توسعه علم ملالآور
کژرفتاری چگونه به وجود آمد؟
امیرحسین میرابوطالبی/ مترجم کتاب
چرا عبارت یکی بخر دو تا ببر را از شنیدن تخفیف 50درصدی بیشتر میپسندیم؟ چرا وقتی میفهمیم آن کالای دومی را مجانی برداشتهایم تا این حد ذوقزده میشویم؟ چرا با وجود اینکه میدانیم تفاوت 99 دلار و 100 دلار تنها یک دلار است همچنان گول این نوع قیمتگذاری را میخوریم؟ چرا سازندگان شویندههای لباس، از درپوشهای بزرگ برای این شویندهها استفاده میکنند؟ چرا بسیاری اوقات سهام شرکتهای کولرسازی در تابستان با افزایش بیشتری روبهرو میشوند در حالی که صورتهای مالیشان سالانه منتشر میشود؟ دانشمندان اقتصاد رفتاری1 چطور توانستند با یک تغییر کوچک بدون هزینه نرخ پسانداز بازنشستگی را در آمریکا چند برابر کنند؟ اینها و بسیاری سوالات جذاب مانند اینها از جمله سوالاتی است که اقتصاد رفتاری به آنها میپردازد. حوزهای که سعی میکند رفتارهای غیرمتعارف ما را در تعاملات اقتصادی روزمره توضیح دهد.
البته که باید بدانید دانشجویان اقتصاد، حداقل پیش از مطرح شدن اقتصاد رفتاری، در طول تحصیلشان با هیچکدام از این سوالات روبهرو نمیشدند. علم اقتصاد2 در میان همه علوم به «علم ملالآور»3 مشهور است. از زمان دانشجویی احساس میکردم که بخشی از این «ملالآوری» به قطع رابطه این علم با انسانهایی برمیگردد که سعی در تبیین رفتارشان دارد. اقتصاد و مفاهیم مرتبط با آن بسیار همهگیر است. کمتر کسی است که در مورد اتفاقات و مفاهیم ریز و درشت اقتصاد ایدهای نداشته باشد، یا تحلیلی ارائه ندهد. تعجبی هم ندارد. پدیدههای اقتصادی آنقدر در زندگی ما رسوخ کرده و آنقدر تاثیرات مستقیمی بر تعاملات روزمره ما دارد که خواسته یا ناخواسته درگیرش خواهیم شد. از این نظر اقتصاد پدیدهای به شدت انسانی است که به مستقیمترین شکل ممکن با این موجود پیچیده در ارتباط است.
با این حال علمی که اقتصاد نام گرفته، احتمالاً در میان همه علوم انسانی، کمترین توجه را به انسان، رفتارهای او و ذهنش دارد. اقتصاد علم تبیین رفتار موجوداتی خیالی است که نه حسودند، نه عصبانی میشوند، نه خسته میشوند، نه دستپاچه میشوند و ذهنشان نیز از فرمولهای از پیشتعیینشده حداکثرکننده پیروی میکند. ما در اقتصاد متعارف تلاش میکنیم نظریههایی ارائه دهیم و مدلهایی بسازیم که رفتار این موجودات خیالی را هرچه بهتر تحلیل و پیشبینی کند. به این ترتیب تعجبی ندارد که این علم ملالآور خوانده شود؛ هر چه باشد مطالعه رفتار موجوداتی که قرابت زیادی با رفتارها و ذهنیت ما انسانها ندارند برای همه جذاب نیست.
در این شرایط البته تعجب چندانی هم ندارد که بسیاری از پیشبینیها و تفسیرهای این علم نتواند آنچه در واقعیت رخ میدهد را حدس زده یا توضیح دهد. نمونه آخرش بحران مالی اخیر (که البته دیگر خیلی اخیر نیست). هیچ اقتصاددانی قبل از وقوع این بحران پیشبینی مشخصی از وقوع آن با چنین ابعادی ارائه نداد. البته که پس از وقوع این بحران، و بر اساس سوگیری پسنگری4، که در این کتاب بیشتر دربارهاش خواهید خواند، بسیاری تصور کردند که از پیش میدانستهاند که چنین اتفاقی در پیش است. اما در حقیقت اکثریت قریببهاتفاق اقتصاددانان در اوج حبابهای مالیِ آن سالها تنها از کارایی بیچون و چرای بازار و عملکرد بینقص آن سخن میراندند.
اگر گمان کردهاید که اینها را گفتهام تا به این نتیجه برسم که علم اقتصاد کارایی خاصی ندارد و به قول معروف به دردی نمیخورد، سخت در اشتباهید. اتفاقاً علم اقتصاد در موارد متعدد بسیار کارا و مفید است. همین علم اقتصاد منشأ بسیاری از پیشرفتهای بشری، بهخصوص در حوزه کسبوکار، بوده است. همین علم اقتصاد در موارد بسیاری توانسته مانند راهنمایی کاربلد، ما را در انتخاب سیاستها و روشهای درست راهنمایی کند. چه بسیار کسبوکارها، بازارها و دولتهایی که با بهرهگیری از راهنماییهای علم اقتصاد توانستهاند روشهایی ممتاز در پیش گرفته و پیشرفتهای بیمانندی را برای بشریت رقم بزنند. اما این تمام ماجرا نیست. باید دانست که وقتی پای کارکردهای پیچیده رفتاری و ذهنی در پدیدههای اقتصادی به میان میآید، علم اقتصاد نمیتواند کارایی قبلی را به نمایش بگذارد. نکته دیگر اینکه نباید پنداشت نظریهپردازان اقتصادی، که معمولاً از نوابغ عصر خود بودهاند، نمیدانستهاند که مدلها و نظریههایشان موجودی غیر از انسان را توصیف میکند. قطعاً اکثر آنها از این موضوع باخبر بودند، با این حال به مدلسازی در این چارچوب ادامه دادند چراکه تصور میکردند بهترین راه موجود برای تحلیل و تبیین پدیدههای اقتصادی است و جایگزینی بهتر از آن پیش چشمشان (یا پس ذهنشان) نمییافتند.
اقتصاد رفتاری را میتوان رشتهای دانست که ادعا میکند راههای جایگزین دیگری هم هست که با استفاده از آن میتوان درباره پدیدههای اقتصادی نظریهپردازی کرد. راه جایگزینی که اقتصاد رفتاری ارائه میکند، در موارد متعدد حاصل بده بستان با روانشناسی است و خب این یکی از راهها برای وارد کردن انسان و ذهنِ او به علم اقتصاد است. روشهایی که اقتصاد رفتاری ارائه میکند بیشتر مبتنی بر تجربیات، آزمایشها و مشاهدات انجامشده روی انسانها در آزمایشگاه، محیط کار و موقعیتهای مختلف دیگر است.
کتابی را که پیشروی شماست میتوان داستان شکلگیری اقتصاد رفتاری دانست، آن هم به روایت یکی از مهمترین افرادی که در ایجاد و گسترش این رشته نقش داشته است: ریچارد تیلر، برنده نوبل اقتصاد 2017. از واژه «داستان» استفاده کردم چراکه این کتاب بیش از آنکه از نثر متکلف و معمول آکادمیک بهره ببرد، از نثری روایی، ظریف و جذاب استفاده کرده است. تعداد خاطرات، شوخیها و روایتهایی که تیلر در این کتاب استفاده کرده باعث شده که همان ابتدا به خواننده متذکر شود که «این کتابی نیست که از یک استاد اقتصاد انتظار دارید». با این همه باید گفت که اگر تیلر را بشناسید و آثارش را دنبال کرده باشید، این همان کتابی است که از بزرگترین اقتصاددان رفتاری دنیا انتظار دارید؛ کتابی که نویسندهاش انسان را میشناسد و میداند که روایت داستان یکی از موثرترین راهها برای تحت تاثیر قرار دادن اوست.
به عنوان خواننده نوشتار این کتاب را بسیار بیتکلف و خالی از خودنماییهای پرطمطراق معمول در کتابهای اقتصاد یافتم. زمانی که کتاب را میخواندم گاهی آنقدر در ماجراها غرق میشدم که یادم میرفت که این کتاب بازگوکننده روند شکلگیری یکی از مهمترین شاخههای امروز علم اقتصاد است. کتاب پر است از نکتههایی که دانستنشان میتواند نگاه خواننده را به تعاملات اقتصادی شخصی و کاری دگرگون کند. تیلر از استعداد خود در سادهنویسی مطالب پیچیده و البته شوخطبعی ذاتیاش بهره برده و کتابی نوشته که (برخلاف عادت خوانندههای کتابهای اقتصادی) نهتنها «ملالآور» نیست که سرگرمکننده و در عین حال پربار است. و آنهایی که با متون اقتصادی سر و کله میزنند، خوب میدانند که این سرگرمی در کتابهای اقتصادی متاعی است کمیاب.
به عنوان مترجم تمام تلاشم را به کار بستهام تا خود را با لحن نویسنده همراه کرده و همان فضا را بازسازی کنم، تا به این ترتیب خواننده همان احساس خوشایند مطالعه متن انگلیسی را با خواندن متن فارسی نیز تجربه کند. آشنایی شخصی من با نویسنده، که با مکاتبات متعدد با ایشان درباره مسیر اقتصاد رفتاری و ترجمه این کتاب آغاز شد، مرا بر این داشت که این نسخه فارسی کتاب با نظر مستقیم ایشان به چاپ برسد. با توجه به عدم آشنایی پروفسور تیلر به زبان فارسی، جناب آقای محمد اکبرپور، استاد اقتصاد دانشگاه استنفورد، زحمت ارزیابی و تایید ترجمه فارسی را کشیدند و نظر مثبت ایشان آقای تیلر را بر آن داشت تا یادداشتی کوتاه برای خوانندگان فارسی این کتاب بنویسند.