزار نفر در سال غیرقابل تکرار به نظر میرسد، رشد اقتصادی صفر و یا منفی بوده است، اصلاح قیمتهای انرژی اجتنابناپذیر است و تعامل با دنیا دچار تزلزل شده است، انتظار رشد سریع اقتصادی و حل بحران اشتغال در کوتاهمدت و حتی میانمدت همانند انتظار وقوع معجزه است. در بهترین حالت میتوان فردی را متصور شد که از عمق پنج متری به عمق دو متری بالا کشیده میشود اما باز هم زیر آب است.دوم آنکه با وجود چهره نگرانکننده، مردم روحیه پیدا کرده و شاد شدهاند. این شادمانی ابتدا در پیامکها و فضای مجازی و سپس به صورت آشکار در اجتماعات و شادیهای
خیابانی خود را نشان داد. نمیتوان حضور گسترده مردم به ویژه قشر جوان -که احتمالاً بیشترین توقعات را دارند- را در این جشنواره خیابانی انکار کرد. حضوری که پس از پیروزی تیم فوتبال و راهیابی ایران به جام جهانی مضاعف شد و جالب آنکه حتی در جشن شادمانی دوم باز هم نشانههایی از جشن اول و نتایج مطلوب حاصل از انتخابات به چشم میخورد. بروز شادمانی اجتماعی در ایران میتواند موید این مفهوم اقتصادی باشد که توسعه به معنای رشد اقتصادی نیست. مفاهیم اخیر توسعه و پیشرفت آن را از دیدگاه توسعه اجتماعی میبینند و همین دیدگاه باعث میشود کشورها به دنبال الگویی مبتنی بر شرایط اجتماعی، فرهنگی و انسانی خاص خود باشند.
رضایتمندی اجتماعی
یکی از مهمترین نظرات درباره ماهیت و اهداف توسعه نظر حاکم کشور زیبا و فقیر بوتان وانگ چوک است. این کشور بین هند و چین قرار دارد و تولید ناخالص داخلی سرانه آن حدود 1400 دلار است. وی در پاسخ به انتقاد روزنامه فایننشالتایمز درباره نرخ رشد اندک بوتان، ساختار سنتی و محدودکننده اجتماعی آن و انزوای آن از جهان غرب به شاخص شادمانی ناخالص مالی (GNH) اشاره کرد. این شاخص بر اهمیت رضایتمندی در جامعهای تاکید میکند که از مقدار تولید و سنتهای فرهنگی و محیط طبیعی خود راضی هستند. در حالی که مدلهای سنتی رشد بر جنبههای کمی توسعه اقتصادی تمرکز دارند شاخص GNH بر اشتراک مساعی و رویکردهای بازخورد مثبت جنبههای مادی و معنوی توسعه تاکید میکند. مفهوم GNH بر چهار ستون استوار است:
- توسعه اقتصادی - اجتماعی عادلانه و پایدار (در شکل سنتی)
- حفظ محیط طبیعی
- حاکمیت خوب و مدیریت اقتصاد و امور عمومی
- اهمیت حفاظت از ارزشهای فرهنگی
تحقیقات روانشناسی و اقتصادی نشان میدهد که مردم بوتان خوشحالند. اولین نقشه رضایتمندی در جهان توسط دانشگاه لیستر در بریتانیا تدوین شد. این نقشه بر اساس دامنه وسیعی از دادههاست که از سطح ثروت (درآمد و برابری) گرفته تا بهداشت و دسترسی به تحصیل را دربر دارد. در کشور بوتان از زمانی که پادشاه به موضوع رضایتمندی توجه کرد اوضاع روبه بهبودی بوده است. توزیع فقر در این کشور به نوعی عادلانه است و با رضایت مردم، اقتصاد از یک سطح مطلقاً پایین روبه رشد گذاشته است. تحلیل دقیقتر آماری نشان میدهد سطح رضایتمندی در کشورهای مختلف با بهداشت (ضریب همبستگی 62/0)، توانایی مالی (52/0) و تحصیل (53/0) ارتباط مستقیم دارد. با این حقیقت شاید بتوان توضیح داد که چرا نتایج نظرسنجی بیبیسی برای اقتصاددانان سنتی تعجبآور بود. بیشتر از 81 درصد پاسخدهندگان اعتقاد داشتند که دولت باید به جای ثروتمند کردن مردم آنها را خوشحال کند. این امر به نوع حکومت بستگی دارد و نمیتوان گفت دولتها باید صرفاً به خوشحال کردن مردم بیندیشند. در مقابل آنها باید توجه کنند که شاخص رضایتمندی در کشور آنها چگونه است و مطابق آن تصمیمگیری کنند.
موفقیت و شادمانی
شادمانیهای اخیر ناشی از حس موفقیت بود. موفقیت در انتخابات و موفقیت در رقابتهای جام جهانی. بنابراین ایجاد حس موفقیت میتواند عامل ترویج شادمانی باشد. موفقیت میتواند واژهای بهتر به جای تولید یا توسعه و یا حتی رضایت باشد. موفقیت میتواند از رضایت وسعت بیشتری داشته باشد چراکه دربرگیرنده تاثیر فعالیت محاسبهشده است. در اقتصاد هر نوع فعالیت محاسبه شده که به تاثیری ملموس منجر شود میتواند حس موفقیت و شادمانی اجتماعی را برانگیزد. حتی از دیدگاه آداب و رسوم فرهنگی هم باید توجه داشت که مردم برای یکدیگر آرزوی موفقیت دارند. در توسعه متوازن موفقیت بیانگر فعالیت است و لذا ابتدا باید فعالیتی وجود داشته باشد. واضح است که توسعه باید تمام جنبههای مالی، اقتصادی، زیستمحیطی، اجتماعی، نهادی و سیاسی را به طور متوازن دربر داشته باشد. اما حس شادمانی و موفقیت باید در تمام سطوح جامعه جریان پیدا کند و این مستلزم مشارکت همگانی است. حضور اقشار مختلف مردم در جشنهای خیابانی اخیر ثابت میکند آنها احساس کردند که فعالیتی داشتهاند که به موفقیت منجر شده است. این روند باید ادامه یابد و دولت تدبیر و امید باید احساس موفقیت را در میان
مردم حفظ کند. اکنون این سوال مطرح میشود که این نوع مدل رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی- سیاسی تا چه اندازه امکانپذیر است؟
احساس مثبت و مزایای آن
ریچارد دیویدسن در کتاب پرفروش سال 2012 خود با عنوان زندگی احساسی مغز استدلال میکند که احساسات مثبت و شادمانی بر سلامتی طولانیمدت تاثیرگذار است. یافتهها نشان میدهد شادمانی نقش مهمی در سلامت فرد و جامعه دارد. افراد شاد 14 درصد طولانیتر زندگی میکنند و طول عمرشان 5/7 تا 10 سال از دیگران بیشتر است. هدف مطالعات آن بودکه کشورها و بنگاههای آماری را وادار کنند به دادههای شادمانی توجه کنند. این دادهها باید در برنامههای دولتی لحاظ شوند و با تاکید بر چیزهایی که مردم را خوشحال میکنند شادمانی ملی را افزایش دهند. باور همگانی بر این است که جوامع باید شادمانی شهروندان را افزایش دهند. متفکران و اقتصاددانان آمریکایی و بریتانیایی شادمانی را بهترین چیز برای همگان میدانند. بوتان به جای تولید ناخالص داخلی درصدد افزایش شادمانی ناخالص ملی است و چین خود را پیشتاز حرکت به سوی جامعه متوازن میداند. از دیدگاه سنتی، شادمانی انتخابی فردی بود که به جای سیاست اجتماعی باید از طریق تلاش فردی به دست میآمد. از این دیدگاه شادمانی بسیار انتزاعی و مبهم است و نمیتواند در زمره اهداف ملی قرار گیرد. اما مطالعات روانشناسان،
اقتصاددانان، نظرسنجان و جامعهشناسان نشان میدهد شادمانی را میتوان به طور عینی اندازهگیری کرد، ارزیابی کرد، رابطه همبستگی آن با عملکرد مغز را معین کرد و آن را به ویژگیهای فرد و جامعه مرتبط ساخت. سوال از افراد در زمینه رضایت آنها از زندگی و میزان شادمانی اطلاعات زیادی را درباره جامعه فراهم میکند. این اطلاعات میتوانند بیانگر بحرانی در پسزمینه یا نشاندهنده تواناییهای نهفته باشند یا میتوانند نیاز به تغییر را نشان دهند. اندازهگیری شادمانی چه به صورت «شادمانی عاطفی» یعنی فراز و نشیبهای زندگی روزمره و چه «شادمانی ارزیاب» یعنی ارزیابی کل زندگی میتواند جنبههای مختلف ماهیت انسانی و زندگی اجتماعی را برملا سازد. شادمانی عاطفی خوشیهای ناشی از دوستی، صرف زمان با خانواده، یا حتی ناخوشیهای حاصل از مسیر طولانی به سر کار یا مجادله با رئیس را دربر دارد. شادمانی ارزیاب جنبههای مختلف زندگی که به رضایتمندی یا نومیدی از جایگاه فرد در جامعه مربوط هستند را اندازه میگیرد. درآمد بالاتر، سلامت ذهن و جسم و اعتماد بالا در جامعه (سرمایه اجتماعی) تاثیر بالایی در خلق شادمانی و رضایتمندی دارند (نباید از این نکته غافل
ماند که اعتماد و شادمانی بالا در کشورهای اسکاندیناوی باعث شد َآنها از همتایان اروپایی خود در جنوب و شرق قاره به مراتب ثروتمندتر باشند). درآمد یک خانوار در رضایت از زندگی تاثیرگذار است، اما این تاثیر محدود است. چیزهای مهمتر دیگری هم هست: اعتماد در جامعه، سلامت جسم و روح، کیفیت حکمرانی و حاکمیت قانون از آن جملهاند. بالا بردن درآمد به ویژه در جوامع فقیر شادمانی را افزایش میدهد اما تقویت همکاری موثرتر است. تصادفی نیست که شادمانترین مردم دنیا در کشورهایی هستند که علاوه بر درآمد بالا از درجه بالایی از مساوات اجتماعی، اعتماد و کیفیت حکمرانی برخوردارند. در سالهای اخیر دانمارک در صدر قرار داشته است و در نیمقرن گذشته رضایتمندی از زندگی در آمریکا کاهش یافته است. دورهای که در آن ایالات متحده شاهد افزایش نابرابری، کاهش اعتماد اجتماعی و از دست رفتن اطمینان مردم به دولت بوده است. داستان بوتان به ما میگوید که شادمانی میتواند اصلی سازمانی در حکمرانی و سیاستگذاری باشد. معرفی شاخص شادمانی ناخالص ملی توسط پادشاه تلاشی جدی، عمیق و پایدار در جهت اندازهگیری شادمانی و کاربرد آن در مسیر تدوین سیاستهای عمومی بود. این
تلاش میتواند الهامبخش دیگر کشورها باشد.
شادمانی و اهداف توسعه پایدار
طبق توصیههای پانل تخصصی سازمان ملل در پایداری جهانی، اهداف توسعه هزاره که تا سال 2015 تعیین شدهاند باید با اهداف توسعه پایدار جایگزین شوند. اهداف جدید چهار رکن دارند که حذف فقر شدید و پایداری زیستمحیطی ارکان اول و دوم را تشکیل میدهند. رکن سوم مشارکت اجتماعی است که در آن جوامع متعهد میشوند منافع حاصل از فناوری، پیشرفت اقتصادی و حکمرانی خوب برای همگان -چه مرد و چه زن، اقلیت و اکثریت- در دسترس باشد. شادمانی فقط مخصوص گروه مسلط نیست. هدف باید این باشد: شادمانی برای همگان. رکن چهارم حکمرانی خوب است. یعنی توانایی جامعه در فعالیت گروهی از طریق مشارکت واقعی نهادهای سیاسی. حکمرانی خود تنها ابزار نیست بلکه میتواند به خودی خود یک هدف باشد چراکه حکمرانی خوب نشاندهنده توانایی افراد برای کمک به شکلدهی به زندگی خود و رسیدن به شادمانی حاصل از مشارکت سیاسی و آزادی است. علاوه بر اندازهگیری عملکردهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی دولتها باید به اندازهگیری منظم شادمانی بپردازند. جمعآوری اطلاعات از قبل آغاز شده است و موسسه پایش ارزشهای جهانی 65 کشور و گالوپ 155 کشور را تحت پوشش قرار دادهاند. اکنون این موضوع مطرح
است که آیا این اندازهگیریها اطلاعات معتبری درباره کیفیت زندگی ارائه میدهند تا بتوان آنها را مبنای سیاستگذاری قرار داد؟ نتیجه کلی آن است که دادههای منظم و در مقیاس بالای شادمانی باعث بهبود سیاستگذاری در اقتصاد کلان میشود.
جدی گرفتن شادمانی
بیشتر علوم اجتماعی، سیاسی و سیاستگذاریها بر حذف بیماریها، جرم و جنایت، فقر و جنگ تمرکز دارند. شاید در جهان انباشته از دشواریها صحبت از شادمانی و اندازهگیری آن نوعی تجمل باشد. دلیل اول اهمیت شادمانی در جهانی پر از بدی و شرارت بر یک باور استوار است. این باور که شواهد متعددی پشتیبان آن هستند، میگوید که شادمانی حوزه وسیعتری از روشهای ممکن برای ساختن جهان بهتر، پیدا کردن راهحلهای موثرتر برای فقر، بیماری و جنگ فراهم میکند. اندازهگیری و حفظ روحیات مثبت راه زندگی سالمتر و طولانیتر را هموار میکند. دلیل دوم که ماهیتی فلسفی دارد تفاوت بین لذتطلبی و خوشاخلاقی است. در اولی زندگی صرف جستوجوی لذت و در دومی صرف تعالی میشود. در روانشناسی نوین لذتطلبی به معنای تمرکز بر احساسات مثبت و خوشاخلاقی به معنای تاکید بر هدف و معناست. تحقیقات اجتماعی در مورد شادمانی نشاندهنده آن است که شادمانی اجتماعی از نوع دوم است. ارزیابی رضایتمندی از زندگی هم لذت و هم هدف را مورد توجه قرار میدهد. شادمانی صرفاً ناشی از لذت زودگذر یا احساسات مثبت لحظهای نیست بلکه هدفمندی در زندگی عامل پایدار شادمانی است.
منابع شادمانی
عواملی را که منجر به شادمانی میشوند در دو گروه فردی و بیرونی تقسیم میکنیم. سلامتی ذهنی و جسمی، تجربیات خانوادگی، تحصیل، جنسیت و سن از عوامل فردی و درآمد، کار، حکمرانی، ارزشها و دین از عوامل بیرونی هستند. بیشتر این عوامل را میتوان توسط سیاستهای دولتی مورد توجه قرار داد. افزایش درآمد کشور از طریق تولید ناخالص داخلی سرانه میتواند هدف باشد اما تنها هدف نیست. افزایش تولید ناخالص داخلی نباید به بهای بیثباتی اقتصادی، بیانسجامی جامعه، از دست رفتن جایگاه و کرامت ضعفا در اقتصاد، قربانی شدن معیارهای اخلاقی و محیط زیست تمام شود. اقتصاد باید در خدمت مردم باشد و پویایی و سلامت روحی آنها را تضمین کند. شغل مناسب میتواند نهتنها برای فرد شادمانی به همراه آورد بلکه این شادمانی را به دیگران هم انتقال دهد. کارکنان شاد -بهویژه در بخش دولتی- بهرهوری بالاتری دارند. تاثیر حکمرانی در ایجاد اعتماد بین مردم، مردم و نهادها و مردم و دولت قابل انکار نیست و در نهایت ارزشها و دین هم میتوانند توسط دولت تقویت شوند. دین اصول اخلاقی را آموزش میدهد و افراد مذهبی احساسات مثبت بیشتری دارند.
شناخت این منابع و درک تاثیر آنها در تدوین سیاستهای دولتی موثر است. در این راستا سه گام اصلی باید برداشته شوند.
1- اندازهگیری شادمانی در جامعه
2- تعیین مولفههای شادمانی فردی و اجتماعی
3- استفاده از دادهها برای تدوین سیاستهایی به منظور ایجاد شادمانی بیشتر
توسعه ایرانی اسلامی: توسعه انسانی دینمحور
همانطور که در ابتدا مطرح شد نظریههای نوین توسعه به جای رشد اقتصادی بر رشد سرمایه اجتماعی و توسعه انسانی متمرکز هستند. ارزیابی تجربه توسعه ایران نشان میدهد که شکاف بین لایه حکمرانی و لایه غیررسمی از مهمترین عوامل انحراف از مسیر مطلوب توسعه بوده است. با توجه به ویژگیهای جامعه آرمانی در قانون اساسی و مشخصات جامعه توسعهیافته برای توسعه انسانی دینمحور اصول و ابعاد خود را دارد. در این نوع توسعه نهتنها فرد ایرانی بلکه جامعه ایرانی مورد توجه قرار میگیرد به طوری که با اجرای الگوی توسعه ایرانی اسلامی و تامین نیازهای مادی و معنوی فرد و جامعه ایرانی به سبب حفظ کرامت انسانی و تعالی اجتماعی در سایه رضایتمندی شهروندان ایرانی، هم فرد ایرانی به زندگی در جامعه ایران مفتخر بوده و هم جامعه ایرانی با افتخار در صحنه جهانی حضور خواهد یافت.
نتیجهگیری و توصیههای سیاستی
هنگام تفکر درباره افزایش شادمانی، یکی از مهمترین جنبهها اندازهگیری آن است. شادمانیهای اخیر مردم ایران و جشن خیابانی جلوه بارزی از احساس درونی آنها و شعله امیدی بود که انتخابات ریاستجمهوری و متعاقب آن پیروزی تیم ملی فوتبال در قلب آنها شعلهور ساخت. با توجه به نقش شادمانی در ایجاد حس همکاری، نوعدوستی، ملیگرایی و مشارکت در پیشرفت کشور این ضرورت وجود دارد که دادههای مرتبط با آن در مقیاس وسیع جمعآوری شود تا سیاستگذاران بتوانند از آنها در جهت بهبود سیاستگذاریهای اقتصاد کلان و ارائه آگاهانه خدمات اجتماعی بهره ببرند. به این منظور لازم است عوامل موثر بر سطوح شادمانی شناسایی شوند. همانطور که گفته شد عواملی مانند درآمد، کار، حکمرانی و دین را میتوان توسط دولت و نهادها تقویت کرد. متغیرهای دیگری مانند اعتماد اجتماعی، کیفیت کارها، آزادی انتخاب و مشارکت سیاسی تاثیر عمیقی بر شادمانی دارند. اگرچه برآورده کردن نیازهای اولیه زندگی برای شادمانی ضروری هستند، پس از عبور از این مبنا، شادمانی بیشتر به کیفیت روابط انسانی مرتبط خواهد شد. اهداف سیاستی باید دربرگیرنده ایجاد اشتغال، بهبود کیفیت کار، احترام و اعتماد در
جامعه، سلامتی جسم و روح، پشتیبانی از خانواده و تحصیلات مناسب برای همگان باشد. دولت میتواند این اهداف را از طریق سیاستهای مشارکتی محقق سازد. سه گام اصلی سیاستگذاری مبتنی بر شادمانی شامل اندازهگیری شادمانی، توضیح مولفههای آن و استفاده از تحقیقات مرتبط در طراحی و ارائه خدمات میشود. در پایان توصیههای زیر در این راستا ارائه میشوند.
شادمانی از احساس موفقیت ناشی میشود. کسانی که در جشنهای خیابانی اخیر شرکت کرده بودند از موفقیت در انتخابات و در رقابتهای جام جهانی شادمان بودند. این شادمانی باید حفظ و از آن در جهت توسعه سرمایه اجتماعی بهرهبرداری شود. لذا مردم و به ویژه نسل جوان باید همواره احساس موفقیت داشته باشند. آنها باید موفقیت را در زندگی فردی خود و در جایگاه ایران در عرصه جهانی ببینند تا شادمانی و افتخار را همواره در وجود خود احساس کنند.
1- با توجه به ارتباط مستقیم بهداشت و شادمانی تاکید دولت بر بهبود سلامت جامعه و پرداختن به بیمه سلامت کاملاً منطقی به نظر میرسد و میتواند راهکار موثری برای افزایش شادمانی اجتماعی باشد.
2- مشارکت همگانی به ویژه مشارکت زنان و جوانان نقش موثری در توسعه اجتماعی- اقتصادی دارد. در این صورت احساس مفید بودن و موفقیت در آنها تقویت میشود. حتی فعالسازی حرفهای زنان را میتوان به عنون ابزاری برای ایجاد حقوق مساوی و نه ابزار اقتصادی نگریست.
3- رضایتمندی فرد از جایگاه خود در جامعه به عنوان یک عامل شادمانیبخش باید مورد توجه قرار گیرد. معلمان، پرستاران، نیروهای امنیتی، کارمندان و همه اقشار باید در جایگاه خود احساس کرامت و عزت داشته باشند تا بتوان بهرهوری و انگیزه آنها را بالا برد. این مهم از طریق رسانهها و تشکیل سازمانهای صنفی قابل تحقق است.
4- حکمرانی خوب و حاکمیت قانون حس امید به آیندهای بهتر را برای مردم به وجود میآورد و برابری اجتماعی را تقویت میکند. سیاستگذاران باید در تدوین سیاستهای خود و البته در مراحل اجرا به این ویژگی توجه کنند.
5- اعتماد مردم به دولت یکی دیگر از عوامل مهم ایجاد رضایتمندی اجتماعی است. پرهیز از عوامفریبی، وعدههای دروغین، عدم شفافیت و نقص در اطلاعرسانی میتواند اعتماد مردم به دولت را افزایش دهد. همانطور که در بحثهای مبارزات انتخاباتی مطرح شد سفره دولت نباید از سفره مردم جدا شود.
6- شادمانی اجتماعی به معنای لذتطلبی نیست بلکه هدف و معنایی در ورای آن نهفته است. شادمانی اجتماعی هنگامی بروز میکند که جامعه احساس کند در زندگی هدفی دنبال میشود که تحقق آن به معنای موفقیت است. نباید بروز احساسات شادمانی را به بهانههایی همچون لذتطلبی و یا گسترش فساد اخلاقی سرکوب کرد. برعکس باید با برنامههای مناسب از آنها استقبال و در جهت تنظیم آنها اقدام کرد.
7- از آنجایی که دین و تعالیم مذهبی امیدوارکننده و شادمانیبخش هستند نقش دولت در اشاعه آن و تقویت سازمانهای دینی مردمنهاد پررنگتر میشود. توسعه انسانی دینمحور میتواند در این زمینه راهگشا باشد، اما دینمحوری به معنای تحمیل و اجبار نیست. هر اندازه نقش مردم و نهادهای مردمی در این زمینه بیشتر شود روحیه معنوی آنها با حس موفقیت در دستیابی به اهداف دینی بیشتر تقویت میشود و شادمانی اجتماعی بیشتری را شاهد خواهیم بود.
دیدگاه تان را بنویسید