دستاوردهای نشست داووس برای اقتصاد ایران
سفر به قلب سوئیس
ظهور نهادهای اقتصادی بینالمللی، همچون صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و پیمان گات که بعدها به سازمان جهانی تجارت ارتقا یافت، جملگی در راستای افزایش مداخله کشورها اعم از توسعهیافته و توسعهنیافته در اقتصاد جهانی بود.
ظهور نهادهای اقتصادی بینالمللی، همچون صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و پیمان گات که بعدها به سازمان جهانی تجارت ارتقا یافت، جملگی در راستای افزایش مداخله کشورها اعم از توسعهیافته و توسعهنیافته در اقتصاد جهانی بود. اما کنش این نهادها بیش از آنکه در جهت نزدیکی کشورها به یکدیگر و نیز منطقیسازی روابط درونی و بیرونی نهادهای خصوصی با کشورها باشد، انتزاعی مینمود. ادامه این روند میتوانست خسارت جبرانناپذیری را به توسعه اقتصاد جهانی که به سمت یکپارچهسازی حرکت میکرد و میکند، وارد سازد؛ چرا که، یکپارچهسازی اقتصاد جهان نیازمند حضور تمام بازیگران اقتصادی از آفریقا تا آمریکاست. بنابراین ضرورت تاسیس نهادی که از یک سو، بخش خصوصی را به طور مستقیم با رهبران دیگر کشورها -آن هم بدون تشریفات- مرتبط کند، احساس میشد و از سوی دیگر لازم بود، این نهاد، بدون آنکه برچسب وابستگی به ابرقدرتها را بر پیشانی داشته باشد، ضمن ارزیابی وضعیت و موقعیت سیاسی دنیا، چالشهای موجود اقتصاد جهانی را برطرف کند. وظیفه تاسیس این نهاد را اقتصاددانی به نام «کلاوس شواب» که استاد سیاست بازرگانی در دانشگاه ژنو بود بر عهده گرفت. نخستین نشست
این نهاد، در ژانویه سال 1971 در داووس - که نام دهکدهای در سوئیس است- میان کمیسیون اروپا و انجمنهای صنعتی اروپا و در سطح مدیران برگزار شد. این گردهمایی البته، کمترین توجه را به خود جلب کرد. با توجه به گستردگی و عمق جنگ سرد، خیلی از کشورها به خصوص کشورهای خارج از جهان غرب، داووس را از نقطهنظر ارزشی فاقد اعتبار یافتند. پس از آن، رویدادهای سال 1973 که عمدتاً شامل حذف برتونوودز و تثبیت مکانیسم نرخ ارز و جنگ اعراب-اسرائیل بود، سبب شد مجمع داووس نگاه خود را از موارد مدیریتی به موارد اجتماعی و اقتصادی نیز گسترش دهد و پس از آن بود که برای نخستین بار، رهبران سیاسی در ژانویه 1974 به داووس دعوت شدند.
شاید در آن زمان، کسی تصور نمیکرد که این مجمع در سالهای آتی، این چنین بتواند، نقش موثری در رویدادهای مهم جهان نظیر، اتحاد آلمان غربی و شرقی ایفا کند. اینکه این مجمع چگونه توانست در مصدر عالی جهان بنشیند و دیگر نهادها توفیق دستیابی به چنین موقعیتی را نیافتند، بحث دیگری را میطلبد، اما تنها به همین نکته اکتفا میشود که مجمع جهانی اقتصاد داووس را باید نمونه اعلای جهانی شدن قلمداد کرد. از آن جهت که به سمت یکپارچهسازی جهان حرکت میکند. تصویر دهکده جهانی را میتوان به وضوح در «داووس» مشاهده کرد. عمدهترین جنبه و کارکرد اجلاس داووس، دیدارهای خصوصی مقامات سیاسی کشورها با مدیران شرکتهای بزرگ بینالمللی است. داووس فرصتی ایجاد میکند تا موثرترین چهرههای اقتصاد سیاسی جهان گردهم آیند و در مورد مسائل معتنابه جهانی به تبادل نظر بپردازند. سفر آقای دکتر روحانی به داووس نیز از همین منظر حائز اهمیت است؛ در واقع، اگر سفر آقای روحانی به نیویورک را در تغییر چهره ایران در نگاه جامعه جهانی اثرگذار بدانیم، سفر ایشان به داووس را هم باید به عنوان سفری مهم، استراتژیک و بسیار اثرگذار در حوزه اقتصاد پنداشت. هنگام حضور رئیسجمهوری
در داووس، دیدارهایی با ایشان صورت گرفت که بخشی از این دیدارها رسانهای شد؛ اما دو ملاقات ایشان با وجود اهمیت، رسانهای نشد. یکی از این دیدارها، گفتوگو با مدیران و روسای شرکتهای بزرگ بینالمللی در حوزه نفت و انرژی بود و اغلب مدیران شرکتهای شناختهشده در این حوزه با آقای رئیسجمهور دیدار کردند. این دیدار، نتایج مهمی در پی داشت و شاید به تدریج نتایج این دیدارها رسانهای شود. اما تصویری که رئیسجمهوری از آینده سرمایهگذاری در حوزه انرژی در ایران ترسیم کردند، مورد استقبال این شرکتها واقع شد و در عین حال به دلیل حضور وزیر نفت در کنار آقای روحانی، گفتوگوهای دونفره بسیاری در حاشیه این نشست شکل گرفت. افزون بر این، نشست دیگری نیز که بسیار حائز اهمیت به نظر میرسد، ویژه اقتصاد ایران در جهان بود که حدود 100 نفر از مدیران سرشناس شرکتهای بینالمللی، اقتصاددانان و تحلیلگران سیاسی در آن حضور یافتند. اگرچه، زمان برگزاری این نشست، بارها تغییر کرد، اما سرمایهگذاران سرشناسی از کشورهای اروپایی و نیز از کشورهای حاشیه خلیج فارس و مدیران بانکهای بزرگ بینالمللی برای حضور در آن ثبت نام کردند. من یک روز پس از سفر آقای
رئیسجمهور به ایران بازگشتم و در این مدت، 25 ملاقات که اکثراً به درخواست طرفهای خارجی صورت گرفت، داشتم که در میان آنها مدیران بانکهای بزرگ بینالمللی، شرکتهای سرمایهگذاری بزرگ و حتی مدیران شرکتهای معتبر در زمینه رتبهبندی ریسک و اعتبار شرکتها نیز حضور داشتند؛ آنها نسبت به حضور در ایران، ابراز تمایل میکردند. در واقع، یکی از عمدهترین اهدافی که از حضور در اجلاس داووس دنبال میشد، زمینهسازی برای جلب سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی و صنعتی بود که تجلی این کوشش را میتوان در افزایش آمد و شد هیاتهای متشکل از بزرگان اقتصاد جهان به ایران مشاهده کرد. همان گونه که هیاتی فرانسوی متشکل از 100 نماینده از گروههای مختلف صنعتی، تجاری و سرمایهگذاری در یک ماه اخیر به ایران سفر کرد. از سایر کشورهای اروپایی نیز هیاتهایی تجاری دیگری به ایران آمدهاند و البته برخی نیز در راهند. این همه، نشانه موفقیت دیپلماتیک ایران در حصول توافق اولیه ژنو است. توفیقی دیپلماتیک که به سرعت در حوزههای عمل اقتصادی و اجتماعی ترجمه شده و محدود به عرصه سیاسی باقی نمانده است.
اگر سفر رئیسجمهوری به نیویورک، حاوی یک پیام سیاسی بود، هدف از حضور در مجمع اقتصادی داووس این بود که پیام اصلی این دولت که حرکت پرشتاب به سوی ایجاد رونق و پایان دادن به وضعیت رکود تورمی است، منتقل شود. در واقع خروج از رکود تورمی وعده نخستی است که دولت به مردم داده بود. وعده دوم نیز تعامل سازنده و سومین وعده، احیای اخلاق است. خوشبختانه برای تحقق دو وعده نخست، گامهایی برداشته شده، اما دستیابی به سومین وعده، تلاش گستردهتری را میطلبد.
اما هیات ایرانی از سفر به داووس، تحقق چهار هدف را دنبال کرد. نخست، مخابره پیام اقتصادی به جامعه جهانی بود و دومین هدف، جلب سرمایهگذاران بود. اعتقاد آقای روحانی، بر این است که جلب سرمایهگذاران خارجی با ادای جملات احساسی محقق نمیشود و در مجمع اقتصادی، زبان گفتوگو، زبان تهییج نیست. به تعبیر ایشان، جذب سرمایهگذاران مستلزم آن است که نوعی اقناع نسبت به منافع متقابل حاصل شود و البته، گام نخست این اعتمادسازی که بسیار زمانبر مینمایاند، در داووس برداشته شد. یعنی، ایجاد این انگیزه برای مطالعه واقعیتهای ایران نو و اقتصاد جدید ایران است، در این دهکده جهانی با موفقیت صورت گرفت. از این رو، میتوان با اطمینان گفت در آینده، ایران در کانون توجه مطالعات اقتصادی جهانی قرار گیرد و در عین حال، هیاتهای اقتصادی و تجاری بیشتری برای حضور و شناخت ظرفیتهای اقتصادی ایران ابراز تمایل کنند. اما سومین هدف دولت برای حضور در این مجمع، شکستن فضای تحریم بود. این نکته لازم به تاکید است که در سالهای گذشته، تحریمها در چند لایه شکل گرفتهاند. لایه نخست، تصویب تدریجی تحریمها، لایه دوم نیز اعمال این سیاستها با پیگیری برخی دولتها به
ویژه دولت آمریکا بود و سومین لایه به عنوان عمیقترین و پرآسیبترین لایه، افزایش سیطره فضای تحریم در اقتصاد جهانی بود. به این معنا که این بار نه دولتهای مخالف و احیاناً متخاصم، بلکه شرکتها نیز از باب اجتناب از ریسک از تعامل با اقتصاد ایران اجتناب میکردند. این فضای ارعاب و تهدید با تحرک دیپلماتیک اخیر ایران ترک برداشت و با تشریح فرصتهای اقتصاد ایران در داووس، فضای بیم و احتیاط به اشتیاق و جاذبه تبدیل شد. به عنوان یکی از اعضای ایرانی حاضر در نشست داووس، شاهد بودم که مدیران شرکتهای بزرگ بینالمللی اشتیاق پیدا کردند که در مورد ایران تجدیدنظر کنند. به همین دلیل، پس از سخنرانی آقای روحانی برخی کشورها که در صف اول تحریمها قرار دارند، نگران شدند که ابتکار عمل در عرصه جهانی از دست آنها خارج شود بنابراین دست به تحرکات تازهای زدند که اخبار آن هر روز در سطحی گسترده مخابره میشود. کشورهای مبتکر تحریم ایران امروز تحت فشار مضاعف قرار گرفتهاند؛ به این دلیل که معتقدند اگر آرایش تحریمها به هم بخورد، جمع کردن دوباره و شروع تحریمهای جدید بسیار دشوار خواهد بود. از طرفی، اقتصاد جهان در سالهای گذشته اطلاعات جدیدی از
اقتصاد ایران نداشته و نوعی حالت انقطاعی نسبت به دینامیسم اقتصاد ایران ایجاد شده است. بنابراین برخی از ظرفیتسازیهایی که در اقتصاد ایران شده، برای آنها همراه با شگفتی خواهد بود. اقتصاد ایران در حال حاضر ظرفیت خالی در سرمایه، نیروی انسانی و بازارها دارد و تحول در مدیریتها میتواند ظرفیتهای خالی را به هم متصل کند و این چرخه میتواند به رونق اقتصاد تبدیل شود.
دیدگاه تان را بنویسید