شناسه خبر : 5465 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا کار ایران و عربستان به رویارویی غیرمستقیم در منطقه رسید؟

رقابت بر سر افزایش اقتدار منطقه‌ای

دیر زمانی نیست که «زلمای خلیل‌زاد»، استراتژیست خاورمیانه‌ای جمهوریخواهان و دولت بوش در کتابی که به مناسبت آغاز قرن بیست و یکم نگاشت و در آن استراتژی‌های نیروی هوایی ایالات متحده را در مقابل بحران‌های جهانی تا سال ۲۰۲۰ بر‌شمرده بود فصلی را به احتمال رویارویی ایران و عربستان اختصاص داد.

index:1|width:50|height:50|align:right پیمان خواجوی/ تحلیلگر مسائل ایران و عربستان
دیر زمانی نیست که «زلمای خلیل‌زاد»، استراتژیست خاورمیانه‌ای جمهوریخواهان و دولت بوش در کتابی که به مناسبت آغاز قرن بیست و یکم نگاشت و در آن استراتژی‌های نیروی هوایی ایالات متحده را در مقابل بحران‌های جهانی تا سال 2020 بر‌شمرده بود فصلی را به احتمال رویارویی ایران و عربستان اختصاص داد. فارغ از درستی یا نادرستی مقدمات آن تحلیل، همین که از احتمال رویارویی نظامی ایران و عربستان آن هم در زمانی که روابط حسنه میان دو کشور برقرار بود سخن می‌رود خود بحث مفصلی است و این پرسش را ایجاد می‌کند که چه عواملی سبب ایجاد چنین تحلیل‌هایی می‌شود آن هم در زمانی که روابط دو کشور در سطح قابل قبولی است؟
روابط ایران و عربستان از دیر‌باز فراز و فرودهای فراوانی را تجربه کرده. از سال 1320 که برای اولین بار روابط دو کشور قطع شد تا به امروز ما شاهد مخاصمت‌ها و دوستی‌های فراوان میان دو کشور بوده‌ایم اما به طور کل چند عامل کلان همواره منشأ اختلاف میان دو کشور بوده‌اند. یکی موضوع حج و حواشی آن بوده مانند سر زدن یک ایرانی در زمان پهلوی و یا کشتار حجاج در سال 1367 و مسائل اخیر حجاج و حادثه منا. دوم مسائل ایدئولوژیک و اختلاف وهابیت و سلفی‌گری با تشیع؛ سوم موضوع سرزمین‌های ایرانی-عربی مانند بحرین یا جزایر سه‌گانه خلیج فارس؛ چهارم موضوع نفت که سرشار از مخاصمت‌ها و همکاری‌هاست؛ و پنجم موضوع جریان‌های افراطی و تروریسم.
همه این موضوعات و اختلافات کافی است تا دو کشور ایران و عربستان همواره نوعی از وضعیت صلح مسلح را در مقابل یکدیگر تجربه و تلاش کنند تا در کنار توسعه نقش‌آفرینی خود در مسائل منطقه‌ای برای طرف مقابل محدودیت‌هایی را ایجاد کنند. در این فضا ایران به لحاظ تاریخی و البته ژئوپولتیک خود را در موقعیتی برتر در حوزه خلیج فارس می‌بیند و در مقابل عربستان سعودی نیز تلاش می‌کند با هر ابزاری کشورهای عربی اسلامی را با خود و سیاست‌هایش همراه سازد.
در زمان حیات ملک عبدالله چه در زمان ولیعهدی و چه در زمان پادشاهی، گروه‌ها و جریان‌های تندرو فراوانی بودند که کاملاً افکار و اندیشه‌های ضدایرانی و ضدشیعی را ترویج می‌کردند و در همان زمان هم دولت سعودی رسماً از طالبان و القاعده حمایت می‌کرد اما نکته‌ای که اجازه نمی‌داد دو کشور رسماً در مقابل هم قرار بگیرند این بود که ملک عبدالله باور داشت در ایران کسانی هستند که می‌توان با آنها حول منافع مشترک گفت‌وگو کرد و در بسیاری مسائل مانند بازار نفت (در اوپک) دو کشور بر سر موضوعاتی مانند میزان عرضه به بازار توافقات موثری داشته باشند و می‌توانند بازار را تا حدودی مدیریت کنند که البته در بسیاری اوقات تجربه‌های موفقی هم حاصل شده است.
اما آنچه این شکاف‌ها را عمیق‌تر کرد و گسل روابط ایران و عربستان را فعال ساخت؛ ایجاد تحریم‌های اقتصادی بر ضد ایران بود که عربستان را به این نتیجه رساند که می‌تواند بسیاری از فضاهای اقتصادی، امنیتی و سیاسی در اختیار ایران را از آن خود کند و البته موفقیت‌هایی هم داشت. مثلاً توانست سهم ایران را از بازار نفت تا حد زیادی در اختیار خود بگیرد یا برخی کشورها را برای سامان دادن روابط خصمانه با ایران با خود همراه سازد. با وجود این عربستان در حوزه‌هایی که رویارویی تا حدودی جدی‌تر بود با مشکلات فراوانی مواجه شد و نتوانست نتیجه مطلوب خود را بگیرد؛ حوزه‌هایی مانند عراق و سوریه از این دسته‌اند.
از سوی دیگر عربستان با یک چالش جدی در ماه‌های اخیر مواجه است که رقیب دیرینه از آن به خوبی استفاده می‌کند. امروز در دنیا یک موضوع کاملاً شفاف شده و تقریباً مخالف جدی هم ندارد و آن اینکه رادیکالیسم در جهان اسلام را عربستان تولید کرده و این آل‌سعود است که القاعده، طالبان، داعش و امثالهم را هم تغذیه ایدئولوژیک کرده و هم تغذیه مالی؛ اگر چه خود حاکمان عربستان سعودی ممکن است باور نداشته باشند اما همین رادیکالیسم همزمان در حال بلعیدن سعودی‌هاست و در کنار بسیاری مسائل دیگر آینده مبهمی را پیش روی آل‌سعود قرار داده است. در مقابل آل‌سعود به جای اصلاح این روندها و رویه‌ها راه فرار به جلو را انتخاب کرده و به‌نوعی از بیم رادیکالیسم به خود رادیکالیسم پناه می‌برد و به‌رغم مخالفت‌های جهانی بیشتر آن را تحریک می‌کند و به وکیل مدافع جریان‌های رادیکال و افراطی در مجامع و مذاکرات بین‌المللی تبدیل شده است.
تحلیل غرب به‌ویژه آمریکا نیز در خصوص عربستان در حال تغییر است و بی‌میل نیستند که اگر شرایط مهیا باشد سهم بیشتر ایران را در مسائل منطقه‌ای بپذیرند. همچنان که از بسیاری از تحلیل‌های کارشناسان آمریکایی بر‌می‌آید ایران بسیاری از شاخص‌های انسانی، اجتماعی و پتانسیل‌های داخلی را دارد که عربستان فاقد آن است و مسیر رو به تنزلی را هم طی می‌کند. همین امر سبب می‌شود ایران امکان نقش‌آفرینی بیشتر را در منطقه داشته باشد. به همین دلیل با روی کار آمدن دولت روحانی و همزمان با مذاکرات هسته‌ای غرب جایگاه ایران را در حل بحران سوریه پذیرفت و به‌رغم مخالفت سعودی‌ها قبول کردند که ایران در فرآیند مذاکرات باید حضوری فعال داشته باشد و در همین مدت کوتاه نیز فرصت پیشبرد بسیاری از ایده‌های ایرانیان در مذاکرات صلح داده شده است.
به عقیده بسیاری از کارشناسان شیوه حل موضوع سوریه برای نظام بین‌الملل و کشورهای منطقه بسیار مهم است چرا که عملاً قرار است در سوریه و شیوه حل این منازعه نظم جدید خاورمیانه شکل بگیرد. بنابراین موضوع بسیار مهم‌تر از بودن و رفتن بشار اسد است و همین امر سبب شده رقابت‌هایی دو‌چندان میان ایران و عربستان و البته ترکیه شکل بگیرد. ایرانی که با تغییر دولت دیگر در موضع ضعف نیست و سهم واقعی خود را در مسائل منطقه‌ای طلب می‌کند.
ایران و به‌ویژه دستگاه سیاست خارجی کشور در مقابل خصومت‌ها و بحران‌آفرینی‌های عربستان تلاش کرده چهره‌ای مذاکره‌پذیر، با انعطاف و در عین حال در مقابل تروریسم و افراط‌گرایی بسیار عملگرا و جدی از خود نشان دهد. این موضوع ایران را در مقابل پدیده جهانی شدن تروریسم بسیار جدی‌تر و قابل اتکاتر نشان می‌دهد که موجب اقبال کشورهای غربی قرار می‌گیرد و از سوی دیگر با رفع تحریم‌ها یک فضای بکر اقتصادی و بازار مناسبی برای تولید و تجارت تحلیل می‌شود که نهایتاً فضا را برای عربستان تنگ‌تر می‌کند.
به نظر می‌رسد در سال‌های آینده اگر‌چه ایران و عربستان رویارویی نظامی را تجربه نکنند اما در عین حال رقابت‌های آنها تشدید شود و البته در این رقابت‌ها فضاها و فرصت‌های بازی طرف ایرانی بسیار متنوع‌تر و جذاب‌تر برای سایر بازیگران و قدرت‌های جهانی باشد.
بنابراین راهبرد ایران در شرایط رقابتی پرتنش فعلی حول چند موضع می‌تواند تمرکز داشته باشد: یکی راهبردهایی که حول دیپلماسی عمومی قابل استفاده است که شامل مزیت‌های اجتماعی و مذهبی ایران، وضعیت دموکراسی و امثال آن قابل طرح است که دولت عربستان در این موارد بسیار ناکارآمد است و تجربه چند سال اخیر نشان می‌دهد که ایران می‌تواند از این مسیر جواب بگیرد. دیگری توسعه روابط اقتصادی با دنیاست و استفاده از جذابیت‌های اقتصادی کشور به عنوان سرزمینی که به دلیل تحریم‌ها تاکنون دور از دسترس قدرت‌ها و فعالان اقتصادی بوده است؛ توسعه روابط اقتصادی به شدت می‌تواند برای ایران امنیت‌آفرین باشد و در عین حال بسیاری از رقابت‌های منطقه‌ای را به سود ایران به سرانجام برساند. نکته سوم تلاش بیشتر و سازمان‌یافته مبنی بر معرفی عربستان به عنوان کشوری حامی بنیادگرایی و افراط‌گرایی مذهبی است که این امر نیازمند سازمان‌یافتگی در فعالیت‌های رسانه‌ای و دیپلماتیک است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها