بانوی فقر
مولی اورشانسکی چگونه خط فقر را ترسیم کرد؟
مولی اورشانسکی، بانویی که خط فقر را ترسیم کرد و بسیاری او را با نام خانم فقر میشناسند، دارای شغل دولتی فدرال بود که بیش از چهار دهه به طول انجامید. اورشانسکی برای اداره کودکان، وزارت کشاورزی، اداره تامین اجتماعی و... کار میکرد. در حالی که در دهه 1960 در اداره تامین اجتماعی کار میکرد، خط فقر را ایجاد کرد که به معیار آمار رسمی دولت فدرال از فقر تبدیل شد. دستاورد او همچنان یکی از ویژگیهای اصلی ساختار سیاست اجتماعی آمریکاست و بهطور گسترده در سطح جهانی شناخته شده است. اما مولی اورشانسکی که بود و چگونه توانست خط فقر را ترسیم کند؟ سرگذشت او و تاریخچه خط فقر در برخی از مقالات و اسناد و همچنین گفتوگو با مولی اورشانسکی در مقالاتی آمده است که در ادامه برای شناخت بیشتر او و خدماتش، به شرح برخی از این اطلاعات پرداخته میشود.
مولی اورشانسکی در 9 ژانویه 1915 به دنیا آمد. او سومین دختر از شش دختر ساموئل و فانی اورشانسکی، مهاجران یهودی بود که پس از ترک اوکراین در نیویورک ساکن شدند. او در کالج هانتر تحصیل کرد و مدرک A.B را در ریاضیات و آمار در سال 1935 دریافت کرد. اورشانسکی تحصیلات تکمیلی خود را در رشته اقتصاد و آمار در دانشکده کشاورزی دانشگاه آمریکایی ادامه داد. مولی اولین کار خود را در سال 1935 آغاز کرد و در نیویورک بهعنوان کارمند آمار در وزارت بهداشت نیویورک مشغول به کار شد. در بقیه دوران حرفهایاش، همه شغلهایش به جز یکی، در سازمانهای دولتی فدرال بود. در سال 1936، او به واشنگتن نقلمکان کرد تا بهعنوان یک کارمند آماری در دفتر کودکان ایالاتمتحده، با ارتقا یافتن به منشی پژوهشی در سال 1939، شغلی را به دست آورد. در سال 1939، اورشانسکی کارمند پژوهشی دفتر کودکان شد که بر روی مطالعات بیومتریک سلامت، رشد و تغذیه کودک کار میکرد. در ژانویه 1942، او بهعنوان آمارگیر در وزارت بهداشت نیویورک، روی بررسی بروز و درمانهای ذاتالریه کار کرد. در سال 1945، اورشانسکی به وزارت کشاورزی ایالات متحده نقلمکان کرد. جایی که او 13 سال بعد را بهعنوان اقتصاددان خانواده، مدیر بخش آمار برنامه و اقتصاددان مواد غذایی گذراند. در سال 1958، اورشانسکی بهعنوان تحلیلگر تحقیقات علوم اجتماعی در دفتر تحقیقات و آمار به اداره تامین اجتماعی پیوست. در این سمت، او مسئول مطالعات تحلیلی برای سنجش کفایت درآمد، رفاه خانواده و الگوهای درآمد خانواده بود. در سال 1963، اورشانسکی اندازهگیری رسمی فقر را که دولت ایالات متحده استفاده میکرد، ایجاد کرد. او از هزینه یک رژیم غذایی مناسب بهعنوان مبنایی برای برآورد و محاسبه هزینه زندگی برای خانوادههایی با اندازهها و ترکیبات مختلف بهره گرفت.
علاقه او به این موضوع ناشی از تجربه شخصی بود. او از ابتدا میدانست که فقیر بزرگ شدن چگونه است. اگرچه پدرش در مشاغل مختلف بهسختی کار میکرد، اما مولی و خواهرانش فقیر بزرگ شدند. به قول خودش، خانواده «بهسختی میتوانستند خرجشان را تامین کنند» و حتی به یاد داشت که با مادرش رفته بود تا در صفهای امدادی برای دریافت غذای اضافی بایستد. مولی همچنان که بزرگ میشد، کاملاً با تجربه کنار گذاشتن یک خرید کوچک برای داشتن پول برای چیزهای دیگر آشنا شد؛ همانطور که بعداً در یکی از مصاحبههایش گفت، «اگر قرار باشد در مورد فقرا بنویسم، به یک تخیل خوب نیاز ندارم- من حافظه خوبی دارم». تجربه او همچنین به او آگاهی دستاول داد که میتوان تماموقت کار کرد و همچنان فقیر بود.
او بهعنوان یک اقتصاددان خانواده از سال 1945 تا 1951، تحقیقاتی در مورد مصرف خانواده و سطوح زندگی انجام داد. در سال 1948، مولی و یکی از همکارانش مسئول پاسخگویی به نامههای اعضای عمومی بودند که از آنها میپرسیدند در مواجهه با افزایش سریع قیمتها پس از جنگ جهانی دوم، چگونه میتوانند از درآمد موجود خود خرج کنند. مولی و همکارش جزوههایی را درباره تهیه بودجه خانواده و برنامهریزی وعدههای غذایی کمهزینه و متوسط با استفاده از برنامههای غذایی USDA (رژیمهای مغذی در سطوح مختلف هزینهای) ارسال میکردند. این نشان میدهد که مولی حداقل 15 سال قبل از اینکه از آنها برای ترسیم خط فقر استفاده کند، با برنامههای غذایی وزارت کشاورزی ایالات متحده کار میکرد. او بهعنوان یک اقتصاددان مواد غذایی از سال 1953 تا 1958، جمعآوری و تجزیهوتحلیل دادهها در مورد مصرف غذا و هزینههای خانوارهای آمریکایی را برنامهریزی و هدایت کرد. او بخش عمدهای از گزارش خود را در مورد بررسی مصرف غذای خانگی وزارت کشاورزی ایالات متحده در سال 1955 نوشت؛ همان نظرسنجی که بعداً از آن برای محاسبه «ضریب» آستانههای فقر خود کمک گرفت. در فوریه 1958، مولی اورشانسکی بهعنوان تحلیلگر تحقیقات علوم اجتماعی در بخش تحقیقات برنامهای به اداره تامین اجتماعی (SSA) پیوست که بعدها به بخش تحقیقات و آمار و سپس به دفتر تحقیقات و آمار تبدیل شد. اولین ماموریت او در SSA تهیه مقالهای در مورد بودجههای استاندارد (برآورد هزینههای ضروری زندگی خانواده) و در مورد شیوههای تنظیم مقیاسهای هزینه در 21 شهر بزرگ بود.
در یک جلسه همایش در سال 1960، یک سناتور از آرتور فلمینگ، وزیر بهداشت، آموزش و رفاه (HEW) پرسید که آیا او ارقامی در مورد هزینه زندگی یک زوج بازنشسته دارد؟ فلمینگ گفت که HEW (که در آن زمان SSA بخشی از آن بود) پاسخی برای ثبت ارائه خواهد داد و مولی کارمند دولتی بود که بهطور ناشناس این پاسخ را تهیه کرد.
او علاوه بر ذکر بودجه برای یک زوج سالمند که به وسیله دو سازمان بهعنوان بخشی از پاسخ او تهیه شده بود، دو معیار تقریبی از ناکافی بودن درآمد برای یک زوج سالمند را نیز ارائه کرد که با اعمال ضرایب بهدستآمده از بررسی مصرف غذای خانگی USDA در سال 1955 برای هزینه برنامه غذایی کمهزینه USDA -که در آن زمان ارزانترین برنامه غذایی USDA بود- ایجاد شده بود. کاری که چندین سال بعد در مقالههای فقر خود در سالهای 1963 و 1965 انجام داد. با این حال، این اثر او در سال 1960 برای افراد خارج از دفتر او ناشناخته ماند. در واقع وقتی او آستانههای فقر را ترسیم کرد «یک کارمند دولتی ناشناخته» بود که «در یک سالن کمنور، در میان پشتههای پرینتهای کامپیوتری که روی میز بود ...» (ایتون 1970، 24) کار میکرد.
در سال 1963، مولی ماموریت یافت تا یک پروژه تحقیقاتی درونسازمانی با عنوان «فقر بر کودکان تاثیر میگذارد» انجام دهد. در آن زمان (سال قبل از اعلام جنگ علیه فقر) هیچ معیار پذیرفتهشدهای برای فقر وجود نداشت، بنابراین برای انجام پروژه، او معیار فقر خود را با استفاده از همان رویکردی که برای پاسخ به رکود در سال 1960 به کار برده بود، ایجاد کرد. در ژانویه 1964 (فقط شش ماه پس از انتشار مقاله مولی)، رئیسجمهور لیندون جانسون اعلام کرد که برنامه جنگ علیه فقر را در دستور کار دارد. شورای مشاوران اقتصادی رئیسجمهور معیار تقریبی خود را از فقر ارائه کرد (که از کار مولی نشات نمیگرفت)، و یک گروه ضربتی که جنگ علیه فقر را برنامهریزی میکرد، از SSA یا مولی درخواست نکرد تا معیاری بهبودیافته ایجاد کنند. با این حال، از طریق زنجیرهای از شرایط درگیر، یکی از نتایج غیرمستقیم اعلام جنگ علیه فقر این بود که ناظران مولی در SSA از او خواستند تحلیلی انجام دهد که آستانههای فقر خانوادهاش با فرزندان را به کل جمعیت گسترش دهد.
مولی تحلیل خود را با گسترش آستانهها به کل جمعیت تا اواخر سال 1964 تکمیل کرد و در خبرنامه تامین اجتماعی در ژانویه 1965 با عنوان «شمارش فقرا: نگاهی دیگر به نمایه فقر» منتشر شد. انتشار مقاله اورشانسکی در ژانویه 1965 در زمانی بود که دفتر فرصتهای اقتصادی (OEO) -آژانس اصلی جنگ علیه فقر- در حال راهاندازی بود. مقامات OEO در مورد آستانههای فقر اورشانسکی مشتاق بودند و در اوایل مارس 1965 آنها را بهعنوان «تعریف نسل دوم فقر» توصیف کردند. مدیر تحقیقات OEO جوزف کرشاو اظهار داشت: «مولی اورشانسکی میگوید وقتی افراد بیشتری در خانواده دارید، به پول بیشتری نیاز دارید. آیا این معقول نیست؟» در می 1965، OEO آستانههای توسعهیافته مولی را بهعنوان یک تعریف کاربردی از فقر برای اهداف آماری، برنامهریزی و بودجه پذیرفت و در آگوست 1969 آستانههای او بهعنوان تعریف آماری رسمی دولت فدرال از فقر تبدیل شد.
بااینحال، پس از اینکه آستانههای او بهعنوان خط فقر دولت فدرال پذیرفته شد، او بیشتر شناخته شد. اگرچه مقالات جولای 1963 و ژانویه 1965 مولی دو مورد از مقالات پراستناد او هستند، او همچنین مقالات دیگری را در طول سالها منتشر کرد که بسیاری از آنها در مورد اندازهگیری فقر و جمعیت فقر و برخی در موضوعات دیگر مانند مصرف مواد غذایی و بودجه استاندارد بودند. به دلیل نقلقولهای مکرر از آثار او در مقالات و کتابهای دانشگاهی، زمانی از او بهعنوان «پانوشت فراگیر» نیز یاد شد.
چگونه مولی خط فقر را ترسیم کرد؟
زمانی که مولی آستانههای فقر خود را در سالهای 1964-1963 ایجاد کرد، به اطلاعاتی استناد کرد که در وزارت کشاورزی ایالات متحده (USDA) با آنها کار کرده بود. او آستانههای خود را بر اساس «برنامه غذایی اقتصادی» قرار داد که ارزانترین برنامه غذایی از چهار برنامه غذایی (بودجههای غذایی فرضی ارائه یک رژیم غذایی مغذی) بود که USDA تهیه کرد. بر اساس یافتههای بررسی مصرف غذای خانگی وزارت کشاورزی ایالات متحده در سال 1955 (آخرین نظرسنجی موجود در اوایل دهه 1960)، او میدانست که خانوادههای سه یا چندنفره تقریباً یکسوم درآمد پولی پس از مالیات خود را در سال 1955 صرف غذا کردهاند. این یافتههای پیمایشی با در نظر گرفتن یک خانواده متوسط فرضی که یکسوم درآمد خود را صرف غذا میکردند و با این فرض که خانواده مجبور بود هزینههای خود را بهشدت کاهش دهد، به دست آمد. مولی فرض میکرد که هزینههای غذایی و غیرغذایی به همان میزان کاهش مییابد، بنابراین خانواده همچنان یکسوم درآمد خود را برای غذا صرف میکند. زمانی که مخارج غذایی خانواده فرضی به هزینه برنامه غذایی اقتصادی رسید، او فرض کرد مبلغی که خانواده برای اقلام غیرخوراکی هزینه میکند نیز حداقل اما کافی است (رویه او مبالغ دلاری خاصی را برای هیچ دسته بودجهای به جز غذا در نظر نگرفت). با پیروی از این منطق، او آستانه فقر را برای خانوادههای با اندازههای مختلف با در نظر گرفتن هزینههای دلاری برنامه غذایی اقتصادی برای خانوادههایی با آن اندازهها و ضرب هزینهها در سه محاسبه کرد (او روشهای متفاوتی را برای ایجاد آستانه برای واحدهای دونفره و یکنفره دنبال کرد). او آستانههای خود را نهتنها بر اساس اندازه خانواده، بلکه بر اساس وضعیت مشاغل کشاورزی و غیرکشاورزی و بر اساس جنسیت سرپرست خانواده، متمایز کرد. همچنین بر اساس تعداد اعضای خانواده که دارای کودک بودند و بر اساس وضعیت سالمندی و غیرسالمندی. نتیجه یک ماتریس دقیق از 124 آستانه فقر بود که بعدها به 48 کاهش یافت. بهجای ذکر همه 124 یا 48 آستانه دقیق، معمولاً آستانههای میانگین وزنی را ذکر میکنند؛ یک آستانه برای هر خانواده.
مولی در واقع دو مجموعه آستانه فقر را ترسیم کرد و مورد بحث قرار داد؛ یکی از برنامه غذایی اقتصادی و دیگری برگرفته از برنامه غذایی کمهزینه تا حدودی سختگیرانهتر (مجموعه دوم همان چیزی بود که او ترجیح میداد). اما آستانه فقری که دفتر فرصتهای اقتصادی بهعنوان تعریفی کاربردی از فقر در می 1965 پذیرفت، پایینتر از دو مجموعه آستانه فقر بود -مجموعهای که از برنامه غذایی اقتصاد ناشی میشود. دلیل محتمل برای پذیرش مجموعه پایینتر آستانهها این بود که مجموعه پایینتر تقریباً همان تعداد افراد فقیر را به دست آورد که معیار تقریبی فقر شورای مشاوران اقتصادی به دست آورده بود. آستانههای فقری که مولی اورشانسکی ایجاد کرد، اکنون هرسال از سوی اداره سرشماری بهروز میشود. آستانهها عمدتاً برای مقاصد آماری استفاده میشوند- به عنوان مثال، تهیه آماری تخمینی از تعداد آمریکاییهای فقیر در هر سال.
در سال 1982، مولی اورشانسکی پس از یک شغل دولتی که بیش از 40 سال به طول انجامید، از SSA بازنشسته شد. ترسیم آستانه فقر او کمک بزرگی به سیاست عمومی آمریکا بود و ابزاری برای شناسایی گروههایی در جامعه با کمترین منابع فراهم کرد. تحلیلهای متفکرانه مولی از جمعیت فقیر یک سنت را آغاز کرد و اطلاعاتی را در مورد مشکلات خانوادههای دارای فرزند، سالمندان و سایر گروههای آسیبپذیر ارائه داد. بسیاری از پژوهشگران با انجام تحلیلهای مشابه و استخراج پیامدهای سیاستی از او الگوبرداری کردهاند. او در سال 1965 به دلیل تحقیقات خلاقانه و کار تحلیلی خود از اداره تامین اجتماعی نشان کمیسر دریافت کرد و در سال 1976 جایزه خدمات برجسته را از وزارت بهداشت، آموزش و رفاه ایالات متحده (که SSA در آن زمان بخشی از آن بود) دریافت کرد. پیشتازی او در ایجاد اولین معیارهای پذیرفتهشده در سطح ملی برای کفایت درآمد و بهکارگیری آنها با پشتکار و مهارت در سیاست عمومی بود. در سال 1976، اورشانسکی بهپاس رهبری خود در ایجاد اولین اندازهگیریهای پذیرفتهشده ملی از کفایت درآمد و بهکارگیری آنها در سیاستهای عمومی، جایزه خدمات برجسته را دریافت کرد. اورشانسکی در پاییز 2001 در بیمارستان بستری شد و دعوای حقوقی بر سر مراقبت از او آغاز شد. ابتدا طبق میل خودش به نیویورک برده شد، اما قاضی که قیم تعیین کرده بود سعی کرد او را مجبور به بازگشت به واشنگتندیسی کند. با این حال رای قاضی در دادگاه تجدیدنظر رد شد و اورشانسکی با چند سال تاخیر در دسامبر 2006 در 91سالگی در منهتن درگذشت.