تاریخ انتشار:
صادق خرازی میگوید شاید پروژهای سه تا چهارساله برای نتیجهگیری از مذاکرات در راه باشد
آمریکا هنوز ارادهای برای توافق ندارد
مذاکرات هستهای موضوعی نیست که در یک یا دو جلسه قابل حل باشد. این مذاکرات یک پروسه و پروژه است. ما شاید به چند برابر زمانی که برای توافق وین در نظر گرفته شده بود نیاز داشته باشیم که بتوانیم به توافق بیندیشیم.
سوم آذر رسید و ایران و 1+5 در یک ماراتن سخت و جانانه تصمیم به ادامه مذاکرات تا نهم تیرماه 94 گرفتند. مذاکراتی که یکسال پیش با خط و نشان کشیدنهای دو سوی غائله هستهای ایران شروع شد و در آخرین دور آن به دیدار دوجانبه جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران با جان کری همتای آمریکایی او رسید. مذاکراتی که با خوشبینی تام طرفین مذاکرهکننده پرونده هستهای ایران میتواند به حل و فصل شدن منازعهای 12ساله میان تهران و جهان ختم شود. با صادق خرازی، سفیر اسبق ایران در فرانسه و یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده دولت اصلاحات پیرامون چند و چون این مذاکرات به گفتوگو نشستهایم که بدین شرح است.
سررسید یکساله مذاکرات ژنو به پایان رسید و طرفین مذاکرهکننده پرونده هستهای ایران نتوانستند به توافقی جامع و نهایی دست پیدا کنند. حتی توافق سیاسی که تهران بر آن تاکید میکرد نیز به جهت آنچه آقای ظریف عدم ریسکپذیری ایران و 1+5 خواند هم به دست نیامد.
مذاکرات هستهای ایران یک مذاکره صرف سیاسی نیست بلکه مذاکراتی است با ابعاد مختلف و پیچیده و گاهی عواملی ورود میکند که مسیر دستیابی به توافق را با فراز و فرود مواجه ساخته یا آن را با کندی یا بعضاً توقف روبهرو میکند. در اینگونه موارد هم عناصر مختلفی مدخلیت دارند. اما برداشت من این است آنچه در این مذاکرات بسیار سخت و طاقتفرسا رخ داد، مثبت بود و در آغاز میبایست به مذاکرهکنندگان کشورمان بهویژه وزیر محترم خارجه خسته نباشید گفت. شاید بهتر باشد ما نگاهی به وضعیت مذاکرات هستهای کشور در سالهای گذشته بیندازیم. در سالهایی که تنها عایدی ما از مذاکرات تهدید و کاهش مراودات جهانی ایران و تحریمهای جدید بود اما حالا میبینیم نهتنها خبری از تحریم جدید یا ادبیات خصمانه نیست بلکه روح همکاری با تاکید بر رفع موانع و تحریمها و انسجام دیدگاهها و سیر حرکت به سمتوسوی اعتمادسازی است. خوشبختانه در یکسال اخیر روند مذاکرات جهانی با ایران از بازدارندگی به افق همکاری و روح درک متقابل رسیده است. بر همین اساس است که معتقدم ما در مذاکراتمان با اعضای گروه 1+5 موفقیت نسبی را کسب کردهایم. اینکه توانستهایم لابی اعراب و اسرائیل را بهرغم تمامی تلاشها و تکاپوها ناکام بگذاریم و مذاکرات را در مسیری درست و منطقی به پیش بریم. البته برخی با خوشبینی زیاد گمان میکردند ما در وین به توافق جامع میرسیم این در حالی است که شرط نخست موفقیت در هر امری واقعبینی آن است. واقعبینی یعنی اینکه باید با درک شرایط فعلی، در مقابل فشارها و قدرتهای تحمیلی مقاومت کنیم و وا ندهیم. دقیقاً مانند عملکرد تیم هستهای در مذاکرات. وا ندادن یا مقاومت کردن خود نوعی پیروزی است. وضعیتی که مذاکرهکنندگان ما با آن مواجه هستند وضعیت سختی است. گاهی با هزار نکته باریکتر از مو مواجه میشوند که تصمیمگیری را بسیار دشوار میکند. من همینجا به آقای ظریف و تیم هستهای به دلیل رویکرد و تلاشهایشان در مذاکرات تبریک میگویم و معتقدم اعتماد به نفس وزیر امور خارجه کشورمان در خلال مذاکرات ستودنی است و برداشتم این است که در مذاکرات اخیر ما در مقابل خواستههای بعضاً غیرمنطقی 1+5 ایستادیم و نه چیزی را از دست دادیم و نه به زیادهخواهی آنها توجه کردیم. در مورد این بخش از سوالتان که پرسیدید بهرغم خواست ایران توافق سیاسی هم به دست نیامد باید گفت مذاکرات هستهای موضوعی نیست که در یک یا دو جلسه قابل حل باشد. این مذاکرات یک پروسه و پروژه است. ما شاید به چند برابر زمانی که برای توافق وین در نظر گرفته شده بود نیاز داشته باشیم که بتوانیم به توافق بیندیشیم. بر همین اساس نیز برخلاف عدهای که فکر میکنند مذاکرات به نتیجه نرسید اعتقاد دارم ما به دلیل موقعیت ویژه منطقهای خود در موضع برتر مذاکرات قرار داریم و البته هزینه آقایی خودمان را نیز میپردازیم.
به نظر میرسد که تیم ایرانی بیش از 1+5 خواهان تعجیل در دستیابی به توافق جامع باشد چرا که با وجود تاکید وزرای خارجه این گروه بر پروسه هفتماهه مذاکرات آقای ظریف میگویند ما این مذاکرات را در روندی چهارماهه به پایان میرسانیم.
این موضوعی است که کارشناسان باید در رابطه با آن نظر دهند اما در هر صورت باید توجه داشته باشید که ما در عین مذاکره با 1+5 با شورای امنیت و جامعه جهانی از یکسو و از سوی دیگر با آژانس و شورای حکام نیز طرف گفتوگو هستیم، یعنی در چند جبهه مذاکره میکنیم که خود نیازمند صرف زمان بیشتری است، بر همین اساس معتقدم حتی پروسه هفتماهه نیز برای نتیجهگیری از این مذاکرات زود است و شاید پروسه سه تا چهار ساله در راه باشد. البته نباید فراموش کرد که به دلیل نیازها و مشکلات ایران، مذاکرهکنندگان کشورمان مایل به تسریع در نتیجهگیری از این روند هستند که در صورت ادامه نگاه واقعبینانه خود حتماً به نتیجه میرسند. ما در این دولت با مشکل ابهام در مواضع و سوءتفاهم در تدوین سیاستها و برخوردها مواجه نیستیم. در دولت فعلی درک دقیقی از تحولات بینالمللی وجود دارد که در بهبود وضعیت امروز و فردای ما تاثیرگذار است. مهمترین اولویت دولت آقای دکتر روحانی رفع موانع است و زمانی که سخن از رفع موانع میشود میبایست تحلیلی دقیق و موسع از مهمترین اولویتها، فرصتها و تهدیدات امروزی داشته باشیم. یکی از مهمترین اولویتهای امروز رفع موانع خارجی و پایان بخشیدن به مشکلات خارجی جمهوری اسلامی است، خب سوءتفاهم هستهای تا ابد نباید سایه سنگین خودش را بر دیگر مسائل مهم کشور بیندازد، باید با اقتدار و قدرت و حفظ منافع ملی و تبیین حقوق هستهای ملت بزرگ ایران به یک مناسبات منطقی با جهان برسیم. سیر تحولات امروز را میبایست در بستر زمان تعریف کرد. این دولت و این رئیسجمهور وارث بسیاری از نابخردیها و معضلات پدید آمده از دو دولت قبل هستند. این دولت و این رئیسجمهور و اصولاً نظام ما نظام مظلومی است، میبایست همه کمک کنیم. اگر ملی میاندیشیم میبایست اختلاف سلیقه را کنار گذاشت.
الحمدلله کشور در مسیر خوبی قرار گرفته است آرامش. امنیت، اقتدار منطقهای ایران، ثبات و حیات نظام سیاسی خودش موقعیت برتر ایران را نشان میدهد. میبایست از وزیر خارجه تقدیر کرد، نه آنکه طعنه زد، نه آنکه به دولت متلک گفت، میبایست از حمیت و تلاش دولتمردانمان بهویژه رئیسجمهور محترم که همه مجری منویات رهبر معظم انقلاب هستند سپاسگزاری کرد. رفتار عدهای در مجلس یا در رسانهها، قابل فهم نیست انتقاد در موضوعاتی که مربوط به امنیت ملی است گهگاه شبهه خیانت پیدا میکند.
در این یکسال ما آمریکاییها را هم وارد گردونه مذاکرات کردیم. به عنوان یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده دولت اصلاحات محسنات و معایب این امر را چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است بهرغم اختلاف نظرها و دیدگاههای ایران و آمریکا، طبیعی است که با آنها مراوده و گفتوگو در چارچوپ تعیینشده از سوی رهبری نظام را داشته باشیم و این نکته باید فرصت مهمی تلقی شود اگرچه من به دلیل تجارب کار و زندگی با آمریکاییها معتقدم آمریکاییها فاقد اراده مستحکم در حل و فصل مناسبات هستند. آنها ناچارند ملاحظات دیگری را در رسیدن به اراده مطلوب رعایت کنند. این ملاحظهکاریهای آمریکا نهتنها به مصلحت مذاکرات هستهای نیست بلکه طرف ایرانی را از اعتماد به آنها دور میکند و نهایتاً جدا میکند و قطعاً موفقیت مذاکرات هستهای نیز با تردید روبهرو میشود. بعد هم باید توجه داشته باشید اگرچه وزیر خارجه آمریکا آقای کری و تیم مذاکرهکننده آمریکایی به خوبی توجیه شدهاند که باید برخورد منطقی با ایران در این مذاکرات داشته باشند. البته هستند کشورهایی که تلاش میکنند تا با واسطهگری میان تهران و واشنگتن دوگانه رفتار کنند که در این مورد هم ما باید تلاش کنیم به طور مستقیم با آمریکاییها وارد بحثهای خودمان بشویم و در راستای استراتژی تعیینشده باشیم. خوب است بدانید و بدانیم اینک دولت دموکرات واشنگتن هم بسیار مایل به دستیابی به این توافق است و برای اقناع دیگر طرفهای مذاکرهکننده هم تلاش میکند. واشنگتن با درکی که از قدرت منطقهای ایران دارد میخواهد از این قدرت در جهت حل و فصل مشکلات منطقهای خود استفاده کند چرا که دریافته است بدون وجود ایران موفقیت برای تامین ترتیبات امنیتی در منطقه محال است.
اما به نظر میرسد اعراب تمایلی به بازی گرفتن پتانسیلهای ایران در منطقه و عادیسازی پرونده هستهای آن ندارند. سفر غیرمنتظره سعودالفیصل به وین همزمان با مذاکرات هستهای تهران و قدرتهای بزرگ جهانی و گفتوگو با جان کری در همین راستا ارزیابی میشود.
اعراب همواره از آغاز سر سازگاری با مناسبات گسترده ایران و غرب نداشتهاند، برخی از آنها حتی از اسرائیل در مقابل ایران بدتر عمل کرده و میکنند البته من باورم این است نمیتوان چندان نقش بازدارنده سعودیها در منطقه را مهم و کارآمد دانست. علاوه بر این باید توجه داشته باشید که دولت فعلی آمریکا دل چندان خوشی از سعودیها و اعراب ندارد که بخواهد توجه خاصی به مطالبات آنها نشان دهد. تاکید رئیسجمهور آمریکا بر لزوم عادیسازی مناسبات تهران و ریاض که در سفر ولیعهد عربستان به واشنگتن مطرح شد نیز در همین راستا ارزیابی میشود و به اعتقاد بنده سعودیها در نهایت ناچار به تمکین از خواستههای اوباما و احترام به موقعیت ایران در منطقه هستند. امروز سعودیها عملاً با بدترین رفتار سلبی در منطقه، بحرانآفرینی میکنند، حمایت از داعش، به هم ریختن ثبات منطقه و توسعه رادیکالیسم و سلفیسم خطرناک، کاهش قیمت نفت، همگرایی با اسرائیل در جهت کاهش قدرت بازدارنده مقاومت همه رفتارها و هنجارهای عربستان کاملاً بیانگر رویارویی بسیار زننده و تلخی است که بیشترین زیان را دنیای اسلام و خود اعراب میبرند. دستان ایران برای همدلی و وحدت بهسوی آنان دراز است ولی آنها میبایست بفهمند ایران از همه آنها در برابر استعمار و استبداد حمایت کرد، در برابر اسرائیل از همه نهضتهای مقاومت سنی حماس و جهاد اسلامی حمایت کرد، ایران همواره منادی وحدت بوده است. به کارنامه سیاه عربستان و ترکیه و برخی دیگر در مسائل منطقه توجه کنید.
اما در همان زمان هم وزیر امور خارجه آمریکا در تماس تلفنی با همتایان عربی خود آنها را در جریان ماوقع مذاکرات وین قرار داد. این یعنی واشنگتن همچنان خواهان راضی نگه داشتن همپیمانان خود از روند مذاکرات هستهای ایران است.
ببینید این امری متعارف است. دیپلماسی فعال همین کار را میکند که با مطلع کردن رفیقان آنان را توجیه کنند. به اعتقاد بنده این موضوع تنها حاکی از دیپلماسی فعال آمریکاییهاست. این سیاست، اجازه گرفتن یا هماهنگ کردن نیست. طبیعی است که ما نیز در جریان برخی از سیاستها و تحولات منطقهای بخواهیم همپیمانان خود را در جریان امور قرار دهیم. حسن این موضوع آن است که تلاشی که در جهت پروژه ایرانهراسی شکل گرفته است توسط خود بانیان ایرانهراسی به سوی اعتمادسازی نیل پیدا کرده است هر چند که اقدامات مقامات سعودی اعم از موضعگیری یا سفرهایی که به آن اشاره کردید حاکی از نقش منافقانه و دوگانه دولت ریاض است.
اوباما علاوه بر همپیمانان منطقهای با مشکل دیگری نیز در داخل جامعه آمریکایی مواجه است. روی کار آمدن کنگرهای جمهوریخواه که از همین حالا با آنها به اختلافنظر رسیده است. کنگرهای مملو از نمایندگان تند و تیزی که از همین حالا میخواهند با تصویب تحریمهای جدید دست اوباما را در حنا قرار دهند.
جمهوریخواهان بخشی از واقعیت جامعه آمریکایی هستند. به اعتقاد بنده اگر جمهوریخواهان به قدرت میرسیدند زودتر از دموکراتها و شخص آقای اوباما برای حل و فصل مشکلات با تهران پیشقدم میشدند. این را در نظر داشته باشید که اپوزیسیون همیشه در پی نقد جریان حاکم و بهانهگیری از سیاستهای دولت حاکم است.
اما ممکن است روند دستیابی به توافق را به چالش بکشند.
رئیسجمهور آمریکا دارای قدرتی برای وتوی مصوبات کنگره است.
آمریکا قانونی دارد که اگر رئیسجمهور این کشور از حمایت یکچهارم از اعضای کنگره برخوردار نباشد نمایندگان میتوانند وتوی او را بیاثر کنند.
رئیسجمهور آمریکا قدرت توجیه دارد. او به خوبی میتواند منافع آمریکا را تبیین کند. من نگرانی در این راستا ندارم، آمریکاییها در اوج پراگماتیسم هستند، مضاف بر اینکه پیش از اعلان تمدید مذاکرات ایران و 1+5، اوباما خود گفته بود توان توجیه کنگره برای ادامه مسیر مذاکرات را دارد. این را هم به یاد داشته باشید که رئیسجمهور و اعضای کنگره آمریکا در صفی مشترک قرار دارند و در برابر ایران خودنمایی میکنند بنابراین نباید چندان به این تقسیمبندیها توجه کرد. معتقدم اوباما میخواهد با کارت کنگره در برابر ایران بازی کند و آن را بیشتر یک بازی سیاسی میدانم.
یعنی تنها برای امتیازگیری بیشتر از ایران مطرح شده است.
بله، همینطور است.
همزمان با مذاکرات هستهای ایران، رسانههای آمریکایی از یکی از موارد اختلافی تهران و 1+5 پردهبرداری کردند و گفتند علاوه بر بحثهای تعداد سانتریفیوژها و سطح غنیسازی یا جدول لغو تحریمها اخیراً درخواستی از سوی آژانس از ایران مطرح شده است و از تهران خواسته است به 12 سوال نسبت به فعالیتهای هستهای خود پاسخ دهد که به نظر میرسد ایران تنها به یکی از این سوالات پاسخ داده باشد که همین امر با انتقاد آژانس همراه شده و آن را در نامهای به اطلاع اعضای 1+5 رسانده است.
اینها مسائلی نیست که بر روند مذاکرات تاثیر بگذارد. الان بوده و در آینده هم خواهد بود، البته از منظر برخی همه بهانهگیری است. آمریکاییها در تمام زمینهها میتوانستند و میتوانند با ایران به توافق برسند و تعهداتی را پذیرفتهاند. مسائل میتواند خوب جمعبندی بشود. من از آغاز هم گفتهام مسیر سخت و دشواری است اما دو طرف در صورتی که اراده داشته باشند میتوانند به پروتکل تنظیم موافقتنامه دست پیدا کنند. آمریکاییها میبایست طرح مدونی برای پایان تحریمها با شرکا و متحدان خود ارائه دهند، آنها الان درگیر بحران مدیریت تحریم شدهاند و هنوز نتوانستهاند یا اراده لازم را برای رسیدن به توافق جامع و کامل به دست نیاوردهاند و تاکنون نیز اقدامی در راستای آن انجام ندادهاند. مضاف بر اینکه 1+5 در داخل خودشان نیز با مشکلاتی در جهت ایجاد هماهنگیهای بیشتر میان اعضای این گروه مواجه شدهاند. البته این موضوع به ما ارتباطی ندارد. خواسته ما این است که در قبال اجرای توافقات ژنو،1+5 نیز به تعهداتش عمل کند.
منظور از عدم مدیریت تحریمها، تحریمهای کنگره است یا جهانی؟
هر دو، تحریمهای سازمان ملل و تحریمهای کنگره.
اما بخش اصلی تحریمهای کنگره بعد از سال 2012 وضع شد و ایران در کنار لغو تحریمهای سازمان ملل و یکجانبه اروپا و ناگزیرسازی کشورهای دیگر مایل است این تحریمها که صنعت نفت و بانکداری کشور را مورد هدف قرار داده است نیز لغو شود.
برای ما این دسته از تحریمها آزاردهنده است اما به دلیل موقعیتی که داریم چندان مهم نیست. ما خواهان لغو تحریمهای سازمان ملل و تحریمهای دوجانبه هستیم.
اما در مورد تحریمهای سازمان ملل هم ما تجربه عراق را داشتهایم که پس از 12 سال لغو شد.
ما یک قدرت بزرگ منطقهای هستیم و با کشورهایی چون عراق تفاوت داریم. در عراق رژیم خاصی وجود ندارد که خواهان پیگیری مطالباتش باشد. ما یک ابرقدرت منطقهای هستیم که با تمامی کشورهای اطرافمان تفاوت داریم.
اما در مورد همین روند نیز در حالی که ایران بر پروسهای پنج تا هفتساله تاکید میکند، 1+5 میگوید توقف تحریمها 10 تا 12 ساله خواهد بود.
من اگر در قامت یکی از اعضای هیات مذاکرهکننده ایرانی بودم پروسه پنج تا هفتساله را هم نمیپذیرفتم.
یعنی زمانی کمتر؟
اصلاً زمان را نمیپذیرفتم میبایست بفهمند که فرسایشی شدن مذاکرات به نفع دو طرف نیست.
بحث به نفع بودن وقتی مطرح میشود که ما بخواهیم کار مخفیانهای انجام دهیم.
اینطور نیست. آنها خودشان میدانند که ما هیچ حرکت مخفیانهای انجام نمیدهیم و هیچ کار پنهانی نداریم. ما کاملاً به دنبال تحکیم موقعیت تکنولوژیک خود هستیم.
با وجود اینکه ایران راضی به غنیسازی کمتر از 20 درصد شده است اما به نظر میرسد این مورد همچنان یکی از گزینههای اختلافی تهران و 1+5 باشد.
این موضوع هم یکی از فرافکنیهای غرب است که برای عدم عمل به تعهداتش مطرح شده است و نباید به آن توجه کرد برای آنکه در پروتکل همکاری همه مسائل دیده خواهد شد.
اما اگر ما به تمام خواستههای آنها بیتوجه باشیم که به توافق نمیرسیم.
اگر آنها خواهان دستیابی به توافق باشند که هستند حتماً جلو میآیند. یادمان باشد توجه به همه خواستههای آنان درست نیست. اگر ما به این خواسته هم عمل کنیم دنبال بهانه جدیدی میگردند.
اما در این مقطع زمانی این ما هستیم که به دلیل فشار اقتصادی خواهان دستیابی به توافق هستیم.
فشار اقتصادی واقعیت است اما ملتی که بخواهد سرافراز باشد و آگاه تصمیم بگیرد توان حل مشکلات اقتصادی را بهراحتی میتواند داشته باشد اما اگر ما بتوانیم در درازمدت به مقاومت اقتصادیمان ادامه دهیم آنها ناچاراً پیشقدم میشوند. در حال حاضر پروسه اجرای بسیاری از تحریمها با خلل مواجه شده است و به نظر میرسد روند آن نیز فزاینده باشد. من میپذیرم که تحریمها ما را محدود کرده است اما برایمان مرگآور نیست در نهایت اگر کوتاه بیاییم به هیچ دستاوردی نمیرسیم و قافیه را میبازیم.
اما همین حالا هم بسیاری از شرکتهای بزرگ حضورشان در ایران را منوط به لغو تحریمها کردهاند.
ما نباید گمان کنیم که غرب دست برتر مذاکرات را دارد. امروز خاورمیانه در دستان ما قرار دارد و ما میتوانیم نشانههای آن را در نامه اخیر رئیسجمهور آمریکا به رهبر انقلاب ببینیم. در نتیجه اگر خود را نیازمند این توافق نشان دهیم آنها میتوانند از دوگانگی مواضع ما سوءاستفاده کنند. ما باید بتوانیم با تقویت بحث اقتصاد مقاومتی از این بحران (تحریمها) عبور کنیم. علاوه بر این تحریمها در درازمدت خاصیت خود را از دست داده است و بسیاری از کشورها در حال دور زدن آن هستند. مشکلاتی که ما امروز بدان گرفتار هستیم نیز تماماً به دلیل بحران مدیریتی است که از دولت گذشته به جای مانده و ایران را در این وضعیت قرار داده است. در دولت گذشته رئیسجمهور خود هر روز یک بحران خلق میکرد. چه در سطح داخلی و چه خارجی. اما با سیاستهای دولت اعتدالگرا این چالشها به حداقل رسیده است. بنده اعتقادی به عدم حضور شرکتهای خارجی به ویژه اروپاییها در ایران ندارم، آنها آرزویشان تسخیر بازار ایران است البته این بلیه و مشکل نیز بیشتر به دلیل رفتار خود دولتهای متبوعشان است، برخی از این شرکتهای اروپایی گمان میکنند که آمریکاییها در بزنگاه با ایران به تفاهم میرسند و دست آنها از بازار پرسود و منفعت ایران کوتاه میماند.
معتقدید اروپاییها نگران هستند با توافق هستهای، بازار ایران را از دست دهند اما ما میدانیم که آمریکاییها به دلیل تحریمهای درهمتنیدهشان عملاً نمیتوانند در بازار ایران حضور داشته باشند. تحریمهای حقوق بشری و ادعای دخالت تهران در منطقه این نگرانی را به صفر میرساند.
شما آمریکاییها را نمیشناسید. آنها در مواقع لزوم میدانند به چه صورتی عمل کنند. آمریکا سه ماه بعد از ماجرای لیبی 12 هزار کارشناس را راهی این کشور کرد و با قراردادهای جدید اجازه مانور را از تمام شرکتهای اروپایی سلب کرد. یا در همین عراق آمریکاییها حرف اول را در بیزینس و تجارت میزنند. آمریکا ابتدا منافع ملی خود را در نظر میگیرد و بعد حرکت میکند. آنچه من از مجموعه مسائل جهانی آمریکا درک میکنم این است که منافع ملی آمریکا نیز این روزها در سمت و سوی عادیسازی مناسبات با ایران است.
مانند همین نامهای که اخیراً توسط رئیسجمهور آمریکا برای رهبر ایران نوشته شده است.
این نامه یکی از این موارد است. معتقدم سیاستهای واشنگتن تاثیر بسیار زیادی بر رفتار دیگر اعضای 1+5 در دستیابی به توافق جامع هستهای داشت.
آقای شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور گفتند که مقام معظم رهبری به تمام نامههای اوباما پاسخ داده است. این پاسخها در چه فضایی به نگارش درآمده است.
از محتویات آن مطلع هستم اما به جهت تعهداتی که دارم از پاسخگویی معذور هستم. اما در کل فضای آن مثبت بوده است.
اما قطعاً اینگونه اقدامات در روند مذاکرات هستهای ایران نیز تاثیرگذار است.
بله، همینطور است. من به شخصه به روند منطقی مذاکرات امیدوار هستم. پیش از این مذاکرات هم گفته بودم تمام زمینهها برای دستیابی به توافق آماده است. حالا هم برداشت من این است که آنها چارهای جز توافق ندارند اما به جهت اختلافنظرهای داخلی هنوز آمادگی برای دستیابی به این مهم ندارند.
دلیل دیگر هم همین عدم اعتماد میان ایران و 1+5 است. آمریکاییها به ما میگویند ما میخواهیم به گونهای عمل کنیم که اگر ایران زمانی خواست برای تولید بمب اتم اقدام کند این روند به جای دو ماه بیش از 12 ماه به طول بینجامد و در مقابل نیز ما با رد این موضوع ابراز میداریم که ما نیز روند تدریجی لغو تحریمها را به دلیل عدم اعتماد به انجام تعهدات شما نمیپذیریم. به اعتقاد بنده مذاکرات فشرده ایران و 1+5 تقریباً بیشتر این بهانهها را به صفر رسانده است. یادتان هست آنها حتی روزی با یک سانتریفیوژ ایران موافقت نمیکردند الان چندین هزار عدد را ناچارند که بپذیرند و پذیرفتهاند. یا اگر با پروژههای R&D (تحقیق و توسعه) ایران موافق نبودند امروز مخالفتی با آن ندارند. شما میتوانید به این پروسه روند فعالیتهای تاسیسات آبسنگین اراک را نیز اضافه کنید هر چند که هنوز اختلافنظرهایی بر سر تولید پلوتونیم و اورانیوم این تاسیسات وجود دارد. ما حالا دیگر بر سر بود و نبود برنامه هستهای ایران مذاکره نمیکنیم بلکه مذاکرات در رابطه با مقدار و کیفیت آن است.
اما آقای ظریف معتقدند این مذاکرات به جهت عدم جسارت طرفین به سرانجام نرسید.
بله، درست است. ما باید به این موارد عدم اراده مستحکم بهویژه از جانب آمریکاییها، اختلافنظر داخلی 1+5 و تشتت آرای اعضای آن و همچنین حرکت موذیانه و مزورانه لابی اعراب و اسرائیل و رقابتهای منطقهای را هم اضافه کنیم. معتقدم دلیل اصلی جمعبندی در مذاکرات هستهای ایران و 1+5 نبود زمینههای لازم برای اتفاقنظر کشورهای غربی در جهت هماهنگی برای رسیدن به توافق بود.
سررسید یکساله مذاکرات ژنو به پایان رسید و طرفین مذاکرهکننده پرونده هستهای ایران نتوانستند به توافقی جامع و نهایی دست پیدا کنند. حتی توافق سیاسی که تهران بر آن تاکید میکرد نیز به جهت آنچه آقای ظریف عدم ریسکپذیری ایران و 1+5 خواند هم به دست نیامد.
مذاکرات هستهای ایران یک مذاکره صرف سیاسی نیست بلکه مذاکراتی است با ابعاد مختلف و پیچیده و گاهی عواملی ورود میکند که مسیر دستیابی به توافق را با فراز و فرود مواجه ساخته یا آن را با کندی یا بعضاً توقف روبهرو میکند. در اینگونه موارد هم عناصر مختلفی مدخلیت دارند. اما برداشت من این است آنچه در این مذاکرات بسیار سخت و طاقتفرسا رخ داد، مثبت بود و در آغاز میبایست به مذاکرهکنندگان کشورمان بهویژه وزیر محترم خارجه خسته نباشید گفت. شاید بهتر باشد ما نگاهی به وضعیت مذاکرات هستهای کشور در سالهای گذشته بیندازیم. در سالهایی که تنها عایدی ما از مذاکرات تهدید و کاهش مراودات جهانی ایران و تحریمهای جدید بود اما حالا میبینیم نهتنها خبری از تحریم جدید یا ادبیات خصمانه نیست بلکه روح همکاری با تاکید بر رفع موانع و تحریمها و انسجام دیدگاهها و سیر حرکت به سمتوسوی اعتمادسازی است. خوشبختانه در یکسال اخیر روند مذاکرات جهانی با ایران از بازدارندگی به افق همکاری و روح درک متقابل رسیده است. بر همین اساس است که معتقدم ما در مذاکراتمان با اعضای گروه 1+5 موفقیت نسبی را کسب کردهایم. اینکه توانستهایم لابی اعراب و اسرائیل را بهرغم تمامی تلاشها و تکاپوها ناکام بگذاریم و مذاکرات را در مسیری درست و منطقی به پیش بریم. البته برخی با خوشبینی زیاد گمان میکردند ما در وین به توافق جامع میرسیم این در حالی است که شرط نخست موفقیت در هر امری واقعبینی آن است. واقعبینی یعنی اینکه باید با درک شرایط فعلی، در مقابل فشارها و قدرتهای تحمیلی مقاومت کنیم و وا ندهیم. دقیقاً مانند عملکرد تیم هستهای در مذاکرات. وا ندادن یا مقاومت کردن خود نوعی پیروزی است. وضعیتی که مذاکرهکنندگان ما با آن مواجه هستند وضعیت سختی است. گاهی با هزار نکته باریکتر از مو مواجه میشوند که تصمیمگیری را بسیار دشوار میکند. من همینجا به آقای ظریف و تیم هستهای به دلیل رویکرد و تلاشهایشان در مذاکرات تبریک میگویم و معتقدم اعتماد به نفس وزیر امور خارجه کشورمان در خلال مذاکرات ستودنی است و برداشتم این است که در مذاکرات اخیر ما در مقابل خواستههای بعضاً غیرمنطقی 1+5 ایستادیم و نه چیزی را از دست دادیم و نه به زیادهخواهی آنها توجه کردیم. در مورد این بخش از سوالتان که پرسیدید بهرغم خواست ایران توافق سیاسی هم به دست نیامد باید گفت مذاکرات هستهای موضوعی نیست که در یک یا دو جلسه قابل حل باشد. این مذاکرات یک پروسه و پروژه است. ما شاید به چند برابر زمانی که برای توافق وین در نظر گرفته شده بود نیاز داشته باشیم که بتوانیم به توافق بیندیشیم. بر همین اساس نیز برخلاف عدهای که فکر میکنند مذاکرات به نتیجه نرسید اعتقاد دارم ما به دلیل موقعیت ویژه منطقهای خود در موضع برتر مذاکرات قرار داریم و البته هزینه آقایی خودمان را نیز میپردازیم.
به نظر میرسد که تیم ایرانی بیش از 1+5 خواهان تعجیل در دستیابی به توافق جامع باشد چرا که با وجود تاکید وزرای خارجه این گروه بر پروسه هفتماهه مذاکرات آقای ظریف میگویند ما این مذاکرات را در روندی چهارماهه به پایان میرسانیم.
این موضوعی است که کارشناسان باید در رابطه با آن نظر دهند اما در هر صورت باید توجه داشته باشید که ما در عین مذاکره با 1+5 با شورای امنیت و جامعه جهانی از یکسو و از سوی دیگر با آژانس و شورای حکام نیز طرف گفتوگو هستیم، یعنی در چند جبهه مذاکره میکنیم که خود نیازمند صرف زمان بیشتری است، بر همین اساس معتقدم حتی پروسه هفتماهه نیز برای نتیجهگیری از این مذاکرات زود است و شاید پروسه سه تا چهار ساله در راه باشد. البته نباید فراموش کرد که به دلیل نیازها و مشکلات ایران، مذاکرهکنندگان کشورمان مایل به تسریع در نتیجهگیری از این روند هستند که در صورت ادامه نگاه واقعبینانه خود حتماً به نتیجه میرسند. ما در این دولت با مشکل ابهام در مواضع و سوءتفاهم در تدوین سیاستها و برخوردها مواجه نیستیم. در دولت فعلی درک دقیقی از تحولات بینالمللی وجود دارد که در بهبود وضعیت امروز و فردای ما تاثیرگذار است. مهمترین اولویت دولت آقای دکتر روحانی رفع موانع است و زمانی که سخن از رفع موانع میشود میبایست تحلیلی دقیق و موسع از مهمترین اولویتها، فرصتها و تهدیدات امروزی داشته باشیم. یکی از مهمترین اولویتهای امروز رفع موانع خارجی و پایان بخشیدن به مشکلات خارجی جمهوری اسلامی است، خب سوءتفاهم هستهای تا ابد نباید سایه سنگین خودش را بر دیگر مسائل مهم کشور بیندازد، باید با اقتدار و قدرت و حفظ منافع ملی و تبیین حقوق هستهای ملت بزرگ ایران به یک مناسبات منطقی با جهان برسیم. سیر تحولات امروز را میبایست در بستر زمان تعریف کرد. این دولت و این رئیسجمهور وارث بسیاری از نابخردیها و معضلات پدید آمده از دو دولت قبل هستند. این دولت و این رئیسجمهور و اصولاً نظام ما نظام مظلومی است، میبایست همه کمک کنیم. اگر ملی میاندیشیم میبایست اختلاف سلیقه را کنار گذاشت.
الحمدلله کشور در مسیر خوبی قرار گرفته است آرامش. امنیت، اقتدار منطقهای ایران، ثبات و حیات نظام سیاسی خودش موقعیت برتر ایران را نشان میدهد. میبایست از وزیر خارجه تقدیر کرد، نه آنکه طعنه زد، نه آنکه به دولت متلک گفت، میبایست از حمیت و تلاش دولتمردانمان بهویژه رئیسجمهور محترم که همه مجری منویات رهبر معظم انقلاب هستند سپاسگزاری کرد. رفتار عدهای در مجلس یا در رسانهها، قابل فهم نیست انتقاد در موضوعاتی که مربوط به امنیت ملی است گهگاه شبهه خیانت پیدا میکند.
در این یکسال ما آمریکاییها را هم وارد گردونه مذاکرات کردیم. به عنوان یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده دولت اصلاحات محسنات و معایب این امر را چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است بهرغم اختلاف نظرها و دیدگاههای ایران و آمریکا، طبیعی است که با آنها مراوده و گفتوگو در چارچوپ تعیینشده از سوی رهبری نظام را داشته باشیم و این نکته باید فرصت مهمی تلقی شود اگرچه من به دلیل تجارب کار و زندگی با آمریکاییها معتقدم آمریکاییها فاقد اراده مستحکم در حل و فصل مناسبات هستند. آنها ناچارند ملاحظات دیگری را در رسیدن به اراده مطلوب رعایت کنند. این ملاحظهکاریهای آمریکا نهتنها به مصلحت مذاکرات هستهای نیست بلکه طرف ایرانی را از اعتماد به آنها دور میکند و نهایتاً جدا میکند و قطعاً موفقیت مذاکرات هستهای نیز با تردید روبهرو میشود. بعد هم باید توجه داشته باشید اگرچه وزیر خارجه آمریکا آقای کری و تیم مذاکرهکننده آمریکایی به خوبی توجیه شدهاند که باید برخورد منطقی با ایران در این مذاکرات داشته باشند. البته هستند کشورهایی که تلاش میکنند تا با واسطهگری میان تهران و واشنگتن دوگانه رفتار کنند که در این مورد هم ما باید تلاش کنیم به طور مستقیم با آمریکاییها وارد بحثهای خودمان بشویم و در راستای استراتژی تعیینشده باشیم. خوب است بدانید و بدانیم اینک دولت دموکرات واشنگتن هم بسیار مایل به دستیابی به این توافق است و برای اقناع دیگر طرفهای مذاکرهکننده هم تلاش میکند. واشنگتن با درکی که از قدرت منطقهای ایران دارد میخواهد از این قدرت در جهت حل و فصل مشکلات منطقهای خود استفاده کند چرا که دریافته است بدون وجود ایران موفقیت برای تامین ترتیبات امنیتی در منطقه محال است.
اما به نظر میرسد اعراب تمایلی به بازی گرفتن پتانسیلهای ایران در منطقه و عادیسازی پرونده هستهای آن ندارند. سفر غیرمنتظره سعودالفیصل به وین همزمان با مذاکرات هستهای تهران و قدرتهای بزرگ جهانی و گفتوگو با جان کری در همین راستا ارزیابی میشود.
اعراب همواره از آغاز سر سازگاری با مناسبات گسترده ایران و غرب نداشتهاند، برخی از آنها حتی از اسرائیل در مقابل ایران بدتر عمل کرده و میکنند البته من باورم این است نمیتوان چندان نقش بازدارنده سعودیها در منطقه را مهم و کارآمد دانست. علاوه بر این باید توجه داشته باشید که دولت فعلی آمریکا دل چندان خوشی از سعودیها و اعراب ندارد که بخواهد توجه خاصی به مطالبات آنها نشان دهد. تاکید رئیسجمهور آمریکا بر لزوم عادیسازی مناسبات تهران و ریاض که در سفر ولیعهد عربستان به واشنگتن مطرح شد نیز در همین راستا ارزیابی میشود و به اعتقاد بنده سعودیها در نهایت ناچار به تمکین از خواستههای اوباما و احترام به موقعیت ایران در منطقه هستند. امروز سعودیها عملاً با بدترین رفتار سلبی در منطقه، بحرانآفرینی میکنند، حمایت از داعش، به هم ریختن ثبات منطقه و توسعه رادیکالیسم و سلفیسم خطرناک، کاهش قیمت نفت، همگرایی با اسرائیل در جهت کاهش قدرت بازدارنده مقاومت همه رفتارها و هنجارهای عربستان کاملاً بیانگر رویارویی بسیار زننده و تلخی است که بیشترین زیان را دنیای اسلام و خود اعراب میبرند. دستان ایران برای همدلی و وحدت بهسوی آنان دراز است ولی آنها میبایست بفهمند ایران از همه آنها در برابر استعمار و استبداد حمایت کرد، در برابر اسرائیل از همه نهضتهای مقاومت سنی حماس و جهاد اسلامی حمایت کرد، ایران همواره منادی وحدت بوده است. به کارنامه سیاه عربستان و ترکیه و برخی دیگر در مسائل منطقه توجه کنید.
اما در همان زمان هم وزیر امور خارجه آمریکا در تماس تلفنی با همتایان عربی خود آنها را در جریان ماوقع مذاکرات وین قرار داد. این یعنی واشنگتن همچنان خواهان راضی نگه داشتن همپیمانان خود از روند مذاکرات هستهای ایران است.
ببینید این امری متعارف است. دیپلماسی فعال همین کار را میکند که با مطلع کردن رفیقان آنان را توجیه کنند. به اعتقاد بنده این موضوع تنها حاکی از دیپلماسی فعال آمریکاییهاست. این سیاست، اجازه گرفتن یا هماهنگ کردن نیست. طبیعی است که ما نیز در جریان برخی از سیاستها و تحولات منطقهای بخواهیم همپیمانان خود را در جریان امور قرار دهیم. حسن این موضوع آن است که تلاشی که در جهت پروژه ایرانهراسی شکل گرفته است توسط خود بانیان ایرانهراسی به سوی اعتمادسازی نیل پیدا کرده است هر چند که اقدامات مقامات سعودی اعم از موضعگیری یا سفرهایی که به آن اشاره کردید حاکی از نقش منافقانه و دوگانه دولت ریاض است.
اوباما علاوه بر همپیمانان منطقهای با مشکل دیگری نیز در داخل جامعه آمریکایی مواجه است. روی کار آمدن کنگرهای جمهوریخواه که از همین حالا با آنها به اختلافنظر رسیده است. کنگرهای مملو از نمایندگان تند و تیزی که از همین حالا میخواهند با تصویب تحریمهای جدید دست اوباما را در حنا قرار دهند.
جمهوریخواهان بخشی از واقعیت جامعه آمریکایی هستند. به اعتقاد بنده اگر جمهوریخواهان به قدرت میرسیدند زودتر از دموکراتها و شخص آقای اوباما برای حل و فصل مشکلات با تهران پیشقدم میشدند. این را در نظر داشته باشید که اپوزیسیون همیشه در پی نقد جریان حاکم و بهانهگیری از سیاستهای دولت حاکم است.
اما ممکن است روند دستیابی به توافق را به چالش بکشند.
رئیسجمهور آمریکا دارای قدرتی برای وتوی مصوبات کنگره است.
آمریکا قانونی دارد که اگر رئیسجمهور این کشور از حمایت یکچهارم از اعضای کنگره برخوردار نباشد نمایندگان میتوانند وتوی او را بیاثر کنند.
رئیسجمهور آمریکا قدرت توجیه دارد. او به خوبی میتواند منافع آمریکا را تبیین کند. من نگرانی در این راستا ندارم، آمریکاییها در اوج پراگماتیسم هستند، مضاف بر اینکه پیش از اعلان تمدید مذاکرات ایران و 1+5، اوباما خود گفته بود توان توجیه کنگره برای ادامه مسیر مذاکرات را دارد. این را هم به یاد داشته باشید که رئیسجمهور و اعضای کنگره آمریکا در صفی مشترک قرار دارند و در برابر ایران خودنمایی میکنند بنابراین نباید چندان به این تقسیمبندیها توجه کرد. معتقدم اوباما میخواهد با کارت کنگره در برابر ایران بازی کند و آن را بیشتر یک بازی سیاسی میدانم.
یعنی تنها برای امتیازگیری بیشتر از ایران مطرح شده است.
بله، همینطور است.
همزمان با مذاکرات هستهای ایران، رسانههای آمریکایی از یکی از موارد اختلافی تهران و 1+5 پردهبرداری کردند و گفتند علاوه بر بحثهای تعداد سانتریفیوژها و سطح غنیسازی یا جدول لغو تحریمها اخیراً درخواستی از سوی آژانس از ایران مطرح شده است و از تهران خواسته است به 12 سوال نسبت به فعالیتهای هستهای خود پاسخ دهد که به نظر میرسد ایران تنها به یکی از این سوالات پاسخ داده باشد که همین امر با انتقاد آژانس همراه شده و آن را در نامهای به اطلاع اعضای 1+5 رسانده است.
اینها مسائلی نیست که بر روند مذاکرات تاثیر بگذارد. الان بوده و در آینده هم خواهد بود، البته از منظر برخی همه بهانهگیری است. آمریکاییها در تمام زمینهها میتوانستند و میتوانند با ایران به توافق برسند و تعهداتی را پذیرفتهاند. مسائل میتواند خوب جمعبندی بشود. من از آغاز هم گفتهام مسیر سخت و دشواری است اما دو طرف در صورتی که اراده داشته باشند میتوانند به پروتکل تنظیم موافقتنامه دست پیدا کنند. آمریکاییها میبایست طرح مدونی برای پایان تحریمها با شرکا و متحدان خود ارائه دهند، آنها الان درگیر بحران مدیریت تحریم شدهاند و هنوز نتوانستهاند یا اراده لازم را برای رسیدن به توافق جامع و کامل به دست نیاوردهاند و تاکنون نیز اقدامی در راستای آن انجام ندادهاند. مضاف بر اینکه 1+5 در داخل خودشان نیز با مشکلاتی در جهت ایجاد هماهنگیهای بیشتر میان اعضای این گروه مواجه شدهاند. البته این موضوع به ما ارتباطی ندارد. خواسته ما این است که در قبال اجرای توافقات ژنو،1+5 نیز به تعهداتش عمل کند.
منظور از عدم مدیریت تحریمها، تحریمهای کنگره است یا جهانی؟
هر دو، تحریمهای سازمان ملل و تحریمهای کنگره.
اما بخش اصلی تحریمهای کنگره بعد از سال 2012 وضع شد و ایران در کنار لغو تحریمهای سازمان ملل و یکجانبه اروپا و ناگزیرسازی کشورهای دیگر مایل است این تحریمها که صنعت نفت و بانکداری کشور را مورد هدف قرار داده است نیز لغو شود.
برای ما این دسته از تحریمها آزاردهنده است اما به دلیل موقعیتی که داریم چندان مهم نیست. ما خواهان لغو تحریمهای سازمان ملل و تحریمهای دوجانبه هستیم.
اما در مورد تحریمهای سازمان ملل هم ما تجربه عراق را داشتهایم که پس از 12 سال لغو شد.
ما یک قدرت بزرگ منطقهای هستیم و با کشورهایی چون عراق تفاوت داریم. در عراق رژیم خاصی وجود ندارد که خواهان پیگیری مطالباتش باشد. ما یک ابرقدرت منطقهای هستیم که با تمامی کشورهای اطرافمان تفاوت داریم.
اما در مورد همین روند نیز در حالی که ایران بر پروسهای پنج تا هفتساله تاکید میکند، 1+5 میگوید توقف تحریمها 10 تا 12 ساله خواهد بود.
من اگر در قامت یکی از اعضای هیات مذاکرهکننده ایرانی بودم پروسه پنج تا هفتساله را هم نمیپذیرفتم.
یعنی زمانی کمتر؟
اصلاً زمان را نمیپذیرفتم میبایست بفهمند که فرسایشی شدن مذاکرات به نفع دو طرف نیست.
بحث به نفع بودن وقتی مطرح میشود که ما بخواهیم کار مخفیانهای انجام دهیم.
اینطور نیست. آنها خودشان میدانند که ما هیچ حرکت مخفیانهای انجام نمیدهیم و هیچ کار پنهانی نداریم. ما کاملاً به دنبال تحکیم موقعیت تکنولوژیک خود هستیم.
با وجود اینکه ایران راضی به غنیسازی کمتر از 20 درصد شده است اما به نظر میرسد این مورد همچنان یکی از گزینههای اختلافی تهران و 1+5 باشد.
این موضوع هم یکی از فرافکنیهای غرب است که برای عدم عمل به تعهداتش مطرح شده است و نباید به آن توجه کرد برای آنکه در پروتکل همکاری همه مسائل دیده خواهد شد.
اما اگر ما به تمام خواستههای آنها بیتوجه باشیم که به توافق نمیرسیم.
اگر آنها خواهان دستیابی به توافق باشند که هستند حتماً جلو میآیند. یادمان باشد توجه به همه خواستههای آنان درست نیست. اگر ما به این خواسته هم عمل کنیم دنبال بهانه جدیدی میگردند.
اما در این مقطع زمانی این ما هستیم که به دلیل فشار اقتصادی خواهان دستیابی به توافق هستیم.
فشار اقتصادی واقعیت است اما ملتی که بخواهد سرافراز باشد و آگاه تصمیم بگیرد توان حل مشکلات اقتصادی را بهراحتی میتواند داشته باشد اما اگر ما بتوانیم در درازمدت به مقاومت اقتصادیمان ادامه دهیم آنها ناچاراً پیشقدم میشوند. در حال حاضر پروسه اجرای بسیاری از تحریمها با خلل مواجه شده است و به نظر میرسد روند آن نیز فزاینده باشد. من میپذیرم که تحریمها ما را محدود کرده است اما برایمان مرگآور نیست در نهایت اگر کوتاه بیاییم به هیچ دستاوردی نمیرسیم و قافیه را میبازیم.
اما همین حالا هم بسیاری از شرکتهای بزرگ حضورشان در ایران را منوط به لغو تحریمها کردهاند.
ما نباید گمان کنیم که غرب دست برتر مذاکرات را دارد. امروز خاورمیانه در دستان ما قرار دارد و ما میتوانیم نشانههای آن را در نامه اخیر رئیسجمهور آمریکا به رهبر انقلاب ببینیم. در نتیجه اگر خود را نیازمند این توافق نشان دهیم آنها میتوانند از دوگانگی مواضع ما سوءاستفاده کنند. ما باید بتوانیم با تقویت بحث اقتصاد مقاومتی از این بحران (تحریمها) عبور کنیم. علاوه بر این تحریمها در درازمدت خاصیت خود را از دست داده است و بسیاری از کشورها در حال دور زدن آن هستند. مشکلاتی که ما امروز بدان گرفتار هستیم نیز تماماً به دلیل بحران مدیریتی است که از دولت گذشته به جای مانده و ایران را در این وضعیت قرار داده است. در دولت گذشته رئیسجمهور خود هر روز یک بحران خلق میکرد. چه در سطح داخلی و چه خارجی. اما با سیاستهای دولت اعتدالگرا این چالشها به حداقل رسیده است. بنده اعتقادی به عدم حضور شرکتهای خارجی به ویژه اروپاییها در ایران ندارم، آنها آرزویشان تسخیر بازار ایران است البته این بلیه و مشکل نیز بیشتر به دلیل رفتار خود دولتهای متبوعشان است، برخی از این شرکتهای اروپایی گمان میکنند که آمریکاییها در بزنگاه با ایران به تفاهم میرسند و دست آنها از بازار پرسود و منفعت ایران کوتاه میماند.
معتقدید اروپاییها نگران هستند با توافق هستهای، بازار ایران را از دست دهند اما ما میدانیم که آمریکاییها به دلیل تحریمهای درهمتنیدهشان عملاً نمیتوانند در بازار ایران حضور داشته باشند. تحریمهای حقوق بشری و ادعای دخالت تهران در منطقه این نگرانی را به صفر میرساند.
شما آمریکاییها را نمیشناسید. آنها در مواقع لزوم میدانند به چه صورتی عمل کنند. آمریکا سه ماه بعد از ماجرای لیبی 12 هزار کارشناس را راهی این کشور کرد و با قراردادهای جدید اجازه مانور را از تمام شرکتهای اروپایی سلب کرد. یا در همین عراق آمریکاییها حرف اول را در بیزینس و تجارت میزنند. آمریکا ابتدا منافع ملی خود را در نظر میگیرد و بعد حرکت میکند. آنچه من از مجموعه مسائل جهانی آمریکا درک میکنم این است که منافع ملی آمریکا نیز این روزها در سمت و سوی عادیسازی مناسبات با ایران است.
مانند همین نامهای که اخیراً توسط رئیسجمهور آمریکا برای رهبر ایران نوشته شده است.
این نامه یکی از این موارد است. معتقدم سیاستهای واشنگتن تاثیر بسیار زیادی بر رفتار دیگر اعضای 1+5 در دستیابی به توافق جامع هستهای داشت.
آقای شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور گفتند که مقام معظم رهبری به تمام نامههای اوباما پاسخ داده است. این پاسخها در چه فضایی به نگارش درآمده است.
از محتویات آن مطلع هستم اما به جهت تعهداتی که دارم از پاسخگویی معذور هستم. اما در کل فضای آن مثبت بوده است.
اما قطعاً اینگونه اقدامات در روند مذاکرات هستهای ایران نیز تاثیرگذار است.
بله، همینطور است. من به شخصه به روند منطقی مذاکرات امیدوار هستم. پیش از این مذاکرات هم گفته بودم تمام زمینهها برای دستیابی به توافق آماده است. حالا هم برداشت من این است که آنها چارهای جز توافق ندارند اما به جهت اختلافنظرهای داخلی هنوز آمادگی برای دستیابی به این مهم ندارند.
دلیل دیگر هم همین عدم اعتماد میان ایران و 1+5 است. آمریکاییها به ما میگویند ما میخواهیم به گونهای عمل کنیم که اگر ایران زمانی خواست برای تولید بمب اتم اقدام کند این روند به جای دو ماه بیش از 12 ماه به طول بینجامد و در مقابل نیز ما با رد این موضوع ابراز میداریم که ما نیز روند تدریجی لغو تحریمها را به دلیل عدم اعتماد به انجام تعهدات شما نمیپذیریم. به اعتقاد بنده مذاکرات فشرده ایران و 1+5 تقریباً بیشتر این بهانهها را به صفر رسانده است. یادتان هست آنها حتی روزی با یک سانتریفیوژ ایران موافقت نمیکردند الان چندین هزار عدد را ناچارند که بپذیرند و پذیرفتهاند. یا اگر با پروژههای R&D (تحقیق و توسعه) ایران موافق نبودند امروز مخالفتی با آن ندارند. شما میتوانید به این پروسه روند فعالیتهای تاسیسات آبسنگین اراک را نیز اضافه کنید هر چند که هنوز اختلافنظرهایی بر سر تولید پلوتونیم و اورانیوم این تاسیسات وجود دارد. ما حالا دیگر بر سر بود و نبود برنامه هستهای ایران مذاکره نمیکنیم بلکه مذاکرات در رابطه با مقدار و کیفیت آن است.
اما آقای ظریف معتقدند این مذاکرات به جهت عدم جسارت طرفین به سرانجام نرسید.
بله، درست است. ما باید به این موارد عدم اراده مستحکم بهویژه از جانب آمریکاییها، اختلافنظر داخلی 1+5 و تشتت آرای اعضای آن و همچنین حرکت موذیانه و مزورانه لابی اعراب و اسرائیل و رقابتهای منطقهای را هم اضافه کنیم. معتقدم دلیل اصلی جمعبندی در مذاکرات هستهای ایران و 1+5 نبود زمینههای لازم برای اتفاقنظر کشورهای غربی در جهت هماهنگی برای رسیدن به توافق بود.
دیدگاه تان را بنویسید