تاریخ انتشار:
آیا شادمانی برای رشد اقتصادی مفید است؟
زندگی خوب، زندگی شاد
زندگی خوب، آنگونه که من درک میکنم، یک زندگی شاد است. منظورم این نیست که اگر شما خوب باشید شاد خواهید بود؛ منظورم این است که اگر شاد باشید خوب خواهید بود.(برتراند راسل)
زندگی خوب، آنگونه که من درک میکنم، یک زندگی شاد است. منظورم این نیست که اگر شما خوب باشید شاد خواهید بود؛ منظورم این است که اگر شاد باشید خوب خواهید بود. (برتراند راسل)
این جملهای است که «بن لی» استاد اقتصاد در دانشگاه کلرادو و «یی لو» استاد اقتصاد دانشگاه ملی سنگاپور در ابتدای تحقیق خود در مورد تاثیر متقابل شادمانی و رشد اقتصادی نوشتهاند. اگرچه این تحقیق کاملاً متناسب با فضای این روزهای کشور و امیدواری ایجادشده و نشاط ناشی از آن نیست اما شاید بتواند دید روشنتری نسبت به رابطه بین شادمانی در جامعه و چگونگی اثرگذاری آن بر رشد اقتصادی ارائه کند. این دو اقتصاددان در مقدمه تحقیق خود میگویند همانطور که راسل گفته شادمانی بیشتر در زندگی فردی اهمیت دارد. هنوز مشخص نشده که آیا شادمانی ساکنان یک کشور بر رشد اقتصادی آن کشور اثرگذار است یا خیر. تصویر یک نشاندهنده همبستگی مثبت بین سطح شادمانی مردم و نرخ رشد سرانه تولید ناخالص داخلی در بین کشورها در دهه 1990 است. برای مثال دانمارک (DNK) با سطح شادمانی 20/8 نرخ رشد سالانه 02/2 درصدی را تجربه کرده است در حالی که مولداوی (MDA) که سطح شادمانی 15/4 داشته نرخ رشد سالانهاش منفی 84/3 درصد اعلام شده است. افزایش درآمد خانوار میتواند وضعیت زندگی افراد را بهبود ببخشد و در نتیجه شادمانی آنها را بالا ببرد که پیامد آن بهبود رشد خواهد بود. این
همبستگی را میتوان با استفاده از مولفههایی که به دو شاخص رشد اقتصادی و شادمانی ارتباط دارند یا با این واقعیت که رشد اقتصادی مولد شادمانی است، توضیح داد. اما شادمانی خود چگونه در جامعه ایجاد میشود؟ ایجاد شادمانی میتواند دلایل متعدد اجتماعی و اقتصادی داشته باشد که خود باعث شادمانی بلندمدت، میانمدت و یا کوتاهمدت میشود. برای نمونه اثر انتخابات میتواند یک مولفه کوتاهمدت برای ایجاد شادمانی باشد. یا موفقیتهای ورزشی هم میتواند باعث ایجاد شادمانیهای کوتاهمدت و گذرا در جامعه باشد. اما پژوهشگران عوامل بلندمدتتری را هم در نظر میگیرند از جمله افزایش درآمد خانوار، افزایش سرانه تولید ناخالص داخلی، برقراری دموکراسی و رها شدن از حکومتهای خودکامه و یا حتی برابری و نابرابری جنسیتی. این دو استاد دانشگاه در تحقیق خود کانالهایی را که شادمانی از طریق آنها بر رشد اقتصادی اثر میگذارد مورد بررسی قرار میدهند. اولین کانال ممکن از دید آنها مصرف و
سرمایهگذاری است. پسانداز کردن برای روز مبادا و یا خرج کردن وابسته به این است که شادمانی سود نهایی مصرف را بالا میبرد یا پایین میآورد و مستند است که مردم شادمانتر در کنار خرج کردن و هزینهکرد برای شادی خود، سرمایهگذاریهای ماندگارتری دارند. دوم اینکه شادمانی با شاخص امید به زندگی مرتبط است. امید به زندگی کوتاه سرمایهگذاری را محدود به سرمایه فیزیکی و انسانی میکند در حالی که زندگی طولانیمدت باعث سرمایهگذاریهای بلندمدتتر خواهد شد. اگرچه ممکن است اثر منفی افزایش جمعیت کشور که ممکن است به کاهش درآمد سرانه منجر شود نیز محتمل باشد و حتی باید افزایش جمعیت سالخورده را هم که دیگر قادر به تولید و کار نیستند و نگهداری و درمان آنها هزینه دربر دارد در نظر گرفت. اما کانال سوم این است که شادمانی، بخشش را در خود دارد و رفتارهای به نفع اجتماع را تشدید میکند بنابراین در یک جامعه شادمانتر احتمالاً سطح بالاتری از اعتماد وجود دارد (سرمایه اجتماعی) که ایجاد آن به ارتقا و بهبود رشد اقتصادی میانجامد.
دیدگاه تان را بنویسید