خروج از بحران برگزیت
زمان برای همهپرسی دوم
یکسال و نیم طول کشید تا خانم ترزا می بتواند با اتحادیه اروپا به توافق برسد. به نظر میرسد پارلمان بریتانیا برای بررسی آن به کمتر از یک ماه زمان نیاز دارد. رایگیری درباره تایید توافق برگزیت نخستوزیر با احتمال بسیار زیاد و با حاشیهای بزرگ با ناکامی مواجه خواهد شد.
یکسال و نیم طول کشید تا خانم ترزا می بتواند با اتحادیه اروپا به توافق برسد. به نظر میرسد پارلمان بریتانیا برای بررسی آن به کمتر از یک ماه زمان نیاز دارد. رایگیری درباره تایید توافق برگزیت نخستوزیر با احتمال بسیار زیاد و با حاشیهای بزرگ با ناکامی مواجه خواهد شد. تلاش دولت برای کشاندن پیمان برگزیت به پارلمان بیانگر شکاف بزرگی است که برگزیت در قلب دموکراسی بریتانیا ایجاد کرد. بسیاری از نمایندگان مجلس با دلایل قانعکننده اعتقاد دارند که توافق ناقص خانم می از وضعیت کنونی بدتر است. آنها به عنوان نمایندگان منتخب مردم حق دارند که جلوی آن را بگیرند. از سوی دیگر، همهپرسی سال 2016 صراحتاً به آنها میگوید که بریتانیا باید از اتحادیه اروپا خارج شود. اگرچه آن رای وزنه قانونی ندارد اما از نظر اخلاقی نیرویی بسیار قوی است که همانند آن دیده نشده است. بنبست امروزی محصول ناتوانی بریتانیا در آشتی دادن سنت دموکراسی نمایندگان و تجربیات تازه کشور در جهتگیریها قلمداد میشود.
بسیاری از افراد بر این باورند که نمایندگان مجلس باید چشمان خود را ببندند و با توجه و احترام به همهپرسی به آن چیزی رای دهند که یک طرح آسیبرسان به شمار میرود. اما آنها اشتباه میکنند. استدلال آنها بر یک فرض غلط استوار است: اینکه رای اکثریت برای ترک اتحادیه اروپا در سال 2016 بدان معناست که هرگونه توافقی نظر مردم را انعکاس میدهد. اصلاً مشخص نیست که برنامه خانم می در چنین جهتی باشد. این برنامه علاوه بر نقض وعدههای نامزدهای انتخاباتی در دور نهایی رایگیری، بسیاری از خطوط قرمز مذاکراتی خود او را پشت پا میگذارد. دولت مدتهاست که ادعا نمیکند توافق او به نفع کشور تمام میشود بلکه در عوض اصرار دارد این کار همان چیزی است که دموکراسی میطلبد. با وجود این هیچکس نمیتواند ادعا کند در پی آن چیزی است که مردم میخواهند. تنها راه فهمیدن و پیبردن به این خواسته پرسیدن از خود آنهاست.
توافق خانم می نسخهای نیست که هم طرفداران خروج و هم طرفداران باقیماندن در اتحادیه اروپا را راضی نگه دارد. این تفکر که یک طرفدار برگزیت میتواند به سادگی با قطار به بروکسل برود و پای میز مذاکره بنشیند نیز احمقانه جلوه میکند. اولویت خانم می آن بود که به آزادی جابهجایی افراد در اتحادیه اروپا خاتمه دهد. نشریه اکونومیست با این دیدگاه موافق نیست اما چنین دیدگاهی طرفداران خود را دارد. این اقدام مستلزم خروج بریتانیا از بازار واحد خواهد بود که ضرر بزرگی برای این کشور به همراه دارد. خانم می تلاش کرد روابط اقتصادی با اتحادیه اروپا را تا حد ممکن نزدیک نگه دارد بخشی به آن دلیل که مجبور نباشد کنترلهای مرزی جدیدی را در ایرلند شمالی به اجرا گذارد.
با وجود این تردیدی نیست که توافق خانم می از هر جهت از پیمان دقیقی که بریتانیا قبلاً داشت بدتر خواهد بود. پیمان قدیم به بریتانیا امکان میداد در اتحادیه اروپا باقی بماند در حالی که اجازه دارد از نظام پول واحد خارج شود، کنترلهای گذرنامهای را به اجرا گذارد و بخش بزرگی از بودجه خود را پس بگیرد. ایجاد موانع جدید در تجارت دسترسی صنعت پویای خدمات در بریتانیا را به بزرگترین بازار خود قطع میکند و میتواند به زنجیره عرضه بخش تولید در بریتانیا آسیب بزند. طبق پیمان ایرلند، بریتانیا مجبور خواهد بود تا زمان اطلاع بعدی از مقررات اتحادیه اروپا پیروی کند. مقرراتی که بریتانیا هیچ نقشی در تدوین آن ندارد، نمیتواند به آن کمک کند یا ادعایی داشته باشد. از نتایج ناگوار احتمالی آن میتوان به آسیب بیشتر به قانون اساسی و قلمرو کشور از جمله گسست اتحاد با ایرلند شمالی و اسکاتلند اشاره کرد.
خانم می دو هفته گذشته را در یک کارزار مجازی گذراند. او تلاش کرد افکار عمومی را از مزایای توافق آگاه کند و همزمان به نمایندگان مجلس بقبولاند که عموم مردم از توافق پشتیبانی میکنند. حتی صحبت از آن شد که یک مناظره تلویزیونی در مورد طرح او انجام گیرد. برای او ارزش دارد که توافقی را که با زحمت زیاد به دست آورد به دیگران بقبولاند. اما پیشرفت خانم نخستوزیر در کشور همانند یک پانتومیم دموکراسی است. این اقدام هر عنصر دموکراسی به جز صندوق رای را با خود دارد. خانم می به درستی میگوید که نمایندگان باید افکار عمومی را مورد توجه قرار دهند اما خود او نیز باید چنین کاری را انجام دهد نه صرفاً با حدس و گمان بلکه با درخواست از آنان برای شرکت در رایگیری.
همهپرسی غیرممکن
حرکت به سوی همهپرسی اقدامی پرخطر است. پارلمان نمیتواند در مورد شکل آن به توافق برسد. اگر خانم می شکستی سنگین بخورد آنگاه انتخابات عمومی ضرورت پیدا میکند و در آن صورت همه احزاب طرحهای پرزرق و برق اما غیرقابل اجرا برای برگزیت ارائه میدهند و به این ترتیب اوضاع را آشفتهتر میسازند. رد طرح خانم می میتواند به خروج بدون توافق بینجامد که فاجعهای برای بریتانیا و خبر ناگواری برای همسایگانش خواهد بود. خوشبختانه احتمال خروج تصادفی و بدون توافق در هفته گذشته کمرنگتر شد چراکه بسیاری از نمایندگان مجلس آن را فاجعهبار میدانند و اکنون نظرات بیشتری را مطرح میسازند.
حتی اگر این موانع برطرف شوند مانع و اعتراض قدرتمند دیگری در مسیر همهپرسی دوم قرار میگیرد: این احساس که همهپرسی دوم به کسانی که در دور اول رای دادند خیانت میکند. اتحادیه اروپا سابقه بدی در وادار کردن مردم به رایدادن دوباره پس از یک انتخاب به اصطلاح غلط دارد. اگر رای به خروج از اتحادیه طغیانی علیه نظام موجود بود همهپرسی دوم اقدامی ضدانقلابی تلقی خواهد شد.
ریسک چنین اقدامی واقعی است. همهپرسی دوم نوعی نفرت پایدار ایجاد و برای احزاب عوامگرا این امکان را فراهم میکند که نظریه خنجر از پشت را مطرح سازند. با این حال رد کردن همهپرسی دوم با این استدلال بدان معناست که منتقدان از این نکته غافل میمانند که هرگونه برگزیت نرم در آینده به عنوان یک خیانت محکوم خواهد شد و ابزاری در دست دیگران خواهد بود. تندروهای طرفدار خروج طرح خانم می را «بردگی»، «تحقیر ملی» و «خیانت» به کسانی که به آن رای دادند توصیف میکنند. به همین ترتیب، این باور که تایید طرح در پارلمان به دوران تفرقه خاتمه میدهد این واقعیت را نادیده میگیرد که احتمالاً پس از برگزیت بریتانیا یک دهه مذاکره با اتحادیه اروپا را پیشرو خواهد داشت. مذاکراتی که بدهبستانهای دردناکی در زمینه پیشرفت و کنترل دربر دارند. دقیقاً همان مواردی که عموم مردم از آن به ستوه آمدهاند. در مجموع، کشور از تحقق پتانسیلهای خود عقب میماند. درست است که همهپرسی دوم به خشم پایدار منجر میشود و اعتماد به سیاست را خدشهدار میکند اما حرکت به سمت پیمانی به نام مردم در حالی که شواهد نشان میدهند مردم هنوز قانع نشدهاند تاثیر بهتری نخواهد داشت. برگزیت اغلب به فرآیند طلاق تشبیه میشود. در حقیقت دو سال پس از همهپرسی بیشتر به یک دوران نامزدی پرفراز و نشیب شباهت داشت. وعدههای کارزار حمایت از خروج رایدهندگان را ترغیب کرد اما آنها متوجه شدند که روابط آینده به آن شکلی که تصور میکردند نخواهد بود. پایان دادن به رابطه مرگبار است. اما دیدن آن به چشم یک خیانت و رابطه غلط نیز اشتباهی دائمی خواهد بود. اگر مردم بریتانیا مصمم هستند که همه چیز را شخم بزنند این حق آنهاست اما اکنون که آنها معنای واقعی برگزیت را دریافتهاند شایسته است این فرصت را داشته باشند تا بگویند آیا هنوز آن را میخواهند یا خیر.