علاقهمند به صنعت
کاترین کومان که بود و چه کرد؟
کم نیستند افرادی که در دوران زندگی خود کارهای بزرگی انجام میدهند اما نامشان زیر خروارها روایت و خردهروایت مدفون میشود و کمتر از آنها نامی به میان میآید. بدون شک «کاترین کومان» یکی از این افراد است. او تاریخدان، اقتصاددان، جامعهشناس، مدرس و فعال اجتماعی بود که در 23 نوامبر 1857 در اوهایو آمریکا به دنیا آمد و 58 سال بعد از دنیا رفت. کاترین کومان زمانی که تنها 27 سال داشت، نویسنده، استادتمام اقتصاد و تاریخ و تنها زن در میان بنیانگذاران انجمن اقتصاد آمریکا در سال 1885 بود. او در سال 1905، برای اولینبار، تاریخ صنعتی ایالات متحده آمریکا را به شکلی جامع تالیف کرد و در سال 1912، مطالعه کلاسیک شکلگیری اقتصادی جوامع غرب دور را نوشت. در سال 1911، اولین مقاله نشریه مرور اقتصاد آمریکا را پس از آغاز بهکار این نشریه چاپ کرد. او همچنین اولین زن استاد آمار در آمریکا بود. پژوهشهای تاثیرگذار او منجر به نامگذاری افتخاری کرسی استادی تاریخ صنعتی به نام کاترین کومان شد.
تاثیرات بر تفکر کومان
پدر کاترین که فارغالتحصیل کالج همیلتون بود، اعتقاد داشت که زنان باید از امکان تحصیلات باکیفیت برخوردار باشند. به همین منظور، کاترین بیشتر تحصیلات ابتدایی را در خانه آموخت و سپس وارد دانشگاه میشیگان شد. او در سال 1880، کارشناسی خود را در رشته فلسفه دریافت کرد و از دانشگاه میشیگان فارغالتحصیل شد.
رویکرد علمی کومان در مطالعه تغییرات نهادی زمانی شکل گرفت که درسهایی را در زمینه تاریخ با پروفسور چارلز آدامز، در دانشگاه میشیگان گذراند. چارلز آدامز که از حامیان و موسسان انجمن اقتصاد آمریکا بود، باور داشت که علم اقتصاد باید در سایه تاریخ خوانده شود، زیرا تاریخ همواره اقتصاددانان را مجبور به اصلاح نظراتشان کرده است. کومان نیز که در مطالعه تاریخ دیدی جامع، بیطرفانه و فلسفی در پی گرفت، فهم عملی تاریخ را برای حال و آینده بشریت ضروری میدانست. کومان همچنین در دو درس قانون بینالملل و اقتصاد سیاسی مقدماتی جیمز آنجل، رئیس دانشگاه میشیگان، شرکت کرد. این دو درس که تحصیلات رسمی کومان را در زمینه اقتصاد شکل میدهد، وی را بیش از پیش به اقتصاد علاقهمند کرد. کومان که همانند پدرش اعتقاد به لزوم ایجاد فرصتهای برابر برای زنان داشت، تلاش کرد جیمز آنجل را تشویق کند تا به استخدام استادان زن برای هیات علمی اقدام کند. با این حال، شرایط در آن دوران برای این اقدام فراهم نبود و بیشتر فارغالتحصیلان زن این دانشگاه در دانشگاههای دیگر مشغول به فعالیت میشدند. کومان نیز پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه میشیگان در سال 1880، با توصیه جیمز آنجل وارد کالج ولزلی شد و به سمت استادتمامی تاریخ منصوب شد. او در سالهای 1900-1883 به تدریس تاریخ پرداخت و سرانجام استاد تاریخ متخصص در زمینه اقتصاد شد. کومان که باور داشت با استفاده از علم اقتصاد میتوان به بررسی مسائل اجتماعی پرداخت، تلاش کرد دروس اقتصادی در کالج ولزلی تدریس شود، و به همین منظور، در سال 1883، درس اقتصاد سیاسی را در کالج ولزلی ارائه داد. در سال 1885، زمانی که اعضای بنیانگذار انجمن اقتصاددانان آمریکا گرد هم آمدند، نکته قابل توجه حضور کومان در میان آنان بود. او که تنها زن در آن جلسه بود، تنها 27 سال داشت، تنها مدرک کارشناسی دریافت کرده بود و تحصیلات رسمی محدودی در اقتصاد داشت؛ با این حال، این استادتمام اقتصاد و تاریخ کالج ولزلی توانسته بود به چنین مقامی دست یابد. در سالهای 1899 و 1900، کومان که رئیس اجرایی کالج ولزلی بود، دانشکده اقتصاد و جامعهشناسی این کالج را بنیانگذاری کرد. او ریاست این دانشکده را به عنوان استادتمام اقتصاد و جامعهشناسی بر عهده گرفت.
اندیشهها و نظریات جان استوارت میل تاثیر عمدهای بر دیدگاه اقتصادی کومان داشت. مثال قابل توجه در این خصوص را میتوان در مطالعه خلاصهای از نظریه اقتصادی (1893) مشاهده کرد. کومان در این مطالعه بر مساله بهرهبرداری از مناطق بکر آمریکا به عنوان کانون تاریخ صنعتی آمریکا تمرکز میکند. دیدگاههای او نسبت به افزایش هزینه بازتولید، منافع و مضرات کارایی بالاتر صنعتی و مداخلات دولت که به کلیدی برای مطالعات نهادهای اقتصادی در تاریخ صنعتی آمریکا تبدیل شده است از اندیشههای میل جهت گرفته بود. او همچنین در مطالعه خلاصهای از نظریه اقتصاد، از نظریات اصول اقتصاد (1890) آلفرد مارشال و اقتصاد سیاسی (1883) فرنسز واکر استفاده میکند. میل، واکر و مارشال که از اقتصاد کلاسیک فاصله گرفته بودند، اقتصاد را به سمت ترکیبی از اقتصاد نئوکلاسیک و اقتصاد نهادگرایی سوق دادند. کومان نیز برای تدریس اقتصاد، رویکرد نهادگرایی را دنبال و دیدگاه خود را در راستای اقتصاد اجتماعی ارزیابی میکرد. او در دروس اقتصاد به مسائل عملی، مانند حوزههای تاثیرگذار بر رفاه اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی افراد، طبیعت انحصار و قدرت آن، استفاده و سوءاستفاده از موسسات خیریه خصوصی، بررسی پویشهای انساندوستانه متعدد و ارزیابی کارایی نظریه تقسیم سود و همکاری میپرداخت.
علاقه کومان به تاریخ صنعتی
کومان در سالهای 1880 و 1890 به مطالعه تاریخ انگلیس پرداخت؛ امری که به شکلگیری رویکرد او برای تحقیقات و مطالعات تاریخی کمک کرد. مطالعات کومان در این زمینه در مقالهای آمده است که برای نشریه مرور تاریخ آمریکا نوشت و در آن به بررسی کتاب مقدمهای بر تاریخ صنعتی و اجتماعی انگلیس (1901) ادوارد چینی پرداخت. او در ستایش کار چینی از آن به عنوان مطالعهای همهجانبه در زمینه تحولات اقتصادی انگلیس یاد میکند که به بررسی هر نهاد در محیط اجتماعی خود، پیشرفت در زمینه کشاورزی، تولید، تجارت و تامین مالی، منبع و تاثیر بانکداری، نتایج اعمال دولت بر شکلگیری انحصار تجاری، مذاکرات در خصوص معاهدات تجاری، وضع عوارض گمرکی واردات و پیشنهادهای ویژه صادراتی پرداخته است. در سال 1900، انجمن اقتصاد آمریکا و انجمن تاریخ آمریکا نشست مشترکی در دانشگاه میشیگان برگزار کردند. جیمز آنجل، رئیس دانشگاه، در استقبال از اقتصاددانان نسبت به این مساله ابراز نگرانی کرد که بسیاری از نویسندگان پیشین اقتصادی توجه کافی به تاریخ صنعتی نداشتهاند و در کتابهای خود به انگیزهها و نتایج کار یک فرد صنعتی خیالی میپردازند که هیچگاه وجود خارجی نداشته است. او در این زمینه توجه به تاریخ صنعتی را سودمندترین اتفاق در مطالعات اقتصادی بیان میکند. کومان نیز خط فکری آنجل را در این زمینه در پیش گرفت. از مهمترین دروسی که کومان در کالج ولزلی تدریس کرده است میتوان به تاریخ صنعتی ایالات متحده اشاره کرد که به مطالعه توسعه اجتماعی کشور، به همراه مروری نقادانه بر قوانین اقتصادی، تجاری و مالی میپرداخت. پس از سال 1900، کومان مطالعاتش را در زمینه تاریخ صنعتی آمریکا متمرکز کرد و دو کتاب اساسی در این زمینه تالیف کرد. او سوالهایی جدی را در زمینه تغییرات در نهادهای اقتصادی مطرح کرده است. کومان که تحت تاثیر نظریات جان استوارت میل و داروینیسم اجتماعی بود باور داشت که در جوامع انسانی که به شکلی فزاینده در حال صنعتی شدن هستند، با افزایش نیازها، بنگاههای اقتصادی کاراتر میشوند. او راه توصیف پیدایش تکامل اقتصادی را بازنویسی قواعد تکامل زیستی و بقای شایستهترین موجود ابراز میکند و میگوید پیشرفت صنعتی از طریق بقای کاراترین عضو تعیین میشود.
کتابهای کاترین
کومان اولین تاریخ صنعتی جامع آمریکا را با عنوان تاریخ صنعتی ایالات متحده (1905) تالیف کرده است. این کتاب و چاپ دومش در سال 1910 از کتب مرجع درسی هستند. محور اصلی این کتاب، بررسی فرآیند تغییر در نهادهای صنعتی است. در این زمینه، او اهمیت مطالعه تحول تشکیلات صنعتی از خدمات قراردادی به اتحادیههای تجاری، از صنعتگران خویشفرما به تراستها، از دوره بانکداری آزاد به سیستم بانکداری ملی را بیشتر از فرازوفرود حزبهای سیاسی یا نتایج انتخابات ریاستجمهوری قلمداد میکند. در فصل آخر کتاب، او به بررسی بهرهبرداری از منابع طبیعی مرتبط با صنعتی شدن میپردازد. او در ارزیابی فلسفی خود از اولین پویش حفاظت از منابع طبیعی، تعهد کشور به حفظ منابع طبیعی را ناپایدار توصیف میکند. امری که پس از مشاهده توانایی اندک این پویش و شکلگیری و افول گاه و بیگاه پویشهای بعدی به اثبات رسید. کومان یک درس نیز با عنوان حفاظت از منابع طبیعی ارائه کرد که به بررسی زبالههایی که در بهرهبرداری از جنگلها ایجاد میشوند، منابع معدنی، انرژی آب و خاک و روشهای ارائهشده برای حفاظت علمی از منابع طبیعی، سیاستهای وزارت کشاورزی، انجمن جنگلداری و معادن میپرداخت. چاپ نسخه اولیه تاریخ صنعتی آمریکا تحسین منتقدان زیادی را برانگیخت، با این حال انتقاداتی نیز به این کتاب وارد شد. در جدیترین انتقاد، گای استیون کلندر بیان کرد که کتاب، تاثیرات مهم جوامع غربی را نادیده میگیرد و تلاشی برای توضیح اهمیت اقتصادی آنها نمیکند؛ آنچه غرب در زمانهای مختلف به مهاجران پیشنهاد میکرد، این موضوع که چه امری جذابیت آن را در زمانهای مختلف تغییر میداد و اینکه چگونه این جوامع بر ثروت دیگر بخشهای کشور اثر گذاشتند، در کتاب مغفول مانده است. این نقد، کومان را بر آن داشت تا مطالعه جامعی از غرب دور انجام دهد. او طی سالهای 1905 تا 1910، در بازبینی این کتاب، به تحقیق گستردهتر در زمینه فرآیند تکامل اقتصادی و تحولات صنعتی مرتبط با جوامع غرب دور پرداخت و به این منظور سفرهای متعددی انجام داد. کومان در غیبت چهارساله خود از کالج ولزلی، به تالیف کتاب شکلگیری اقتصادی غرب دور: چگونه ما سرزمینهای آنسوی میسیسیپی را به دست آوردیم (1912) پرداخت. در مقدمه این کتاب، او هدف خود را فهم شرایط بنیادی اقتصادی که پیامد جنگ و توافق و رقابت نژادی را تعیین میکند و نشان دادن نزاعی که منجر به بقای تواناترین عضو در بهکارگیری منابع یک سرزمین بکر میشود، بیان میکند. این کتاب را میتوان یک مطالعه نهادگرا با تاثیرپذیری از تفکرات میل و داروینیسم اجتماعی توصیف کرد. او همچنین به توضیح علت پیشروی مهاجران در سرزمین آمریکا میپردازد، و بیان میکند این مهاجران از طریق مزیت برخورداری از اقتصاد بهتر و نهادهای سیاسی و داخلی برتر نسبت به بومیان، موفق شدند کنترل سرزمینها را به دست گیرند. با توجه به گستردگی کار و پراکندگی دادههای مربوطه، او در چهار سال غیبت خود توانست گزارش تغییرات نهادی در غرب دور را تا سال 1870 کامل کند. با این حال، به علت وخیم شدن وضع سلامتی کومان در سال 1906، در کار او وقفه افتاد و او مجبور شد در سالهای 1911 و 1912 فرآیندهای سخت درمانی را دنبال کند. جان کامانز در مرور این کتاب برای نشریه اقتصاد سیاسی، بیان میکند که این کتاب از نوشتارهای معمول در تاریخ صنعتی فاصله میگیرد و متمرکز بر تکامل اصول صنعتی و ابداعات است و به بررسی ویژگیهای افرادی که توسط نهادهای مختلف ایجاد شدهاند میپردازد؛ از اینرو، میتوان این کتاب را یک کتاب کاملاً اقتصادی دانست تا یک کتاب تاریخ صنعتی. کومان توانست مطالعه غرب دور را در برخی جنبهها تا زمان حال تکمیل کند؛ با این حال، به دلیل اینکه تمامی جنبههای مورد بحث در کتاب تکمیل نشده بودند، مطالعاتش را در مقالات جداگانهای چاپ کرد. کومان تغییرات نهادی در شیوه آبیاری در غرب را در سال 1910 بررسی کرد و مقاله او در این زمینه، در افتتاحیه نشریه مرور اقتصاد آمریکا در می 1911، ارائه شد.
خلاصهای از رویکرد تحقیقی کومان
کومان برای تحقیقاتش سفرهای متعددی انجام داد و تلاش کرد تغییرات نهادی را در کشورهای مختلف بررسی و مطالعه کند. سه رکن رویکرد تحقیقی کومان را میتوان در مطالعه دقیق عملکرد نهادهای اقتصادی مشخص در طی یک بازه زمانی طولانی، تمرکز بر فرآیند تغییر این نهادها در حرکت به سوی کارایی بیشتر یا نابودی و تهیه گزارشهایی از ابعاد مقداری تغییرات اجتماعی خلاصه کرد. از دیدگاه او، علت و توانایی تداوم تغییرات نهادی از اهمیت زیادی برخوردار بود. به بیان دیگر، او به دنبال فهم مسائلی از این دست بود که تغییرات نهادی تا چه میزان قابل دوام و موثر هستند؟ چه زمانی یک نهاد به نقطهای میرسد که اصلاحات بیشتر آن ممکن نیست و نهاد از کارایی افتاده است؟ کاترین کومان باور داشت که فهم فرآیند اصلاحات از طریق نهادهای مشخص، از ابتدا تا حصول نتیجه نهایی، امری واجب برای تنظیم صحیح سیاستهای عمومی است.
کومان در تلاش برای فهم و بررسی نهادهای اقتصادی مشخص، مطالعات تجربی و سفرهای متعددی انجام داد. او مطالعاتش در زمینه تاریخ اقتصادی را با سفر به اروپا، غرب ایالات متحده، اسکاندیناوی و مصر پیگیری میکرد. از دستاوردهای او در این زمینه میتوان به مطالعه برنامه بیمه اجتماعی در انگلیس، اسپانیا، دانمارک و سوئد اشاره کرد که در کتاب بیمه بیکاری: خلاصهای از سیستم اروپایی گردآوری شده است. در بررسی تاریخ صنعتی، کومان به علت پیوسته بودن فرآیند شکلگیری تاریخ، پیشبینی تغییرات نهادی آتی را سخت و نامعلوم میدانست. او با توجه به اینکه این فرآیند تغییرات به پایان نرسیده است، باور داشت تنها میتوان عملکرد فعلی نهادها را توصیف و بررسی کرد. کومان باور داشت که نهادهای اقتصادی به ندرت کاربردی جهانی دارند، زیرا ساختار و عملکرد نهادهای به ظاهر مشابه از مکانی به مکانی دیگر متغیر است. در تکمیل روایات تاریخی، کومان از روشهای آماری کمک میگرفت و از آمار برای تفسیر وقایعی که وجود میزان نامعینی در آنها اجتنابناپذیر است، استفاده میکرد. او در دهه 1890، درسی با عنوان مطالعه آماری مسائل اقتصادی مشخص ارائه داد. اولین مقاله او در یک نشریه اقتصادی معتبر نیز به بررسی آماری دستمزدها و قیمتها در انگلیس در بازه سالهای 1701-1261 میپردازد.
میراث کاترین برای اقتصاددانان نهادگرا
در میان تاریخدانان صنعتی، کومان از زمان خود فراتر بود و با تمرکز بر فرآیند تغییرات نهادی و توانایی تداوم یک نهاد پس از اصلاحات لازم، به سمت تاریخ فلسفی حرکت کرد. مساله توانایی تداوم هماکنون به موضوعی مهم در تنظیم صحیح سیاستهای عمومی تبدیل شده است. کومان باور داشت که تاریخ صنعتی، حول تاریخ نهادهای اقتصادی و فرآیند تغییرات نهادی شکل میگیرد. او نهادها را سازوکارهایی برای عملکرد بدون اشکال جامعه توصیف میکرد. به همین منظور، سوالاتی اساسی در زمینه فرآیند تغییر نهادهای اقتصادی مطرح کرد و در تحقیقاتش در این زمینه، از روشهای آماری بهره جست. کومان رویکردی بیطرفانه در بررسی تاریخ صنعتی در پیش گرفت. با این حال، اصول اقتصادی و فلسفه اجتماعی او تحت تاثیر جان استوارت میل بود. میراث اصلی کومان را میتوان تاکید بر نگاه تجربی در کنار رویکردی عملگرا برای اقتصاددانان نهادگرا دانست. او که در تلاش برای پاسخ به سوالاتی کاربردی در زمینه تاریخ صنعتی و فرآیند تحولات نهادی بود، با مطالعه در حوزهای که در آن زمان عمدتاً تحت سلطه مردان بود، به الگویی ستودنی برای تمامی اقتصاددانان نهادگرا و بهخصوص برای زنانی که راه وی را ادامه دادند تبدیل شد. کومان رویکردی نوین برای اقتصاددانان نهادگرا ایجاد کرد که بر روی مسائل سیاستگذاری عمومی متمرکز است. در کنار فعالیتهای پژوهشی، کومان به فعالیتهای مدنی نیز مشغول بود. او در سازماندهی کارگران فعال بود و در جنوب بوستون، موسسهای برای ارائه خدمات اجتماعی و تحصیلی برپا کرد. او تلاش کرد برای زنان مهاجر شغل ایجاد کند و در این راستا، خود یک کارگاه خیاطی تاسیس کرد. او در تلاش برای فراهم کردن رفاه برای زنان بیکار و کارگران، در سال 1910، به سازماندهی اعتراضات کارگرانی کمک کرد که اکثر آنها را کارگران زن مهاجری تشکیل میدادند که به کاهش دستمزدها و شرایط بد کاری اعتراض کرده بودند. کومان یکی از اولین موسسات خیریه در ساحل شرقی آمریکا را تاسیس کرد که در زمینه آموزش، سرگرمی و ارائه دیگر خدمات به مردم محلی فعالیت میکند. در اواخر دوره کاری، کومان بورسیهای برای مطالعه بر توسعه اقتصادی آمریکا دریافت کرد. در سالهای پایانی زندگی، او مشغول کار بر این پروژه بود. او سرانجام در 58سالگی، پس از چندین سال مبارزه با بیماری سرطان سینه چشم از جهان فرو بست.