گلوگاه مذاکرات هستهای تحت فشار لابی صهیونیستی است
بوی بهبود اوضاع هستهای میشنوم
پرونده هستهای ایران در طول سالهای گذشته، فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته است.
پرونده هستهای ایران در طول سالهای گذشته، فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته است. ما برای نخستین بار در دوره آقای خاتمی، با وزرای خارجه انگلستان و فرانسه و آلمان در کاخ سعدآباد به این نتیجه رسیدیم که به دلخواه و پیشنهاد خودمان برای مدتی برنامه هستهایمان را متوقف کنیم. اما این تصمیم در دوره آقای احمدینژاد با مذمت مقامات دولتی روبهرو شد تصمیم گرفته شد که ما به دنبال تقویت قدرت دفاعیمان باشیم. بر همین اساس نیز بر تعداد سانتریفوژها افزوده شد و با شعارهای آقای احمدینژاد که انرژی هستهای حق مسلم ماست و از این حرفها ما رفته رفته به نقطهای رسیدیم که هم از جهت اقتصادی با مشکل مواجه شدیم و هم در یک انفعال سیاسی قرار گرفتیم. منتها به دلیل بالا رفتن قیمت نفت مخصوصاً در اواسط دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد زندگی عمومی مردم سپری میشد و آثار تحریمها نیز بر زندگی مردم ملموس نبود. تا اینکه بالاخره با تلاش آمریکاییها پرونده هستهای ایران از آژانس به شورای امنیت برده شد که البته موضوع بسیار مهمی بود؛ و هدف آمریکاییها این بود که موضوع هستهای ایران را به یک موضوع جهانی تبدیل کنند و در این کار هم تا حدود زیادی موفق شدند. بنابراین سیر تحریم همهجانبه هم از سمت شورای امنیت و هم از سمت آمریکا و هم از سمت اتحادیه اروپا بر ایران تحمیل شد و بالاخره به نقطهای رسیدیم که سیستم اقتصادی ما دچار بیتحرکی شد. ما شاهد بودیم که در مبارزات انتخاباتی نیز تعدادی از نامزدهای ریاست جمهوری از جمله آقای دکتر ولایتی این روند مذاکرات را تقبیح کردند. آقای روحانی نیز اعلام کرد همان طور که چرخ سانتریفوژها میچرخد، باید چرخ زندگی مردم و کارخانهها هم بچرخد که خوشبختانه با پیروزی ایشان وارد مرحله جدیدی از مباحث بر سر پرونده هستهای شدهایم و در نهایت آذرماه امسال به توافق اولیه دسترسی پیدا کردیم که هیمنه تحریمها را تا حدود زیادی شکست. یکی از مولفههایی که به موفقیت مذاکرات ایران و اعضای گروه 1+5 کمک کرد حضور فردی مانند باراک اوباما در راس دستگاه اجرایی کشور آمریکا بود که با اعمال فشار بر روی اعضای دیگر 1+5 آنها را وادار کرد تا این محاسبات اولیه را امضا کنند. دوره ریاست جمهوری اوباما در سال 2016 به پایان میرسد؛ و او میخواهد بر سه مشکل منطقه خاورمیانه یعنی مساله هستهای ایران، درگیریهای سوریه و بالاخره مساله فلسطین فائق آید. شاید مهمترین موضوع در بین این سه مساله، همین حل و فصل مساله هستهای ایران باشد تا به عنوان امتیازی ویژه در کارنامه حرفهایاش ثبت شود. ما باید تا زمانی که آقای اوباما بر سرکار است این مساله را به سر و سامانی برسانیم تا دچار فشار و وضعیت امپریالیستی حزب جمهوریخواه نشویم. در حال حاضر نه برای ما راه چارهای است و نه برای آنها. بنابراین ناچاریم که نگاهمان به آینده باشد و با دیپلماسی قدرتمند و ماهرانه، به دنبال رفع و رجوع مساله باشیم و بدانیم که آقای اوباما به هیچ وجه تن به حمله نظامی نخواهد داد. پس برای بهبود اوضاع باید بکوشیم. علاوه بر این اتحادیه اروپا نیز همچنان با بحران اقتصادی مواجه است. بانک جهانی چندی پیش اعلام کرد نه تنها در سال 2014، بلکه سال 2015 نیز اتحادیه اروپا همچنان با بحران اقتصادی روبهرو خواهد بود. بنابراین هیچ راهی برای دو طرف باقی نمانده است الا اینکه این مساله حل شود. منتها گلوگاه مذاکرات هستهای ایران تحت فشار لابیهای صهیونیستی آمریکاست. بنابراین باید مقاومت کنیم که این مساله حل شود. من نسبت به بهبود اوضاع بسیار خوشبین هستم. به دلیل اینکه هیچ کدام مان راه برگشت نداریم. یعنی نه غرب آماده حمله نظامی به ایران است که مجدداً کانون درگیری جدیدی در خاورمیانه به وجود بیاورد؛ و نه ما امکان برگشتمان به سال 1390 وجود دارد. بنابراین باید نگاه هر دو ما به آینده باشد. همه علائم و روابط نشان میدهد که هر دو سمت مذاکرات تمایل جدی به حل این مشکل دارند و البته ممکن است باز هم با فراز و نشیبهایی روبهرو شوند اما ما باید مطمئن باشیم که در سال آتی، مساله هستهای ایران سامان مطلوبی میگیرد.
دیدگاه تان را بنویسید