داستان دو مرد
برندگان نوبل 2018 کیستند و چه سرگذشتی دارند؟
طبق سنت هرسال، آکادمی علوم سوئد، در ماه اکتبر برندگان جایزه نوبل اقتصاد را اعلام کرد. جایزهای که شاید برخلاف سالهای گذشته کمی قابل پیشبینیتر بود. آکادمی علوم سوئد به پاس تلاشهای دو اقتصاددان آمریکایی به نامهای ویلیام نوردهاوس و پل رومر در زمینه اقتصاد و تغییرات اقلیمی که نقشی شگرف در سیاستگذاریهای کلان جهانی در مقابله با گرمایش زمین داشته، برترین جایزه جهانی اقتصاد را به آنها اهدا کرد. در ادامه به معرفی این دو اقتصاددان برجسته پرداختهایم.
محمد علینژاد: طبق سنت هرسال، آکادمی علوم سوئد، در ماه اکتبر برندگان جایزه نوبل اقتصاد را اعلام کرد. جایزهای که شاید برخلاف سالهای گذشته کمی قابل پیشبینیتر بود. آکادمی علوم سوئد به پاس تلاشهای دو اقتصاددان آمریکایی به نامهای ویلیام نوردهاوس و پل رومر در زمینه اقتصاد و تغییرات اقلیمی که نقشی شگرف در سیاستگذاریهای کلان جهانی در مقابله با گرمایش زمین داشته، برترین جایزه جهانی اقتصاد را به آنها اهدا کرد. در ادامه به معرفی این دو اقتصاددان برجسته پرداختهایم.
دوستدار محیط زیست
ویلیام دابنی «بیل» نوردهاوس در آخرین روز از ماه می 1941 در آلبوکرکی، نیومکزیکو به دنیا آمد. او تحصیلات لیسانس خود را در سال 1963 در دانشگاه ییل به پایان رساند و مدرک دکترای اقتصاد خود را در سال 1967 از دانشگاه MIT اخذ کرد. این اقتصاددان برجسته از سال 1967 به عنوان یکی از اعضای هیات علمی در دانشگاه ییل مشغول به کار شد و توانست در سال 1973 به درجه استادتمامی اقتصاد برسد. او همچنین از اواخر دهه 70 میلادی به عنوان استاد مطالعات زیستمحیطی دانشگاه ییل نیز انجام وظیفه میکند. نوردهاوس یکی از اعضای آکادمی ملی دانش و همچنین آکادمی علم و هنر آمریکاست. او همچنین یکی از اقتصاددانان مرکز پژوهشهای اقتصادی دفتر ملی آمار و از سال 1972 مشاور ارشد موسسه بروکینگز در حوزه فعالیتهای اقتصادی است. ویلیام نوردهاوس ویراستار علمی بسیاری از ژورنالهای علمی بوده و در کمیته اجرای اتحادیه اقتصادی آمریکا و اتحادیه اقتصادی شرقی به کار مشغول است. علاوه بر این مسوولیتها، این برنده جایزه نوبل اقتصاد متخصص اقتصادی هیات رسمی بودجه کنگره و اولین رئیس کمیته مشاوره دفتر تحلیلهای اقتصادی آمریکا نیز به شمار میرود. او همچنین اولین رئیس اتحادیه اقتصادی تازهتاسیس کمیته آمارهای فدرال است. او در سال 2004 از سوی اتحادیه اقتصاد آمریکا جایزه «متخصص برجسته» را دریافت کرد. از سال 1977 تا 1979، نوردهاوس یکی از اعضای شورای ریاست مشاوران اقتصادی بود و در سال 1986 به عنوان رئیس دانشگاه ییل شناخته شد و دو سال در این منصب باقی ماند. او همچنین در کمیتههای مختلف آکادمی ملی دانش نظیر کمیته هستهای و سیستمهای انرژی جایگزین، هیات سیاستگذاری پیامدهای گرمایش گلخانهای، کمیته آمار ملی، کمیته پژوهش بر مواد مخدر غیرقانونی و جامعه تغییرات اقلیمی مخرب فعالیت داشته است. او اخیراً به عنوان رئیس هیاترئیسه آکادمی ملی دانش برگزیده شده که گزارشهایی را با عنوان «رقمهای طبیعت»
منتشر میکند؛ گزارشهایی که رویکردهایی را برای یکپارچهسازی فعالیتهای زیستمحیطی و دیگر فعالیتهای غیربازاری در حسابهای اقتصادی ملی توصیه میکند. نوردهاوس به تازگی به عنوان مدیر پروژه حسابداری غیربازاری تعیین شده که از سوی بنیاد گلیزر تحت حمایت مالی قرار گرفته است.
کتابها و مقالات
نوردهاوس نویسنده کتابهای بسیاری بوده که از میان آنها میتوان به «نوآوری، رشد و رفاه»، «آیا رشد منسوخ شده است؟»، «استفاده کارآمد از منابع انرژی»، «اصلاح قوانین فدرال»، «مدیریت اشتراکات جهانی»، «گرمایش جهان» و کتابهای مرجع دانشگاهی در رشته اقتصاد اشاره کرد. تحقیقات او بیشتر در زمینه رشد اقتصادی، منابع طبیعی، اقتصاد تغییرات اقلیمی و محدودیتهای منابع روی رشد اقتصادی متمرکز بوده است. از دهه 1970 به بعد، او رویکردهایی اقتصادی را در حوزه گرمایش جهانی توسعه داد که شامل ساخت مدلهای علمی و اقتصادی یکپارچه (مدلهای DICE و RICE) به منظور تعیین مسیر کارآمد و موثر برای مقابله با تغییرات اقلیمی بود. ویلیام نوردهاوس همچنین در دانشگاه به تدریس دروسی همچون دستمزد و رفتارهای قیمتی، اقتصاد سلامت، حسابداری ملی تکمیلی، چرخه تجاری سیاسی، بهرهوری و اقتصاد جدید میپردازد. پژوهش سال 1996 او در خصوص تاریخچه اقتصاد و روشن کردن این موضوع که اندازهگیری رشد اقتصادی بلندمدت در زمان بابلیها نیز وجود داشت، به طور قابل توجهی نادیده گرفته شده است. این اقتصاددان همچنین پیش از جنگ آمریکا در عراق، در مقالهای به بررسی هزینههای جنگ آمریکا در عراق پرداخت و پیشبینی کرد این جنگ برای ایالات متحده دو هزار میلیارد دلار هزینه در بر خواهد داشت. پروژه «G-Econ» که برای نخستینبار به اندازهگیری جامعه فعالیتهای اقتصادی در مقیاس ژئوفیزیک میپردازد، از سوی این اقتصاددان برجسته آغاز به کار کرده است.
نوردهاوس در سال 1972 به همراه جیمز توبین، یکی دیگر از اقتصاددانان مطرح دانشگاه ییل، مقاله «آیا رشد منسوخ شده است؟» را کار کرد، مقالهای که به معرفی اندازهگیری رفاه اقتصادی (شاخص رفاه اقتصادی پایدار) به عنوان نخستین مدل برای ارزیابی ثبات اقتصادی پرداخته است. نوردهاوس همچنین به دلیل انتقادات شدیدش نسبت به اندازهگیریهای مرسوم درآمد ملی مشهور است. او در یکی از مقالات خود نوشت: «اگر ما بخواهیم برآورد دقیقی از رشد درآمدهای حقیقی در یک قرن گذشته را به دست آوریم، باید به نحوی شاخصهای قیمتی را ایجاد کنیم که تغییرات وسیع در کیفیت و محدوده کالاها و خدمات مصرفی را محاسبه کند.» فیلیپ پالدا، استاد اقتصاد دانشگاه اکول، اینگونه درباره تفکرات نوردهاوس اظهارنظر میکند: «درس عملی که باید از مطالعات شگفتانگیز نوردهاوس گرفت این است که روشی که تاکنون در خصوص اندازهگیری شاخص قیمت مصرفکننده بهکار برده میشد با نواقص متعددی همراه بوده است. به جای قرار دادن کالاها و قیمت آنها در شاخص ما باید تمام کالاها را از مشخصات سازنده آنها کم کنیم. سپس باید ارزیابی کنیم که چگونه این کالاها میتوانند به منظور به حداقل رساندن هزینههای مصرف این مشخصات با هم ترکیب شوند. چنین رویکردی به ما اجازه میدهد تا بدون نگرانی از اینکه آیا شاخص امروز با شاخص 10 سال قبل (زمانی که این کالای بهخصوص اصلاً وجود نداشته) قابل مقایسه است یا خیر، کالاهای جدید را در شاخص قیمت مصرفکننده لحاظ کنیم. این رویکرد همچنین به دولتها اجازه میدهد تا نرخ رشدی را که در آن باید رفاه افزایش یابد دقیقتر محاسبه کنند.» یکی از مهمترین کتابهای نوردهاوس، «کازینوی اقلیمی» نام دارد. این کتاب که با نثری روان برای مخاطبان عمومی نوشته شده است به راحتی برای افراد غیرتخصصی نیز قابل درک است. مستندات گسترده و مسائل تکنیکی که در پاورقیهای کتاب مطرح شده باعث شده است تا مخاطبان به سادگی با مفاهیم اقتصادی اشارهشده در کتاب آشنا شوند. این کتاب محدوده وسیعی از مسائل اقلیمی را دربر میگیرد: اصول علمی، اثرات و آسیبها، گزینههای سیاستگذاری داخلی و بینالمللی و سیاست و اقلیم موضوعاتی است که در این کتاب مورد بررسی قرار میگیرد. پیام اصلی کازینوی اقلیمی این است که بشر همواره در طول تاریخ و حین ظهور تمدنها موجب تغییرات اقلیمی بیسابقهای شدهاند که عمدتاً ناشی از سوختهای فسیلی بوده است، نتیجه این تغییرات گرمایش زمین بوده که تهدیدی جدی برای جوامع بشری و جهان طبیعی به شمار میرود.
یکیدیگر از کتابهای مطرح نوردهاوس «پرسش توازن: سنجش گزینههای مختلف در خصوص سیاستهای گرمایش زمین» نام دارد. او در این کتاب تمامی طیفهای اقتصادی و پژوهشهای علمی را برای اندازهگیری و توزین هزینههای کاهش انتشار گازهای گلخانهای در برابر مزایای کاهش آسیبهای ناشی از گرمایش زمین با یکدیگر ادغام میکند. این کتاب یکی از گستردهترین تجزیه و تحلیلهای اقتصادی و دینامیک زیستمحیطی انتشار گازهای گلخانهای و تغییرات اقلیمی را ارائه داده و ابزارهایی را برای ارزیابی رویکردهای جایگزین به منظور آهستهتر کردن گرمایش جهانی فراهم میکند. نویسنده در این کتاب بر لزوم ایجاد مکانیسمهای موثر نظیر مالیات کربن، به منظور مهار کردن بازارها و هماهنگ کردن تلاشهای کشورهای مختلف تاکید میکند.
اقتصاد تغییرات اقلیمی
همانطور که اشاره شد یکی از حوزههایی که نوردهاوس حرفهای زیادی برای گفتن دارد، بحث اقتصاد تغییرات اقلیمی است. این اقتصاددان در کتاب «بازتاب اقتصاد تغییرات اقلیمی» که در سال 1993 منتشر شد، مینویسد: «اینشتین در واکنش به مکانیک کوانتومی گفت: خدا با جهان تاس بازی نمیکند. اما بشر از طریق بسیاری از مداخلات مانند انتشار گازهای گلخانهای و مواد شیمیایی تخریبگر لایه ازون، استفادههای گسترده و مهندسیشده از زمین، جنگلزدایی، تخلیه گونههای متعدد گیاهی و جانوری از اقلیم خود، ایجاد موجودات و گیاهات تراریخته ژنتیکی در آزمایشگاهها و دستیابی به سلاحهای هستهای کافی برای تخریب تمدن بشری، در واقع در حال تاس بازی کردن با محیط زیست است.» بر اساس مدلهای تغییرات اقلیمی توسعهیافته به وسیله نوردهاوس، به طور کلی بخشهای اقتصادی که وابستگی شدیدی به اکوسیستم مدیریتنشده دارند، بیشتر تحت تاثیر تغییرات اقلیمی قرار خواهند گرفت. کشاورزی، جنگلداری، تفریحات بیرون از خانه و فعالیتهای ساحلی همگی در این دستهبندی قرار میگیرند. نوردهاوس در کتابها و مقالاتش بارها بر اثرات فاجعهبار احتمالی تغییرات اقلیمی تاکید میکند.
این اقتصاددان در آخرین مقاله خود با عنوان «ذوب شدن جهانی؟ اقتصاد تجزیه کوههای یخی گرینلند» در خصوص اثرات تغییرات اقلیمی بر سیستمهای بزرگمقیاس کره زمین ابراز نگرانی کرده و اثرات اقتصادی بالقوه تجزیه ورقههای یخی گرینلند (GIS) را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. نوردهاوس همچنین در مقالهای دیگر با عنوان «بررسی اثرات جهانی تغییرات اقلیمی: تکثیر، روشهای بررسی و آنالیز آماری» دو هدف را مورد مطالعه قرار میدهد. هدف نخست، مروری اجمالی بر پژوهشهایی است که اثرات اقتصادی جهانی تغییرات اقلیمی را با استفاده از سنتز پژوهشی نظاممند (SRS) برآورد کرده و در بخش دوم نیز به یک تحلیل آماری پرداخته است.
منتقد اقتصاد کلان
پل مایکل رومر، اقتصاددان آمریکایی دیگر برنده جایزه نوبل و پیشرو نظریه رشد درونزا، در هفتم نوامبر 1955 دیده به جهان گشود. او فرزند روی رومر فرماندار سابق کلررادو و بئاتریس بی میلر بوده و دو خواهر و چهار برادر دارد. یکی از برادران او کریس رومر، سناتور سابق ایالت کلرادو است. رومر مقطع دبیرستان را در آکادمی فیلیپس اگزتر گذراند و پس از آن برای تحصیل در مقطع کارشناسی ریاضی در سال 1977 وارد دانشگاه شیکاگو شد. رومر در سال 1978 در رشته اقتصاد همین دانشگاه فارغالتحصیل شد و در سال 1983 مدرک دکترای اقتصاد را از دانشگاه شیکاگو اخذ کرد. پل رومر هماکنون به عنوان اقتصاددان ارشد و نایب رئیس بانک جهانی مشغول به کار است اما پیش از این به عنوان استاد اقتصاد دانشگاه برکلی کالیفرنیا، استاد اقتصاد مدرسه عالی کسبوکار دانشگاه استنفورد و همکار ارشد مرکز توسعه بینالمللی دانشگاه استنفورد، مرکز تحقیقات سیاستهای اقتصادی موسسه استنفورد و موسسه هوور نیز مشغول به کار بوده است. علاوه بر دانشگاههای برکلی و شیکاگو، رومر در دانشگاههای روچستر و دانشگاه نیویورک شانگهای نیز سابقه تدریس دارد. در سال 2001 رومر به طور موقت کار در محیط آکادمیک را ترک کرد و شرکت آپلیا را بنیان نهاد؛ شرکتی که مجموعهای از مسائل آنلاین را برای دانشجویان ارائه میکرد. آپلیا در سال 2007 از سوی مرکز آموزش سینگیج خریداری شد. در سال 1997، مجله تایم رومر را به عنوان یکی از 25 فرد تاثیرگذار ایالات متحده معرفی کرد و در سال 2002 این اقتصاددان برجسته جایزه هورست کلاوس رکتنوالد را در اقتصاد از آن خود کرد. 20 سال پس از این معرفی او به عنوان یکی از چهرههای برتر آمریکا از سوی نشریه تایمز بزرگترین جایزه اقتصادی را از آن خود کرده است. مهمترین زمینه کاری رومر در حوزه مسائل مربوط به رشد اقتصادی بوده است. اقتصاددانان مطالعه گستردهای را در دهههای 1950 و 1960 در خصوص رشد بلندمدت انجام دادند. به عنوان نمونه، مدل سولو-سوان، به عنوان مدلی برتر برای در نظر گرفتن افزایش پایدار تولید به ازای هر کارگر ایجاد شد. رومر در سال 1983 رساله دکترای خود را با مشاوره خوزه شینکمن و رابرت لوکاس به عنوان اساتید راهنما دفاع کرد و در آن مدلی ریاضی از اقتصاد را نشان داد که تغییرات تکنولوژیک نتیجه کنشهای بینالمللی مردم نظیر تحقیق و توسعه بود. این پایاننامه به دو مقاله مهم منجر شد که در سالهای 1986 و 1990 در ژورنال اقتصاد سیاسی منتشر و آغازگر نظریه رشد درونزا شد. رومر در نوامبر 2004 و در نشست سرمایهگذاران پرخطر در کالیفرنیا با گفتن این جمله که «بحران یک چیز وحشتناک برای هدر دادن است» اعتبار علمی خود را به عنوان یک اقتصاددان صاحب سبک در میان اقتصاددانان جهان بیشتر کرد. اگرچه رومر این اظهارنظر را با استناد به رشد سریع سطح تحصیلات در کشورهای دیگر در مقایسه با آمریکا گفته بود، اما نقلقول رومر به سرعت تبدیل به یک مفهوم محرک برای اقتصاددانان و مشاورانی شد که به دنبال فرصتهای سازنده در میان بحران بزرگ مالی بودند. در قرن بیست و یکم، جمعیت شهرنشین جهان بیش از هر زمان دیگری در تاریخ رشد داشته است. رومر معتقد است به دلیل اینکه جمعیت جهان در پایان قرن کنونی تثبیت خواهد شد، مردم شانسی دارند که هیچگاه تکرار نخواهد شد: ایجاد دهها و شاید صدها شهر جدید. در این میان استارتآپها میتوانند موجب شتابگیری پیشرفت اجتماعی و اقتصادی شوند.
او همچنین بر این عقیده است که نظریههای اقتصادی موجود پیشنهاد میدهند، کمیابی در کنار رشد جمعیت باید اوضاع را بدتر کند، اما در واقع زندگی با سرعت بیشتری در حال بهتر شدن است. پاسخ این پرسش شاید فناوریهای جدید باشند. همه این موضوع را میدانند. اما چرا فناوریهای جدید موجب افزایش سرعت رشد میشود؟ یکی از نگرشهای کلیدی به این موضوع، به خصوصیت ویژه ایدهها مربوط میشود. به دلیل اینکه ایدهها، قابل اشتراک بوده و رقابتی میانشان وجود ندارد، تعامل با افراد بیشتر موجب میشود تا همه پیشرفت کنند. بخشی از این مزایا به صورت اکتشاف و رشد سریعتر خود را نشان میدهد. پتانسیل به اشتراکگذاری ایدهها نهتنها توضیح میدهد که چرا نرخهای رشد سرعت گرفتهاند، بلکه به عنوان اثرات جانبی، به شرح این موضوع که چرا ما در شهرها در کنار بسیاری از مردم تشکیل گروههای بشری میدهیم کمک میکند. پل رومر با بیان این مسائل، بار دیگر به سوالات ایجاد شده از نگرانیهای سیاسی بازگشته است: اگر ما میتوانیم فناوریها را به اشتراک بگذاریم، پس چرا اغلب چنین چیزی رخ نمیدهد؟ در سخنرانی TED، پل رومر این نکته دردناک را با تصویری تاثیرگذار از دانشآموزانی که زیر نور چراغهای شهری به انجام تکالیف خود مشغول بودند، نشان داد. با وجود اینکه بیش از صد سال از فناوری تولید برق کمهزینه در منازل میگذرد، چرا بسیاری از مردم هنوز به این فناوری دسترسی ندارند؟ یکی دیگر از کارهای پرسروصدای رومر تلاش برای تکرار موفقیت شهرهای خودحکمران1 (chartered city) و تبدیل آن به موتوری برای رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه بود. او این ایده را برای نخستینبار در سخنرانی TED در سال 2009 مطرح کرد. رومر استدلال میکرد با داشتن قوانین و نهادهای بهتر، کشورهای کمتر توسعهیافته میتوانند با مسیر متفاوت و بهتری برای رشد خود را تطبیق دهند. در مدل او، کشور میزبان مسوولیت شهرهای خودحکمران را برای تبدیل به یک کشور توسعهیافتهتر بر عهده دارد، کشوری که اجازه ظهور حاکمیت قوانین جدید را میدهد. مردم میتوانند با دستان خود علیه این قوانین رای دهند. با این حال برخی معتقدند این ایده، صرفاً یک کپی از سیاستهای استعمارگرایانه کلاسیک است.
با وجود اینکه رومر فارغالتحصیل ریاضی در مقطع کارشناسی است اما نسبت به استفاده بیش از حد از ریاضی در علم اقتصاد همواره انتقاد داشته است. ریاضیزدگی (Mathiness)، عنوانی است که پل رومر به سوءاستفاده از ریاضیات در تحلیلهای اقتصادی اطلاق کرده است. یک نویسنده متعهد به هنجارهای علمی باید از استدلالهای ریاضی برای شفافسازی تحلیلهای خود استفاده کند. از سوی دیگر، «ریاضیزدگی» به شفافسازی منتهی نشده بلکه منجر به گمراهی میشود. ریاضیزدگی در واقع یک پرده مبهم از معادلاتی است که در برنامه ایدئولوژیک تنظیمشده در فرضیات غیرواقعی پنهان شده است. بر اساس اظهارات رومر، رشد اقتصادی زمانی اتفاق میافتد که مردم منابع را در اختیار داشته و آنها را در مسیرهایی بسیار ارزشمندتر مجدداً تنظیم کنند. یک استعاره خوب از تولید اقتصادی، از آشپزخانه میآید. برای ایجاد محصولات نهایی ارزشمند، ما مواد اولیه ارزان را طبق یک دستور پخت با یکدیگر مخلوط میکنیم. یک پختوپز میتواند از نظر تامین مواد اولیه محدود شود، و اکثر پختوپزها در اقتصاد با اثرات جانبی نامطلوبی همراه هستند. اگر رشد اقتصادی تنها با انجام یک نوع پخت بارها و بارها به دست آید، ما به تدریج با کمبود مواد خام مواجه شده و از سطوح غیرقابل قبول آلودگی و مشکلات رنج خواهیم برد. تاریخ به ما میگوید، رشد اقتصادی از دستورالعملهای بهتر نشات میگیرد نه از پختوپز بیشتر. دستور پختهای جدید به طور کلی اثرات جانبی نامطلوب کمتری ایجاد کرده و ارزش اقتصادی بیشتری به ازای هر واحد مواد خام تولید میکند. اگر دستورالعمل یا ایده جدیدی کشف نشود، هر تولید در نهایت به دلیل منابع محدود و اثرات جانبی نامطلوب، رشدی محدود خواهد داشت و هر تولیدی پتانسیل یافتن ایدهها و دستورالعملهای جدید را دستکم میگیرد. ما در درک اینکه چه تعداد ایده برای کشف شدن باقی مانده است، به طور مداوم شکست میخوریم. احتمالات با هم جمع نمیشوند، در هم ضرب میشوند. رومر بر این باور است تعادلی پایدار در قوانین گاهی اوقات میتواند به وسیله تغییرات پیدرپی تاکید شود. استارتآپها به نظر یک مکانیسم حیاتی برای این پویایی هستند.
مهمترین کتابها و مقالات رومر با عناوین «افزایش بازده و رشد بلندمدت (1986)»، «تغییرات تکنولوژیک درونزا (1990)»، «کالاهای جدید، نظریه قدیم و هزینههای رفاه محدودیتهای مبادلات تجاری (1994)»، «عامل جدید کالدور، ایدهها، موسسات، جمعیت و سرمایه انسانی»، «ترجیحات، وعدهها و سیاست برخورداری (1996)» و «چرخههای رشد (1998)» در نشریات معتبر بینالمللی به چاپ رسیده است.