نشانهشناسی کنش دیپلماتیک و فرآیندهای سیاست خارجی ایران
اعتمادسازی؛ سنگ بنای دیپلماسی روحانی
بازسازی نشانهها و فرآیند سیاست خارجی ایران محور اصلی دولت روحانی محسوب میشود. علت آن را باید در نگرش و رهیافتی دانست که حسن روحانی در سالهای طولانی فعالیت بوروکراتیک خود به آن دست یافته است.
بازسازی نشانهها و فرآیند سیاست خارجی ایران محور اصلی دولت روحانی محسوب میشود. علت آن را باید در نگرش و رهیافتی دانست که حسن روحانی در سالهای طولانی فعالیت بوروکراتیک خود به آن دست یافته است. ریاست کمیسیون سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی را باید بهعنوان زیربنای تاریخی تحلیل سیاست خارجی ایران در نگرش حسن روحانی دانست. او 16 سال مسوولیت شورای عالی امنیت ملی ایران را عهدهدار بوده و از اولین سال تاسیس شورای عالی امنیت ملی بهعنوان نماینده رهبری در این شورا ایفای نقش کرده است.
ادبیات سیاسی حسن روحانی در مناظره انتخاباتی نسبت به روندهای سیاست خارجی ایران در دوران احمدینژاد ماهیت انتقادی داشت. ایشان که برای 16 سال ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت را نیز عهدهدار بوده است، به این جمعبندی رسیده است که روندهای معطوف به منازعه و مقابله در سیاست خارجی، هزینههای عمومی جمهوری اسلامی ایران را افزایش داده است. بنابراین طبیعی به نظر میرسد که رویکرد حسن روحانی معطوف به تحول در وضعیت دیپلماتیک و جهتگیری سیاست خارجی ایران باشد.
نشانههای تحول را میتوان در مذاکرات حسن روحانی با رهبران سیاسی و همچنین وزرای امور خارجه کشورهای اروپایی در حاشیه شصتوهشتمین سالگرد مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک مورد ملاحظه قرار داد.
حضور تیم گسترده وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در نیویورک بیانگر آن بود که برنامه کاری گستردهای برای مذاکرات رئیسجمهور اسلامی ایران با سایر کارگزاران سیاست خارجی کشورهای موثر در سیاست بینالملل در دستور کار سیاست خارجی دولت روحانی قرار گرفته است. حضور جان کری و لاوروف وزیران خارجه آمریکا و روسیه در مذاکرات هستهای 1+5 با جمهوری اسلامی ایران در نیویورک بیانگر آن بود که روند فعالیتهای دیپلماتیک ایران در نیویورک بر اساس اهداف مشخص و تعیینشدهای پیگیری میشود. هدف اصلی سیاست خارجی حسن روحانی را باید اعتمادسازی در عرصه سیاست بینالملل دانست. در این فرآیند، قدرتهای بزرگ، محور اصلی سیاست جهانی محسوب میشوند. اولین گام در روند اعتمادسازی ایران که از طریق نهادها و سازوکارهای دیپلماتیک انجام گرفته، مربوط به سیاست هستهای بوده است. در یک دهه گذشته، موضوعات هستهای را باید بهعنوان نشانه اصلی بحران در سیاست خارجی ایران دانست. اجلاسیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک چنین فرصتی را برای تیم سیاست خارجی روحانی به وجود آورده تا زمینه لازم را برای عبور از محدودیتهای ایجادشده توسط سیاست بینالملل فراهم سازد.
طبعاً تحقق چنین فرآیندی را باید در قالب روندهای جدید سیاسی و سیاست خارجی ایران در دوران ریاستجمهوری روحانی دانست. روحانی وقتی که از اعتدال صحبت میکند بخشی از دغدغه خود را مربوط به حوزه راهبردی و سیاست خارجی قرار داده و تلاش دارد تضادهای ایجادشده را در سیاست منطقهای و بینالمللی ترمیم کند. ادبیات سیاسی به کار گرفته شده بیانگر آن است که اراده سیاسی و روندهای سیاست خارجی مطلوب حسن روحانی معطوف به تنشزدایی و عبور از محدودیتهای راهبردی است، اما واقعیتهای سیاست بینالملل بیانگر آن است که انجام چنین اقداماتی در شرایط تهدید، مهار و محدودیتهای راهبردی، کار دشواری خواهد بود. بهکارگیری ابتکارات سیاست خارجی معطوف به فرآیندهای عادیسازی روابط در شرایطی امکانپذیر خواهد بود که علاوه بر اراده کارگزاران سیاست داخلی، نشانهها و زمینههایی از الگوی تعامل راهبردی در فضای سیاست بینالملل نیز وجود داشته باشد. تلاش همهجانبه یک بازیگر منطقهای بدون توجه به شکلبندیهای قدرت در محیط منطقهای و فرآیندهای کنش بازیگران جهانی نمیتواند به نتایج مطلوب منجر شود. اگرچه روندهای کنش دیپلماتیک ایران در دولت حسن روحانی معطوف به
عادیسازی روابط با بازیگران موثر در سیاست بینالملل بوده است، اما تحقق چنین اهدافی هنوز نیازمند زمانی طولانی است. مقامات سیاست خارجی آمریکا بخشی از ادراک، ضرورتها و نیازهای راهبردی ایران برای بازسازی در فضای سیاست بینالملل را درک میکنند، اما آنان به دلیل محدودیتهای ساختاری و الگوی ساختاری در بازسازی روابط با کشورهای متعارض، هیچگونه نشانهای برای بازسازی روابط با ایران منعکس نکردهاند.
شکلبندیهای ساختار قدرت در ایران و آمریکا هیچگونه نشانهای از بازسازی روابط دیپلماتیک در کوتاهمدت را نشان نمیدهد. در سال 2014 شکلهای جدیدی از تعامل در روابط ایران و آمریکا ایجاد میشود. مقامات آمریکا تلاش دارند ادبیات سیاسی و جهتگیری راهبردی ایران را در محیط منطقهای و سیاست بینالملل تغییر دهند. چنین تلاش دیپلماتیکی را نمیتوان به منزله تغییر در سازوکارهای بنیادین سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران دانست. در جمهوری اسلامی ایران نیز هنوز نشانههای جدی از تردید نسبت به حُسن نیت آمریکا در برخورد با ایران مشاهده میشود. در چنین شرایطی نمیتوان امیدوار بود که دیپلماسی ایران میتواند در زمان محدودی به نتایج مطلوب و موثر در روند بازسازی انگارههای کنش دیپلماتیک همکاریجویانه بر اساس ادراک جدید سیاست خارجی منجر شود. تغییر در سیاست منطقهای ایالات متحده و قدرتهای بزرگ به عنوان ضرورتی اجتنابناپذیر تلقی میشود. دیپلماسی هستهای ایران با کشورهای گروه 1+5 زمینههای بازتولید الگوی جدیدی از کنش دیپلماتیک آمریکا و بریتانیا در محیط منطقهای خاورمیانه را ایجاد میکند. اگرچه عربستان و اسرائیل به عنوان بازیگرانی محسوب
میشوند که با شکلگیری فرآیند جدید سیاست خارجی آمریکا مخالفند، اما روندهای شکلگرفته بیانگر آن است که نشانههایی از تغییر و تداوم در رویکرد امنیتی ایالات متحده در حال شکلگیری است. بازسازی الگوی تعامل آمریکا و بریتانیا با ایران اگرچه هنوز ماهیت قدرتمحور دارد، اما باید آن را به عنوان نمادی از تغییر مرحلهای در الگوهای راهبردی آنان در خاورمیانه دانست. درباره علل، چگونگی و فرآیند تغییرات شکلگرفته در سیاست منطقهای آمریکا رویکردهای مختلفی وجود دارد. واقعیت آن است که ایالات متحده در سالهای دهه 1960 به بعد تلاش کرده است تا از «الگوی موازنه منطقهای» در خلیج فارس و خاورمیانه بهرهگیری کند. در سالهای 2007 به بعد که ایران در شرایط فشار اقتصادی و محدودیتهای بینالمللی سازمانیافته قرار داشت، بازیگرانی همانند عربستان، توانستند موقعیت راهبردی و منطقهای خود را ارتقا دهند. آزمون الگوهای جدید برای بهینهسازی سازوکارهای دیپلماسی هستهای ایران در شرایطی اتخاذ شده است که اولین دور جدید مذاکرات در حاشیه اجلاسیه سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل برگزار شد. این امر بیانگر نشانههایی از تحول معنایی، ساختاری و کارکردی در
دیپلماسی هستهای جمهوری اسلامی ایران است. در گام دوم دیپلماسی هستهای دولت روحانی را باید در نتایج حاصل از مذاکرات ژنو پیگیری کرد. بسته پیشنهادی ایران طبعاً میبایست موضوعاتی را دربر گیرد که معطوف به الگوهای نیل به توافق در قالب حقوق هستهای ایران و اعتمادسازی بینالمللی باشد. آنچه تاکنون به عنوان شفافسازی و اعتمادسازی در سیاست هستهای ایران مطرح شده، مورد پذیرش جدی بازیگران موثر در نظام بینالملل قرار نگرفته است. این امر نشان میدهد که تاکنون روند مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 بر اساس «شرایط عدم اطمینان» پیگیری شده است. در شرایط عدم اطمینان، نشانههایی از محدودسازی قابلیت راهبردی ایران در قالب تردید نسبت به سیاست هستهای جمهوری اسلامی مشاهده میشود. چنین فرآیندی نشان میدهد که ایستارهای دیپلماسی هستهای جمهوری اسلامی ایران در نگرش روحانی معطوف به مشارکت سازنده با نهادهای بینالمللی، اعتمادسازی متقابل، شفافسازی و بهرهگیری از قواعد حقوق بینالملل برای تامین حقوق هستهای جمهوری اسلامی ایران است.
روند جدید مذاکرات هستهای ایران با تاکید بر مصالحه و پیوند منافع آغاز شده است. در روزهای قبل از مذاکرات ژنو زمینه برای مذاکرات جان کری، ویلیام هیگ و کاترین اشتون به وجود آمد. جلسه هماهنگی رهبران سیاست خارجی بریتانیا، آمریکا و اتحادیه اروپا را باید نمادی از سازماندهی اهداف مشترک در ارتباط با ایران دانست. اگرچه مقامات وزارت امور خارجه ایران بر این موضوع تاکید داشتند که بسته پیشنهادی محرمانه باقی میماند، اما کار ویژه مقامات سیاست خارجی بازیگران موثر در اجلاسیه 1+5 بیانگر آن است که آنان وقوف نسبتاً دقیقی درباره الگوی پیشنهادی ایران داشتهاند.
دیدگاه تان را بنویسید