استاد آمریکای لاتین
نانسی بیردزال چگونه در توسعه نقش بازی کرد؟
نانسی بیردزال (زاده 6 فوریه 1946)، اقتصاددان آمریکایی است که رئیس بنیاد توسعه جهانی (CGD) در واشنگتن دیسی ایالاتمتحده بوده و سابقه معاونت اجرایی بانک توسعه آمریکای لاتین (IDB) را دارد. او CGD را در نوامبر 2001 به همراه فرد برگستن و ادوارد اسکات تاسیس و تا سال 2016 بهعنوان رئیس فعالیت کرد. قبل از ریاست CGD، بیردزال سه سال بهعنوان همکار ارشد و مدیر پروژه اصلاح اقتصادی در بنیاد صلح بینالملل کار کرد. او بر مسائل جهانی شدن و نابرابری و همچنین اصلاح نهادهای مالی بینالمللی تمرکز داشت. ایدهای که اساس کار CGD را تشکیل میدهد، این است که حمایت از کشورهای پایدار و پرسود در خارج از کشور، به «مزایای مستقیم» برای ایالاتمتحده منجر میشود. ایدهای که با «تغییر در تفکرات سیاستمداران آمریکایی» هماهنگی داشت. او همچنین بهعنوان دانشیار اقتصاد در دانشگاه کلمبیا و متخصص در مطالعات توسعه و سیاستهای اجتماعی شناخته میشود. او تاکید دارد که برای حل مسائل اجتماعی نیاز به توجه به ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داریم و برای این منظور از روشهای تحقیقاتی چندرشتهای استفاده میکند. او همچنین بیشتر به دلیل مشارکت فعال در موسسههای بینالمللی و سازمانهای غیرانتفاعی معروف است.
بیردزال عضو هیاتمدیره شورای جمعیتشناسی است. او ریاست هیاتمدیره مرکز بینالمللی تحقیقات درباره زنان را بر عهده داشته و همچنین عضو هیاتمدیره شورای تحقیقات علوم اجتماعی و شورای توسعه جهانی بوده است. او در چندین کمیته و گروه کاری از آکادمی ملی علوم نیز خدمت کرده است. او عضو هیاتمدیره شورای تحقیقات سیاستهای غذایی بینالمللی (IFPRI)، مرکز تحقیقات جمعیت و سلامت آفریقا و شرکت ریاضیاتی Mathematica است.
اقتصاددان نویسنده
بیردزال در سال 1967، از دانشگاه بوستون با مدرک لیسانس در رشته مطالعات آمریکایی فارغالتحصیل شد. دو سال بعد، مدرک کارشناسی ارشد در روابط بینالملل را از دانشکده پل اچ. نیتزه برای مطالعات بینالمللی پیشرفته دانشگاه جانز هاپکینز دریافت کرد و 10 سال بعد، مدرک دکترا در رشته اقتصاد را از دانشگاه ییل گرفت.
بیردزال زمانی که در بانک جهانی بود، نویسنده اصلی چندین کتاب و گزارش بود. از جمله، گزارش توسعه جهانی (1984)، تغییرات جمعیتی و توسعه اقتصادی (1985)، رشد جمعیت و سیاستها در آفریقای جنوبی (1986)، تامین مالی بهداشت در کشورهای در حال توسعه: برنامه اصلاح (1987)، تبعیض در بازار کار کشورهای در حال توسعه (1991) و معجزه شرق آسیایی (1993). در سال 2006، بیردزال نسخه آنلاین گزارش گروه کاری CGD را منتشر کرد. او در سال 2011، بههمراه فرانسیس فوکویاما، مقاله «توسعه پس از بحران» را در مجله امور خارجه نوشت که در آن پیشبینی کردند بحران مالی، علامت «پایان سلطه اقتصادی آمریکا در امور جهانی» را نشان میدهد. او همچنین به همراه دیگر نویسندگان در کتاب «بهسوی یک اقتصاد جهانی بهتر: پیامدهای سیاستی برای شهروندان در سراسر جهان در قرن 21» که در سال 2014 از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده، همکاری داشته است.
بیردزال تا سال 2016 بهعنوان رئیس CGD فعالیت میکرد و در حال حاضر بهعنوان همکار ارشد و رئیس سابق هیاتمدیره فعالیت میکند. او نسبت به بانک جهانی انتقادهایی را مطرح کرده است. در سال 2012 در یک مقاله منتشرشده در واشنگتنپست، بیردزال تاکید کرد که بانک جهانی باید وظایف خود را گسترش دهد و آنها را واضحتر تعریف کند. او اعتقاد داشت که کشورهای در حال توسعه ثروتمندتر باید نقش اصلی را در تبدیل بانک جهانی به نهادی ایفا کنند که پروژههایی را برای مقابله با تغییرات آبوهوا یا سایر خطرات عمده جهانی انجام دهد. اگر بانک جهانی نتواند این کار را انجام دهد، بهتدریج فقط یکی از بسیاری از سازمانهای کمک مالی برای یک گروه کوچکتر و کمتر پایدار از کشورهای ضعیف و کمدرآمد خواهد بود.
طی سالهای 1993 تا 1998، او مسئول مدیریت پورتفوی 30 میلیارددلاری از وامهای عمومی و خصوصی در بانک توسعه آمریکای لاتین بود که بزرگترین پورتفو از بانکهای توسعه منطقهای محسوب میشد. قبل از پیوستن به بانک توسعه آمریکای لاتین، بیردزال 14 سال را در جایگاههای تحقیقاتی، سیاستگذاری و مدیریت در بانک جهانی سپری کرد. او بهتازگی بهعنوان مدیر دپارتمان تحقیقات سیاستگذاری خدمت کرده است.
نانسی بیردزال، نویسنده، همکار یا ویراستار بیش از 10 کتاب و بیش از صد مقاله در مجلات دانشگاهی و تخصصی است که به انگلیسی و اسپانیایی منتشر شده است، از جمله «برنامه توسعه بهعنوان یک قرارداد اجتماعی جهانی: یا همه ما در این قایق توسعه هستیم»، «کاخ سفید و جهان: یک برنامه توسعه جهانی برای رئیسجمهور بعدی ایالاتمتحده» و «رشد عادلانه: سیاستهای اقتصادی برای طبقه فقیر و متوسط جمعیت آمریکای لاتین». اشعار کوتاه او در دهها روزنامه و مجله آمریکایی و لاتین منتشر شدهاند. او بیش از 25 سال است که در زمینههای توسعه اقتصادی تحقیق میکند. کارهای اخیر او بیشتر بر روی ارتباط میان توزیع درآمد، رشد اقتصادی و نقش کالاهای عمومی منطقهای در توسعه تمرکز دارد.
در 7 دسامبر 2008، نانسی بیردزال در شورای علمی هلند برای سیاست دولتی سخنرانی کرد. سخنرانی او با عنوان «برنامه توسعه بهعنوان یک قرارداد اجتماعی جهانی؛ یا ما همه در این قایق توسعه هستیم»، یک قرارداد اجتماعی جهانی جدید را برای برطرف کردن ناپایداری رو به رشد و جهانی شدن اقتصاد پیشنهاد داد. او به ضرورت تغییر نگرش جهان اشاره کرد که از کمکهای مالی ساده عبور کند و یک سازمان جهانی قوی برای اجرای قوانین یک قرارداد اجتماعی فراملی ایجاد کند.
رشد عادلانه
مرکز توسعه جهانی (CGD) عملکردی موثر در ارائه پیشنهادهای مهم در زمینه سیاستهای توسعه جهانی داشته و فعالیتش برای دولتها دارای ارزش و کیفیت بالایی است. این ادعا مبتنی بر نقلقول از سناتور رابرت منِندز و بابی پیتمن جونیور، مدیر ارشد و دستیار ویژه رئیسجمهور بوش در امور آفریقا در شورای امنیت ملی است.
- مرکز توسعه جهانی یک سابقه موفق در ارائه نکات مهم درباره اینکه چگونه ایالاتمتحده میتواند سیاست توسعه جهانی خود را بهبود ببخشد و از این راه برخی از مشکلات بیپایان جهان را حل کند، دارد.
سناتور رابرت منندز (دموکرات، نیوجرسی): کار CGD همیشه دقیق است و اغلب برای ما در دولت بسیار مفید است. ترکیب آنها از استقلال و کیفیت بالا باعث میشود که یک منبع جدید برای ایدههای جدید و تجزیهوتحلیل قوی باشد.
بابی پیتمن جونیور: در مقدمه کتاب «کاخ سفید و جهان: یک برنامه توسعه جهانی برای رئیسجمهور بعدی ایالاتمتحده» آمده است که هر روز شواهد تازهای نشان میدهد که رفاه آمریکاییان بیش از هر زمان دیگری به زندگی دیگران در سراسر جهان وابسته است. پیشرفتهای شتابان در فناوری و ایجاد دانش جدید فرصتهایی پیشبینیناپذیر ارائه میدهند. اما فقر جهانی، نابرابری، بیماری و تغییرات آبوهوایی سریع، آرزوهای ما را تهدید میکنند. رئیسجمهور آینده آمریکا چگونه با چالشهای جهانی این کشور برخورد خواهد کرد؟ این کتاب نشان میدهد که چگونه تغییرات کوچک در سیاستهای آمریکا میتواند زندگی مردم فقیر در کشورهای در حال توسعه را بهبود ببخشد و در نتیجه پایداری، امنیت و رفاه جهانی و داخلی را افزایش دهد. متخصصان مرکز توسعه جهانی دیدگاهها و نکات کاربردی جدید را درباره سیاستهای تجاری، مهاجرت، کمکهای خارجی، تغییرات آبوهوایی و... ارائه میدهند. نانسی بیردزال، در این کتاب توضیح میدهد که چرا و چگونه رئیسجمهور آینده آمریکا باید در ایجاد یک دنیای بهتر و امنتر رهبری کند. این کتاب برای هر کسی که علاقهمند به بهبود سیاست خارجی آمریکا در قرن 21 است، بسیار ارزشمند خواهد بود.
میشله باشلت، رئیسجمهور شیلی، درباره کتاب «رشد عادلانه» بیردزال گفته است: توصیههای سیاستی محکم و منطقی که در کتاب «رشد عادلانه: سیاستهای اقتصادی برای طبقه فقیر و متوسط آمریکای لاتین» ارائه شده است، برای سیاستمداران، متخصصان، کسبه و تمام کسانی که باور دارند ساختن منطقهای که عادلانهتر و پررونقتر باشد، امری ضروری است، راهگشا خواهد بود.
جان ویلیامسون، پژوهشگر ارشد در موسسه پترسون برای اقتصاد بینالملل، نیز در نقد این کتاب توصیه میکند که اصلاحات «توافق واشنگتن» نیاز به تکمیل با یکسری اقداماتی دارند که بهطور واضح بر برابری تمرکز دارند.
این کتاب در 17 ژانویه 2008 منتشر شده و نانسی بیردزال، آگوستو دلاتوره و راشل منزس نویسندگان آن هستند. اکثر دانشجویان توسعه بیشتر انرژی خود را برای درک علل و پیامدهای فقر مطلق نسبت به نابرابری صرف میکنند. اما جهانی شدن با فرصتهای جدید برای برنده و بازنده شدن، این موضوع را تغییر میدهد. برابری موضوعی است که نگرانیهای فزایندهای ایجاد میکند و این نگرانی در هیچجایی بیشتر از آمریکای لاتین نیست، که خانهای برای بسیاری از جوامع نابرابر دنیاست. در این کتاب، رئیس مرکز توسعه جهانی، نانسی بیردزال، و همکارانش، آگوستو دلاتوره، اقتصاددان سرشناس منطقه آمریکای لاتین در بانک جهانی و راشل منزس که سابقه همکاری در سیاست اقتصادی در گفتوگوی بینآمریکایی را دارد، ارتباطات میان روندهای رشد اخیر، الگوهای تغییرکرده نابرابری و افزایش سردرگمی و ناامیدی از رهبری سیاسی در سراسر منطقه را شرح میدهند. آنها 12 ابزار سیاست اقتصادی را ارائه میدهند که بهطور صریح به افزایش برابری در زندگی اکثریت مردم منطقه منجر میشود- نهتنها 25 درصد افرادی که «فقیر» هستند (کسانی که روزانه کمتر از دو دلار درآمد دارند)، بلکه همچنین 45 درصد اضافی از افراد طبقه کارگر و درآمد متوسط که کمتر از 10 دلار در روز درآمد دارند. توصیههای نویسندگان در این کتاب، مقابله با فساد، ایجاد فرصت برای کسبوکارهای کوچک، تعمیر بازارهای روستایی و... است که هدفشان اطمینان حاصل کردن از این است که مزایای جهانی شدن به اشتراک گذاشته شوند؛ اما بدون قربانی کردن رشد اقتصادی که باید پایهگذار بهبودهای بلندمدت در استانداردهای زندگی باشد.
حمایت اجتماعی
نانسی بیردزال بهعنوان یک شخصیت برجسته در زمینه توسعه و عدالت اجتماعی، موضوعات مهمی مانند فقر و نابرابری را بهعنوان چالشهای اجتماعی مورد توجه قرار داده و بر اهمیت اقدامات جمعی و حمایت از فقرا در جامعه تاکید دارد. او به همراه نورا لوستیگ، دیگر اقتصاددان زن و استاد اقتصاد آمریکای لاتین، درباره نابرابری در شرایط بیماری همهگیر و اهمیت و نیاز به حمایت اجتماعی در زمانهای قرنطینه و بحران در سال 2020 گزارشی را منتشر کردند. آنها بر اهمیت حمایت از افراد آسیبپذیر و فقیرترین اقشار جامعه تاکید کردند و زمان همهگیری را زمانی مناسب برای افزایش کمکهای مالی به خیریهها عنوان کردند و از افرادی که تاکنون این کار را انجام ندادهاند، خواستند که اکنون کمک کنند: «قرنطینههایی که در سراسر جهان اعمال میشوند، نوع جدیدی از نابرابری را ایجاد کرده است: نابرابری بین کسانی که همچنان دارای منبع پایدار درآمد هستند و کسانی که ندارند. گروه دوم شامل نهتنها افراد فقیر قبلی، بلکه میلیونها نفر در سراسر جهان است که اکنون در خطر از دست دادن جایگاه متوسطشان هستند: کارگرانی که اخراج شدهاند و بیمههای بیکاری آنها برای پوشش هزینه اجاره کافی نیست، رانندگان، صاحبان کسبوکارهای کوچک، کارگران قراردادی، هنرمندان اجرایی و کارگران مراقبت از کودکان که حالا والدین به آن کارگران نیاز ندارند و در حال حاضر قادر به پرداخت هزینه آنها نیز نیستند. این افراد، حداقل در کشورهای ثروتمند و بازارهای نوظهور، نقطه اتصال غیرقابل مشاهدهای هستند که جامعه را به هم متصل نگه میدارند.»
آنها در این گزارش به موضوع برنامههای اضطراری جدید حمایت اجتماعی از سوی دولتها اشاره کردند، اما اذعان داشتند که رویکرد سنتی بهتنهایی کافی نخواهد بود و در بیشتر کشورها برای اکثر مردم به اندازه کافی سریع اجرا نمیشود. این واکنش به ویروس کرونا نیازمند تفکر جدیدی درباره حمایت اجتماعی است، فراتر از آنچه دولتها، شرکتهای بزرگ، بنیادهای بزرگ و خیرین بهطور فردی انجام میدهند.
«ممکن است افرادی که دارای درآمد پایدار هستند بهصورت خودجوش و در حوزههای مختلف از جمله در محلهها و جوامع خود، تقسیم درآمد انجام دهند تا به یکدیگر کمک و از هم پشتیبانی کنند. این همدلی تنها درباره نابرابری در مورد پول است. نابرابریهای دیگری نیز وجود دارد. بهعنوان مثال افراد مسن و کسانی که بیماریهای زمینهای قبلی دارند نسبت به جوانان و افراد سالم در معرض خطر بیشتری هستند. اگر جوان هستید و افراد نیازمند از این نوع را در محل زندگی خود میشناسید میتوانید برای آنها غذا و داروهای تجویزی خریداری کنید.
همچنین نابرابری بزرگی در مورد دسترسی به زمان وجود دارد. خانوادههایی که فرزندان کوچک دارند زمانی برای هیچ کار دیگری ندارند در حالی که سایرین به دنبال راههایی برای سپری کردن زمان هستند. کسانی که وقت آزاد بیشتری دارند میتوانند پیشنهاد دهند که به دیگران درس بدهند یا برای فرزندان همسایگان با استفاده از زوم یا اسکایپ داستان بخوانند.
چه اقداماتی میتوانیم برای فقیرترین و آسیبپذیرترین افراد مانند بیخانمانها، کودکان بیسرپرست و ساکنان محلات فقیر در شهر، کشورمان و سراسر جهان انجام دهیم؟ این زمانی است که میتوانیم کمکهای مالی معمولی خود را به سازمانهای غیرانتفاعی و خیریهها افزایش دهیم. یا اگر تاکنون این کار را انجام ندادهایم، آغاز به کمک به این افراد کنیم.
بدون شک حمایت اجتماعی از طریق ارتباط افراد با افراد نمیتواند بهعنوان جایگزین برای اقداماتی که دولتهای محلی و ملی برای افراد آسیبپذیر جدید و همچنین فقیران دائمی انجام میدهند، در نظر گرفته شود. به همین دلیل در این لحظه بحرانی حمایت مستقیم افرادبهافراد بهعنوان یک شکل از اقدام گروهی میتواند جاهای خالی را پر کند و انسجام و اعتماد را که کلید حمایت شهروندان از حمایتهای اجتماعی است، در مواجهه با بحرانهای بعدی تقویت کند.»
اگرچه توصیههای حمایتی این دو اقتصاددان در زمان بحران همهگیری به چاپ رسید اما کمکهای مالی و حمایتهای اجتماعی از اقشار ضعیف جوامع را میتوان در طول زمان و در شرایط مختلف در نظر گرفت. افزایش کمکهای مالی به سازمانهای خیریه، ارائه خدمات بهصورت مستقیم به افراد آسیبپذیر جامعه و حمایت از برنامهها و پروژههای اجتماعی برای کمک به کسانی که نیاز دارند، در جوامعی که تعداد فزایندهای از فقرا را دارند، از جمله روشهایی هستند که باید مورد توجه همیشگی قرار بگیرند.