سیاست خارجی ایران در سایه تقابل و تعامل با آمریکا
سه لایه مانع رابطه
یکی از شرایط وزن کردن سیاست خارجی کشورها در معادلات جهانی این است که آن کشور در فضای تقابل یا تعاملی در دنیا چه جایگاهی دارد. در این میان مسائلی که میان ایران و آمریکا مطرح شده، ایران را بالاجبار به سمتی میبرد که جایگاه سیاست خارجیاش را در قبال نوع تقابل و تعاملی که با آمریکا دارد، بررسی کند.
یکی از شرایط وزن کردن سیاست خارجی کشورها در معادلات جهانی این است که آن کشور در فضای تقابل یا تعاملی در دنیا چه جایگاهی دارد. در این میان مسائلی که میان ایران و آمریکا مطرح شده، ایران را بالاجبار به سمتی میبرد که جایگاه سیاست خارجیاش را در قبال نوع تقابل و تعاملی که با آمریکا دارد، بررسی کند. امروز آمریکا یک قدرت جهانی است که دغدغه جهانی دارد و ایران یک قدرت منطقهای است که دغدغه منطقهای دارد. به نظر من از زمان انتخابات 24 خرداد منطقی بر فضای سیاسی کشور حاکم شد که بر اساس آن، چه گروه پیروز و چه دیگر گروهها تلاش کردند وحدتگرایانه سیاست خارجی کشور را کمک کنند و این مساله باعث تقویت جایگاه سیاست خارجی کشور شد. در واقع درست در اوج ضعف راهبردی برخی کشورها یعنی ضعف راهبردهای سلفیگری و وهابیگری از یک سو و ضعف راهبرد افراطی صهیونیستگری از سوی دیگر و همچنین دغدغههای آمریکا که به دنبال رفع اختلافات منطقهای بود، ایرانیها از خود زیرکی نشان داده و به سمت رفع اختلافات منطقهای و جهانیشان گام برداشتند. به دنبال پیشرفت مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 به ویژه از سوم آذرماه 1392 که توافقنامه ژنو3 امضا شد،
شرایط روانی مساعدی برای ایرانیان فراهم شد که در این شرایط روانی عملاً خیلی از موانع گذشته رفع شد. به رغم اینکه همچنان تحریمها روی کاغذ باقی است اما سیر قهقرای آنها آغاز شده است؛ این جایگاه کلی سیاست خارجی ایران است. البته به نظر من اینها کفایت نمیکند و ایرانیها هنوز در مرحله روانی این تغییرات تازه در سیاست خارجی قرار دارند و جهت اینکه وارد مرحله عملیاتی شوند باید سیاست خارجیشان منفعتمحور شود. در این میان مناسبات ایران و آمریکا پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی نیز بسیار مورد توجه واقع شده است. اما در این رابطه نباید خیلی خوشبین بود بلکه باید نگاه واقعبینانه داشت؛ زیرا برقراری رابطه ایران و آمریکا سه لایه جدی دارد که عبور از آنها زمانبر و انرژیبر است. لایه بسیار خوشبینانه، تجدید رابطه بین دو کشور است که ما از این مرحله خیلی فاصله داریم. لایه دوم، لایه تنشزدایی است که من معتقدم هنوز ایران و آمریکا وارد این مرحله نیز نشدهاند. منتها لایه سومی نیز وجود دارد مبنی بر توقف تصاعد و افزایش بحران. این لایه، لایه رویی روابط دو کشور است. اکنون جلوگیری از کاهش بحران در دستور کار طرفین قرار گرفته و برای
نخستین بار در طول چند دهه اخیر ما شاهد افزایش و تصاعد بحران میان دو کشور نیستیم. در واقع تهران-واشنگتن یک ایست بر بحرانهای فزاینده میان خودشان گذاشتهاند و یک سیر قهقرا در حال شکلگیری است. از دیگر سو اگر در زمینه توافقنامه ژنو3 که اکنون مهمترین دیوار میان ایران و آمریکاست به یک توافق عملیاتی برسند آن زمان وارد مرحله تنشزدایی خواهند شد. این مرحله بسیار دشوار است و اگر به درستی انجام گیرد پس از آن مرحله تجدید رابطه شکل میگیرد. منتها من معتقدم همین مرحله جلوگیری از بحران به اندازه کافی آثار روانی بر جای گذاشته است.
در رابطه با همین موضوع میتوان بازیابی قدرت ایران در منطقه را نیز مورد نظر داشت؛ به هر حال راهبردهای منطقهای، تابعی از راهبردهای بینالمللی هستند؛ لذا تا زمانی که ایران در سطح بینالملل دچار چالش باشد بخش عمدهای از انرژی و زمان ایران در آنجا هدر میرود. کمااینکه به دنبال اختلافات ایران با آمریکا در عرصه جهانی، این اختلافات بخش عمدهای از انرژی ایران را هدر داد و فرصتهای بسیاری برای رقبای منطقهای فراهم کرد؛ لذا اگر ایران وارد تنشزدایی با آمریکا شود دیگر انرژیاش را در سطح جهانی هدر نخواهد داد و از آن برای روابط دوجانبه منطقهای بهره خواهد گرفت. در حال حاضر برخی از کشورهایی که پیش از این از جمهوری اسلامی ایران دوری میکردند برای نزدیکی به کشور ما تمایل نشان میدهند؛ این بدان معناست که ایران یک تعادل در سیاست خارجیاش ایجاد کرده که میتوان به این سیاست خارجی یک نگاه توام با ثبات و پایداری داشت و بر اساس آن رابطه برقرار کرد.
دیدگاه تان را بنویسید