وین ۸ محل آگاهی ایران و ۵ + ۱ از خواستهها و محدودیتهای واقعی یکدیگر و آغازی بر یک روند موفقیتآمیز است
تکرار ریکیا ویک
در ۱۱ اکتبر ۱۹۸۶ گورباچف و ریگان در «ریکیاویک»، پایتخت ایسلند با یکدیگر دیدار کردند تا در مورد کاهش سلاحهای هستهای میانبرد مذاکره کنند.
در ۱۱ اکتبر ۱۹۸۶ گورباچف و ریگان در «ریکیاویک»، پایتخت ایسلند با یکدیگر دیدار کردند تا در مورد کاهش سلاحهای هستهای میانبرد مذاکره کنند. با وجود اینکه طرفین به یک توافق تاریخی بسیار نزدیک شدند ولی مذاکرات در آخرین لحظه به علت مشکلات و محدودیتهای سیاست داخلی آنها به شکست انجامید و موجب سرخوردگی عمیق هر دو شد. اما با توجه به آنکه مواضع در آخرین دور گفتوگوها واقعی شده بود، طرفین از مواضع حداکثری فاصله گرفته بودند، و مزایای توافق و خطرات شکست بر آنها کاملاً هویدا شده بود. نهایتاً یک سال بعد واشنگتن و مسکو مجدداً پای میز مذاکره نشستند و نخستین پیمان خلع سلاح آمریکا و شوروی معروف به معاهده منع موشکهای هستهای میانبرد (INF) را در ۱۹۸۷ امضا کردند.
به اعتقاد نگارنده اتفاقی که در مذاکرات وین افتاد نیز یک «ریکیاویک» برای ایران بود. واقعیت این است که مذاکراتی که 12 ماه پیش با مواضع حداکثری طرفین شروع شده بود با وجود تمامی اختلافنظرها، موانع و مشکلات ادامه یافت. نهایتاً در این دور آخر بود که مذاکرهکنندگان به مواضع واقعی یکدیگر واقف شدند و بلافاصله متوجه شدند که نهتنها در تونلی که انتهایش بنبست است، قرار ندارند بلکه حتی توانستند نوری را در انتهای تونل مشاهده کنند. شاید برخی گمان کنند که عدم توافق در این مذاکرات به سرخوردگی طرفین مذاکرهکننده منجر شود اما به اعتقاد بنده، وین 8 محل آگاهی ایران و 1+5 از خواستهها و محدودیتهای واقعی یکدیگر و آغازی بر یک روند موفقیتآمیز است که طرفین به جای قمار بر سر مواضع میتوانند به همفکری بر سر راهکارها بپردازند و بر همین اساس هم باید ارزیابی مثبتی از آن داشت.
دیگر تحول مثبت این مذاکرات آن است که دو طرف متوجه کاستیهای روند وین در مقایسه با روند ژنو شدند و در چند ماه آینده میتوانند مسیر خود را اصلاح کنند. در ژنو مذاکرات میان دو طرف اصلی این نزاع یعنی ایران و آمریکا در تسریع کار بسیار تاثیرگذار بود. چرا که وقتی ایران با شش کشوری که به هر حال انگیزههای سیاسی متفاوت و منافع متضادی با یکدیگر دارند پای مذاکره مینشیند کار به کندی پیش میرود. درک این مشکل در روند مذاکرات منجر به آن شد تا در روزهای آخر آقای دکتر ظریف و آقای کری در مذاکراتی دوجانبه بدون خانم اشتون حضور یافتند. علاوه بر این برخلاف روند ژنو، این بار مذاکرهکنندگان تصمیم گرفتند تهیه و تنظیم متن سیاسی توافق را همزمان با تمام جزییات اجرایی آن انجام دهند که البته بسیار زمانبر شد و چالشهای اساسی ایجاد کرد. موافقت ایران و 1+5 مبنی بر اینکه مذاکرات آتی خود را به دو بخش توافق سیاسی و اجرایی تقسیم کنند نشان میدهد، درک درستی از کمبودها و موانع گفتوگوهای هستهای وین دارند و با جدیت به دنبال تصحیح شیوه و رویکرد مذاکراتی خود و کاهش ریسکهای آن هستند. بر همین اساس هم قصد دارند طی چند هفته آینده خطوط کلی توافق
را مشخص کنند.
هدف مذاکرهکنندگان ایران و 1+5 از تمدید نسبتاً طولانی این مذاکرات آن بود که از تحمیل هزینه بیشتر بر مذاکرات جلوگیری کنند چرا که به هر حال تمدید دائم علاوه بر از بین بردن مشروعیت این روند، از لحاظ سیاسی هزینهساز است. علت توافق بر تمدید هفتماهه این است که قطعاً در خلال این گفتوگوها ما باید فرصتی یکماهه را برای برگزاری کنفرانس بازنگری انپیتی در نظر گیریم. بنابراین عملاً برای پروسهای ششماهه برنامهریزی شده که به دو بخش توافق سیاسی و فنی تقسیم شده است. همانطور که آقای ظریف در سخنرانیشان هم گفتند هدف اصلی این است که چارچوب کلی را که الان تقریباً مشخص هست در عرض چند روز و چند هفته آینده و ترجیحاً تا پایان سال میلادی مورد توافق قرار دهند و پس از آن بتوانند به سوی توافق سیاسی و متنی شبیه برنامه اقدام مشترک ژنو حرکت کنند که به نظر میرسد تا پایان چهار ماه شدنی باشد.
با این حال نباید دامهایی را که زمان بر سر مذاکرات قرار میدهد از ذهن دور داشت. تغییرات سیاسی اخیر در آمریکا و روی کار آمدن اکثریت جمهوریخواه در کنگره این کشور، قطعاً فضایی را ایجاد میکند که ممکن است موجب اثرگذاری منفی بر دامنه مذاکرات شود. کنگرهای که حتی پس از توافق ژنو سعی کرد تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کند، این بار انگیزه بیشتری برای اعمال فشار بر ایران دارد و حتی اگر نتواند تحریمهای هستهای وضع کند ممکن است با به میان کشیدن موضوعاتی چون حقوق بشر دست به تصویب تحریمهایی بزند که مانند سایه شومی بر مذاکرات چنبره خواهند افکند و قدرت مانوردهی رئیسجمهور آمریکا را به شدت کاهش میدهد. به علاوه ما در منطقهای قرار داریم که در آتش یک جنگ فرقهای میسوزد و هر لحظه ممکن است تحولی روی دهد که ایران و غرب را رودرروی یکدیگر قرار دهد و بر روند مذاکرات تاثیر منفی بگذارد. از همین رو طرفین باید تلاش کنند پیش از آنکه کنگره بعدی بخواهد با وضع تحریمهای جدید روند کلی مذاکرات را به چالش بکشد به توافق سیاسی دست پیدا کنند.
این واقعیت که پس از یک سال حالا دیگر مذاکرهکنندگان ایران و 1+5 بر خطوط کلی توافق، روند سازنده و موثری که باید بر اساس آن به توافق دست پیدا کنند، مزایای پیروزی و مصائب شکست واقف هستند امر میمون و مبارکی است. مهمتر از همه آنکه همچنان اراده سیاسی برای رسیدن به یک توافق پایدار در هر دو سو وجود دارد و هیچ گزینه جایگزین مطلوبی غیر از یک توافق دیپلماتیک متصور نیست. بر همین اساس همانطور که در بخش نخست این یادداشت اشاره کردم راه دستیابی به توافق هموارتر و سهلالوصولتر از گذشته شده است و چند هفته آینده مناسبترین زمان برای برداشتن گامهای نهایی به سوی چارچوب کلی آن است.
دیدگاه تان را بنویسید