تاریخ انتشار:
بریده روزنامه ها
واکنش رسالت به اظهارات هاشمیرفسنجانی
در سرمقاله خود نوشت: هراز چندی آیتالله هاشمیرفسنجانی روی حقالناس بودن رای مردم تاکید میکنند. به تقلید از ایشان هم برخی اصلاحطلبان در سخنرانیهای خود ترجیعبند مطالبشان حقالناس بودن رای ملت است. این حرف درستی است، اما آیا حقالناس بودن رای ملت فقط در انتخابات سال 92 بود؟ قبل از آن انتخاباتی در کار نبود؟! در فتنه سال 88 یک انتخابات 40میلیونی برگزار شد. بازندگان انتخابات فقط به فرمان بیبیسی عمل کردند. مردم هم با قیام تاریخی خود در 9 دی 88 پاسخ ساختارشکنیهای آنها را دادند. فتنه سال 88 در کودتا علیه رای ملت بود... چرا این بیمهری به نظام و انقلاب و مردم در ادبیات سیاسی آقای هاشمیرفسنجانی، در آنجا که سخن از «حقالناس بودن رای ملت» است، سانسور و به فراموشی سپرده میشود؟
در سرمقاله خود نوشت: هراز چندی آیتالله هاشمیرفسنجانی روی حقالناس بودن رای مردم تاکید میکنند. به تقلید از ایشان هم برخی اصلاحطلبان در سخنرانیهای خود ترجیعبند مطالبشان حقالناس بودن رای ملت است. این حرف درستی است، اما آیا حقالناس بودن رای ملت فقط در انتخابات سال 92 بود؟ قبل از آن انتخاباتی در کار نبود؟! در فتنه سال 88 یک انتخابات 40میلیونی برگزار شد. بازندگان انتخابات فقط به فرمان بیبیسی عمل کردند. مردم هم با قیام تاریخی خود در 9 دی 88 پاسخ ساختارشکنیهای آنها را دادند. فتنه سال 88 در کودتا علیه رای ملت بود... چرا این بیمهری به نظام و انقلاب و مردم در ادبیات سیاسی آقای هاشمیرفسنجانی، در آنجا که سخن از «حقالناس بودن رای ملت» است، سانسور و به فراموشی سپرده میشود؟
نیازی به قانون حمایت از آمران به معروف نداریم
در گفتوگویی با حسین میرمحمد صادقی، سخنگوی سابق قوه قضائیه نوشت: با توجه به یکی دو واقعه تاسفبار که برای یکی دو آمر به معروف و ناهی از منکر رخ داد، برخی نمایندگان مجلس به این فکر افتادند که طرحی را با هدف حمایت از این افراد تنظیم کنند. به نظر بنده این طرح هیچ حرف جدیدی برای گفتن ندارد. اساساً ما نیازی به این طرح نداریم. بر اساس قوانین موجود، ما هیچگاه در خصوص تذکر زبانی یا نقد نوشتاری عملکرد دیگران یا دولت و اینکه چه اقدامی را نباید یا باید انجام داد، مشکلی نداشتهایم که حالا اگر کسی بخواهد چنین کند، دچار مشکل شود و ما برای رفع مشکل او اقدام به تصویب قانون کنیم... روح کلی این طرح بیشتر ناظر بر نظارت مردم بر مردم است تا مسوولان.
در گفتوگویی با حسین میرمحمد صادقی، سخنگوی سابق قوه قضائیه نوشت: با توجه به یکی دو واقعه تاسفبار که برای یکی دو آمر به معروف و ناهی از منکر رخ داد، برخی نمایندگان مجلس به این فکر افتادند که طرحی را با هدف حمایت از این افراد تنظیم کنند. به نظر بنده این طرح هیچ حرف جدیدی برای گفتن ندارد. اساساً ما نیازی به این طرح نداریم. بر اساس قوانین موجود، ما هیچگاه در خصوص تذکر زبانی یا نقد نوشتاری عملکرد دیگران یا دولت و اینکه چه اقدامی را نباید یا باید انجام داد، مشکلی نداشتهایم که حالا اگر کسی بخواهد چنین کند، دچار مشکل شود و ما برای رفع مشکل او اقدام به تصویب قانون کنیم... روح کلی این طرح بیشتر ناظر بر نظارت مردم بر مردم است تا مسوولان.
اصل نخست دینداری
در یادداشتی به قلم سیدمصطفی محققداماد نوشت: در همین لحظاتی که این مطلب را میخوانید، عده زیادی به نام خدا، خون میریزند. با توجه به اینکه دست پشت پرده این جریانات، دستهای آلوده سیاستمداران و قدرتطلبان است، تاسفبارتر آن است که مباشرین، به نام دین چنین کارهایی را انجام میدهند. در خصوص روابط اسلام و مسیحیت واقعیت این است که دیگر دوران احتجاج پایان یافته است. احتجاج غلبه پیرو یک دین بر پیرو دین دیگر است... الان دوران گفتوگوست... پیشنهاد اینجانب این است که برای دینداری یعنی پذیرفتن یک دین - هر دینی که میخواهد باشد- چند اصل عقلانی را بهعنوان پیشفرض قرار دهیم. در رأس این اصول اصل کرامت انسانی است. اگر این اصل را بپذیریم احترام به حقوق انسانی خط قرمز ما خواهد شد.
در یادداشتی به قلم سیدمصطفی محققداماد نوشت: در همین لحظاتی که این مطلب را میخوانید، عده زیادی به نام خدا، خون میریزند. با توجه به اینکه دست پشت پرده این جریانات، دستهای آلوده سیاستمداران و قدرتطلبان است، تاسفبارتر آن است که مباشرین، به نام دین چنین کارهایی را انجام میدهند. در خصوص روابط اسلام و مسیحیت واقعیت این است که دیگر دوران احتجاج پایان یافته است. احتجاج غلبه پیرو یک دین بر پیرو دین دیگر است... الان دوران گفتوگوست... پیشنهاد اینجانب این است که برای دینداری یعنی پذیرفتن یک دین - هر دینی که میخواهد باشد- چند اصل عقلانی را بهعنوان پیشفرض قرار دهیم. در رأس این اصول اصل کرامت انسانی است. اگر این اصل را بپذیریم احترام به حقوق انسانی خط قرمز ما خواهد شد.
عامل تولید زنجانیها و خاوریها
نوشت: در هر دولتی و سازمانی باید «تعریف» و مبنایی برای وظایف، مسوولیتها و حدود و ثغور اختیاراتشان داشته باشند. اگر آن نهاد، به هر انگیزه و دلیلی از آن تعاریف خارج شدند، دیگر نمیتوان نام آن نهاد را بر بالای آن گذاشت چون وقتی از تعریف خارج میشوند دیگر آن چیزی نیستند که قرار بود باشند. در این اوضاع «فرد» جای «سازمان» را میگیرد. یعنی بهجای اینکه نهاد و سازمان برمبنای مقررات دقیق و ضوابط مرزبندیشده، تصمیمگیری و اجرا کند، فرد بر مبنای تشخیص یا حتی هوس و میل خود همه این کارها را میکند. بابک زنجانیها و خاوریها و اتفاقاتی که در برخی بانکها در قالب آن اختلاس بزرگ رخ داد و رخدادهایی که در نهادهایی چون تامین اجتماعی و... وقوع یافت، دقیقاً نمونههای عینی جایگزین شدن «فرد» بهجای «نهاد» است.
نوشت: در هر دولتی و سازمانی باید «تعریف» و مبنایی برای وظایف، مسوولیتها و حدود و ثغور اختیاراتشان داشته باشند. اگر آن نهاد، به هر انگیزه و دلیلی از آن تعاریف خارج شدند، دیگر نمیتوان نام آن نهاد را بر بالای آن گذاشت چون وقتی از تعریف خارج میشوند دیگر آن چیزی نیستند که قرار بود باشند. در این اوضاع «فرد» جای «سازمان» را میگیرد. یعنی بهجای اینکه نهاد و سازمان برمبنای مقررات دقیق و ضوابط مرزبندیشده، تصمیمگیری و اجرا کند، فرد بر مبنای تشخیص یا حتی هوس و میل خود همه این کارها را میکند. بابک زنجانیها و خاوریها و اتفاقاتی که در برخی بانکها در قالب آن اختلاس بزرگ رخ داد و رخدادهایی که در نهادهایی چون تامین اجتماعی و... وقوع یافت، دقیقاً نمونههای عینی جایگزین شدن «فرد» بهجای «نهاد» است.
دیدگاه تان را بنویسید