تاریخ انتشار:
چه میزان از وعدههای حسن روحانی غیرواقعی بوده است؟
وعدههای سرخرمن
روزهای تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری در بسیاری از ممالک از جمله دیار ما روزهای بسیار ویژهای است. روزهایی وهمآلود و عجیب که ناخودآگاه انسان را به یاد داستان «آلیس در سرزمین عجایب» میاندازد.
روزهای تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری در بسیاری از ممالک از جمله دیار ما روزهای بسیار ویژهای است. روزهایی وهمآلود و عجیب که ناخودآگاه انسان را به یاد داستان «آلیس در سرزمین عجایب» میاندازد. بسیاری از نامزدها چنان از مشکلات و شیوه حل آن سخن میگویند که انگار میشود مانند سرکارخانم آلیس با گاز زدن به تکه پنیری یا سر کشیدن فنجانی، بزرگ یا کوچک شد و مشکلات را در طرفهالعینی مرتفع کرد. یکی خود را تنها درمانگر تورم مینامد و نسخه شفای این درد را در همیان خود جستوجو میکند. یکی دیگر اکثر قریب به اتفاق مدیران گذشته را به عدم اهتمام به صیانت از بیتالمال متهم کرده و از لیست اسامی بلند بالایی که در جیب کاپشنش است سخن میگوید و وعده افشای آن را به خلقالله میدهد، دیگری هم از حل مشکلات مسکن و اشتغال سخن میگوید و نامزدی هم وعده پیریزی فدرالیسم اقتصادی را به شهروندان میدهد. عوامالناس نیز که در معرض این شعارها قرار میگیرند، بیش از اینکه رئیسجمهور را در قامت مدیر ارشد اجرایی کشور مشاهده کنند، او را در شکل و شمایل غول چراغ جادو که با لمس صندوق رای ظاهر شده یا سوپرمنی که قرار است در اندک زمانی همه مشکلات را بر طرف
کند، میبینند.
در این وانفسای وعدههای جذاب گزینش سره از ناسره و انتخاب گزینهای متناسب با نیازهای جامعه که بتواند به بهترین صورت منافع رایدهندگان را تامین کند، بسیار سخت شده و در بسیاری از موارد ناممکن مینماید. اگر به تاریخ حیات نظام جمهوری اسلامی نگاهی داشته باشیم، درمییابیم که کموبیش پررنگ شدن این قبیل شعارها از انتخابات هشتم ریاستجمهوری نشات گرفته است. انتخاباتی که اکثر قریب به اتفاق ملت میدانستند که برنده آن کسی جز سیدمحمد خاتمی نخواهد بود. استراتژی اصلی ضداصلاحات رقیب در آن انتخابات ریزش هرچه بیشتر آرای رئیسجمهور بود. آنان تلاش داشتند از سویی با ترسیم فضایی بسیار سیاه از کشور و از سوی دیگر با سر دادن شعارهای پوپولیستی و در بسیاری از مواقع غیرواقعی بخشی از آرای سیدمحمد خاتمی را به سوی خود سرازیر کنند. هدف اصلی آنان نیز کاهش رای او به زیر 20 میلیون - میزان رای سیدمحمد خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری هفتم- بود. همین امر هم موجب ثبتنام یک دوجین نامزد انتخاباتی شد. یکی وعده کاهش 50درصدی شهریه دانشگاه آزاد را میداد و دیگری از ایجاد اشتغال برای همه سخن میگفت... با این حال محبوبیت و کارنامه قابل دفاع خاتمی در
کنار وعدههای عجیب و غیرقابل باور سایر نامزدها سبب شد در رویدادی قابل تامل سیدمحمد خاتمی در انتخابات دور دوم با دو میلیون رای بیشتر بر کرسی ریاستجمهوری تکیه زند. بیش از چهار نامزد آن انتخابات نیز با همه وعدههای شیک و مجلسی خود از آرای باطله کمتر رای آوردند.
با این حال در ادوار بعدی انتخابات سرنوشت اینگونه رقم نخورد. در این ادوار نمیتوان از نقش شعارهای غیرواقعی و پوپولیستی در فتح کاخ ریاستجمهوری بهسادگی گذر کرد. شعارهای عوامگرایانه و در بسیاری از مواقع دور از واقعیت و منطق، بسیاری از شهروندان را به تعدادی از نامزدها متمایل کرد و بسیاری از نامزدها تنها به دلیل اجتناب از بهرهگیری از مدد شعبده این شعارها با بیمهری رایدهندگان مواجه شدند.
این روزها مقارن است با جشن یکسالگی پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم. مطمئناً یکی از دلایل اصلی پیروزی این چهره سیاسی باسابقه بهرهگیری از شعارهای مناسب و جذاب برای جلب نظر شهروندان به او و کمپین انتخاباتی او بوده است. فکر میکنید منتخب ملت در رقابتهای انتخاب رئیسجمهور یازدهم تا چه اندازه از شعبده شعارهای غیرواقعی و پوپولیستی بهره برده است. برای پاسخ به این پرسش کلیدی به نظر میآید در وهله نخست باید به نوعی تقسیمبندی از شعارهای انتخاباتی دست بیابیم تا به واسطه آن معیاری برای سنجش شعارهای نامزدها داشته باشیم.
منطقی است که برای این تقسیمبندی به سه عامل مهم توجه ویژه داشته باشیم. نخستین عامل انطباق شعارها بر اهداف اصلی و شاکله فکری نامزدهاست. دومین عامل به میزان عملی بودن شعارها با سنجش امکانات و وضع موجود بازمیگردد. سومین عامل نیز قرار گرفتن آن شعار در حوزه اختیارات رئیسجمهور است.
با این توضیحات شعارهایی را که با برنامهها، سوابق، امکانات موجود و اختیارات رئیسجمهور تطابق دارد، میتوان در ردیف شعارهای واقعی تقسیمبندی کرد.
وعدههایی را هم که طبق امکانات موجود بیان شده و در حیطه اختیارات رئیسجمهور قرار دارد، اما با برنامهها و سوابق رئیسجمهور مغایرت دارد و احتمالاً تنها برای خوشایند بخشی از رایدهندگان مطرح شده است باید در بخش شعارهای پوپولیستی و عوامگرایانه رئیسجمهور صورتبندی کرد. در بخش سوم نیز شعارهایی را که هرچند مطابق با برنامهها و اهداف و حتی سوابق نامزد منتخب قرار دارد، اما امکان عملی اجرای آن وجود نداشته یا در محدوده اختیارات رئیسجمهور قرار ندارد، باید قرار داد و بر روی آن فایل با خط قرمز نوشت: «شعارهای غیرواقعی».
با این معیار میتوان تا حدودی به ارزشگذاری شعارها و وعدههای حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم پرداخت.
وعدههای واقعی
بسیاری از شعارهای حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری بدیهیاتی بود که هر دولت نرمال برای رتق و فتق امور باید در آن زمینهها همت میگماشت. شعارهایی که هم در حیطه اختیارات رئیسجمهور بود و هم با اهداف، سوابق و برنامههای او و تیمش هماهنگی داشت. بحث پرونده هستهای و تاکید حسن روحانی بر این امر که چرخیدن سانتریفوژها نباید به قیمت بیحرکت ماندن چرخ زندگی مردم تمام شود، یکی از مهمترین وعدههای حسن روحانی به ملت بود. با قرار گرفتن محمدجواد ظریف در راس دستگاه دیپلماسی اکثر کارشناسان به این نتیجه رسیدند که تیم دولت یازدهم قرار است در این باره طرحی نو در آسمان دیپلماسی کشور افکند. پیش از حضور ظریف بسیاری با توجه به حیطه اختیارات رئیسجمهور، وعده او درباره پرونده هستهای را در بخش وعدههای غیرواقعی قرار میدادند، اما امروز آشکار شده است که این وعده فراتر از یک شعار انتخاباتی بوده است و مقامات ارشد نظام نیز پشتیبان این شعار هستند. به موازات پیشرفت در پرونده هستهای و همچنین حضور مدیران کارآمد و باسابقه در بخشهای اقتصادی کشور در ماههای اخیر شاهد گشایشهایی در وضعیت اقتصادی بهویژه در مهار رشد تورم نیز بودهایم. این
امر میتواند نشان از آن داشته باشد که شعار مهم مهار تورم توسط حسن روحانی نیز وعدهای واقعی و قابل دستیابی بوده است. هرچند که متاسفانه در بخش ایجاد اشتغال هنوز به توفیقی دست نیافتهایم و بعضی از کارشناسان این امر را ناشی از رکود فعلی اقتصاد ایران ارزیابی کرده و تاکید دارند که نمیتوان زیاد به توفیقات دولت در مقوله تورم خوشبین بود.
احیای فضای گفتوگو در دانشگاهها، بازگشت دانشجویان ستارهدار و بعضی از استادان اخراجی، برخی گشایشها بهویژه در بخش فرهنگ و هنر و زمزمه احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی را میتوان از مهمترین شعارهای واقعی حسن روحانی در بزنگاه انتخابات به شمار آورد.
یکی از وعدههای حسن روحانی توجه ویژه به محیط زیست و تلاش برای حفظ کارشناسانه این موهبت الهی بود. در 10 ماه گذشته به نظر میرسد با انتخاب چهرههای مناسب و کاربلد در راس سازمانها و نهادهای محیط زیستی، تلاش گستردهای برای حل معضلات زیستمحیطی کشور صورت گرفته است. ممانعت از اجرای بسیاری از طرحهای فاقد مجوز نهادهای محیطزیستی بسیاری از دلسوزان را به احیای محیط زیست امیدوار کرده است. طرحهایی از قبیل انتقال آب دریای خزر به کویر سمنان، انتقال آب دز بهوسیله تونل بهشت به اصفهان، راهسازی در جنگلهای ابر و...
ممانعت از تولید بنزین پتروشیمی را نیز باید در زمره وعدههای به تحقق پیوسته جناب رئیسجمهور دانست. اتفاقی که سبب شده است پایتختنشینها پس از پنج سال هوایی غیرآلوده را استنشاق کنند و ذرات بنزن در ریههایشان رسوب نکند.
در میان شعارهای واقعی حسن روحانی نمیتوان از شعار بیمه همگانی بهسادگی گذر کرد. شعاری که هنگامیکه در اردیبهشتماه 1392 توسط کمپین روحانی مطرح شد، توسط اکثر قریب به اتفاق کارشناسان و شهروندان شعاری غیرواقعی و وعدهای سرخرمن ارزیابی شد، اما 10 ماه پس از استقرار دولت یازدهم به نظر میرسد گامهای بزرگی برای تحقق آن برداشته شده باشد و به احتمال زیاد یکی از باقیاتالصالحات حسن روحانی نام خواهد گرفت.
وعدههای پوپولیستی
بدون شک مهمترین وعده پوپولیستی حسن روحانی ادامه پرداخت یارانههای 45 هزارتومانی به همه شهروندان بود. وعدهای که تا همین امروز نیز عملی شده است. با نگاهی به سابقه، برنامهها و تیم حسن روحانی درمییابیم که اکثر قریب به اتفاق آنان با ادامه اجرای هدفمندسازی یارانهها به شیوه کنونی مخالفند و تنها برای راضی نگه داشتن شهروندان حاضر به انجام عمل جراحی محتوم اقتصاد ایران نیستند. این رویداد هرچند که در حال حاضر ممکن است مانع از ریزش آرای حسن روحانی شود، اما در آینده قاعدتاً ضربات جبرانناپذیری را بر پیکره اقتصاد کشور وارد خواهد کرد. در این مدت بعضی از شعارهای حسن روحانی نیز فعلاً به بایگانی سپرده شده است. شعارهایی چون مناسبسازی فعالیتهای احزاب، احیای خانه احزاب، بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران و افزایش حداقل دستمزد کارگران بیشتر از نرخ تورم و...
یکی دیگر از وعدههای حسن روحانی در انتخابات گذشته تشکیل وزارت زنان بود. این وعده در حالی از سوی جناب روحانی مطرح میشد که اکثر دلسوزان کشور و مشاوران او از فربه شدن بیش از اندازه دولت و از تولید انبوه نهادهای دولتی انتقاد داشته و خواهان کوچکسازی و چابکسازی بدنه دولت بودند. اعلام وعده تاسیس وزارت زنان تنها میتوانست بخشی از رایدهندگان طبقه متوسط شهری را به سوی این نامزد میانهرو متمایل کند. از نظر منطقی نیز اصولاً تشکیل وزارت زنان اقدامی غیرلازم به نظر میرسد. همانگونه که تشکیل وزارت جوانان نیز نتوانست تغییر در وضعیت جوانان و مطالبات آنان فراهم کند. حسن روحانی در انتخاب اعضای کابینه نیز توجه چندانی به حضور عددی بانوان نداشت و در اقدامی نزدیکتر به صواب بهجای تکیه بر جنسیت نامزدهای وزارت به شایستگی آنان توجه کرد و عملاً هیچ بانویی نتوانست در کابینه روحانی جامه صدارت به تن کند. با این عملکرد میتوان اینگونه برداشت کرد که کمپین روحانی تنها برای رای بیشتر، شعار تشکیل وزارت زنان را در کارتابل نامزد خود قرار داده بودند. از دیگر شعارهایی که میتوان آن را در فولدر شعارهای جناب روحانی آرشیو کرد، وعده تشکیل
فرهنگستان زبان قومیتهای مختلف در ایران بود. این شعار نیز در چند ماه گذشته بدون کمترین حاشیهای به بایگانی سپرده شده است. بعید هم به نظر میرسد این شعار تا سه سال آینده مجدداً از سوی جناب روحانی و تیم او مطرح شود.
در بحث انجمن صنفی روزنامهنگاران و احزاب نیز به نظر میرسد دولت با وجود اختیارات کافی انگیزهای برای هزینه دادن در این زمینهها را ندارد. در زمینه افزایش حداقل دستمزد کارگران نیز کافی است نیمنگاهی به سوابق تیم دولت و برنامههای آن داشته باشیم تا دریابیم که این قبیل شعارها تنها برای جذب بخشی از رایدهندگان بوده است که سنتاً باید رای خود را به نامزدهایی با شعارهای عدالتطلبانه میدادند، نامزدهایی که در انتخابات گذشته جایشان خالی بود.
وعدههای غیرواقعی
در کنار وعدههای پوپولیستی نمیتوان از بعضی وعدههای سرخرمن روحانی نیز به سادگی گذر کرد. حسن روحانی و تیم فرهنگی او در روزهای انتخابات و حتی در ماههای بعد بارها از حذف ممیزی پیش از چاپ کتاب و یا شفافسازی در این زمینه سخن گفتهاند. آنان پا را از این فراتر گذاشته و از واگذاری ممیزی و امور سینما به تشکلهای سینمایی و سینماگران متخصص نیز خبر داده بودند. این امور مطمئناً در حیطه اختیارات رئیسجمهور نیست. مجلس و دستگاه قضایی در اینباره ابزاری به شدت قدرتمندتر در اختیار دارند. با این توصیفات باید به منتقدان حق داد که این شعارها را در پوشه وعدههای غیرواقعی قرار داد.
یکی دیگر از شعارهای جناب روحانی در انتخابات پیشین، افزایش بودجه تحقیق و پژوهش به میزان ۳ درصد تولید ناخالص داخلی بود. این شعار اگرچه در محدوده اختیارات رئیسجمهور قرار دارد، اما واقعیتهای موجود اجازه تخصیص آن را نمیدهد و در نتیجه باید آن را نیز در بخش شعارهای غیرواقعی قرار داد.
حسن روحانی و کمپین انتخاباتی او بارها از گشایش در حوزه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین اهداف خود سخن میگفتند. با پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم تصور میشد که دستکم در این زمینه شاهد گشایشهایی باشیم. اما مشاهده کردیم در حالی که رئیسجمهور، معاون اول رئیسجمهور و وزرا در فیسبوک، توئیتر و... عضو شدند، اما از این سایتها رفع فیلتر صورت نگرفت. به این ترتیب این بزرگان نیز برای استفاده از امکانات این شبکهها مجبور به دور زدن قانون شدند. در 10 ماه گذشته دولت حتی نتوانست از سایت شخصی یکی از مهمترین حامیان خود که در پیروزی حسن روحانی نقشی تاریخی ایفا کرد، نیز رفع فیلتر کند. در نتیجه هنوز علاقهمندان به این چهره هنگامی که از درون این مرز پرگهر قصد ورود به این سایت را دارند با صفحه نامآشنای پیوندها مواجه میشوند. مطمئناً حسن روحانی و تیم او به شدت علاقهمند بوده و هستند که این وعده مهم و اتفاقاً ساده را به سرانجام برسانند، اما احتمالاً به سبب اینکه این امر در حیطه اختیارات آنان قرار ندارد، تاکنون نتوانستهاند به این وعده ساده نیز عمل کنند. به این ترتیب میتوان این وعده را نیز در
بخش وعدههای غیرواقعی حسن روحانی طبقهبندی کرد.
وعده رفع حصر بعضی چهرههای سیاسی و تسهیل بازگشت ایرانیان نیز اگرچه مورد اهتمام رئیسجمهور و دولت قرار دارد، اما در حوزه اختیارات رئیسجمهور قرار ندارد، در نتیجه نمیتوان این وعدهها را در بخش وعدههای واقعی تقسیمبندی کرد.
و اما پایان
تنها 10 ماه از به قدرت رسیدن حسن روحانی گذشته است. به انصاف و صواب نزدیکتر آن است که در فروردینماه 1396 با متر و خطکش و ترازو به سنجش فعالیت دولت یازدهم بپردازیم. این قبیل گزارشها تنها برای آن است که در بحبوحه فعالیتهای دولتمردان خدای نکرده شعارها و وعدههای ابتدایی مورد غفلت قرار نگرفته و زیر پرده نسیان فرو نرود، بدون شک اصلاح مسیر در ابتدای راه بسیار آسانتر است.
دیدگاه تان را بنویسید