تاریخ انتشار:
احمد شیرزاد از فرصتها و تهدیدهای اظهارنظر عمومی درباره مذاکرات هستهای میگوید
مذاکرهکننده پستچی نیست
برگزاری همایش «دلواپسیم» در هفته گذشته این بحثها را داغتر کرد. بر همین اساس به سراغ احمد شیرزاد نماینده مجلس ششم و از تحلیلگران سیاسی کشور رفته و درباره این موضوع با او گفتوگو کردهایم.
این روزها بحث ارزیابی دستاوردهای هستهای تیم مذاکرهکننده ایرانی به یکی از مباحث اصلی سیاسی و رسانهای کشور بدل شده است. برگزاری همایش «دلواپسیم» در هفته گذشته این بحثها را داغتر کرد. بر همین اساس به سراغ احمد شیرزاد نماینده مجلس ششم و از تحلیلگران سیاسی کشور رفته و درباره این موضوع با او گفتوگو کردهایم.
مذاکرات هستهای این روزها به بحث داغ گفتوگوها و اظهارنظرات تبدیل شده است و حتماً در جریان هستید که در روزهای اخیر هم همایشی تحت عنوان «دلواپسیم» در راستای چنین موضوعی مطرح شده است. برای شروع بحث میخواستم این پرسش را طرح کنم که به نظر شما موضوعاتی در چنین سطحی، چگونه باید مورد نقد و بررسی قرار بگیرد؟
برگزاری همایش در راستای مسائل و موضوعاتی که دغدغه عمومی است قطعاً کار درست و پسندیدهای است. به شرطی که بهطور همهجانبه باشد و موضوع قابلیت بررسی و باز شدن داشته باشد. علاوه بر آن شرایط به گونهای فراهم شود که درباره همه ابعاد یک مساله، همه افرادی که در آن زمینه تفکر و نظری دارند بتوانند حضور پیدا کنند و نظرات خود را ارائه دهند. در حال حاضر متاسفانه این افراد بهطور یکجانبه تریبون در اختیارشان قرارگرفته است.
یعنی به نظر شما برگزاری چنین همایشی با این موضوع صحیح است اما نباید تریبون تنها در اختیار یک گروه قرار گیرد؟
البته اینکه اظهارنظر در چنین زمینههایی برای همه افراد ممکن نیست مهمترین دغدغه است و مهمترین ایراد به برگزاری چنین همایشی است. بنابراین میتوان نسبت به چنین عملی این نظر را با قاطعیت داد که اقدام خود این افراد و صحبتشان مثبت نیست و وقتی یکسویه درباره مسالهای صحبت میشود نهتنها منفعتی ندارد بلکه به ضرر منافع ملی و مصالح کشور ماست. من معتقدم که اگر این کار با توجه به سطح مذاکرات استراتژیکی که در حال پیشروی است، درست باشد، باید برای همه افراد چنین امکانی وجود داشته باشد نه فقط یک گروه و جریان خاص.
برخی سیاستمداران معتقدند چنین برنامهای با توجه به واکنشهایی که ایجاد میکند، برخلاف مصلحت است و شاید عاملی برای تضعیف باشد. شما چنین برنامهای را تضعیفکننده مذاکرات نمیدانید؟
برگزاری چنین همایشهایی با هر رویکردی اگر برای همگان ممکن باشد، به نظر مفید میآید اما اگر ما چنین روندی را در پیش نگیریم ممکن است در سطح جامعه ظن و تردیدهایی ایجاد شود و مردم تصور کنند واقعاً کاسهای زیر نیمکاسه است و دولت میخواهد مخفیانه منافع ملت ایران را به تاراج ببرد. بنابراین چنین جلسهای برای اظهارنظر چنین افرادی خوب است و کسانی که سازشان همان آوای گذشته را دارد و نمیخواهند تغییری در وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران رخ دهد، چرا که نه؟ حرفشان را بزنند. این جلسه را نباید منفی نگاه کرد، بلکه در این جلسه این افراد افکارشان را بیان میکنند. نهایتاً هم که دیدید حرف دندانگیری مطرح نشد. بر این اساس مردم حرفهای آنها را شنیدند و قضاوت میکنند.
حال که به بحث توافق هستهای وارد شدیم و احتمالاً شما هم قبول دارید که برگزارکنندگان این همایش به دنبال بازگشت به دوره پیشین و تیم مذاکرهکننده قبلی بودهاند، این توافق اولیه را چقدر منطبق بر مصالح و منافع کشورمان میبینید؟
طبیعتاً در هر توافق جامعی ممکن است امتیازهایی داده و امتیازهایی گرفته شود و اگر به جزییات این توافق نگاهی بیندازیم مجموعاً امتیازی که موجب شود منافع اصولی ایران از میان برود و بر اساس توافق اجازه پایمالی حقوق کشورمان به گروه 1+5 داده شود، وجود ندارد. این را میتوانم با قطعیت بگویم که آنچه بر روی آن توافق کردهایم میتواند روابط بینالملل، سیاست خارجه و اقتصاد مبتنی بر آن را به سمت آرامش سوق دهد و بنابراین نمیتوانیم بگوییم تیم مذاکرهکننده بد عمل کرده است.
در سیاست خارجه کشورمان، همیشه این مساله مطرح میشود که تصمیمگیری بر عهده دولتها نیست و مسوول اصلی سیاست خارجه مقام معظم رهبری و شورای امنیت ملی است. آیا این نظر درست است، این همه درگیری داخلی و افتوخیز در فضای بینالمللی به چه علت است؟
اینکه بگوییم دولتها و تیم مذاکرهکننده بیتاثیر هستند، قطعاً قابل قبول نیست. توجه داشته باشید یک نوع همزمانی ایجاد شده است میان ضرورت ایجاد تغییر در خط مشی اساسی سیاست خارجه نظام و تغییر دولت با تغییراتی در آن سوی جریان. به عبارتی در پاسخ به سوال شما باید گفت اگر چنین ادعایی ایجاد شود که شخصیتهای سیاسی که در دولتها فعالیت میکنند بیاثر هستند اشتباه است و مطمئناً رفتار و منش آنها مهم است. اینکه چه کسی پشت میز مذاکرات مینشیند. چقدر فعال باشد و چقدر در برخورد با تیم مذاکرهکننده مقابل سیاستمدارانه رفتار میکند و حتی اینکه چگونه مطالب را از داخل به خارج و از خارج به داخل منتقل میکند همه این مسائل حائز اهمیت است.
پس اگر بخواهیم به مقایسهای میان تیمهای مذاکرهکننده بپردازیم باید نظر شما را درباره منش و رفتار این تیمها در دورههای گوناگون پرونده هستهای کشورمان جویا شویم؟ کدام یک بهتر عمل کردند؟
بحث هستهای کشورمان و پرونده ما در این زمینه با افتوخیزهای بسیاری روبهرو شده است. اما اگر بخواهیم به قضاوتی که نسبت به تیم مذاکرهکننده میتواند وجود داشته باشد اشارهکنیم، در ابتدا باید گفت تیم مذاکرهکننده نباید در جریان مذاکرات نقش پستچی را بازی کند و نباید مسوول رد و بدل کردن نظرات تیم مذاکرهکننده مقابل و مسوولان کشور باشد. بنابراین درباره یک تیم مذاکرهکننده خوب باید گفت این تیم باید فعالانه طرح و نظر دهد و طرفین ماجرا را با سیاست خود قانع کند. در واقع نقش ارتباطی موثر را بازی کند. در طی این دوران به نظر من ما در دوره آقای لاریجانی، که دبیر شورای امنیت ملی بود، سیاست خارجه کشورمان رویکرد مناسبی را در پیشگرفته بود و در دوره فعلی، که آقای دکتر ظریف مسوولیت مذاکرات را در اختیار دارد نیز روند قابل قبولی حاکم است. البته آن دورانی که آقای روحانی نیز مسوول این پرونده بودهاند و چندان هم دور نیست، این مذاکرات با نتیجه مثبتی همراه بود و ما به بنبستی برخورد نکردیم.
به همه دورهها اشاره کردید به جز آن دورهای که مقبول برگزارکنندگان همایش دلواپسیم بوده است. نظرتان درباره دوره آقای جلیلی چیست؟
به نظر من بدترین دوره در پیشبرد پرونده هستهای در دوره آقای جلیلی بوده است. معمولاً سیر مذاکرات در فضای کاملاً بسته و تکراری بود و متاسفانه کار به خطابه خواندن در مذاکرات منتهی میشد. آنچه پیش از این اشاره کردم بهطور ضمنی این فضا را ترسیم کرده است. نیاز به توضیح بیشتر ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید