چاه ویل
روایت مردان پول از رسوایی مالی وایرکارت چیست؟
کتابهای پژوهشی در مورد رسواییها یا شکستهای مالی شرکتها و موسسههای بزرگ، معمولاً مدتی بعد از نمایان شدن شکست به دلایل مختلف و پس از کشیده شدن کار به اخبار و دادگاه، برای بررسی علل وقوع آن، شناسایی مقصران و سهم آنها و کمتر کردن امکان رخ دادن دوباره آن در آینده نوشته میشوند. «مردان پول» نوشته «دن مکروم» اما یک استثنا در این قاعده است. در واقع مکروم و پژوهشهای او بود که باعث و دلیل شکست «وایرکارت» شد. وی در زمان اوج اعتماد جامعه سرمایهگذاری و بازارهای مالی به وایرکارت، نشان داد این استارتآپ موفق که طی چند سال توانسته بود ارزشی میلیارددلاری پیدا کند و همسطح موسسات مالی مانند دویچهبانک قرار گیرد، چیزی جز یک کلاهبرداری عظیم نیست و این کار را در حالی انجام داد که مقامات وایرکارت از تمام توان خود، قانونی و غیرقانونی، برای متوقف کردن وی استفاده کردند.
دن مکروم که از سال 2007 با روزنامه فایننشالتایمز همکاری میکند در حال حاضر عضو گروه تحقیقی این مجله است و برنده جوایز متعددی از جمله جایزه روزنامهنگار برتر سال بریتانیا در سال 2020 شده است. اما برملا کردن داستان وایرکارت حداقل تا به امروز اوج شهرت وی بوده است.
عنوان کتاب مکروم «مردان پول: یک استارتآپ پررونق، یک کلاهبرداری میلیاردی و نبردی برای افشای حقیقت» با وجود بزرگی آن، باز هم نام فروتنانهای است. در حقیقت وی و همکارش در فایننشالتایمز، با کار بزرگی که در مورد وایرکارت انجام دادند، نشان دادند روزنامهنگار و روزنامهنگاری تا کجا میتواند پیش برود و چه اثرات بزرگی میتواند ایجاد کند. وقتی مکروم شروع به تحقیق درباره وایرکارت کرد، همه چیز در شرکت خوب و حتی بیش از حد خوب به نظر میرسید. دفاتر جدیدی که در سراسر جهان افتتاح میشد و همه سودآور بودند و مدیرعامل مسلطی که به عنوان احترام به استیو جابز همیشه یقهاسکی مشکی میپوشید و با رهبری وی شرکت فقط در چند سال توانسته بود در بازار سهام از بانکهای بزرگ آلمان پیشی بگیرد. در واقع وایرکارت برای آلمان و شاید اروپا تبدیل به نمادی از جهتگیری نوین در اقتصاد شده بود. در کشوری که تحت تسلط غولهای تولیدی است و تمام اعتبار اقتصادش بر پایه تولیدات باکیفیت در سطح جهانی است، وایرکارت به عنوان شرکتی مبتنی بر فناوری به سبک سیلیکونولی دیده میشد که نویدبخش آیندهای جدید و روشن از نوآوری در عرصه فناوری بود. رشد شرکت در دهه دوم قرن بیست و یکم بسیار شدید و چشمگیر بود. در سال 2017 به بازار سهام فرانکفورت وارد شد و در سال 2018 یکی از 30 شرکتی شد که مبنای محاسبه شاخص DAX قرار میگرفتند و در سال 2019 برنامه داشت تا دویچهبانک را بخرد. اتفاقی که اگر رخ میداد قطعاً داستان این رسوایی بسیار بزرگتر و پرهزینهتر میشد و قربانیان بیشتری میگرفت. در واقع مطبوعات و حتی مقامات ناظر آلمانی، به خاطر امیدی که به این چشمانداز پیشتازی در فناوری از سوی وایرکارت داشتند نهتنها چشمان خود را بر خطاهای آشکار آن بستند و نشانههای مشکل را ندیدند که در ابتدا حتی با تحقیقات محققان فایننشالتایمز هم مشکلات بسیاری داشتند. اما با وجود همه اینها مکروم با شروع کنکاش درباره شرکت، به سرعت متوجه شد داستان بسیار بزرگتر از چیزی است که وی در ابتدا تصور میکرد و همچنین بسیار متفاوتتر و احتمالاً متضاد چیزی است که مسوولان شرکت روایت میکنند. طبق اظهارات خود مکروم، وی اولینبار در مواجهه با دسیسهها و توطئههایی که برای متوقف کردنش طرحریزی شده بود مطمئن شد وایرکارت داستان عظیمی است که باید دنبال شود و زمان نشان داد که در این نتیجهگیری به خطا نرفته بود. تحقیقات وی درباره وایرکارت که به ورشکستگی این شرکت انجامید، بزرگترین تحقیقات مالی دهه نام گرفت. کتاب «مردان پول» داستان تحقیقات دن مکروم درباره شرکت وایرکارت است. «وایرکارت» در گذشته یکی از شرکتهای موفق در بخش فناوری مالی محسوب میشد که وارد بازارهای آسیا و آمریکای شمالی نیز شده بود. با این حال روزنامه «فایننشالتایمز» در ماه فوریه ۲۰۱۹ گزارش داده بود که در جریان حسابرسی فعالیتهای این شرکت در آسیا تخلفاتی مشاهده شده است. شرکت «وایرکارت» در آن زمان این گزارش را رد کرده بود. کتاب مردان پول نیز روایتی عمیقتر از همین جریان است و بسیار دقیق توضیح میدهد که چه کسانی این کلاهبرداری را انجام دادند و چگونه موفق به انجام آن شدند. به عبارتی تنها اگر براون، مدیرعامل وایرکارت میخواست داستان این رسوایی را بیطرفانه تعریف کند، شاید میتوانست جزئیاتی به روایت مکروم اضافه کند اگرنه هیچ شخص دیگری در جهان نیست که بتواند دقیقتر توضیح دهد چه اتفاقی در این شرکت آلمانی که قرار بود «پیپل» اروپا باشد، رخ داد.
کتاب نثر بسیار جذابی دارد، احتمالاً جذابتر از هر رمان جنایی، تخیلی که قبلاً خواندهاید. مکروم در همان مقدمه آنچنان روایت را جذاب آغاز کرده که بتواند اطمینان داشته باشد خواننده قبل از به پایان رسیدن داستان نمیتواند آن را زمین بگذارد. وی پس از شرح فشارهای روانی و عصبی که در طول تحقیق تحمل کرده تا حدی که به گفته خودش دچار پارانویا شده و هر کسی را که حتی در خیابان میدید جاسوس قلمداد میکرد و باعث شده بود هر شب بعد از اتمام کار مجبور باشد لپتاپ و نوت بوک خود را (که به اینترنت هم متصل نبودند) در گاوصندوقی فولادی در دفتر روزنامه به امانت بگذارد تا احتمال دزدیده شدن اطلاعات را کاهش دهد، شرح میدهد چگونه وی و همکارش توانستند سردبیر را متقاعد کنند که این داستان باید چاپ شود. بحثی طولانی در اتاقی که با دقت برای هر وسیله استراق سمعی جستوجو شده بود و حتی شرکتکنندگان در جلسه از داشتن تلفن همراه منع شده بودند. البته متقاعد کردن سردبیر به سادگی در یک جلسه پرتنش چندساعته رخ نداد، بلکه روندی طولانی شامل مشورت با چندین مشاور و حقوقدان بود که البته همگی توصیه میکردند به دلیل تبعات قانونی مترتب بر آن، بهتر است فایننشالتایمز از چاپ این گزارش اجتناب کند. حتی وقتی سردبیر وقت لیونل باربر در پاسخ وکیل شرکت که هشدار داد وایرکارت حتماً از روزنامه بابت چاپ این گزارش شکایت خواهد کرد (اتفاقی که در واقع هم رخ داد) گفت: «اجازه نمیدهم مورد تهدید قرار بگیریم، این داستان مستند و خوب است. اگر قرار است بابت چاپ آن از ما شکایت کنند، خب بگذار بکنند.» اما وکیل شرکت درخواست کرد از یک وکیل خارج از شرکت نیز در این باره نظرخواهی شود. نظر وکیل دوم این بود که این فقط شکایت به جرم افترا نیست که فایننشالتایمز باید نگران آن باشد، بلکه وایرکارت میتواند کاری کند افکار عمومی هیچگاه از مستندات این گزارش مطلع نشوند و روزنامه نتواند آنها را چاپ کند یا به قول مکروم «مستندات هیچگاه رنگ روز را به خود نبینند». این اظهارنظر باعث شد باربر، تصمیم به مشورت با وکیل سومی بگیرد که یکی از گرانترین مشاوران حقوقی محسوب میشد. وی در مکالمه تلفنی که چند هزار پوند برای روزنامه هزینه داشت، این نظر را تایید کرد و علاوه بر آن هشدار داد روند شکایت نهتنها میتواند بسیار طولانی باشد که به گفته این وکیل سوم احتمال زیاد و حتی قریب به یقینی داشت که وایرکارت در آن برنده شود (بسیاری از مدارک مورد استناد مکروم مهر محرمانه و بسیار محرمانه و حتی مهرهایی بابت منع بیرون بردن از دفتر اصلی و منع تهیه کپی داشتند و به گفته مکروم هیچگاه در پروندههای اینچنین نمیتوان از شهادت شاهدانی که بهطور خصوصی با آنها گفتوگو شده است، مطمئن بود). برنده شدن وایرکارت در دعوی حقوقی علاوه بر جریمههای دیگر به این معنی بود که فایننشالتایمز میبایست هزینه دادرسی هر دو طرف را بپردازد که عددی ششرقمی میشد. در واقع این مشاور سوم به صراحت گفت اگر طرف مشورت وایرکارت واقع میشد به آنها توصیه میکرد به سرعت برای گرفتن دستور قانونی منع انتشار اقدام کنند. مکروم سپس به شرح اقداماتی میپردازد که باربر و وکلای شرکت برای انتشار گزارش انجام دادند و با روایتی بینهایت جذاب این کار را انجام میدهد.
کتاب حدوداً 350صفحهای مکروم در 35 فصل کوتاه تنظیم شده که خواندن آن را راحتتر هم میکند. مکروم داستان را از سال 2003 شروع میکند و تا پایان کار وایرکارت در سال 2020 روایت را ادامه میدهد. در این 35 فصل با شخصیتهای جذاب، دغلکار، باوجدان، بیاخلاق و... آشنا میشویم و مکروم این معرفی را به صورتی انجام میدهد که مطمئن باشد تا مدتهایی طولانی در خاطر خواننده خواهد ماند. اما «مردان پول» تنها درباره وایرکارت نیست. در کنار این موضوع اصلی، مکروم شرکتهای حسابرسی و نهادهای نظارتی و بخش بزرگی از رسانهها را زیر سوال میبرد. نهادهایی که وی اعتقاد دارد اگر کار خود را درست انجام میدادند و سوالهای درستی طرح کرده و راه سخت پیدا کردن پاسخ را طی میکردند مشکل پشت پرده بسیار زودتر و با هزینه کمتر افشا میشد. مکروم با مثال جالبی قصور صورتگرفته را شرح میدهد: «تصور کنید حسابرس صندوق پول را باز میکند و میبیند خالی است. شما به عنوان مدیر مالی شرکت به او ساختمانی در بالای تپه را نشان میدهید و میگویید پول برای ساخت و تجهیز آن ساختمان هزینه شده و حتی یک تلسکوپ پیشرفته هم برای آنجا تهیه کردهاید. تا وقتی حسابرس به هر دلیلی از آن ساختمان بالای تپه بازدید نکند و متوجه نشود فقط یک ماکت چوبی خالی است، اوضاع شما خوب است.» این غفلتی بود که حسابرسان درباره وایرکارت انجام داده بودند. اگرچه برای بازدید باید به دوبی و سنگاپور و... سفر میکردند؛ کشورهایی که شرکت به دروغ ادعا میکرد در آنها حسابهایی با دارایی قابل توجه دارد. سفرهایی که حتی در مواردی بلیت برای آن خریداری شد اما به دلایل مختلف انجام نشد. میزان این ثروت گمشده حدود دو میلیارد دلار بود. رقمی که شرکت در ابتدا آن را نپذیرفت و در واقع از دید همه آنقدر عجیب به نظر میرسید که براون، مدیرعامل شرکت با وجود اینکه چند روز قبل از شروع رسوایی که به ریزش شدید قیمت سهام منجر شد، سهام خود را فروخته بود، باز هم توانست با قید وثیقه آزاد شود. احتمالاً تنها به این دلیل که ابعاد کلاهبرداری انجامشده برای مقامات قابل باور نبود. اما در نهایت کار به جایی رسید که وقتی شرکت حسابرسی KPMG برای حسابرسی فراخوانده شد و درباره 9 /1 میلیارد دلار پول گمشده شرکت از مارسالک، مدیر ارشد سوال کرد، وی پاسخ داد که به زمان نیاز دارد تا پاسخ سوال را بدهد چون نام بانک و به طرز حیرتانگیزی نام کشور را هم فراموش کرده است. در واقع وی گفت نمیداند حسابی که این پول در آن قرار دارد در بانکی در روسیه است یا امارات! و در نهایت چند روز بعد گفت پولها در مانیل است. حسابرسان بعد از انجام تحقیقات به این نتیجه رسیدند که تمام ادعاهای شرکت در مورد داشتن حساب در بانکهای دوبی، مانیل و سنگاپور دروغ و مدارک ارائهشده در این باره جعلی است. در واقع به نظر مکروم بسیار عجیب است که رسوایی وایرکارت که از ابتدا بر پایههای نامناسب میزبانی پرداختهای مربوط به سایتهای بزرگسالان و قمار بنا شده بود، اینقدر طول کشید و مسوولان شرکت توانستند به قدرتی دست پیدا کنند که مکروم و فایننشالتایمز را تا این حد به دردسر بیندازند.
اما مردان پول کتابی نه فقط برای فعالان اقتصادی و حوزههای مربوط به کلاهبرداری مالی که برای همه گروههای اجتماع است. اگر فعال اقتصادی و کارآفرین، حسابرس یا فعال در حوزه فاینانس باشید میتوانید از آن درسهای بسیاری بیاموزید. حتی اگر قصد کلاهبرداری در مقیاس بزرگ هم داشته باشید نکات مهمی درباره آنچه میتواند باعث لو رفتن شما شود در کتاب پیدا خواهید کرد. اما اگر به هیچکدام از این حوزهها هم علاقه ندارید میتوانید آن را به عنوان رمانی هیجانانگیز و بر اساس داستانی واقعی در ژانر جنایی، معمایی بخوانید و لذت ببرید.