شناسه خبر : 48660 لینک کوتاه

اقتصاد ترامپی

اقتصاد جهان با دست‌فرمان ترامپ به کدام‌سو می‌رود؟

 

معین حیدریه / نویسنده نشریه 

انتخاب دوباره دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات‌متحده، نه‌تنها بر اقتصاد داخلی آمریکا، بلکه بر اقتصاد جهانی نیز تاثیرات عمیقی خواهد داشت. دوره اول ریاست‌جمهوری او شاهد سیاست‌هایی بود که به شکلی گسترده باعث تغییر در ساختارهای مالی، تجاری و صنعتی آمریکا به‌عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد جهان شد. سیاست‌هایی همچون کاهش مالیات، مقررات‌زدایی و اعمال تعرفه‌های سنگین بر واردات، تاثیرات متناقضی بر بخش‌های مختلف اقتصادی داشتند؛ برخی از صنایع شاهد رشد و شکوفایی بودند، درحالی‌که برخی دیگر با چالش‌های جدی مواجه شدند. اکنون با بازگشت ترامپ به قدرت، انتظار می‌رود که این سیاست‌ها با شدت بیشتری دنبال شوند و پیامدهای متفاوتی برای صنایع مختلف به همراه داشته باشند.

بازگشت ترامپ به ریاست‌جمهوری در زمانی صورت گرفته است که اقتصاد جهانی با چالش‌های متعددی همچون تورم، بحران‌های زنجیره تامین و تنش‌های ژئوپولیتیک مواجه است. سیاست‌های اقتصادی او بار دیگر می‌توانند به‌عنوان عامل تسریع‌کننده یا کاهنده در این مسائل عمل کنند. از سوی دیگر، نگاه تجدیدنظرطلبانه ترامپ نسبت به توافق‌های بین‌المللی و گرایش شدید به منافع ایالات‌متحده ممکن است همکاری‌های جهانی را با دشواری‌های بیشتری روبه‌رو کند. در این زمینه، ضروری است که پیامدهای بالقوه سیاست‌های او بر بخش‌های مختلف اقتصادی، از جمله انرژی، فناوری، تجارت و خدمات مالی، مورد بررسی قرار گیرد.

سیاست‌های اقتصادی ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش نشان داد که او تمرکز ویژه‌ای بر رشد اقتصادی از طریق کاهش مالیات‌ها و تسهیل مقررات دارد. این سیاست‌ها به‌طور خاص برای شرکت‌های بزرگ و صنایع کلیدی مزایایی ایجاد کردند، اما در عین حال به افزایش کسری بودجه و شکاف طبقاتی منجر شدند. اکنون با بازگشت او، پرسش‌های بسیاری در مورد ادامه این سیاست‌ها و تاثیر آنها بر اقتصاد آمریکا و جهان مطرح است. آیا این سیاست‌ها می‌توانند رشد اقتصادی پایدار ایجاد کنند یا تنها مزایای کوتاه‌مدت خواهند داشت؟

این گزارش تلاش دارد با تحلیل سیاست‌های اقتصادی ترامپ در دوره جدید ریاست‌جمهوری‌اش، به بررسی تاثیرات بالقوه این سیاست‌ها بر صنایع مختلف بپردازد. همچنین، با نگاهی به تجربیات گذشته، پیامدهای اجتماعی و اقتصادی آنها  ارزیابی می‌شود. اهمیت این موضوع از آنجا ناشی می‌شود که سیاست‌های اقتصادی ترامپ نه‌تنها بر ساختارهای داخلی آمریکا، بلکه بر تعاملات اقتصادی بین‌المللی و حتی بازارهای مالی جهانی تاثیرگذار است.

با توجه به این موارد، ضروری است که نگاهی دقیق به سیاست‌های تجاری ترامپ، به‌ویژه در زمینه تعرفه‌ها، کاهش وابستگی به واردات و حمایت از تولید داخلی داشته باشیم. این سیاست‌ها ممکن است باعث رونق برخی از صنایع شوند، اما در عین حال می‌توانند به افزایش هزینه‌ها برای مصرف‌کنندگان و کاهش رقابت‌پذیری در برخی دیگر از بخش‌ها منجر شوند. در این میان، صنایع انرژی‌های فسیلی و فناوری به‌عنوان بخش‌هایی که از حمایت مستقیم ترامپ بهره‌مند خواهند شد، جایگاهی ویژه‌ دارند. در مقابل، صنایع مرتبط با انرژی‌های تجدیدپذیر و خودروسازی ممکن است با چالش‌های جدی روبه‌رو شوند. هدف اصلی این گزارش بررسی دقیق تاثیر سیاست‌های اقتصادی ترامپ بر صنایع مختلف و پیامدهای آن برای اقتصاد آمریکا و جهان است. این تحلیل‌ها می‌توانند به درک بهتری از فرصت‌ها و تهدیدهای پیش‌رو کمک کنند و دیدگاهی جامع درباره آینده اقتصادی ارائه دهند.

سیاست‌های کلی اقتصادی ترامپ

کاهش مالیات‌ها، مقررات‌زدایی و تغییر رویکرد تجارت بین‌المللی، سه سیاست اصلی دونالد ترامپ هستند. هر یک از این اولویت‌ها به صورتی خاص تاثیرات خود را بر اقتصاد داخلی و جهانی نشان می‌دهند.

در زمینه کاهش مالیات، ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش «قانون کاهش مالیات و اشتغال» را به تصویب رساند که کاهش گسترده‌ای در نرخ مالیات‌های شرکتی و شخصی به همراه داشت. نرخ مالیات بر درآمد شرکت‌ها از 35 درصد به 21 درصد کاهش یافت و این تغییر به شرکت‌ها اجازه داد تا منابع بیشتری را به سرمایه‌گذاری و بازخرید سهام اختصاص دهند. درحالی‌که این سیاست باعث رشد کوتاه‌مدت اقتصادی و افزایش ارزش سهام شرکت‌ها شد، منتقدان به افزایش شدید کسری بودجه و بدهی عمومی اشاره کرده‌اند. براساس گزارش‌های منتشرشده، این کاهش مالیاتی به کاهش درآمدهای دولت و در نتیجه افزایش فشار بر بودجه فدرال منجر شد. مقررات‌زدایی نیز یکی دیگر از سیاست‌های کلیدی ترامپ بود که هدف اصلی آن کاهش موانع بوروکراتیک برای شرکت‌ها و تسهیل فرآیندهای تولیدی بود. ترامپ معتقد بود که مقررات سخت‌گیرانه به‌عنوان مانعی بر سر راه رشد اقتصاد عمل می‌کنند و با کاهش آنها می‌توان زمینه را برای فعالیت بهتر شرکت‌ها فراهم کرد. یکی از نمونه‌های برجسته در این زمینه، کاهش مقررات زیست‌محیطی بود که صنایع انرژی‌های فسیلی را تحت تاثیر قرار داد. این سیاست‌ها هرچند به کاهش هزینه‌های تولید در کوتاه‌مدت منجر شدند، اما در بلندمدت نگرانی‌هایی را در مورد تاثیرات زیست‌محیطی و پایداری منابع طبیعی ایجاد کردند. در حوزه تجارت بین‌المللی، ترامپ رویکردی ملی‌گرایانه و محافظه‌کارانه در پیش گرفت که بر اساس شعار «اول آمریکا» طراحی شده بود. این رویکرد شامل اعمال تعرفه‌های سنگین بر واردات از کشورهایی مانند چین و مکزیک بود. هدف این سیاست‌ها حمایت از تولید داخلی و کاهش کسری تجاری آمریکا بود، اما در عمل موجب افزایش هزینه‌های تولید برای بسیاری از صنایع و مصرف‌کنندگان شد. جنگ تجاری با چین، که با اعمال تعرفه‌های متقابل از سوی دو کشور همراه بود، نمونه‌ای از پیامدهای این سیاست‌ها بود. این جنگ تجاری نه‌تنها زنجیره‌های تامین جهانی را مختل کرد، بلکه باعث افزایش سطح عمومی قیمت‌ها و کاهش قدرت خرید مصرف‌کنندگان آمریکایی نیز شد. یکی دیگر از ویژگی‌های برجسته سیاست‌های ترامپ، تاکید بر کاهش وابستگی به واردات و تقویت تولید داخلی بود. او تلاش کرد با ایجاد مشوق‌های مالیاتی و تعرفه‌های تنبیهی، شرکت‌ها را به انتقال خطوط تولید خود به داخل آمریکا ترغیب کند. با‌این‌حال، این سیاست‌ها در برخی موارد به افزایش هزینه‌ها و کاهش رقابت‌پذیری محصولات آمریکایی در بازارهای جهانی منجر شدند. به‌عنوان مثال، تعرفه‌های اعمال‌شده بر واردات فولاد و آلومینیوم نه‌تنها بر صنعت خودرو، بلکه بر سایر صنایع نیز تاثیرات منفی گذاشت.

به‌طور کلی، سیاست‌های کلی اقتصادی ترامپ با هدف تحریک رشد اقتصاد، حمایت از تولید داخلی و کاهش وابستگی به واردات طراحی شده بودند. اما این سیاست‌ها همواره با پیامدهای ناخواسته‌ای مانند افزایش کسری بودجه، اختلال در زنجیره‌های تامین و افزایش نابرابری اقتصادی همراه بودند. در دوره جدید ریاست‌جمهوری ترامپ، پیش‌بینی می‌شود که این سیاست‌ها با شدت بیشتری ادامه پیدا کنند و تاثیرات عمیق‌تری بر اقتصاد داخلی و جهانی داشته باشند. بررسی دقیق این سیاست‌ها و پیامدهای آنها برای درک بهتر آینده اقتصاد ضروری است.

صنایع برنده

یکی از ویژگی‌های برجسته سیاست‌های اقتصادی دونالد ترامپ، تمرکز بر حمایت از صنایعی است که از نظر استراتژیک برای اقتصاد ایالات‌متحده حیاتی هستند. سیاست‌های مالی، تجاری و مقرراتی که در دوره ریاست‌جمهوری او به کار گرفته شد، باعث شد برخی صنایع به‌عنوان برندگان این دوره شناخته شوند. در این بخش به بررسی صنایع برنده می‌پردازیم و دلایل رشد و موفقیت آنها در این دوره را تحلیل می‌کنیم.

صنعت دفاع و امنیت

در دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، صنعت دفاع و امنیت می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین برندگان سیاست‌های وی باشد. انتظار می‌رود ترامپ با تاکید بر رویکردهای ملی‌گرایانه و شعار «اول آمریکا»، بودجه نظامی را افزایش دهد. این اقدام احتمالاً به گسترش قراردادهای دولتی برای شرکت‌های بزرگ نظامی مانند لاکهید مارتین منجر خواهد شد. سرمایه‌گذاری بیشتر در این حوزه می‌تواند اشتغال‌زایی را تقویت کند و پیشرفت‌های جدیدی در فناوری‌های نظامی از جمله سیستم‌های هوشمند، پهپادها و تجهیزات پیشرفته دفاعی به همراه داشته باشد. علاوه بر این، تقویت توان دفاعی ایالات‌متحده و مدرن‌سازی نیروهای نظامی، به‌ویژه در برابر تهدیدهای ژئوپولیتیک، می‌تواند جایگاه این صنعت را مستحکم‌تر کند. ترامپ ممکن است با تمرکز بر توسعه تولیدات داخلی نظامی و کاهش وابستگی به واردات، فرصت‌های جدیدی برای تولیدکنندگان داخلی فراهم کند. این سیاست‌ها می‌توانند صنایع کوچک‌تر را که به تامین تجهیزات و قطعات نظامی مشغول‌اند نیز تحت تاثیر قرار دهند. به این ترتیب، صنعت دفاع و امنیت احتمالاً نقش کلیدی در تحقق اهداف اقتصادی و استراتژیک دولت ترامپ ایفا خواهد کرد.

صنعت انرژی‌های فسیلی

در دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، پیش‌بینی می‌شود صنعت انرژی‌های فسیلی از جمله نفت، گاز و زغال‌سنگ از سیاست‌های او به‌شدت بهره‌مند شوند. کاهش مقررات زیست‌محیطی احتمالاً از اولویت‌های دولت ترامپ خواهد بود، که می‌تواند موجب افزایش تولید داخلی و کاهش هزینه‌های عملیاتی برای شرکت‌های فعال در این صنعت شود. اقداماتی مانند لغو محدودیت‌های حفاری در مناطق حساس زیست‌محیطی و تسریع فرآیند صدور مجوزهای حفاری، ممکن است فرصت‌های جدیدی برای توسعه میدان‌های نفت و گاز فراهم کند. همچنین، احتمال حمایت از پروژه‌های بزرگ زیرساختی نظیر خط لوله‌های انتقال انرژی می‌تواند صادرات انرژی را به بازارهای جهانی تقویت کند. این سیاست‌ها می‌توانند با حذف قوانین سخت‌گیرانه و ایجاد مشوق‌های مالیاتی، فضای رقابتی‌تری برای تولیدکنندگان انرژی‌های فسیلی ایجاد کنند. با‌این‌حال، انتظار می‌رود این رویکرد با انتقادهای گسترده زیست‌محیطی همراه باشد، زیرا ممکن است باعث تشدید تغییرات اقلیمی و آسیب به اکوسیستم‌های حساس شود. در مجموع، صنعت انرژی‌های فسیلی به‌عنوان یکی از ارکان استراتژی «اول آمریکا» ترامپ، احتمالاً جایگاه برجسته‌ای در سیاست‌های اقتصادی وی خواهد داشت.

فناوری‌های پیشرفته

انتظار می‌رود در دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، صنعت فناوری همچنان از سیاست‌های اقتصادی و تجاری او بهره‌مند شود. کاهش مالیات بر درآمد شرکت‌ها و تسهیل مقررات، احتمالاً شرایط مساعدی را برای سرمایه‌گذاری بیشتر شرکت‌های فناوری در حوزه تحقیق و توسعه فراهم خواهد کرد. این اقدامات می‌توانند رشد فناوری‌هایی نظیر هوش مصنوعی، رایانش ابری و تجارت الکترونیک را سرعت  ببخشند. با‌این‌حال، سیاست‌های مهاجرتی ترامپ که بر کاهش دسترسی به نیروی کار ماهر خارجی متمرکز است، ممکن است همچنان چالشی اساسی برای این صنعت ایجاد کند. بسیاری از شرکت‌های فناوری به نیروی کار متخصص بین‌المللی وابسته هستند و محدودیت‌های احتمالی در صدور ویزا می‌تواند فشار بیشتری بر این بخش وارد کند. از سوی دیگر، این سیاست‌ها ممکن است شرکت‌های آمریکایی را به سمت سرمایه‌گذاری بیشتر در آموزش و توسعه نیروی کار داخلی سوق دهد. ترامپ همچنین احتمالاً با هدف کاهش وابستگی به تولیدات خارجی، رویکردی محافظه‌کارانه در قبال فناوری‌های پیشرفته‌ای مانند نیمه‌هادی‌ها در پیش خواهد گرفت. این اقدام می‌تواند به تقویت زیرساخت‌های تولید داخلی در حوزه فناوری بینجامد، اما ممکن است روابط تجاری آمریکا با چین و سایر تولیدکنندگان بزرگ فناوری را پیچیده‌تر کند. در مجموع، سیاست‌های ترامپ در این دوره می‌توانند فرصت‌های قابل توجهی برای رشد شرکت‌های فناوری ایجاد کنند، اما با چالش‌هایی نظیر محدودیت‌های نیروی کار خارجی و تنش‌های تجاری همراه خواهند بود.

بخش مالی

سیاست‌های اقتصادی دونالد ترامپ می‌توانند بار دیگر فرصت‌هایی را برای رونق بخش مالی و بانکداری فراهم کنند. کاهش محدودیت‌ها و قوانین نظارتی سخت‌گیرانه شرایطی را برای بانک‌ها و موسسه‌های اعتباری ایجاد خواهد کرد تا فعالیت‌های خود را گسترش دهند. این تغییرات می‌تواند به افزایش سرمایه‌گذاری‌های پرریسک و سودآور منجر شود و نقدینگی بیشتری را وارد بازارهای مالی کند. بازار سهام احتمالاً از این سیاست‌ها بهره‌مند خواهد شد، زیرا کاهش مقررات موجب افزایش توانایی بانک‌ها در تخصیص منابع به بخش‌های مختلف اقتصادی می‌شود. بانک‌های بزرگ، با دسترسی بیشتر به سرمایه و انعطاف‌پذیری عملیاتی، می‌توانند نقش پررنگ‌تری در تامین مالی پروژه‌های بزرگ ایفا کنند. این روند ممکن است به رشد ارزش سهام در بخش مالی و افزایش جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی کمک کند. علاوه بر این، سیاست‌های ترامپ در کاهش مالیات و تسهیل کسب‌وکارها، احتمالاً به بهبود فضای کلی اقتصاد و تقویت اعتماد سرمایه‌گذاران منجر خواهد شد. این اقدامات می‌توانند زمینه رشد بیشتر صنعت بانکداری را فراهم کنند و به تثبیت جایگاه ایالات‌متحده در بازارهای مالی جهانی کمک کنند.

41

رمزارزها

بازار رمزارزها احتمالاً یکی از حوزه‌های مالی است که از سیاست‌های اقتصادی ترامپ تاثیر می‌پذیرد. هرچند ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری حمایت مستقیم و علنی از این بازار نشان نداد، اما رویکرد کلی او در کاهش تنش‌های نظارتی و تسهیل فضای کسب‌وکار باعث ایجاد شرایط مطلوب‌تری برای فعالیت سرمایه‌گذاران رمزارزها شد. در دوره دوم، سیاست‌های کمتر محدودکننده و تمایل به کاهش نظارت‌های دولتی می‌تواند به رشد بیشتر این بازار کمک کند. اگرچه ترامپ دیدگاه محافظه‌کارانه‌ای نسبت به سیستم مالی سنتی دارد، اما انتظار می‌رود کاهش قوانین سخت‌گیرانه و ایجاد چهارچوب‌های شفاف‌تر در حوزه رمزارزها اعتماد سرمایه‌گذاران را افزایش دهد. با‌این‌حال، چالش‌هایی مانند عدم شفافیت قوانین نظارتی، نگرانی درباره استفاده غیرقانونی از رمزارزها و رقابت جهانی در این حوزه، ممکن است همچنان به‌عنوان موانع بالقوه باقی بمانند. برای توسعه بیشتر این بازار، ایجاد تعادل میان نوآوری مالی و نظارت موثر ضروری به نظر می‌رسد. در مجموع، بازار رمزارزها در صورت ادامه سیاست‌های تسهیل‌گرانه ترامپ، ظرفیت زیادی برای جذب سرمایه و رشد بیشتر خواهد داشت، اما موفقیت آن به رویکرد دولت در ایجاد چهارچوب‌های شفاف و کاهش عدم قطعیت‌ها وابسته خواهد بود.

صنایع بازنده

سیاست‌های اقتصادی ترامپ، اگرچه برای برخی از صنایع مزیت‌های قابل ‌توجهی ایجاد کرد، اما برای گروهی دیگر چالش‌های جدی به همراه داشت. سیاست‌های تعرفه‌ای، کاهش حمایت‌های دولتی و تغییرات در مقررات باعث شدند برخی صنایع نتوانند با شرایط جدید سازگار شوند و به نوعی در زمره بازندگان این دوره قرار گیرند.

انرژی‌های تجدیدپذیر

انتخاب مجدد دونالد ترامپ می‌تواند فشارهای بیشتری بر صنعت انرژی‌های تجدیدپذیر وارد کند. اولویت سیاست‌های او بر گسترش انرژی‌های فسیلی و کاهش حمایت از پروژه‌های مرتبط با انرژی‌های پاک، احتمالاً باعث محدود شدن رشد این صنعت خواهد شد. کاهش یا حذف یارانه‌های دولتی برای پروژه‌های خورشیدی و بادی، که در دوره اول ریاست‌جمهوری او آغاز شد، می‌تواند ادامه یابد و بسیاری از شرکت‌های کوچک و متوسط فعال در این حوزه را با چالش‌های مالی بیشتری مواجه کند. ترامپ ممکن است در دوره دوم نیز از قوانین سخت‌گیرانه زیست‌محیطی فاصله بگیرد و محدودیت‌های مرتبط با کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای را کاهش دهد. این تغییرات می‌تواند باعث کاهش جذابیت سرمایه‌گذاری در پروژه‌های انرژی‌های تجدیدپذیر شود. علاوه بر این، حمایت از پروژه‌های زیرساختی بزرگ مرتبط با انرژی‌های فسیلی مانند خطوط لوله و افزایش تولید نفت و گاز، احتمالاً رقابت بیشتری را برای این صنعت به وجود خواهد آورد. از دیگر اقدامات احتمالی، خروج مجدد از توافق‌نامه‌های بین‌المللی مانند توافق پاریس است که می‌تواند تعهدات زیست‌محیطی ایالات‌متحده را کاهش دهد و پیام منفی برای بازار جهانی انرژی‌های تجدیدپذیر مخابره کند.

با توجه به این سیاست‌ها، انتخاب مجدد ترامپ می‌تواند مسیر توسعه این صنعت را بیش از پیش دشوار کند و تمرکز بر انرژی‌های فسیلی را در اولویت قرار دهد.

خودروسازی

حضور دوباره دونالد ترامپ در قدرت، احتمالاً سیاست‌های تعرفه‌ای سخت‌گیرانه‌ای را در حوزه  خودروسازی به همراه خواهد داشت. افزایش تعرفه‌ها بر واردات قطعات خودرو و مواد اولیه مانند فولاد و آلومینیوم، می‌تواند هزینه‌های تولید خودرو را برای خودروسازان داخلی به شکل قابل توجهی افزایش دهد. این افزایش هزینه‌ها ممکن است به رشد قیمت خودروهای تولیدی در بازار داخلی منجر شود و توان رقابتی محصولات آمریکایی در بازارهای بین‌المللی را کاهش دهد. سیاست‌های «اول آمریکا» ترامپ ممکن است فشار بیشتری بر خودروسازان برای بازگرداندن خطوط تولید به خاک ایالات‌متحده وارد کند. با‌این‌حال، هزینه‌های بالای تولید در داخل ایالات‌متحده و تعرفه‌های وارداتی می‌توانند شرکت‌های بزرگ خودروساز آمریکایی را وادار به تجدیدنظر در استراتژی‌های تولید کنند. احتمال تعطیلی برخی خطوط تولید یا انتقال آنها به کشورهای دیگر، که هزینه‌های تولید کمتری دارند، می‌تواند همچنان تهدیدی جدی برای اشتغال در این صنعت باشد. علاوه بر این، فشار برای استفاده بیشتر از مواد اولیه تولید داخل ممکن است زنجیره تامین این صنعت را با مشکلاتی مواجه کند. محدودیت‌های وارداتی و افزایش هزینه‌ها می‌تواند چالش‌های بیشتری برای خودروسازان به وجود بیاورد و بر توان آنها برای نوآوری و توسعه محصولات جدید تاثیر منفی بگذارد.

در مجموع، رویکردهای تعرفه‌ای و تولیدمحور ترامپ احتمالاً صنعت خودرو را با چالش‌های جدیدی روبه‌رو خواهد کرد، که می‌تواند بر ساختار تولید، اشتغال و رقابت‌پذیری آن در سطح جهانی تاثیرگذار باشد.

محصولات مصرفی

انتخاب مجدد دونالد ترامپ احتمالاً باعث افزایش فشار بر صنعت محصولات مصرفی خواهد شد. سیاست‌های تعرفه‌ای او که بر واردات کالاهای مصرفی تاثیر مستقیم دارد، می‌تواند هزینه تولید این محصولات را افزایش دهد و در نتیجه، قیمت نهایی آنها برای مصرف‌کنندگان بیشتر شود. این افزایش قیمت‌ها به‌ویژه برای خانوارهای کم‌درآمد چالش‌برانگیز خواهد بود و ممکن است قدرت خرید آنها را کاهش دهد. افزایش هزینه‌ها می‌تواند شرکت‌های خرده‌فروشی را نیز با کاهش فروش مواجه کند. فروشگاه‌های زنجیره‌ای و کسب‌وکارهای کوچک ممکن است برای رقابت با تولیدکنندگان خارجی یا تامین‌کنندگان داخلی که هزینه‌های بالاتری دارند، با دشواری‌هایی روبه‌رو شوند. علاوه بر این، احتمالاً تمرکز بر تولید داخلی، برخی شرکت‌ها را وادار به تغییر زنجیره تامین خود خواهد کرد که می‌تواند هزینه‌ها را حتی بیشتر افزایش دهد. ترامپ ممکن است در دوره دوم خود بر کاهش وابستگی به واردات تاکید بیشتری کند و سیاست‌های حمایتی را برای تولیدکنندگان داخلی اعمال کند. با‌این‌حال، این سیاست‌ها ممکن است برای مصرف‌کنندگان به کاهش تنوع و افزایش قیمت‌ها بینجامد. در نهایت، سیاست‌های اقتصادی ترامپ می‌توانند در کوتاه‌مدت به نفع تولیدکنندگان داخلی باشند، اما فشار بر مصرف‌کنندگان و خرده‌فروشان ممکن است بر رشد کلی این صنعت تاثیر منفی بگذارد.

داروسازی

صنعت دارو ممکن است تحت‌تاثیر تغییرات در سیاست‌های تجاری و مقرراتی ترامپ قرار گیرد. افزایش هزینه‌های زنجیره تامین به دلیل تعرفه‌های اعمال‌شده بر واردات مواد اولیه دارویی از کشورهای آسیایی می‌تواند قیمت داروها را افزایش دهد. این تغییرات احتمال دارد دسترسی بیماران به داروهای ارزان‌تر را کاهش دهد و فشار بیشتری بر سیستم‌های بهداشتی و درمانی وارد کند. شرکت‌های داروسازی احتمالاً ناچار خواهند بود هزینه‌های اضافی به مصرف‌کنندگان منتقل کنند که این امر می‌تواند افزایش نارضایتی عمومی را به دنبال داشته باشد.

کشاورزی

بخش کشاورزی تحت تاثیر سیاست‌های اقتصادی ترامپ ممکن است چالش‌های متعددی را تجربه کند. ادامه جنگ تجاری با چین، به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین بازارهای صادراتی محصولات کشاورزی آمریکا، احتمالاً صادرات محصولاتی مانند سویا و ذرت را کاهش می‌دهد. این وضعیت می‌تواند فشارهای اقتصادی بیشتری بر کشاورزان وارد کند و درآمد آنها را تحت تاثیر قرار دهد. سیاست‌های تعرفه‌ای و از دست دادن دسترسی به بازارهای بین‌المللی، احتمال دارد کشاورزان را با مشکلاتی نظیر کاهش تقاضا و افزایش هزینه‌های تولید مواجه کند. در صورت ادامه این روند، صنعت کشاورزی با چالش‌های جدیدی در تامین مالی، رقابت‌پذیری و حفظ سهم خود در بازارهای جهانی روبه‌رو می‌شود.

به‌طور کلی، صنایع بازنده در دوره ریاست‌جمهوری ترامپ به دلیل تغییرات عمده در سیاست‌های تجاری، کاهش حمایت‌های دولتی و افزایش هزینه‌های تولید، با چالش‌های قابل‌ توجهی مواجه می‌شوند. اگرچه این سیاست‌ها در راستای تقویت برخی صنایع طراحی می‌شوند، اما تاثیرات منفی آنها بر صنایع دیگر نمی‌تواند نادیده گرفته شود.

پیامدهای اقتصادی و اجتماعی سیاست‌های ترامپ

سیاست‌های اقتصادی ترامپ، علاوه بر تاثیر بر صنایع و تجارت، پیامدهای قابل ‌توجهی برای اقتصاد و جامعه آمریکا خواهد داشت. این پیامدها شامل تغییرات در سطح تورم، کسری بودجه وضعیت بازار کار و نابرابری‌های اقتصادی است. در ادامه به تحلیل این ابعاد پرداخته می‌شود. یکی از پیامدهای احتمالی سیاست‌های ترامپ، افزایش تورم است. اعمال تعرفه‌های سنگین بر کالاهای وارداتی و تشویق به تولید داخلی ممکن است هزینه تولید را افزایش دهد و به افزایش قیمت‌ها منجر شود. این موضوع به‌ویژه برای کالاهایی که مواد اولیه آنها از کشورهای دیگر وارد می‌شود، مشهود خواهد بود. افزایش تورم می‌تواند قدرت خرید مردم را کاهش دهد و فشار بیشتری بر خانوارهای کم‌درآمد وارد کند.

کسری بودجه یکی دیگر از چالش‌های اقتصادی پیش‌روی دولت ترامپ است. کاهش مالیات‌ها و افزایش هزینه‌های دولت در حوزه‌هایی مانند صنایع نظامی و زیرساخت‌ها، احتمالاً موجب افزایش کسری بودجه خواهد شد. این موضوع می‌تواند سرمایه‌گذاری عمومی را محدود کرده و تاثیر منفی بر رشد اقتصادی بلندمدت داشته باشد. علاوه بر این، افزایش بدهی ملی ممکن است بازارهای مالی را نگران کند و نرخ بهره را افزایش دهد.

بازار کار نیز تحت تاثیر سیاست‌های مهاجرتی و اقتصادی ترامپ قرار خواهد گرفت. کاهش ورود نیروی کار خارجی به آمریکا ممکن است کمبود نیروی کار در برخی صنایع به‌ویژه در بخش‌هایی مانند کشاورزی، ساخت‌وساز و خدمات را تشدید کند. این موضوع می‌تواند هزینه نیروی کار را افزایش دهد و بر رقابت‌پذیری صنایع آمریکایی تاثیر منفی بگذارد. از سوی دیگر، سیاست‌های تشویقی برای بازگشت تولید به داخل آمریکا ممکن است برخی فرصت‌های شغلی جدید ایجاد کند، اما این فرصت‌ها احتمالاً به اندازه نیروی کار خارجی کارآمد نخواهند بود.

یکی از پیامدهای اجتماعی مهم سیاست‌های اقتصادی ترامپ، افزایش نابرابری اقتصادی است. کاهش مالیات بر درآمد شرکت‌ها و افراد ثروتمند، همراه با کاهش حمایت‌های دولتی از اقشار کم‌درآمد، می‌تواند شکاف طبقاتی را تشدید کند. این موضوع ممکن است به افزایش نارضایتی اجتماعی و بی‌ثباتی سیاسی بینجامد. همچنین، افزایش هزینه‌های زندگی به دلیل تورم می‌تواند فشار بیشتری بر طبقات پایین جامعه وارد کند.

سیاست‌های اقتصادی ترامپ می‌توانند تاثیرات روانی و اجتماعی نیز داشته باشند. کاهش اعتماد عمومی به دولت و افزایش نگرانی‌ها درباره آینده اقتصادی ممکن است رفتار مصرف‌کنندگان و سرمایه‌گذاران را تغییر دهد. این موضوع می‌تواند بر رشد اقتصاد و سرمایه‌گذاری تاثیر منفی بگذارد. همچنین، تنش‌های اجتماعی ناشی از افزایش نابرابری‌ها و محدودیت‌های مهاجرتی می‌تواند چالش‌های جدیدی برای دولت ایجاد کند. به‌طور کلی، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی سیاست‌های ترامپ، اگرچه در کوتاه‌مدت ممکن است به رشد اقتصاد و ایجاد فرصت‌های شغلی جدید منجر شوند، اما در بلندمدت با چالش‌های قابل‌ توجهی همراه خواهند بود. دولت ترامپ برای کاهش این پیامدها نیازمند سیاست‌گذاری‌های متعادل‌تر و هماهنگی بیشتر با سایر نهادهای اقتصادی و اجتماعی خواهد بود.

43

تاثیر جهانی سیاست‌های ترامپ

انتظار می‌رود سیاست‌های اقتصادی ترامپ در دوره جدید ریاست‌جمهوری او تاثیرات قابل ‌توجهی بر اقتصاد جهانی داشته باشد. در حوزه تجارت جهانی، سیاست‌های ترامپ احتمالاً باعث تشدید رقابت بین اقتصادهای بزرگ و تغییر موازنه تجاری خواهند شد. همان‌طور که در زمان تبلیغات انتخاباتی مطرح شد، ترامپ قصد دارد دوباره به جنگ تجاری با چین بازگردد و تعرفه‌های بیشتری بر کالاهای وارداتی اعمال کند و فشارهای اقتصادی را بر رقبای تجاری افزایش دهد. این رویکرد می‌تواند باعث تضعیف زنجیره‌های تامین جهانی و تغییر مسیرهای تجارت شود.

بازارهای مالی جهانی نیز تحت تاثیر سیاست‌های ترامپ خواهند بود. با افزایش جذابیت سرمایه‌گذاری در آمریکا به دلیل کاهش مالیات و تسهیل مقررات، انتظار می‌رود سرمایه‌های بین‌المللی به سمت این کشور سرازیر شوند. این روند می‌تواند باعث تقویت ارزش دلار آمریکا شود، اما پیامدهای منفی برای اقتصادهای نوظهور خواهد داشت. کشورهایی که به‌شدت به سرمایه‌گذاری خارجی وابسته‌اند، ممکن است دچار خروج سرمایه و بحران‌های اقتصادی شوند.

تغییرات ژئوپولیتیک یکی دیگر از محورهای تاثیر سیاست‌های ترامپ است. او احتمالاً از توافق‌نامه‌های بین‌المللی دیگر بار خارج شده و تلاش خواهد کرد نقش رهبری آمریکا را در اقتصاد جهانی بازتعریف کند. این اقدامات ممکن است باعث افزایش تنش‌های ژئوپولیتیک و کاهش همکاری‌های چندجانبه شود. به‌عنوان مثال، خروج از توافق‌های زیست‌محیطی مانند توافق پاریس، می‌تواند روابط آمریکا با اروپا و سایر قدرت‌های اقتصادی را دچار تنش کند.

در زمینه روابط ایران و آمریکا، سیاست ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری به‌طور مشخص در قالب فشار حداکثری علیه ایران پیگیری شد. این سیاست شامل اعمال تحریم‌های شدید اقتصادی و تجاری بود که هدف آن محدود کردن منابع مالی ایران و به چالش کشیدن اقتصاد کشور بود. در دوره جدید، با توجه به رویکرد ترامپ در سیاست خارجی و تاکید او بر تداوم فشار بر ایران، پیش‌بینی می‌شود که این روند ادامه یابد و ممکن است حتی شدت یابد. ترامپ ممکن است به‌طور مداوم تحریم‌ها را تشدید کرده و فشار اقتصادی بیشتری بر ایران وارد کند تا از این طریق به تغییرات سیاسی و اقتصادی در داخل کشور دست یابد. این سیاست می‌تواند روابط اقتصادی ایران با دیگر کشورها را همچنان تحت تاثیر قرار دهد و به مشکلات اقتصادی و تجاری کشور دامن بزند.

در نهایت، تاثیر سیاست‌های ترامپ بر کشورهای در حال توسعه نیز قابل ‌توجه خواهد بود. کاهش کمک‌های اقتصادی و سخت‌گیری‌های تجاری می‌تواند رشد اقتصادی این کشورها را محدود کند. علاوه بر این، فشارهای اقتصادی بر چین ممکن است به کاهش تقاضای جهانی برای کالاهای اساسی و تاثیر منفی بر بازارهای صادراتی بینجامد.

سیاست‌های جهانی ترامپ نه‌تنها ساختارهای موجود در اقتصاد بین‌المللی را به چالش خواهد کشید، بلکه الگوهای جدیدی از رقابت و همکاری به وجود خواهد آورد. این تغییرات نشان‌دهنده اهمیت هماهنگی بین‌المللی برای کاهش پیامدهای منفی و بهره‌برداری از فرصت‌های جدید است. کشورهای مختلف باید با دقت بیشتری به پیامدهای احتمالی این سیاست‌ها واکنش نشان دهند و استراتژی‌های خود را متناسب با این تغییرات تنظیم کنند.

نتیجه‌گیری

انتخاب مجدد دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات‌متحده آمریکا، همان‌گونه که در دوره اول ریاست‌جمهوری وی مشاهده شد، با پیامدهای گسترده اقتصادی و اجتماعی در سطح داخلی و بین‌المللی همراه خواهد بود. سیاست‌های اقتصادی او که بر اصل «اول آمریکا» استوار هستند، بر کاهش مالیات‌ها، مقررات‌زدایی و حمایت از تولید داخلی تمرکز دارند. این رویکردها، اگرچه در کوتاه‌مدت به رشد برخی صنایع مانند انرژی‌های فسیلی و دفاعی کمک می‌کنند، اما پیامدهای بلندمدتی نظیر افزایش کسری بودجه، تشدید نابرابری اقتصادی و اختلال در زنجیره‌های تامین جهانی را نیز به همراه خواهند داشت.

در سطح داخلی، سیاست‌های ترامپ احتمالاً صنایع خاصی را به‌شدت تقویت خواهند کرد. برای مثال، انرژی‌های فسیلی و صنایع دفاعی همچنان از حمایت‌های مستقیم او بهره خواهند برد. اما صنایع دیگر، نظیر انرژی‌های تجدیدپذیر، خودروسازی و محصولات مصرفی، ممکن است تحت تاثیر سیاست‌های تعرفه‌ای و کاهش حمایت‌های دولتی با چالش‌های جدی مواجه شوند. این تغییرات می‌توانند تاثیرات منفی بر محیط ‌زیست، رقابت‌پذیری صنایع داخلی و قدرت خرید مصرف‌کنندگان داشته باشند. در سطح بین‌المللی، سیاست‌های ترامپ به احتمال زیاد باعث افزایش تنش‌های تجاری و ژئوپولیتیک خواهند شد. بازگشت به جنگ تجاری با چین و تاکید بر کاهش وابستگی به واردات می‌تواند زنجیره‌های تامین جهانی را مختل کرده و بر اقتصادهای نوظهور فشار وارد کند. همچنین، خروج از توافق‌های بین‌المللی نظیر توافق پاریس ممکن است همکاری‌های جهانی را تضعیف کند. این تغییرات نه‌تنها ساختارهای اقتصادی موجود را به چالش می‌کشند، بلکه به تشدید رقابت بین اقتصادهای بزرگ منجر خواهند شد.

از منظر اجتماعی، کاهش مالیات‌ها و تسهیل مقررات ممکن است موجب افزایش شکاف طبقاتی و کاهش حمایت از اقشار آسیب‌پذیر شود. در عین حال، سیاست‌های مهاجرتی سخت‌گیرانه ترامپ می‌توانند مشکلاتی در بازار کار، به‌ویژه در صنایعی که به نیروی کار خارجی وابسته هستند، ایجاد کنند.

در نهایت، سیاست‌های ترامپ، با وجود مزایای کوتاه‌مدت برای برخی بخش‌های اقتصادی، نیازمند تعادلی میان رشد اقتصادی، پایداری زیست‌محیطی و عدالت اجتماعی است. برای کاهش پیامدهای منفی این سیاست‌ها، سیاست‌گذاران و بازیگران اقتصادی باید به دنبال راه‌حل‌هایی باشند که ضمن حفظ رقابت‌پذیری، پیامدهای اجتماعی و زیست‌محیطی را نیز مدنظر قرار دهند. انتخاب مجدد ترامپ نشان‌دهنده دوران جدیدی از چالش‌ها و فرصت‌ها در اقتصاد جهانی است که نیازمند مدیریت هوشمندانه و هماهنگی بین‌المللی است. 

دراین پرونده بخوانید ...