نقش مهاجران در توسعه زادگاه خود از نگاه بانک جهانی
بسیج کوچنشینان
بانک جهانی در تازهترین گزارش خود به بررسی این موضوع پرداخته که چرا دولتهای خاورمیانه و شمال آفریقا و شرکای توسعه آنها باید از نیروی افراد و متخصصان دور از وطن خود استفاده کنند؟
بانک جهانی در تازهترین گزارش خود به بررسی این موضوع پرداخته که چرا دولتهای خاورمیانه و شمال آفریقا و شرکای توسعه آنها باید از نیروی افراد و متخصصان دور از وطن خود استفاده کنند؟ این نهاد بینالمللی در گزارش خود علاوه بر شرح نقش این گروه از افراد بر روند توسعه کشورهای منطقه منا، تحلیل را نیز بر مبنای آمار و اطلاعات جمعآوریشده 827 پاسخدهنده معتبر از گروههای مهاجرتکرده از کشورهای مختلف این منطقه (از میان هزار پاسخ) ارائه داده است و بر اساس آن توصیههایی نیز ارائه داده است. بانک جهانی در گزارش خود از diaspora برای این گروه از افراد استفاده کرده است. diaspora عنوانی است که به طور خاص به یهودیان خارج از بابل اشاره دارد و به طور کلی به پراکندگی، آوارگی یا مهاجرت گروهی از افرادی اطلاق میشود که از خانه و زادگاه اصلی خود دور شده و در کشوری به جز سرزمین مادری خود زندگی میکنند. در این گزارش ما برای این واژه از معادل «مهاجران» یا «مهاجرتکردهها» استفاده کردهایم.
مهاجرتکردههای حوزه منا (کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا) میتوانند یک کاتالیزور و شریک مهم برای دولتها در راه توسعه، جهانیشدن، یکپارچگی منطقهای و کارآفرینی در منطقه باشند. افراد مهاجرتکرده، به خصوص نخبگان و افراد حرفهای، یک سرمایه انسانی حیاتی برای زادگاه خود و به طور کلی منطقه منا به حساب میآیند. بر اساس آمار رسمی سازمان ملل، حدود 20 میلیون شهروند حوزه منا در خارج از کشورهایشان زندگی میکنند (تقریباً پنج درصد از جمعیت منطقه) که بسیار بیشتر از میانگین جهانی است. اگر تنها یک درصد از مهاجرتکردههای منا برای بازگشت به منطقه بسیج شوند، بدان معنا خواهد بود که 200 هزار متخصص یا نخبه به منا باز میگردند که رقم قابل توجهی خواهد بود. اقدامات عدهای اندک میتواند تفاوتهای زیادی به وجود آورد. منطقه منا یکی از مناطقی است که کمترین میزان یکپارچگی را در جهان داشته و از کمبود سرمایهگذاری و کارآفرینی بخش خصوصی و همچنین بیکاری بالا (در میان فارغالتحصیلان جوان) رنج میبرد. منا همچنین در مقایسه با مناطق دیگر مبادلات تجاری بینمنطقهای پایینتری داشته و سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) کمتری را جذب کرده است.
کشورهای کمی در منطقه منا به دنبال بازگرداندن نیروهای مهاجرتکرده متخصص و حرفهای خود بوده و سازوکارهای کمی برای تسهیل نقش مهاجرتکردهها در کشورهای منطقه به چشم میخورد. هدف گزارش بانک جهانی، جلب نگاهها به این پتانسیل عظیم و لزوم تقویت ارتباطات در میان مهاجرتکردههای کشورهای منطقه مناست. این گزارش در خصوص مزایای بازگشت مهاجرتکردهها یا پیشنهادهای انگیزشی برای بازگرداندن مهاجران به منظور سرمایهگذاری، اشتغالزایی یا انتصاب به عنوان بخشی از کابینه در وطن خود سخنی به میان نمیآورد. موضوع اصلی گزارش بانک جهانی این است که چگونه افرادی که خارج از کشور زندگی میکنند میتوانند به جز فرستادن پول، به سرزمین مادری خود کمک کنند.
مهاجران منا میتوانند در انتقال دانش، مهارت و پول موثر بوده، موجب افزایش سرمایهگذاری، فرصتهای کسبوکار و مبادلات تجاری شده، قراردادهای اجتماعی را بهبود داده و به تسکین بحران پناهجویان کمک کنند. از دیرباز، دولتها به سه دلیل مهاجرت را یک منبع مثبت برای اقتصاد کشورهای مبدا میدانستند:
1- در زمانهای بیکاری بالا، فشار را از بازار داخلی نیروی انسانی کاهش میدهد. 2- با انتقال پول، تامین مالی زیرساختها، بیمارستانها و امثال آن موجب کاهش فقر میشود و 3- باعث تسهیل انتقال دانش از خارج کشور میشود.
همچنین شواهد تجربی و مثالهای تاریخی وجود دارد که اهمیت افراد مهاجرتکرده را در پیشرفت کارآفرینی و کمک به توسعه صنایع صادراتی در کشورهای مبدأ نشان میدهد. سرمایهگذاری مهاجران در وطن خود (با وجود ضعف حکمرانی و اجرای کسبوکار کمتوان) در مقایسه با سرمایهگذاران خارجی محتملتر است چراکه آنها با محیط کسبوکار آشنایی بیشتری دارند. در کشورهایی که حاکمیت قانون نامشخص است (اغلب بازارهای نوظهور)، تجارت با خارجیها بسیار دشوارتر خواهد بود. روابط شخصی ایجاد کسبوکار را آسانتر میکند. مهاجرتکردهها میتوانند با ایجاد پلی دسترسی به بازارهای خارجی را تسهیل بخشیده و در برقراری ارتباطهای تجاری با خارج از کشور کمک کنند.
انتقال دانش با جابهجایی افراد میسر میشود. در کنار جریان مالی مشهودی که در رسانهها در مورد آن صحبت میشود، نقش اقتصادی مهاجرتکردهها بر اساس جریان دانش شکل میگیرد. مهاجرتکردهها یک منبع مهم انتقال دانش محسوب میشوند. ریکاردو هوسمن، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد ایده دانش موجود در مغز مهاجرتکردهها را شرح و بسط داد و به کشورهای در حال توسعه توصیه کرد تا به جای ایجاد موانعی برای مهاجرت افراد متخصص، به جذب نخبگان مهاجرتکرده خود روی آورند. سرعت صنعتیشدن در آسیای شرقی تا حد زیادی به فعالیت اقتصادی جوامع چینی (همینطور هندی) در خارج از کشور وابسته است چراکه رونق صنعتهای تک جهانی تا حد زیادی مرهون ارتباط پایدار با مهاجران هندی و چینی و حتی افرادی است که پس از مهاجرت به کشور خود بازگشتهاند. علاوه بر این، مهاجرتکردهها میتوانند یک موتور قدرتمند برای تغییر و ترویج قراردادهای اجتماعی جدید باشند، چراکه آنها اغلب حامی باز بودن، رقابت و دموکراسی باکیفیتتر هستند. آنهایی که در کشورهای دموکراتیک زندگی میکنند خواهان استانداردهای بالاتر حاکمیت قانون برای هموطنان و اعضای خانوادهشان در میهن خود هستند. در صورت وجود اقتدارگرایی، مهاجرتکردهها همانند بسیاری از گروههای دیگر در جامعه مدنی، دست خود را از مشارکت در امور کشور کوتاه میبینند.
بسیاری از افراد مهاجرتکرده به دلیل کمبود آزادی در وطن خود به کشورشان پشت کرده و علاقهای به ارتباط با میهن خود ندارند، اما موجی از آزادی در کشورهای منا که از سال 2011 و شکوفایی بهار عربی رخ داد بسیاری از مهاجران را تشویق کرد تا در این فرآیند تغییر نقش فعالی ایفا کنند. گذار کنونی در منطقه فرصتی را برای دولتها و شرکای توسعه آنها فراهم آورده تا با به کار گرفتن نیروی افراد مهاجرتکرده در مسیر توسعه اقتصادی گام بردارند. افراد مهاجر مورد بررسی در گزارش بانک جهانی به نهادهای موجود در سرزمین مادری خود اعتماد کافی نداشته و خواستار قرارداد اجتماعی جدید میان دولتها و شهروندانی هستند که در خارج از کشور زندگی میکنند.
مهاجران منا در واقع معدن طلا هستند چراکه میتوانند به عنوان یک کاتالیزور مهم برای تسکین دادن بحران پناهندگان (که اخیراً در منطقه تشدید شده است) ایفای نقش کنند. جان کری، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در سخنرانی خود در هفته جهانی مهاجران به نمونههایی اشاره کرد که در آنها مهاجران نقشی حیاتی در پاسخ به بحرانهای بشری داشتهاند. برای مثال، پزشکان سوری-آمریکایی از جامعه پزشکی سوریهای مقیم آمریکا با صرف وقت و استعداد خود به حمایت از کلینیکهای درمانی واقع در اردوگاه زعتری اردن پرداخته و به زنان و کودکان سوری خدمات اجتماعی و مشاورهای ارائه کردند. پس از شیوع ابولا، مهاجران سیرالئونی، لیبریایی و گینهای به سرعت با فرستادن کمکهای پزشکی، مالی و غذایی مورد نیاز به مساعدت هموطنان خود آمدند
مهاجرتکردهها، تجارت، سرمایهگذاری و انتقال دانش
بخش بزرگی از اتباع کشورهای منا در خارج از این منطقه زندگی میکنند. بر اساس آمار سال 2015، کشورهای فلسطین، مصر، مراکش و عراق بیشترین مهاجران منا (بیش از یک میلیون نفر) را داشتهاند. در برخی از کشورها (لبنان و فلسطین) این رقم سهم قابلتوجهی از جمعیت آنها را تشکیل میدهد. با احتساب نسلهای دوم و سوم افراد مهاجر، این رقم بیش از اینها نیز خواهد شد. برای مثال تعداد کل افراد دور از وطن لبنانی در حدود پنج میلیون نفر گزارش شده است. برای ارزیابی اهمیت اثر مهاجران، نگاهی به وجوه ارسالی آنها به زادگاهشان خالی از لطف نخواهد بود. وجوه ارسالی مهاجران کل دنیا در سال 2014 در حدود 436 میلیارد دلار گزارش شده است. مهاجران منا به وطن خود 53 میلیارد دلار پول فرستادهاند. برای کشورهایی نظیر لبنان و اردن میزان پولی که از سوی مهاجران وارد کشور شده بیش از 10 درصد تولید ناخالص داخلی آنها بوده، میزانی که از بودجه صرفشده این کشورها در حوزههای دفاعی، آموزش و بهداشت بیشتر بوده است.
مهاجران منبع مهم ارزهای خارجی در کشورهای در حال توسعه به شمار میآیند، آنها همچنین به معاش بیش از 10 میلیون خانواده فقیر کمک کردهاند. به طور کلی، انتظار میرود با وجود کاهش 9 /0درصدی ارسال وجه مهاجران منطقه منا در سال 2015، در سه سال آینده این میزان با سرعتی آهسته افزایش یابد. دلیل اصلی این افت، کاهش میزان رشد وجوه ارسالی به مصر بوده که بیشترین جریان ورودی پول را در منطقه داشته است. افزایش میزان وجوه ارسالی به لبنان عمدتاً به دلیل کمکهای مالی به پناهجویان سوری مستقر در لبنان بوده، البته تحولات اقتصادی مثبت در کشورهای مقصد نظیر آمریکا نیز در این رشد بیتاثیر نبوده است. پولهای واردشده به کشورهای واردکننده نفت منا و یمن در سال 2013 دستکم پنج درصد GDP آنها محسوب میشد. انتظار میرود که در سال 2017 وجوه ارسالی به منطقاً منا رشد متوسطی داشته باشد. رشدی که در مقایسه با مناطق دیگر بسیار آهستهتر خواهد بود.
توسعه اقتصادی در منطقه یورو و کاهش ارزش یورو در برابر دلار در کوتاهمدت موجب ادامه کندی سرعت رشد وجوه ارسالی به مغرب (پنج کشور واقع در شمال و شمال آفریقا) خواهد شد. سقوط قیمت نفت و سیاستهای ملیگرایانه در عربستان سعودی در میانمدت و بلندمدت تهدیدی برای وجوه ارسالی به کشورهای مشرق (یمن، مصر و اردن) به حساب میآید؛ کشورهایی که از سوی کشورهای شورای همکاری خلیجفارس وجوه ارسالی قابلتوجهی را دریافت میکنند. با وجود اهمیت بالای وجوه ارسالی، این پولها نمیتوانند به طور کامل اثر مهاجران را بر توسعه و کاهش فقر در سرزمینهای مادری خود نشان دهند. توجهات اخیر به سمت تجزیه و تحلیل اثر مهاجران بامهارت و خبره روی بازارهای نیروی کار کشورهای مبدأ منتقل شده است، علاوه بر این، کانالهایی که از طریق آنها مبادلات تجاری، سرمایهگذاری، نوآوری و تصاحب تکنولوژیک ترویج داده میشود نیز باید در نظر گرفته شوند.
بسیاری از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه روابط خود را با هموطنان خارج از کشور خود افزایش دادهاند تا از مزایای این انتقال سود ببرند. برخلاف کشوری که رابطه کمی با مهاجران خود دارد، کشوری که به صورت نزدیک با بخش عظیمی از مهاجران خود تعامل داشته باشد نهتنها میتواند در زمانهای سختی روی آنها حساب کند بلکه در زمانهای آرامش میتواند از آنها به عنوان لینکهای سرمایهگذاری و تجاری سود ببرد. پژوهشهای اخیر در حوزه جوامع دور از وطن شواهد قابلتوجهی را از نقش مهم این افراد در یکپارچگی جهانی و پیشرفت کارآفرینی ارائه میدهد. افراد مهاجر به نسبت سرمایهگذاران خارجی تمایل بیشتری به سرمایهگذاری در وطن خود دارند.
تازهترین پژوهشها نشان میدهد که با افزایش مهاجران، مبادلات تجاری دوجانبه میان کشورهای مبدأ و مقصد افزایش داشته است. این اثر در خصوص مبادلات محصولات متفاوت در مقایسه با محصولاتی نظیر کالاهای اساسی محسوستر بوده است. این موضوع نشان میدهد که مهاجران میتوانند به غلبه بر عدم تقارن اطلاعات و موانع غیرتعرفهای، که نقش مهمی را در مهار تجارت ایفا میکنند، کمک کنند. به طور مشابه، مهاجران میتوانند موجب افزایش جریانهای سرمایهای بینالمللی به خصوص جریانهای سرمایهگذاری مستقیم خارجی دوجانبه شوند. مثالهای متعددی که در سالهای اخیر اهمیت مهاجرتکردهها را در توسعه صنایع صادراتی نشان میدهد با نتایج مطالعات تجربی نظاممند همخوانی دارد. مهمترین تاثیر مهاجران بر مبادلات تجاری بینالمللی را میتوان در چین مشاهده کرد، کشوری که افراد دور از وطن بسیاری در آسیای شرقی، آمریکا، آفریقا و بخشهای بزرگی از جهان در حال توسعه دارد. گزارشهای اکونومیست نیز ارقامی مشابه را تایید میکنند. مهاجران نیجریهای بسیاری از کالاهای ساخت کشور خود را میخرند. برای مثال، آنها از دیدن فیلمهای تولیدشده در نالیوود لذت میبرند و غذاهای بستهبندیشده نامآشنای «مگی» را خریداری میکنند. بستههایی که در نیجریه تولید میشود و شامل سویای تخمیرشده است. خوراکیهایی که یادآور غذاهای سنتی شمال نیجریه بوده و در سوپرمارکتهای بریتانیا به فروش میرسد.
مهاجران همچنین میتوانند به عنوان پلی برای خارجیهایی که آرزوی کسبوکار در کشورهای آنها را دارند عمل کنند. نتایج پژوهش ویلیام کر و فریتز فولی (2012) نشان میدهد آن دسته از شرکتهای آمریکایی که کارمندان آمریکایی-چینی زیادی دارند، راحتتر توانستهاند بدون نیاز به سرمایهگذاری مشترک با یک شرکت چینی در این کشور فعالیت کنند. هنگکنگ و سنگاپور که بخش عمدهای از جمعیت آنها را مهاجران چینی تشکیل میدهند، بزرگترین منبع FDI در چین به حساب میآیند.
با وجود اینکه اکثر این ارتباطات به صورت خودجوش صورت گرفته است، دولت چین و شرکتهای دولتی این کشور در سالهای اخیر برای ایجاد ارتباط با کشورهای حافظ منافع چین نقش فعالی ایفا کرده است. هرچند نقش مهاجران چینی در شکلگیری این روابط جدید نامشخص است اما میتوان اینگونه استدلال کرد که موج جدید مهاجران چینی در سراسر جهان توسعهیافته احتمالاً موجب افزایش مبادلات تجاری و سرمایهگذاری مستقیم خارجی دوجانبه خواهد شد.
مثالهای مستندی از نقش مهاجران در توسعه صنایع خاص در زادگاهشان وجود دارد. در این میان در برخی از مثالها دولتها نیز به کمک آنها آمدهاند. بدون شک مهمترین مثال، توسعه صنعت فناوری اطلاعات هند است که در حال حاضر بیش از 5 /3 میلیون نفر در این صنعت مشغول به کار هستند و سهم بزرگی از صادرات هند را به خود اختصاص دادهاند. رونق صنعت IT تا حد زیادی مرهون جریان دوطرفه استعداد، ایده، پول و روابط میان بنگلور و مهاجران هندی سیلیکون ولی و همچنین دیگر کریدورهای فناوری در ایالات متحده است. ویژگی قابلتوجه توسعه صنعت IT هند و ارتباط مهاجران آن، وجود نداشتن هرگونه دخالت دولت در آن است. در واقع دولت تنها برای تامین مالی عمومی موسسههای آموزشی برجسته، نظیر موسسه فناوری هند در این صنعت ایفای نقش میکند. در تایوان، موریس چانگ، مدیر اجرایی بازگشته از آمریکا، با حمایت نظاممند دولت صنعت نیمهرسانای این کشور را تاسیس کرد. مثالهای دیگری وجود دارد که در آن دولتها نقشی فعال را در این همکاری داشتهاند، نقش دولت در توسعه صنعت کلاهگیس کرهجنوبی که با ارتباط خارجنشینان کرهای در آمریکا شکل گرفت، غیرقابل انکار است.
نولند و پک (2007) نقش جوامع عربی آمریکای شمالی و اروپا را در احیای خاورمیانه مورد بررسی قرار دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که رقابت کشورهای عربی با هند، فیلیپین یا چین به دلیل نیروی کار بسیار کارآمد با مهارتهای زبان انگلیسی بالا بسیار دشوار است. جوامع عربی در آمریکای شمالی بسیار کوچک بوده که اکثر آنها را مصریها و لبنانیها تشکیل میدهند. برخی از اعراب نیز که در غرب اروپا و به دلیل نزدیکی به زادگاه خود زندگی میکنند مهارتهای کمی دارند. مهاجران منا میتوانند با فراهم کردن فرصتهای بازار، ایجاد همکاری میان شرکتهای اروپایی، آمریکایی با شرکتهای خاورمیانه و عربی، ارائه فرصتهای مشاوره، کمک به مدیریت راهبردی و عرضه اطلاعاتی در خصوص استانداردها، فناوری و کیفیت به شرکتهای منطقه در رقابت با بازارهای جهانی کمک کنند.
مثالهایی در منطقه منا وجود دارد که باید الگویی برای دیگر کشورهای این منطقه باشد. سرمایهگذاری بزرگ اخیر شرکت بمباردیر کانادا در تولید قطعات هواپیما در مراکش، که به وسیله دولت حمایت و تشویق شد، یکی از این نمونههاست. موضوعی که مدیون ارتباط مراکشیهای خارج از کشور بوده است. مهاجرتکردهها همچنین میتوانند از مسیر همکاریهای حرفهای، ماموریتهای موقت مهاجران متخصص در زادگاه، آموزش از راه دور، و بازگشت نخبگان دسترسی شرکتهای سرزمین مادری خود به فناوری و مهارتهای شغلی را تسهیل بخشند. علاوه بر این، مهاجران موجب افزایش سطح مهارت داخلی نیز میشوند، چراکه امید به یافتن شغلی با حقوق بالا و شرایط کاری مناسب در داخل کشور شهروندان را به ثبتنام در مدارس حرفهای کسبوکار مشتاق میکند.
توانایی فکری مهاجران نیز میتواند از طریق شاخصی که تعداد ثبت اختراع فنی و علمی را مقایسه میکند، اندازهگیری شود. بر اساس این شاخص، بریتانیا، کانادا، چین، آلمان و هند بیشترین نخبگان مهاجر را به خود اختصاص دادهاند، هرچند مهاجرانی از کشورهای آفریقایی نظیر غنا و نیجریه بیشترین نسبت پتنتها را با توجه به جمعیت زادگاهشان دارند. از سال 2007 تا 2012، مهاجران بیش از 90 درصد از ثبت مقالات و اختراعات را به نام خود ثبت کردهاند. برای مثال در مراکش، مهاجران سهچهارم 844 پتنت ثبتشده از سال 2001 تا 2010 را به نام خود ثبت کردند. این در حالی است که این نسبت برای تونس 80 درصد (از مجموع 743 پتنت) و برای رومانی 77 درصد (از مجموع 3360 پتنت) بوده است. اتباع ترک ساکن در این کشور در همین مدت مسوول نزدیک دوسوم از پتنتهای ثبتشده بودهاند که نشان از ظرفیت انسانی بیشتر این افراد در زادگاهشان دارد. کشورهای نفتخیز حوزه منا در این مدت مهاجران کممهارت با تحصیلات عالی را جذب کردهاند در نتیجه این مهاجران کسر بالایی از پتنتها را در این کشورها به خود اختصاص دادهاند.
مهاجران منا و سرمایهگذاری
مهاجران میتوانند جریانهای سرمایهگذاری میان کشورهای مبدأ و مقصد را افزایش دهند. اطلاعاتی که آنها در مورد زادگاه خود دارند میتواند در سرمایهگذاری مستقیم به کار آید. اطلاعاتی که به آنها کمک میکند فرصتهای سرمایهگذاری را شناسایی کرده و با سازوکارهای قانونی موجود در سرزمین مادری خود راحتتر کنار بیایند. در کنار اینها، پیشینه فرهنگی مشترک و مهارتهای زبانی این فرصت را در اختیار آنها قرار میدهد تا بتوانند سرمایهگذاری سودآوری در زادگاه خود داشته باشند. بسیاری از شرکتهای چندملیتی سرمایهگذاری خود را بر اساس روابط قومیتی انجام میدهند. برای مثال، برخی شرکتهای قومیتی کرهای در قزاقستان و برخی شرکتهای قومیتی چینی در آسیای شرقی و منطقه پاسیفیک سرمایهگذاری کردهاند. بر اساس گزارش بانک جهانی، احساسات، وظیفهشناسی، شبکههای اجتماعی و بازدید از سرزمین مادری، عوامل تعیینکننده سرمایهگذاری مهاجران بهحساب میآید.
یکی از مهمترین موانع شرکتهای چندملیتی یا شرکتهای خارجی برای ایجاد واحد تولید در کشوری دیگر، عدم اطمینان و کمبود اطلاعات در خصوص بازار کشور مقصد به شمار میآید. سرمایهگذاران خارجی میتوانند با استفاده از متخصصان مهاجرتکرده سودآوری خود را بهبود بخشند. در این موارد، بازیگران کلیدی این سودآوری در واقع مهاجران دور از وطنی هستند که به عنوان مدیران ارشد شرکتهای چندملیتی مشغول به کار هستند. این متخصصان میتوانند با به اشتراکگذاری اطلاعاتی در خصوص قوانین، مقررات، نهادها و چگونگی برپایی کسبوکار در سرزمین مادری خود، موجب آگاهی بیشتر شرکتها از زادگاهشان شوند. بسیاری از مهاجران بینالمللی بخش قابل توجهی از درآمد خود را در کشورهای مقصد پسانداز کرده و میتوانند روی اوراق قرضه دولتی سرمایهگذاری کنند. برآوردهای جدید نشان میدهد که پسانداز سالانه مهاجران (بر اساس آمار مهاجران بینالمللی) کشورهای در حال توسعه در سال 2013 در حدود 497 میلیارد دلار بوده است. پسانداز کشورهای حوزه منا نیز 55 میلیارد دلار برآورد شده است. بخش عمدهای از این پسانداز در سپردههای بانکی نگهداری میشوند. اوراق قرضه مهاجران که به وسیله کشورهای زادگاهشان صادر میشود، میتواند برای کارگران مهاجری که سودی نزدیک به صفر را در حسابهای بانکی کشورهای میزبان کسب میکنند، بسیار جذاب باشد. بخشی از اوراق قرضه مهاجران میتوانند پروژههای توسعهای را تامین مالی کنند. کشورهایی با سهم مهاجران بالا در کشورهای مقصد ثروتمندتر پتانسیل بیشتری برای موفقیت صدور اوراق قرضه دولتی دارند. این در حالی است که کشوری با حاکمیت ضعیف شانس موفقیت پایینتری دارد. احتمال موفقیت زمانی بیشتر میشود که کشور صادرکننده برنامه اقتصادی قویتری داشته و پروژههای جذابتری را ارائه دهد. اعتماد دولت به مهاجران برای اجرای موفق اوراق قرضه مهاجران بسیار حیاتی است. دولت هند بیش از 40 میلیارد دلار اوراق قرضه را در زمان بحرانهای نقدینگی برای تامینمالی پروژههای زیرساختی، آموزشی، مسکن و بهداشتی منتشر کرده است. بسیاری از کشورهای دیگر نظیر فیلیپین، سریلانکا، کنیا، غنا، نپال و اتیوپی اوراق قرضه منتشر کردهاند.
موانع سرمایهگذاری
مهاجران منا در خصوص کیفیت محیط سرمایهگذاری در زادگاهشان، نگرانی عمیقی ابراز کردهاند. با توجه به تشدید ناآرامیها و بیثباتی سیاسی در سالهای اخیر این نگرانی بیشتر شده است. بر اساس اطلاعات حاصل از پاسخدهندگان مهاجرتکرده از کشورهای حوزه منا، محیط کسبوکار ضعیف، بیثباتی سیاسی و کمبود اطلاعات در خصوص فرصتهای کسبوکار سه مانع اصلی بر سر راه سرمایهگذاری مهاجران به حساب میآید. کمتر از 10 درصد از پاسخدهندگان کمبود سرمایه انسانی، رژیم مالیاتی یا هزینههای زندگی بالا را مهمترین مانع سرمایهگذاری میدانند. سیستم موازی (بازار سیاه، عدم تطبیق با سیستم مالیاتی)، فساد و اعطای امتیاز به افراد خاص نیز از دیگر موانع اعتماد به ساختارهای داخلی و سرمایهگذاری ذکر شده است.
مهاجران منا و یکپارچگی تجاری
مهاجران منا میتوانند به تقویت یکپارچگی تجاری میان کشورهای زادگاه و کشورهای مقصد کمک کنند. مهاجران ترجیح میدهند که خدمات و اجناس بومی خود را مصرف کنند، موضوعی که حس نوستالژیک آنها را برمیانگیزد. شبکههای قومیتی نقش مهمی در غلبه بر اطلاعات ناکافی در خصوص فرصتهای تجاری بینالمللی و کاهش هزینههای تجاری ایفا میکنند. گود (1994) و راچ و کازلا (1998) دریافتند که شبکههای قومیتی با فراهم کردن اطلاعات بازار و عرضه خدمات ارجاعی میتوانند مبادلات تجاری دوجانبه را ترویج بخشند. مطالعات تجربی در استرالیا، کانادا، اسپانیا، بریتانیا، ایالات متحده و کشورهای سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) نشان میدهد که مهاجران جریان مبادلات تجاری دوجانبه را افزایش دادهاند. در سطح سیاستگذاری، برخی آژانسهای دولتی و شرکتهای خصوصی در کشورهای آفریقایی برای ارائه اطلاعات بازار در خصوص کشورهایی که مهاجران هماکنون در آنجا زندگی میکنند، از نیروی متخصصان مهاجرتکرده استفاده میکنند. فعالیتهایی نظیر ایجاد شورای مبادلات تجاری مهاجران و مشارکت در ماموریتهای تجاری و شبکههای کسبوکار به ارائه این اطلاعات کمک میکند. برخی سفارتخانهها از شوراهای تجاری و کسبوکار برای جذب سرمایهگذاران مهاجر و تطبیق عرضهکنندگان با صادرکنندگان حمایت میکنند.
مهاجران منا و نهادها
دولتها و نهادهای بینالمللی میتوانند نقش مهمی در بسیج مهاجران داشته باشند. دولتها اهمیت مهاجران را در سطوح متفاوتی و از راههای مختلفی (از سخنرانیهای عمومی ساده گرفته تا اجرای برنامههای مختلف) به رسمیت میشناسند. جذب سرمایه از مهاجرتکردهها یا کاهش هزینههای انتقال وجوه از دیگر راههایی است که در فرآیند استفاده از نیروی متخصصان بسیار تاثیرگذار است. مطالعات مختلف نشان میدهد، سفارتخانهها میتوانند مهاجران را به ایفای نقشی اقتصادی در کشور خویش ترغیب کنند. هرچند این دستورالعمل اغلب با معضلاتی نظیر کمبود چشمانداز، کمبود هماهنگی میان سازمانهای مختلف، کمبود اطلاعات دقیق در مورد مهاجرتکردهها، کارمندان ناکافی و نیاز برای ظرفیتسازی مواجه است. همچنین، دولتهای بسیاری مهاجران را به عنوان شرکای توسعه خود پذیرفتهاند. علاوه بر این، تعدادی از موسسات توسعه بینالمللی برنامههای فعالی را برای همکاری با مهاجرتکردهها و استفاده از کمک آنها ارائه دادهاند. با این حال بسیاری از پاسخدهندگان گزارش بانک جهانی سطح اعتماد پایینی به نهادهای دولتی زادگاه خود دارند و انتظار ندارند که دولت از آنها برای سرمایهگذاری در کشور استفاده کند. در حالی که بسیاری از آنها برای سرمایهگذاری در خانه ابراز تمایل کردهاند، اما از اینکه دولتها با آنها همچون «سرمایهگذاران خارجی» برخورد میکند بسیار تاسف میخورند. پاسخ دادن تنها نیمی از پاسخدهندگان به این پرسش که «انتظار دارید دولتها برای تسهیل سرمایهگذاری چه اقداماتی کنند؟» نشان میدهد تا چه اندازه سطح اعتماد و انتظارات مهاجرتکردهها از دولتها پایین است. موضوعی که علت اصلی آن، ترس از ناکارایی، انحصار و فساد نهادهای دولتی است. با وجود این برخی از کشورهای منطقه منا، تلاشی نظاممند را برای برقراری ارتباط با مهاجرتکردههای خود انجام دادهاند. مثال بارز این زمینه، مراکش بود که یک وزارتخانه را به مراکشیهای خارج از کشور اختصاص داده است، یک موسسه که به منظور بهبود ارتباط با مهاجرتکردهها، پیمانهای دوجانبه با فرانسه و دیگر کشورهای مقصد مهاجرت مراکشیها ایجاد شد. تونس نیز در وزارت امور خارجه خود یک زیرمجموعه برای تعامل با مهاجرتکردهها اختصاص داده است. هر دو کشور به خارجنشینان و دوملیتیها حق رای میدهند.
توصیههای بانک جهانی
1- دولتهای منطقه منا باید مشارکت نخبگان و متخصصان بومی ساکن در خارج از کشور را به رسمیت بشناسند. این سرمایه عظیم انسانی میتواند از مسیر مبادلات تجاری، کسبوکار، توسعه اقتصادی، همکاریهای جهانی و منطقهای و انتقال دانش و مهارت به کمک دولتها بیاید. نیازها و سیاستگذاریها در کشورهای مختلف باید متفاوت باشد. برنامه و کشورها در رابطه با مهاجرتکردهها باید با توجه به شرایط و نیازهای اقتصادهای منطقه منا متنوع باشد. رویکردی که برای گروههای مختلف کشورهای منا باید متفاوت باشد.
2- دولتها میتوانند از مسیرهای مختلفی به این هدف برسند.
شناسایی و سازماندهی مهاجرتکردهها مهمترین وظیفهای است که دولتها باید برعهده بگیرند. این کار به ترویج برنامههای توسعه خاص کمک میکند. علاوه بر این، سازماندهی به دولتها اجازه میدهد تا هر چه سریعتر مهاجرتکردهها را بسیج کنند.
نخبگان خارج از کشور دوست دارند دولتهای متبوع آنها را به رسمیت بشناسند. دولتها میتوانند با ایجاد ارتباط استراتژیک با گروه کوچکی از مهاجرتکردههای نخبه به کشور سود برسانند. مثالهایی از چنین شبکه مدیریتشدهای در گلوبال اسکات و شیلیگلوبال به چشم میخورد، شبکههایی که به ترتیب 600 و 100 عضو دارند. در منطقه منا، تونس اخیراً با ایجاد برنامه «سفیر»، برای جایگاههای مدیریتی خود در صنعت IT، متخصصان دور از وطن را هدف قرار داده تا این صنعت را توسعه دهد.
دولتها میتوانند با بهبود جریان اطلاعات در خصوص فرصتهای کسبوکار و آماده بودن مهاجران در سراسر دنیا، ارتباط میان مهاجرتکردهها و کارآفرینان داخلی را تسهیل بخشند.
دولتها همچنین میتوانند مهاجران را به پژوهشهای رقابتی و نوآوری در زادگاهشان تشویق کنند. مهاجران نیز میتوانند اکوسیستم پژوهشی و نوآوری داخلی را توسعه دهند. نمونه بارز این سیاستهای تشویقی در سال 2008 در کرواسی، سال 2009 در مکزیک و سال 2010 در روسیه انجام شده که دولتها پروژههای مشترک سازمانهای داخلی با مهاجرتکردهها را تامین مالی کردند.
دولتها با کمک شرکای جهانی و دوجانبه میتوانند شبکه تبادل اطلاعات را ایجاد کرده و از مهارتهای مهاجرتکردهها استفاده کنند.
همچنین دولت و کارآفرینان بخش خصوصی باید از مشورت متخصصان دور از وطن برای رشد پروژههای کارآفرینی استفاده کنند.