بعد از کودتای ۲۸ مرداد با وجود آنکه دولت دستنشانده آمریکا به قدرت رسید تحریمهای ایران ۱۵ ماه بعد لغو شد
کنگره را جدی نگیریم
اتفاقی که در وین۸ افتاد بسیار متفاوت با مذاکرات پیشین ایران و ۱ + ۵ بود. در این مذاکرات برخلاف دفعات گذشته ما وارد مرحله اجرایی توافق جامع شدیم و به اعتقاد بنده ما از همین حالا هم مذاکرات نهایی خود با ۱ + ۵ را آغاز کردهایم.
اتفاقی که در وین8 افتاد بسیار متفاوت با مذاکرات پیشین ایران و 1+5 بود. در این مذاکرات برخلاف دفعات گذشته ما وارد مرحله اجرایی توافق جامع شدیم و به اعتقاد بنده ما از همین حالا هم مذاکرات نهایی خود با 1+5 را آغاز کردهایم. حالا دیگر طرفین مذاکرهکننده پرونده هستهای ایران به درستی دریافتهاند که خواستههای یکدیگر چیست و باید در رابطه با چه مواردی وارد مذاکره شوند.
کاهش سطح غنیسازی از سوی ایران و کاستن از پروسه تحریمها از طرف ایالات متحده اقداماتی در این راستاست که کلید اجرایی آن از همین مذاکرات زده شد.
ایران و 1+5 در این مرحله از مذاکرات میدانند که چه میخواهند و در همان راستا هم حرکت میکنند. پافشاری ایران بر لزوم لغو تحریمها و خواسته 1+5 نسبت به اعتمادسازی طرف ایرانی از مهمترین نکات مذاکرات پرونده هستهای ایران است که قطعاً در روند آتی این گفتوگوها به سرانجام میرسد. هر چند که باید توجه داشت اظهارات مقامات آمریکایی مبنی بر عدم لغو یکباره تحریمها هم موضوع نادرستی نیست و نباید چندان بر آن اصرار داشت؛ این موضوع به لحاظ فنی اشتباه نیست.
ما تجربهای مشابه در زمان ملی شدن صنعت نفت ایران و بعد از کودتای 28 مرداد داریم که با وجود آنکه دولت دستنشانده ایالات متحده در ایران به قدرت رسید، روند لغو تحریمهای ایران 15 ماه به درازا انجامید. یعنی بیش از یکسال طول کشید تا کنسرسیوم نفتی امضا و نخستین محموله نفت ایران از کشور خارج شد.
بنابراین دور از ذهن نیست که مکانیسم لغو تحریمهای فعلی ایران نیز مشمول مرور زمان شود و در یک پروسه تدریجی لغو شود. همانطور که اعمال تحریمها پروسهای زمانبر بود و طی یک یا دو روز اجرا نشد، قطعاً لغو و توقف آن نیز طی یک یا دو ماه محقق نمیشود. اما همین که ایران و غرب به این نتیجه رسیدهاند که گزینه دیپلماسی و ادامه روند گفتوگوها تنها راه خروج از این بحران است میتوان به توقف تمامی محدودیتهای اقتصادی ایران امیدوار بود.
به اعتقاد بنده تمدید هفتماهه مذاکرات نیز روندی در اجرای توافق جامع هستهای بود والا با یک یا دو هفته نیز ما و 1+5 میتوانستیم به حل و فصل اندک مسائل باقیمانده از مذاکرات بپردازیم و به نتیجه برسیم. ما از همین حالا وارد فاز نهایی مذاکرات شدهایم ولو در گفتار هنوز آن را ابراز نکرده باشیم. ما و 1+5 وارد مرحله برگشتناپذیری شدهایم که باید آن را تا سرمنزل مقصود که همان اعتمادسازی در قبال پروسه لغو تحریمهاست، برسانیم.
فعالان اقتصادی ایران و بخشهای خصوصی ما باید از همین حالا زمینهسازی برای عقد قراردادهای جدید با کشورهای دیگر را آغاز کنند؛ این اغراقی خطرناک است که قراردادهای اقتصادی را منوط به رفع تحریمها کنیم.
اظهارات سیاستمداران ایرانی و 1+5 مبنی بر اینکه توافق نهایی در پروسهای هفتماهه به ثمر میرسد نیز فراهمسازی مقدمات سیاسی و اجرایی این روند است. والا اگر ما قراردادمان را هم امضا کرده بودیم همان کاری را انجام میدادیم که حالا طرفین مذاکرهکننده پرونده هستهای ایران انجام میدهند. معتقدم ما همین حالا هم وارد فاز اجرایی توافقنامه جامع شدهایم اما بنا به علل متعدد آن را اعلام نکردهایم. شاید به دلیل مخالفتهایی که میتواند شاکله توافق را به چالش بکشد و شاید هم بنا به علل و عوامل دیگر.
معتقدم این توافق اثر خود را در بازار نفت برجای میگذارد هر چند که گمان نمیکنم بر بازارهای دیگر تاثیرگذاری خاصی داشته باشد چرا که ما سهم عمدهای در اقتصاد جهانی نداریم. نخستین اثرگذاری توافق ایران و 1+5 را باید بر بازار داخلی ایران جستوجو کرد که ابعاد روانی آن همین حالا هم قابل مشاهده است. البته شاید به دلیل موضعگیریهای اخیر کنگره آمریکا نسبت به تشدید تحریمهای ایران، تجار و بازرگانان کشورهای دیگر هنوز آمادگی سرمایهگذاری در کشورمان را نداشته باشند که قطعاً آنها نیز با پدیدار شدن ابعاد مثبت مذاکرات ایران تمایل خود برای سرمایهگذاری در ایران را اعلام میکنند.
به اعتقاد نگارنده نه ما و نه مقامات رسمی کشورمان نباید با جدی گرفتن تهدیدهای سناتورهای آمریکایی موجبات به چالش کشیده شدن مذاکرات و توافق را فراهم آوریم.
کنگره آمریکا مانند هر مجلس دیگر دنیا نماینده احساسات ملی آمریکاست نه خرد کارشناسی آن. خرد کارشناسی تمامی کشورها در دولتها جمع میشود.
قطعاً توافقنامه یا مصالحه هستهای تهران و واشنگتن با تغییر بافت سیاسی مجالس آمریکا تغییر میکند و دچار تغییرات جدی و اساسی میشود. من تصور میکنم که این بخشی از بازی پلیس خوب و پلیس بد آمریکاییهاست.
معتقدم اگر کنگره آمریکا در تحریمهای ایران مصر و جدی باشد قطعاً ما و مذاکرات هستهای ایران و 1+5 را به دوران احمدینژاد بازمیگرداند و موجب به انحطاط کشیدن چهره مصالحهجویانه ایالات متحده در جهان میشوند. در این صورت مشروعیت دولت و حقانیت ملت ایران نزد جامعه بینالمللی اثبات خواهد شد و همین امر مجدداً موجبات منزوی شدن آمریکا در جهان را فراهم میکند؛ هر اقدامی که به مخالفت با اهتمام ایران و جهان در دستیابی به توافق منجر شود باعث فرو ریختن دیوار تحریمها خواهد شد و این یک بازی دو سر باخت برای کنگره است. مذاکرات ایران و 1+5 حالا دیگر به مرحله غیرقابل بازگشتی رسیده است و هیچ سیاستمدار دلسوزی در آمریکا نیست که انتفاع منافع واشنگتن را در توقف این مذاکرات تلقی کند. به هر حال روند کلی عملکرد آمریکا در مذاکره با ایران نشان داد این کشور همچنان مایل به ایفای وظیفه کدخدامنشانه خود در جهان است و برای باقی ماندن در این جایگاه نیز سعی و تلاش وافری انجام میدهد.
همین که جان کری در طول مذاکرات یکساله ایران و آمریکا بارها خود را به محل مذاکرات رساند و بیش از دیگر وزرای خارجه 1+5 مایل به به سرانجام رسیدن این مذاکرات بود، خود نشاندهنده تمایل اوباما و دولت او برای رسیدن به توافق است. در دولت آقای روحانی نیز همین روحیه و شاید به مراتب بیشتر وجود داشته باشد.
اگر دوره هشتساله دولت آقای احمدینژاد نبود ما هیچگاه به این وضعیت دچار نمیشدیم و مجبور نبودیم که برای بهبود موقعیت سیاسی و اقتصادی خود در جهان یا آنچه محق به داشتن آن هستیم بارها و بارها پای میز مذاکره با قدرتهای بزرگ جهانی بنشینیم؛ در دوران آقای خاتمی حتی یک قطعنامه در شورای حکام علیه ما صادر نشد اما در یک سال اول دولت آقای احمدینژاد چهار، پنج قطعنامه ضدایرانی در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد. اما حالا دیگر احمدینژادی در قدرت نیست که فضا را رادیکال کند و عملاً تندروها میداندار شوند.
نمایندگان جدید کنگره آمریکا که پس از ژانویه سال جدید میلادی بر سر کار میآیند برای هرنوع اقدامی که منجر به توقف مذاکرات هستهای ایران و عدم دستیابی به توافق شود نهتنها به مردم این کشور بلکه به افکار عمومی جهان نیز باید پاسخگو باشند و به یاد داشته باشند ما هیچگاه به شرایط سال 1384 باز نمیگردیم.
دیدگاه تان را بنویسید