نشست استکهلم
در جلسه معرفی برندگان نوبل اقتصاد 2018 چه گذشت؟
سرانجام در روز دوشنبه 16 مهرماه (8 اکتبر) آکادمی سلطنتی علوم سوئد در استکهلم برندگان جایزه نوبل اقتصاد را معرفی کرد. پنجاهمین جایزه نوبل اقتصاد در سال 2018 به طور مشترک به دو پژوهشگر آمریکایی، «پل رومر» و «ویلیام نوردهاوس» به منظور پژوهش روی تغییرات آبوهوایی و رشد پایدار اعطا شد. آکادمی سلطنتی علوم سوئد همچنین در کنفرانس مطبوعاتی درباره علت اعطای جایزه نوبل به این دو اقتصاددان و زمینه تحقیقاتی آنها توضیحاتی ارائه کرد که در این بخش به توضیحات ضمیمهشده آکادمی نوبل میپردازیم. این کنفرانس مطبوعاتی با حضور دبیر کل آکادمی، رئیس کمیته جایزه و یکی از اعضای کمیته جایزه برگزار شد.
سرانجام در روز دوشنبه 16 مهرماه (8 اکتبر) آکادمی سلطنتی علوم سوئد در استکهلم برندگان جایزه نوبل اقتصاد را معرفی کرد. پنجاهمین جایزه نوبل اقتصاد در سال 2018 به طور مشترک به دو پژوهشگر آمریکایی، «پل رومر» و «ویلیام نوردهاوس» به منظور پژوهش روی تغییرات آبوهوایی و رشد پایدار اعطا شد. آکادمی سلطنتی علوم سوئد همچنین در کنفرانس مطبوعاتی درباره علت اعطای جایزه نوبل به این دو اقتصاددان و زمینه تحقیقاتی آنها توضیحاتی ارائه کرد که در این بخش به توضیحات ضمیمهشده آکادمی نوبل میپردازیم. این کنفرانس مطبوعاتی با حضور دبیر کل آکادمی، رئیس کمیته جایزه و یکی از اعضای کمیته جایزه برگزار شد.
ابتدا دبیر کل آکادمی، جردن هانسون، با اعلام نام نوبلیستها به بیان مقدمهای کوتاه درباره جایزه نوبل اقتصاد پرداخت. او سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: «امروز نام برنده جایزه بانک مرکزی سوئد در علم اقتصاد را به یاد آلفرد نوبل اعلام خواهیم کرد. این جایزه توسط بانک مرکزی سوئد تامین و از سوی آکادمی سلطنتی علوم این کشور اعطا میشود. این جایزه اولین بار در سال 1969 به راگنار فریش و یان تینبرگن اهدا شد و اکنون پنجاهمین سالگرد این جایزه اقتصادی را جشن میگیریم. جایزه امسال مربوط به تغییرات آبوهوایی و رشد اقتصادی است. بنا بر تصمیم آکادمی علوم، این جایزه در سال 2018 بین ویلیام نوردهاوس به دلیل همگرا کردن تغییرات اقلیمی با تحلیلهای اقتصاد کلان در بلندمدت و پل رومر به دلیل همگرا کردن نوآوریهای تکنولوژیک در تحلیل اقتصاد کلان بلندمدت تقسیم میشود.» در بخش دوم این نشست رئیس کمیته جایزه توضیحاتی درباره جایزه امسال داد.
او اظهار کرد: «علل و پیامدهای رشد اقتصادی دارای اهمیت جهانی است. رشد اقتصادی از طریق طبیعت و سطح دانش تعیین میشود. به این معنا که طبیعت منابع ضروری اما محدود برای رشد را در اختیار ما میگذارد و سطح دانش تعیین میکند که ما چگونه میتوانیم این منابع کمیاب طبیعت را مدیریت کنیم. اما آیا ما برای تولید این دانشهای جدید به ویژه برای رشد پایدار بلندمدت فقط میتوانیم بر اقتصاد بازار متکی باشیم؟ ما چگونه باید با اثرات منفی رشد اقتصادی بر طبیعت مقابله کنیم؟ به عنوان مثال تغییرات آبوهوایی به دلیل افزایش انتشار گازهای گلخانهای به وجود میآید. برندگان امسال مدلهایی را به ما ارائه میدهند که به کمک آنها میتوانیم چگونگی تعامل اقتصاد با طبیعت و دانش را درک کنیم.
خطمشی آنها به ایجاد رشد اقتصادی پایدار بلندمدت کمک میکند. در میانه دهه 1970 نگرانی دانشمندان حوزه محیط زیست درباره اثرات انتشار گازهای گلخانهای بر روی آبوهوا به طور روزافزونی افزایش یافت. ویلیام نوردهاوس مطالعات خود را درباره تعامل بین اقتصاد بازار و آبوهوای جهانی آغاز کرد. تقریباً 10 سال بعد در اوایل دهه 1980 پل رومر تلاشهای خود را برای تدوین یک مدل جدید از چگونگی توسعه فناوری در اقتصاد بازار آغاز کرد. مدلهای ارائهشده توسط نوردهاس و رومر به طور چشمگیری تحلیلهای رشد اقتصادی را گسترش دادند و یک چارچوب استاندارد برای تحقیق و سیاستگذاری در حوزه توسعه تکنولوژیک و تغییرات آبوهوایی فراهم کردند.» در ادامه یکی از اعضای کمیته جایزه توضیحاتی درباره زمینه تحقیقاتی این دو نوبلیست ارائه کرد. او اشاره کرد که نوردهاوس این پرسش را مطرح میکند که چگونه اقتصاددانان باید به مقوله تغییرات آبوهوایی بپردازند؟ رومر هم این سوال را مطرح میکند که چگونه اقتصادها میتوانند از میزان سلامت در پیشرفت تکنولوژی اطمینان حاصل کنند؟ این دو سوالهایی هستند که دارای اهمیت حیاتی برای سلامت بشر است. اما پاسخ دادن به این سوالها به مراتب سختتر از طرح آن است و هر دو دریافتند که چارچوبی برای رسیدگی به این سوالات در اقتصادها وجود ندارد. بنابراین آنها برای یافتن چارچوب مورد نظر گام برداشتند. در سال 1994 نوردهاوس اولین مدل کامل ارزیابی یکپارچه خود را ارائه داد. این چارچوب اثر متقابل بین آبوهوا و اقتصاد را توضیح میدهد. در سال 1990 رومر مقاله خود را تحت عنوان نظریه تغییرات تکنولوژیک درونزا (در نظریه رشد درونزا بهجای اینکه رشد بلندمدت کشورها را تابعی از متغیرهای بیرونی اقتصاد مانند انباشت سرمایه بدانیم آن را نتیجه برآیند نیروهای داخلی اقتصاد در نظر میگیریم) به چاپ رساند که به ما این امکان را میدهد که ریشههای اقتصادی در پیشرفتهای تکنولوژیک را دریابیم. نوردهاوس همچنین مدلی به نام DICE طراحی کرد که دارای سه بخش بینرشتهای است. این سه بخش شامل اقتصاد، چرخه کربن و آب وهوا است. نوردهاوس در مدل اقتصادی خود یک نظریه رشد سنتی را طراحی میکند اما سوختهای فسیلی را به عنوان کالایی مهم برای کسبوکارها و خانوارها به نظریه خود اضافه میکند. کسبوکارها و خانوارها برای تامین انرژی خود از سوختهای فسیلی استفاده میکنند که این امر سبب افزایش انتشار دیاکسید کربن میشود. سپس دیاکسید کربن به طرف اتمسفر حرکت میکند و وارد چرخه کربن میشود. در نهایت بخش آب وهوا توضیح میدهد که چگونه آبوهوا تحت تاثیر گاز گلخانهای دیاکسید کربن است. آبوهوا همچنین با ایجاد آسیبهای مختلف مانند گرمای جهانی بر اقتصاد اثر میگذارد. رومر همچنین نتیجه گرفت که احتمالاً رشد تکنولوژی علت رشد اقتصادی بلندمدت مشاهدهشده در کشورهای مختلف است. بنابراین او از خودش سوال میکند که چه چیزی رشد تکنولوژیک را در اقتصادهای بازار توضیح میدهد؟ چشمانداز وی ایجاد چارچوبی بود که در آن ایدههای جدید سبب بروز ایدههای جدیدتر میشوند که میتواند در طول زمان زمینهساز ایجاد رشد در آینده شود. ایده میتواند یک کالای رقابتی یا غیررقابتی باشد.
او بر روی ایدههایی که غیررقابتی هستند تمرکز کرد که این ایدهها برای تولید در بازار نیاز دارند تا حدی استثناپذیر باشند. محدود کردن دسترسی میتواند تاثیر مهمی داشته باشد اما اثرات منفی آن اجتنابناپذیر است. زیرا محدود کردن دسترسی به معنای انحصاری کردن آن است و میدانیم که انحصار مشکلات خاص خودش را ایجاد میکند. بنابراین رومر این پارادایم و تفکر جدید درباره کالاها و خدمات را وارد نظریه رشد کرد و یک مدل شبیهسازی مانند مدل DICE نوردهاوس را طراحی کرد. بنابراین این دو محقق سوالهای متفاوتی مطرح کردند و به طور کاملاً مجزا از یکدیگر کار کردند. اما پژوهشهای آنها فصل مشترک زیادی داشت. آنها یک چارچوب تئوری رشد مشابه را طراحی و همچنین سوالاتی درباره ماهیت بلندمدت و جهانی اقتصاد مطرح کردند. این دو دانشمند به این سوالها پاسخ قطعی نمیدهند. چراکه این سوالات برای پاسخدهی در نوع خود بسیار بزرگ و پیچیده هستند. اما آنها ابزارهای متدولوژی را به ما پیشنهاد میکنند که به کمک آنها میتوان در راستای یافتن پاسخ در قالب مدلهای شبیهسازی پویا حرکت کرد. آنها همچنین به ما تفکر سیستماتیک درباره سیاستهای اقتصادی را پیشنهاد میکنند. بنابراین نوردهاوس بر چیزی که اقتصاددانان آن را اثرات سرریز منفی (negative spillover effects) مینامند تاکید کرد.
زمانی که شرکتها، کسبوکارها و خانوارها از سوختهای فسیلی استفاده میکنند برای تولید سوخت فسیلی هزینه میپردازند اما برای آسیبهایی که با تولید گازهای گلخانهای ایجاد میکنند هزینهای نمیپردازند. بنابراین او از اعمال مالیات جهانی بر تولید کربن دفاع کرد و معتقد است مالیات بر تولید کربن انتشار گازهای گلخانهای را محدود میکند و در درازمدت باعث کاهش میزان انتشار گاز گلخانهای میشود. رومر هم مانند نوردهاوس بر اثرات سرریز تاکید کرده است اما این اثرات در اینجا مثبت است. اهمیت و تاثیر تحقیقات این برندگان بسیار بزرگ است و از نظر سیاست این پژوهشها ارتباط عمیق کاربردی با سیاستهای اقتصاد کلان داشت.