به سوی سرنوشت
کار ایران با بریتانیای بوریس جانسون به کجا میرسد؟
تاریخ روابط ایران و بریتانیا سرشار از تنشهای کوچک و بزرگ است. حتی در دورههای آرامش، این رابطه غالباً زیر لایهای از بدبینی نسبت به طرف مقابل پوشیده بوده. جک استرا، وزیر خارجه پیشین بریتانیا که ماه گذشته تازهترین کتاب خود را با عنوان «کار کار انگلیسیهاست» منتشر کرد، در این کتاب مینویسد: در میان دیپلماتهای بریتانیایی شوخی تند و تلخی وجود دارد که «ایران تنها کشور جهان است که هنوز بریتانیا را به عنوان یک ابرقدرت باور دارد». اما برای بسیاری از ایرانیها، این اصلاً یک شوخی نیست. یک ایرانی میتواند دلایل متعددی برای بدبینی نسبت به بریتانیا داشته باشد: اشغال بخشهایی از جنوب ایران، کودتای ۲۸ مرداد، ماجرای ملی شدن صنعت نفت و دهها مورد تاریخی دیگر که با نام انگلیس پیوند خورده است.
پس از گذشت حدود چهار سال رابطه آرام و کمتنش میان ایران و بریتانیا، از یک ماه قبل در پی توقیف نفتکش ایرانی «گریس-۱» توسط دولت جبلالطارق (که تحت حاکمیت بریتانیاست) روابط دوجانبه بار دیگر شکرآب شده است. به ویژه پس از آنکه ایران از توقیف نفتکش خود به عنوان «راهزنی دریایی» یاد کرد و چند روز بعد، نفتکش بریتانیایی «استینا ایمپرو» را به خاطر «رعایت نکردن قوانین و مقررات بینالمللی دریایی» در تنگه هرمز توقیف کرد. به دنبال این ماجرا، گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه دولت بریتانیا ممکن است درصدد بازگرداندن مجموعه تحریمهای وضعشده از سوی سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا علیه ایران برآید که پس از توافق هستهای برداشته شده بودند. همزمان لندن از طرح تشکیل ناوگان اروپایی مدیریت امنیت آبی در خلیجفارس خبر داد. در میانه این تنشها اما دولت بریتانیا تغییر کرد و بوریس جانسون، وزیر خارجه پیشین این کشور به مقام نخستوزیری رسید. بسیاری بوریس جانسون را با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا مقایسه میکنند و احتمال تند شدن موضع لندن در قبال تهران در دوره نخستوزیری او را جدی میدانند. اما آیا جانسون واقعاً ترامپی دیگر است؟ و تکلیف ایران با او چیست؟ پرونده ویژه این هفته «تجارت فردا» به دنبال پاسخی برای این سوالات است.