شناسه خبر : 8401 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چگونه برجام به مساله‌ای ملی تبدیل شد؟

گره خوردن برجام به سفره مردم

پرونده هسته‌ای ایران از زمان دولت اصلاحات هم مطرح بود. در آن زمان کشمکش‌هایی میان ایران و آژانس بین‌المللی هسته‌ای به وجود آمد. شورای حکام به فعالیت‌های هسته‌ای ایران حساسیت بسیاری نشان داد. ایران برای جلوگیری از افزایش این حساسیت‌ها و بالا گرفتن ماجرا، داوطلبانه بخشی از فعالیت‌های خود را متوقف کرد تا ابهام‌های پیش‌آمده را مرتفع کند. ایران تلاش کرد این پرونده از مدیریت کار خارج نشود و اجازه ندهد این پرونده ابعاد وسیع‌تری پیدا کند.

index:1|width:50|height:50|align:right مصطفی درایتی/تحلیلگر سیاسی
چگونه برجام به یک مساله ملی تبدیل شد و از حاکمیت گرفته تا عموم مردم خواستار حل و فصل این پرونده شدند؟ این شاید یکی از مهم‌ترین سوالاتی است که می‌توان در مورد پرونده هسته‌ای پرسید؛ اینکه پرونده هسته‌ای ایران چرا و چگونه تبدیل به پرونده‌ای ملی شد، چه شد که با وجود سال‌ها تلاش برای حل این پرونده و با وجود مخالفت‌های داخلی فراوان، اجماع نهایی بر سر آن ایجاد شد؟ برای پاسخ به این پرسش باید سیر پرونده هسته‌ای ایران را بررسی کنیم و ببینیم پرونده هسته‌ای ایران در این سال‌ها چه مراحلی را پشت سر گذاشته است؟
پرونده هسته‌ای ایران از زمان دولت اصلاحات هم مطرح بود. در آن زمان کشمکش‌هایی میان ایران و آژانس بین‌المللی هسته‌ای به وجود آمد. شورای حکام به فعالیت‌های هسته‌ای ایران حساسیت بسیاری نشان داد. ایران برای جلوگیری از افزایش این حساسیت‌ها و بالا گرفتن ماجرا، داوطلبانه بخشی از فعالیت‌های خود را متوقف کرد تا ابهام‌های پیش‌آمده را مرتفع کند. ایران تلاش کرد این پرونده از مدیریت کار خارج نشود و اجازه ندهد این پرونده ابعاد وسیع‌تری پیدا کند. در نتیجه برخی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران کاهش یافت. با اتمام دوره دولت اصلاحات و روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد از همان آغاز کار اعلام شد ایران همه فعالیت‌های متوقف‌شده خود در دولت قبل را از سر می‌گیرد. نتیجه آن بود که بخشی از فعالیت‌های هسته‌ای مجدداً آغاز شد که نتیجه آن تشدید حساسیت شورای حکام بود. از همان زمان هم عنوان شده بود که اگر هر اتفاقی می‌خواهد بیفتد، باید تلاش شود این پرونده از شورای حکام خارج نشود. چون این کار عواقب سختی پیش رو خواهد داشت و باعث می‌شود مدیریت کار از دست ایران خارج شود. متاسفانه در آن زمان علاوه بر اینکه فعالیت‌های دیگری انجام شد، تبلیغ گسترده‌ای (چه واقعی چه غیرواقعی) نیز صورت گرفت.
همچنین ادبیاتی که اصولگرایان و به ویژه محمود احمدی‌نژاد انتخاب کرده بودند ابهام‌های جامعه جهانی را نسبت به پرونده ایران بیشتر و زمینه‌ای را فراهم کرد تا اینکه پرونده ایران از آژانس به شورای امنیت برود.
همان زمان احساس می‌شد که این پرونده روند خطرناکی را دارد طی می‌کند و می‌تواند عواقب سختی برای ایران داشته باشد. در این میان هرچه برخی مسوولان هشدار دادند که با این حساب، پرونده روند سختی را دارد پیش می‌گیرد، هیچ‌کدام از آقایان گوش‌شان بدهکار نبود.
از طرف دیگر به نظر من صحبت‌های کودکانه و سخیفی هم مطرح شد که ما چنین و چنان می‌کنیم. غافل از اینکه این کارها زمینه را برای مخالفان فعالیت‌های هسته‌ای ایران فراهم می‌کند تا یک اجماع جهانی علیه ایران به وجود بیاورند. قدم به قدم قطعنامه‌های متعددی علیه ایران تصویب شد و همین قطعنامه‌ها زمینه‌ای را فراهم آورد تا ایران را محدود کنند.
پیش از آن کمتر در دنیا اتفاق افتاده بود که یک اجماع این‌چنینی علیه کشوری صورت بگیرد. متاسفانه به‌تدریج زمینه‌های حل و فصل این مشکل نیز بسته شد. باز هم در کمال تاسف به جای اینکه عکس‌العمل‌های ما نسبت به این قطعنامه‌ها مدبرانه و معقول باشد، با یکسری الفاظ کودکانه همراه شد و بالطبع این امر جامعه جهانی را مصمم‌تر کرد تا نسبت به پرونده هسته‌ای ایران عکس‌العمل تندتری نشان دهد. حتی برخی از هم‌پیمانان ایران نیز نسبت به این روند همدلی و همراهی کردند. جالب است که به همه قطعنامه‌های شورای امنیت که علیه ایران بود، همه اعضا رای دادند و تقریباً مخالفی نداشت.
یعنی متاسفانه مخالفان فعالیت‌های هسته‌ای ایران توانستند تمامی اعضای شورای امنیت را علیه ایران بسیج کنند. وقتی که این قطعنامه‌ها فراهم شد، رسید به تحریم‌های دیگری که زمینه اجرایی آن را همین قطعنامه‌های شورای امنیت فراهم آورده بود. ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا بی‌سابقه‌ترین تحریم‌ها را علیه ایران اجرایی کردند. ناگفته پیدا بود که این تحریم‌ها فضای سیاسی، اقتصادی و بین‌المللی ایران را دچار مشکلات زیادی می‌کند. اما مهم‌ترین هدف‌گذاری آنها هدف گرفتن اقتصاد ایران بود. دایره تحریم‌ها مدام تنگ و تنگ‌تر می‌شد و در این میان اقتصاد تحت فشار زیادی قرار گرفته بود. نقل و انتقال ارز و منابع مالی به شدت محدود شد. صادرات و واردات ایران با موانع بسیاری مواجه شد و به شدت کاهش یافت. از همه دشوارتر در این شرایط دریافت پول نفت بود. برای اقتصاد وابسته به نفت ایران، بسته شدن مبادی ورود دلارهای نفتی سختی‌های بسیاری داشت. ایران نفت می‌فروخت اما نمی‌توانست دلارهای آن را وارد ایران کند. نتیجه آن شد که تحریم‌هایی که ابتدا رنگ و بوی سیاسی داشت، کاملاً اقتصاد و معیشت مردم را متاثر کرد.
فشار بر اقتصاد ایران چنان کرد که مردم در زندگی روزمره‌شان این تحریم‌ها را حس کردند. این اتفاق خوشایندی برای دولت نبود؛ چرا که مدام تلاش می‌کرد تا این پرونده روی زندگی مردم تاثیر بدی نگذارد و مثل یک پرونده عادی در محافل بین‌المللی دنبال شود اما این روند چنان به شکل منفی ادامه پیدا کرد که در عمل با زندگی روزمره مردم عادی درگیر شد. پرونده هسته‌ای دیگر یک موضوع تخصصی بین‌المللی نبود، بلکه با تمامی شئون زندگی مردم عادی گره خورد و به‌ویژه مردمی که سطح اقتصادی چندان بالایی نداشتند، بیش از بقیه از این روند ضربه خوردند.
از طرف دیگر دولت نیز در دوره فشار روزافزون برای مدیریت نهادها و اداره‌های زیر نظر خویش دچار مشکلات فراوانی شد. حالا دیگر این پرونده از حالت عادی خارج شده بود. از یک‌سو سطحی نگاه کردن به این پرونده باعث شده بود که عنان مدیریت از دست دولت خارج شود و از طرف دیگر نهادها و سازمان‌هایی که تحریم شده بودند با زندگی روزمره مردم پیوند خورده بودند و زندگی روزمره مردم متاثر از تحریم‌ها بود. آنها نیز فشارها را در زندگی روزمره خویش حس می‌کردند.
هر چند که امروز هم به صراحت اقرار نمی‌کنند ولی اصولگرایان به‌تدریج دریافتند مدیریتی فلج و بدون قاعده را در پرونده هسته‌ای پیش گرفتند. به همین خاطر است که برخی از اقتصاددانان معتقدند خسارتی که پرونده هسته‌ای برای کشور به همراه داشت از خسارت هشت سال جنگ تحمیلی هم بیشتر بوده است.
در چنین وضعیتی فشار اجتماعی مردم زیاد شد و اجماعی در کشور به وجود آمد که می‌گفت اگر این جریان ادامه پیدا کند، تبعات سنگینی برای کشور به همراه خواهد داشت. یعنی تمامی آحاد جامعه از این خسارت‌ها بیش از پیش آسیب می‌بینند.
همه بزرگان به این نتیجه رسیدند که باید این روند منفی متوقف شود. اما شاید مهم‌ترین دلیل این امر فشار خود مردم بود. اینکه می‌دیدند روز به روز تبعات منفی تحریم‌ها در زندگی‌شان بیشتر دیده می‌شود. به همین خاطر هم هست که در دوره‌های پیشین سران دولت به شدت مراقب بودند که این پرونده از روند عادی و تخصصی خویش خارج نشود و زندگی عادی مردم را متاثر نکند. اما متاسفانه برخی از جریان‌های خوش‌بین و خوش‌خیال چندان این امر را جدی نگرفتند. البته اجماعی که صورت گرفت به‌درستی به این نکته پی برده بود که اگر هرچه زودتر این روند اصلاح نشود، باید منتظر خسارت‌های جبران‌ناپذیری بود.
هرچند که به نظر می‌رسد تحریم‌ها هر چقدر هم برای عده‌ای تلخ و سخت بوده، عده بسیار کمی از آن بهره‌ها برده‌اند. به همین خاطر هم هست که همچنان شاهد مقاومت این عده هستیم. آنهایی که حرف‌هایشان این روزها خریدار چندانی در کشور ندارد. این شد که به‌تدریج موانع داخلی برای تصویب برجام برداشته شد؛ چون فشارهای داخلی بسیار زیاد بود و نباید از اهمیت آن غافل شویم.
البته یادمان باشد توانمندی کسانی که بار مذاکرات را بر عهده داشتند نیز بسیار بالا بود و همه می‌دانیم که این توانایی‌ها بدون حمایت مقام معظم رهبری بی‌معنا بود. همه این عوامل در کنار هم یعنی هم فشارهای داخلی و هم تدبیر دولت و به‌ویژه حمایت مقام معظم رهبری زمینه‌ای را فراهم کرد تا موانع داخلی و خارجی برای به سرانجام رسیدن این پرونده از سر راه برداشته شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها