عملکرد نامناسب
ماجراجوییهای خارجی بانکهای خرد
همهکس یا همه کسبوکارها به خوبی سفر نمیکنند. خردهفروشان از والمارت تا تسکو در خارج از سرزمین مادر با مشکل مواجه شدهاند. بانکها نیز اغلب تصور میکنند که موفقیت خود در داخل را میتوانند در خارج تکرار کنند. اگر هدف، برآوردهکردن نیازهای شرکتهای بزرگ باشد، این تصور اغلب صحیح است.
همهکس یا همه کسبوکارها به خوبی سفر نمیکنند. خردهفروشان از والمارت تا تسکو در خارج از سرزمین مادر با مشکل مواجه شدهاند. بانکها نیز اغلب تصور میکنند که موفقیت خود در داخل را میتوانند در خارج تکرار کنند. اگر هدف، برآوردهکردن نیازهای شرکتهای بزرگ باشد، این تصور اغلب صحیح است. به نظر میرسد شرکتهای بزرگ جهانی خواهان بانکها باشند اما در بانکداری خرد یعنی خدمترسانی به خانوارها و کسبوکارهای کوچک، این تصور غلط است.
لورین کوارز و همکارانش از بانک یوبیاس (UBS) پس از بررسی عملکرد هفت بانک بزرگ بینالمللی BBVA، سیتیگروپ، HSBC، ING، سانتاندر، سوسیته جنرال و استاندارد چارتر به همین نتیجه رسیدند. این تحلیلگران با استفاده از چندین مقیاس از جمله حاشیه سود خالص و بازدهی سهام مالکانه توانستند محکی را برای هر بنگاه بسازند. محکها از میانگینهای عملکردی تمام بانکها در کشورهایی که این هفت بانک فعالیت داشتند، تشکیل و وزن آنها بر مبنای اهمیت هر بازار در دفاتر وام هر بانک تعیین میشد.
اکثر بانکها در اکثر مقیاسها کم میآوردند. به عنوان مثال، یوبیاس پیشبینی میکند که بازده سهام مالکانه ملموس استاندارد چارتر در سال 2018 فقط 7/5 درصد باشد که 1/7 واحد از محک کمتر است. حاشیه سود خالص سوسیته جنرال 75/0 واحد درصد است در حالی که نقطه مطلوب 84/1 است.
این رویداد بخشی به آن دلیل است که صرف داشتن یک برند جهانی نمیتواند به معنای توانایی قیمتگذاری باشد. بنابراین بانکهای بینالمللی اغلب باهدف بیهوده کسب سهم بازار سود حاشیهای خود را فدا میکنند. بانک HSBC در مکزیک که از نظر دارایی پنجمین بانک بزرگ این کشور است در سال 2016 سود حاشیهای 1/4 واحد درصدی داشت که یک واحد از میانگین بانکهای محلی پایینتر بود. BBVA بانکومر شعبه محلی یک بانک اسپانیایی و رهبر بازار به نقطه 7/5 رسید.
بانکها همچنین در مورد تکرار مدلهای فروش داخل کشوری در فراسوی مرزها اغراق میکنند. از سوی دیگر مرزهای ملی صرفه حاصل از مقیاس را کاهش میدهند. اداره کسبوکارهایی که به چندین کشور میروند، دشوارتر است. هزینههای قانونی و هزینه انطباق بالاتر میروند. بانکهای بزرگتر و پیچیدهتر با بار سنگینتر مقرراتی مواجه میشوند. فقط در دو مورد از هفت بانک تحت مطالعه نسبتهای پیشبینیشده هزینه به درآمد از میزان محکها پایینتر بود.
یکی از منافع احتمالی توجه به خارج از کشور آن است که تنوعبخشی مخاطرات را کاهش میدهد. اما حتی این نفع نیز همیشه حاصل نمیشود. در چهار مورد از هفت بانک ذخایر تهیهشده به نسبت وامها از میزان محک آنها بالاتر بود. بین سالهای 2003 و 2017 فقط در دو بانک HSBC و سانتاندر درآمد هر سهم در مقایسه با پورتفوهای مشابه تلاطم کمتری داشت. اما قرار نیست بانکهای خردهفروشی که در سطح جهانی فعالیت میکنند حتماً با شکست مواجه شوند بهویژه اگر آنها بتوانند فناوریهای جدید را به کار گیرند. ING که در رتبهبندی تیم UBS بهترین عملکرد را در میان هفت بانک داشت در خارج از کشور خود (هلند) به عنوان یک بانک دیجیتال شناخته میشود. این بانک در آلمان هشت میلیون مشتری دارد. اگرچه این بانک حاشیه سود کمتری نسبت به بانکهای محلی دارد اما هزینههایش نیز بسیار کمتر است چرا که هیچ شعبهای ندارد. بازدهی سهام مالکانه آن 10 واحد درصد از رقبای محلی بالاتر است.
شاید از زمان بحران مالی جهانی به بعد بانکها بهطور منطقی خود را از ماجراجوییهای بانکداری خرد در کشورهای خارجی دور نگه داشتهاند تا بلکه بتوانند هزینهها را کاهش و سرمایه را افزایش دهند. از سال 2010 تاکنون بانک UBS 274 مورد از عملیات خارجی خود را متوقف کرده است. سال گذشته روند ادغام بانکها اوج گرفت اما حجم آن هنوز پایین است و بیشتر بانکها همچنان محلی باقی میمانند. عاقلانه آن است که بانکها قبل از تصمیم برای فعالیت در خارج یکبار دیگر به آن فکر کنند.