شناسه خبر : 47483 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سمندرهای آخرالزمانی

شباهت هوش مصنوعی به یک رمان

 ترجمه: جواد طهماسبی

وقتی تاریخ‌نگاران قرن‌های آینده کتاب کامل بشریت را تهیه کنند آن کتاب در دو جلد خواهد بود. جلد اول صدها هزار سالی را پوشش می‌دهد که در طول آن انسان‌ها برترین گونه هوشمند بر روی کره زمین بودند. میمون‌های تکامل‌یافته ابزارهای سنگی، نوشتن، نان برش‌خورده، سلاح‌های هسته‌ای، سفرهای فضایی، اینترنت و راه‌های مختلف سوءاستفاده از آنها را ابداع کردند. جلد دوم بیان می‌کند که چگونه انسان‌ها با گونه‌ای هوشمند‌تر از خودشان کنار آمدند. بسته به اینکه سوال را از چه کسی بپرسید سامانه‌های هوش‌مصنوعی عمومی که قادرند از لحاظ شناختی خود را به انسان‌ها برسانند و سپس از آنها پیشی بگیرند چندماه، سال، یک یا دو دهه با ما فاصله دارند. پیش‌بینی‌های مربوط به اثرات این تکامل دامنه گسترده‌ای دارند. برخی می‌گویند ما از زندگی سرشار از لذت و سرگرمی بهره‌مند می‌شویم و برخی دیگر عقیده دارند روبات‌های ساده امروزی نسل بشر را منقرض خواهند کرد. چت جی‌پی‌تی دوساله است و متخصصان هوش مصنوعی هنوز هوش آن را به اندازه هوش یک گربه هم نمی‌دانند. اگر این حرف به شما اطمینان خاطر نمی‌دهد به سمندرها فکر کنید اما نه هر سمندری، بلکه آنهایی که قهرمانان داستان «جنگ با سمندرها» نوشته کارل کاپک هستند که در سال 1936 در چکسلواکی انتشار یافت. آن کتاب خواندنی تمثیلی آینده‌نگرانه از توسعه هوش مصنوعی به شمار می‌رود و در آن ناخدای یک کشتی هلندی مجموعه‌ای از موجودات دریایی را در اندونزی کشف می‌کند. این موجودات که به اندازه یک نوزاد هستند با بازیگوشی به سمت ملوانان سنگ پرتاب کرده و آنها را سرگرم می‌کنند. به نظر می‌رسد آنها به محرک‌های انسانی پاسخ می‌دهند. در یک مقایسه زیرکانه، درست همان‌گونه که ما در سال 2022 از توانایی هوش مصنوعی در خلق یک سگ بازیکن پوکر شگفت‌زده می‌شویم ملوانان آن داستان از این تعجب کرده بودند که موجودات دریایی به سرعت یاد می‌گرفتند مروارید شکار کنند. آنها همانند زمان کنونی ما فرصتی برای سودآوری پیدا کرده بودند. سمندرها به زودی درخواست چاقو کردند تا آسان‌تر بتوانند مروارید پیدا کنند. به طور قطع ملوانان این درخواست را پذیرفتند چون ایرادی در آن نمی‌دیدند. پیامدهای ناخواسته و خنده‌داری که پس از آن پدیدار می‌شوند شباهت زیادی به افکار کسانی دارد که از هوش مصنوعی هراس دارند. چاقوها به سمندرها کمک کرد تا کوسه‌های شکارچی را شکست دهند. در نتیجه جمعیت سمندرها رو به افزایش گذاشت و طبق قانون مور رشد کرد. در آن زمان کاملاً آَشکار بود که سمندرها هوش کمتری از انسان دارند اما با سرعت شگفت‌آوری در حال تکامل بودند. طولی نکشید که آنها به خوبی یک روبات گفت‌وگوی کنونی صحبت می‌کردند. یک سندیکای سمندر تشکیل شد که همانند شرکت‌های بزرگ فناوری امروز میلیون‌ها سمندر را به فروش می‌رساند و راه‌های جدیدی برای آموزش آنها برای کار در مزارع و کارخانه‌ها پیدا می‌کرد. کانال پاناما با هزینه‌ای اندک توسعه داده شد و کسی به نگرانی‌های مربوط به سرعت زیاد تحولات توجه نمی‌کرد و آنها را نوعی تجدید حیات لادیسم (Luddism)‌ می‌دانستند. سازمان بین‌المللی کار رونق بازار کارگران سمندری ارزان‌قیمت را امری ضداجتماعی می‌دانست، درست همان‌گونه که صندوق بین‌المللی پول در زمان حال هشدار می‌دهد که هوش مصنوعی 40 درصد از مشاغل را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در آن داستان استرالیا برای سمندرها عوارض تعیین می‌کند، درست همانند مالیات روبات‌ها که زمانی بیل گیتس پیشنهاد داده بود. در آن رمان همه از پیدایش «عصر سمندر» راضی نبودند. آن وضعیت به عدم رضایتمندی همگانی از «عصر هوش مصنوعی» شباهت دارد. مصرف زیاد مواد غذایی جهانی به وسیله سمندرها انتقادهایی را برانگیخت. همانند انتقادی که اکنون از الگوهای یادگیری ماشینی به خاطر مصرف برق دیده می‌شود. این پرسش مطرح شد که آیا باید انسان‌هایی را که سمندرها را استخدام می‌کنند به خاطر اقدامات آنها پاسخگو دانست؟ به تازگی یک دادگاه به شرکت هواپیمایی کانادا دستور داد تا تخفیف ارائه‌شده از سوی یک روبات گفت‌وگوی مجهز به هوش مصنوعی را به اجرا گذارد. برخی افراد به سمندرهایی که رقص و آواز یاد گرفته بودند دل بستند و مجله دیلی استار این سوال را پرسید: آیا سمندرها روح دارند؟ نشریه کاتولیک آمریکا هم در سال 2023 این پرسش را مطرح کرد: «آیا چت جی‌پی‌تی‌ روح دارد؟» بسیاری از افراد با تعبیری استعاری این روزها احساس می‌کنند که نرم‌افزارها در حال خوردن جهان هستند. سمندرهای داستان کاپک هم خشکی‌ها را می‌خوردند و زیستگاه‌های ساحلی جدیدی برای شمار فزاینده‌ای از همتایان‌شان می‌ساختند. فروشندگان سمندرها با اطمینان می‌گفتند که محصولاتشان صرفاً از انسان‌ها تقلید می‌کنند و قرار نیست بر آنها مسلط شوند. این ادعا در این روزها هم آشنا به نظر می‌رسد. تردیدی نیست که موجوداتی که زمانی کودن بودند در نهایت برتری پیدا می‌کنند. تا آن زمان انسان‌ها متوجه می‌شوند که واقعاً از چگونگی کارکرد سمندرها سر در نمی‌آورند. آنچه در زیر آب‌ها اتفاق می‌افتد برای انسان‌های داستان آقای کاپک ناشناخته است، درست همان‌گونه که کاربران امروزی هوش مصنوعی نمی‌دانند در فضای ابری چه می‌گذرد. آلمانی‌ها می‌گویند که سمندرهایشان از نظر اخلاقی بر دیگر سمندرها برتری دارند. همزمان سمندرها همواره انسان‌های طمع‌کاری را پیدا می‌کنند که به آنها زیردریایی و مواد منفجره بفروشند. کاپک خود عضو محافل سیاسی چکسلواکی و دانش‌آموخته فلسفه در پاریس و برلین بود. هراس او از «چیز جدید» نوعی خصوصیت اروپایی به شمار می‌رود. مردم اروپا به دلایل موجه نگران تغییرات سریعی هستند که سمندرها یا کامپیوترهای تکامل‌یافته ایجاد می‌کنند. نظام‌های اجتماعی به‌ویژه در جنوب اروپا به این وابسته‌اند که سرعت تکامل تا حدی باشد که بتوانند هم‌راستا با آن پیش بروند. در آن کتاب فرانسوی‌ها اولین کسانی هستند که خواستار محدودیت سمندرها می‌شوند. امروزه با وجود اینکه آمریکا بیشترین سرمایه‌گذاری را در حوزه هوش مصنوعی انجام می‌دهد این اتحادیه اروپاست که برای مقررات‌گذاری و نظارت بر آن پیش‌قدم شده است. قانون هوش مصنوعی اتحادیه که سختگیرانه‌ترین محدودیت برای فناوری است از ماه آگوست رسماً به اجرا گذاشته می‌شود. دستگاه‌های تشخیص چهره در مکان‌های عمومی و سامانه‌های رتبه‌بندی اجتماعی به سبک چین طبق این قانون ممنوع خواهند شد. کاپک یک ویژگی مخرب را برای روبات‌ها تصور می‌کرد که در داستان قبل‌تر معرفی کرده بودند (روبات در زبان چکسلواکی به معنای رعیت است). اما در زمان حال حتی یک نویسنده داستان‌های علمی‌-تخیلی هم تصور نمی‌کرد یک فناوری ساخت بشر بتواند با این سرعتی که هوش مصنوعی بزرگ می‌شود رشد کند، چه برسد به اینکه آن تصور در مورد سمندرها و در گذشته باشد. 

دراین پرونده بخوانید ...