تاریخ انتشار:
ایران به تحولات سوریه چه نگاهی دارد؟
گفتوگوهای سیاسی راهحل بحران سوریه
سال ۲۰۱۱ به واقع برای مردم سوریه، منطقه و جهان سالی سرنوشتساز بود؛ چرا که با یورش نیروهای افراطی موسوم به داعش وضعی که همگان بر مدار آن سیاستها و روابط خویش را تنظیم و مدیریت میکردند، برای سالیان پس از آن بر هم خورد
سال 2011 به واقع برای مردم سوریه، منطقه و جهان سالی سرنوشتساز بود؛ چرا که با یورش نیروهای افراطی موسوم به داعش وضعی که همگان بر مدار آن سیاستها و روابط خویش را تنظیم و مدیریت میکردند، برای سالیان پس از آن بر هم خورد. با افروخته شدن آتش جنگ در سوریه دیگر مهار آن از کف دولت مرکزی، همپیمانان آن و حتی نیروهای خارجی خارج شد. مهاجمان با مدد گرفتن از سربازانی که بنا به باور ترویجی و اعلامی داعش فوجفوج از سراسر دنیا بدانها میپیوستند خود را جهادگرانی برای گسترش عدل و برپایی حکومت اسلامی معرفی کردند و عراق و سپس سوریه را آماج حملات خویش قرار دادند. این نیروها از قواعد بازی مرسوم پیروی نمیکردند از اینرو مقابله و دفع خطر از آنها برای قدرتهای منطقهای و دولت حاکم دشوار مینمود.
برای فهم دقیق تحولات سوریه نیاز به اطلاعات دقیقتری داریم اما انتظار برای ارائه تحلیل درست و قابل اتکا به وقت پایان حادثه درست نیست و تحلیلها نگاشته میشوند تا به گذر زمان صیقل بخورند، سرند شوند و آنچه میماند نقطه اتکا برای تحلیل بعدی باشد. از اینرو، این نوشتار بر مدار فهم نویسنده و با نگاهی ایرانی به مساله بحران در سوریه مینگرد و صاحب قلم تلاش دارد سیاست ایران در قبال سوریه در پنج سال اخیر را از نظر بگذراند.
سوریه به عنوان کشوری که تا پیش از آغاز بحران در سال 2011 یکی از امنترین کشورهای منطقه به شمار میآمد، امروز به میدان جنگ نیابتی قدرتهای منطقهای علیه هم و گاهی برای بیرون راندن هم تبدیل شده، خود اساس و شالوده زمامداری را از کف داده و چشم به حمایت همپیمانان و سازمان ملل متحد برای بیرون راندن نیروهای خارجی از چارچوب سرزمینی خویش دارد.
اما نباید از نظر دور داشت آنچه در سوریه اتفاق افتاد و جان گرفت تنها به سبب دست خارجی و هجوم نیروهای تکفیری نبوده و عوامل داخلی نظیر نارضایتی بخشی از مردم سوریه به جهت فضای تکحزبی و غیرمشارکتی در این کشور بوده، مطالبات تلنبارشده در طول سالیان فضای موجود را مناسب برای بروز و اعلام نارضایتی خویش دید، این شرایط در کنار تلفات تعداد بسیاری از مردم غیرنظامی، آوارگی مردم و ویرانی حاصل از جنگ نمیتواند خاطره جنگ را از خاطر مردم این کشور بزداید. حضور نیروهای خارجی در کنار یا روبهروی دولت بشار اسد فضا را به سمت و سویی که قابلیت پیشبینی در آن باشد نمیبرد.
آمریکا، ترکیه، روسیه و عربستان در موضوع سوریه هر یک از ظن خویش دلیل و مدعای قابل دفاع برای حضور و پیگیری سیاستهایشان در این کشور دارند. در این میان، جمهوری اسلامی ایران به عنوان دوست و حامی بشار اسد و کشور سوریه نگاهی استراتژیک و بلندمدت به این کشور دارد؛ بهطور قطع ناامنی در این کشور و جولان سایر قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در کشوری که ایران حوزه نفوذ خود میداند، برای او قابلپذیرش نبوده و درصدد یافتن چاره برای از میان بردن بحران و دور کردن مهرههای سایر کشورها از خاک سوریه خواهد بود.
ایران با استعانت از منافع اعلامی خویش در منطقه و درخواست کمک بشار اسد نیروهای مستشاری خویش را برای مدیریت اوضاع، حفاظت از دمشق و بیرون راندن نیروهای داعش راهی سوریه کرد تا اوضاع را به شرایط قابل مدیریت و مذاکره تبدیل کند. ایران باور دارد تا زمانی که قدرتهای درگیر در خاک سوریه و نیروهای تکفیری در تبادل آتش هستند نمیتوان سیاست مستمری را برای ریشهکن کردن ناامنی و برقراری امنیت فراهم ساخت.
حال سوال مهم برای طرف ایرانی این است که در سوریه چه باید کرد و چه سیاستی سود بیشتر و هزینه کمتری برای ایران و نیز دولت سوریه در بر خواهد داشت؟ آنچه از تحولات سوریه و تیتر اخبار برمیآید دولت ایران برای حفاظت از تمامیت ارضی و حراست از دولت قانونی در سوریه تمامی هم و غم خویش را صرف کرده و با گسیل داشتن نیروهای مشاور نظامی خود این موضوع را در عمل به اثبات رسانده و مورد تاکید قرار داده است. در گام نخست باید دید و فهمید ایران به سوریه چگونه مینگرد؛ ایران باور دارد: الف- مردم سوریه به نظام سیاسی موجود در کشورشان علاقهمند هستند. ب- ارتش سوریه حامی و پاسدار نظام سیاسی کشور بوده و جنگ با تروریستهای وارداتی به کشورشان را به خوبی اداره کرده و به نظام حاکم وفادارند. پ- مذاکرات و گفتوگو میان مخالفان و نظام سوریه تنها راه منطقی برای حل بحران سوریه است. ج) حضور بشار اسد در رأس نظام سیاسی سوریه طبق قانون و بر اساس اراده اکثریت مردم سوریه بوده است. چ- آینده نظام سیاسی سوریه را مردم این کشور تعیین خواهند کرد، نه مذاکرهکنندگان خارجی. د- طرح ششمادهای ایران برای حل بحران سوریه، زمینه انتقال آرام قدرت سیاسی در این
کشور را فراهم خواهد کرد. ه- این بحران از سوی برخی از دولتهای عربی و با همکاری آمریکا برای حذف یا تضعیف جبهه مقاومت اسلامی در منطقه طراحی و اجرا شده است. ی) با حمایت سیاسی و لجستیک به عملآمده از نظام سیاسی و ارتش سوریه، این کشور در حال حاضر از سقوط رها شده و تجربه گذشته نشان داده که نمیتوان از طریق نظامی آن را ساقط کرد.
موضع رسمی ایران در بحران سوریه توقف درگیری نظامی و آغاز گفتوگوهای سیاسی برای دستیابی به یک راهحل مورد توافق طرفین بوده است. این شعار که بحران سوریه راهحل نظامی ندارد از همان اوایل بحران از سوی مسوولان سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران مطرح شد، اما امروز با گذشت این سالها و کشته شدن بیش از 250 هزار غیرنظامی و نظامی در جریان جنگ داخلی در آن جامعه بینالمللی و قدرتهای صاحب حق برای پیروی منافع و سیاستهای خویش در سوریه امروز باور دارند این بحران تنها با راهحل نظامی به سرانجام نخواهد رسید. ایران در خاک، روسیه در آسمان ادعای خویش مبنی بر مبارزه با گروههای تکفیری را پی گرفتند و به جد دنبال کردند اما بهرغم موفقیتهای گاه و بیگاه آنها، زمان به اثبات رساند در کنار این تلاشها راهحل سیاسی نباید فراموش شود. تحولات رد پای قدرتهای منطقهای را بهوضوح در حمایت و تزریق سلاح و پول به نیروهای تکفیری به اثبات رسانده است. مادامی که عربستان، قطر، ترکیه، آمریکا، روسیه و ایران بر سر منافع و بایدها و نبایدهای خویش در سوریه به توافق نرسند مدیریت اوضاع سهل نخواهد بود.
در این میان ایران روی ارائه یک طرح سیاسی تاکید بسیار داشت که بهواقع نیز مورد توجه سایر کشورها قرار گرفت؛ این طرح شامل توقف درگیریها، تشکیل دولت موقت با حضور مخالفان، تدوین قانون اساسی جدید، برگزاری همهپرسی برای تصویب قانون اساسی، برگزاری انتخابات پارلمانی و انتخابات ریاست جمهوری با حضور همه گروهها و جریانهای سیاسی کشور مهمترین بندهای طرح ایران را تشکیل میداد. اما نکته حائز اهمیت که در تحلیل نمیتوان از نظر دور داشت قدرت باور در میان اعضای گروه تکفیری داعش به برقراری خلافت اسلامی و همچنین نیروهای خارجی است که خود را در تحولات سوریه سهیم میدانند. گویی صحنه سوریه محل و ملجأ تقسیم قدرت در آینده خاورمیانه باشد.
تغییر فضا را میتوان در تغییر در موضع جمهوری اسلامی جست، ایران پیشتر روی موضع خویش در حمایت از دولت بشار سخت پافشاری میکرد اما امروز سیاست خود را اینگونه اعلام میکند که تا برقراری امنیت و رجوع به آرای عمومی دولت بشار میتواند گزینه مناسبی برای اداره امور باشد و تا تشکیل دولت موقت و گذار آرام دولت میتوان با آن کار کرد. این تغییر موضع میتواند نشان از تغییر وزنه قدرت در سوریه و همچنین ورود عوامل دیگری چون ورود به جنگ علیه تروریستها، بحران آوارگان و ترس از شیطنتهای دوباره ترکیه و... اشاره داشت. به قطع تحولات در راستای زمان خود تغییر شکل داده و راهحلهای پیشین دیگر جوابگوی تحولات کنونی نخواهند بود و دولت جمهوری اسلامی نیز بر این باور است که حمایت از گزینه اسد در سوریه نمیتواند راه حل دائمی برای بحران سوریه را در اختیار ایران قرار دهد، به همین سبب بدیهی به نظر میرسد ایران با کارت اسد با نگاهی منطقهای به حوزه منافع خویش بازی کند، به گونهای که هم وجهه اسد به عنوان رئیس جمهوری قانونی سوریه که مورد حمایت ایران نیز هست، حفظ شود و هم هزینه کمتری در جریان تداوم بحران و جنگ بر سر منافع با سایر قدرتها در این
فضا نصیب ایران و مردم سوریه شود. آنچه مسلم است، فضای برجام و ورود ایران به فضای منطقهای با چهرهای متفاوت از سال پیش از آن بیتاثیر در این گردش و پذیرش منافع دیگر بازیگران نبوده است.
دیدگاه تان را بنویسید