علت رورشاخ
آنچه طرفداران سنگاپور میبینند
هرمان رورشاخ تحلیگردرمانی سوئیسی یک قرن قبل آزمونی را معرفی کرد که در نهایت در جهان گسترده شد. در این آزمون مجموعهای از الگوهای لکه جوهر بر روی کارتها به بیماران نشان داده شده و از آنها خواسته میشود آنچه میبینند را توصیف کنند. نتیجه این آزمون وضعیت ذهنی فرد را آشکار میکند. طرفداران امور خارجه و دانشجویان سیاست عمومی نوعی دیگر از آزمون رورشاخ را پیشرو دارند: از آنها درباره سنگاپور بپرسید و ببینید چه میگویند. موفقیت بدون تردید این کشور همیشه موضوع تحلیلها بوده است، اما درسهایی که از آن گرفته میشوند بیشتر وضعیت فرد ناظر را آشکار میکند تا وضعیت این دولتشهر را. تمام ناظران کشورهای مختلف میپذیرند که کشوری با زیرساختارهای پرشکوه، نرخ اندک جرائم، انسجام اجتماعی بالا و GDP سرانه 88 هزاردلاری چیزهای زیادی برای تحسین دارد. لیز تراس، نخستوزیر اسبق انگلستان عقیده داشت که کشورش باید پس از خروج از اتحادیه اروپا به «سنگاپوری بر روی استروئیدها» تبدیل شود. منظور او یک الگوی اقتصادی با مالیات بسیار پایین و مقررات بسیار سبک بود. پل کاگامی، رئیسجمهور روآندا که دیکتاتوری لجباز و نایب بوکله، رئیسجمهور السالوادور که عوامگرایی به سبک ترامپ است هر دو از نظارت دموکراتیک بر قدرت اکراه دارند و نظام غیرلیبرال سنگاپور را دلیلی بر این ادعا میبینند که ما برای رسیدن به رونق و شکوفایی جهان اول به دموکراسی سبک غربی نیازی نداریم. سنگاپور مکانی است که به راحتی میتوان در آن آرزوها و حتی خیالپردازیها را متصور شد. این کشور که در سال 1965 به استقلال رسید، ظرف مدتی کوتاه ثروتمند شد. وضعیت آن همانند یک مطالعه موردی برای دانشکدههای تجارت است و خارجیان ناظر به این نتیجه میرسند که میتوانند از اقدامات و نوآوریهای آن مواردی را برگزینند. آنها چنین دیدگاهی را در مورد کشورهایی با سابقه تاریخی و نهادهای بزرگتر ندارند. اما ذهنیت طرفداران بینالمللی سنگاپور با واقعیتهای پیچیده آن در تضاد است. رهبران کشورهای در حال توسعه رویکرد سختگیرانه سنگاپور در برابر جرائم را تحسین میکنند، اما پاک بودن دادگاهها و نبود فساد در آن را به عنوان درسی برای خود برنمیگزینند. کسانی مانند خانم تراس که مقررات سبک سنگاپور را میپسندند از سیاستهای صنعتی فعال آن و حمایت زیاد دولت از بخشهای منتخب غافل میمانند. طرفداران نظریه دولت کوچک حرفی از نظام موفقیتآمیز ساخت انبوه خانههای عمومی به میان نمیآورند. نظامی که باعث شد مردم سنگاپور بپذیرند میزبان یک مرکز مالی بینالمللی باشند، در حالی که میدانستند قیمت املاک و مسکن بهشدت بالا میرود. ناظران سنگاپور عامدانه چشمانشان را بر روی برخی موضوعات میبندند. نظام سیاسی ترکیبی عجیب سنگاپور مشخصاً یک دموکراسی لیبرال نیست. اما در رتبهبندی فساد سازمان شفافیت بینالملل در زمره مکانهای آزاد قرار میگیرد. طرفداران جهانی این کشور عمدتاً از جناح سیاسی راست هستند، اما سیاست مسکن آن به سمت سوسیالیسم کشش دارد. جوزف استیگلیتز، اقتصاددان برنده جایزه نوبل، نرخ پایین نابرابری را در سنگاپور میستاید، اما تعهد آن به محدودسازی آزادی بیان هیچ طرفداری در غرب ندارد. ستایندگان خارجی سنگاپور که در صحبتهایشان آن را همانند چماقی بر سر دیگران میکوبند تمایلی ندارند به عمق روشهای واقعی دولت ورود کنند، چون ابزارشان را از دست خواهند داد. رهبران و دیوانسالاران خارجی همچنان در جستوجوی درسهایی برای یادگیری به این شهر سفر میکنند، اما کشورهای دیگر واقعاً چه مقدار از سیاستهای آن را میآموزند؟ برخی سیاستگذاران سنگاپور میگویند که حتی خود این کشور نمیتواند برخی از سیاستهایی را که در گذشته به موفقیت انجامیدند تکرار کند. در آن زمان حاکمان نظامی با قدرت کاری را که لازم بود انجام میدادند. امروزه با وجود یک نظام سیاسی پالایششده اختلافات زیادی در مورد سیاستهای کلیدی دیده میشود. در آینده دیدگاه عمومی نسبت به سنگاپور از واقعیتهای آن فاصله بیشتری میگیرد. لارنس وانگ، نخستوزیر جدید کشور به وجود فشارهای تازه از جانب مردم عادی سنگاپور اعتراف میکند. آنها خواستار ورود کمتر مهاجران و شرایط رفاهی بیشتر هستند. او میگوید، دولت آماده است تا در برخی فرضیههایش تجدید نظر کند و خود طرفدار نوع ملایمتر و مشاورتی رهبری است. دانشجویانی که سنگاپور را مطالعه میکنند بهزودی متوجه خواهند شد که لکه جوهر شروع به تغییر کرده است.