پول خون
دولتها چگونه پول را به انحطاط میکشانند؟
کتاب «حکومت با پول ما چه کرده است؟» یکی از کتابهای مهم و روشنگر مکتب اقتصادی اتریشی به قلم «مورای روتبارد» است که از سوی «سپهرداد شیدوش» ترجمه شده و نشر آماره نیز آن را روانه بازار کرده است. این کتاب احتمالاً درخشانترین دیباچهای است که در زمینه نظریه پولی نگارش یافته که هم در باب پول و بنیانهای نظریه پولی بحث میکند و هم به نقش دولتها در انحطاط نظامهای پولی میپردازد. بیشتر اقتصاددانان از داشتن بازار کفش، ساعت، و رایانه که توسط اقتصاد بازار مدیریت میشود، رضایت خاطر دارند، ولی پول را تافته جدابافته میدانند. آنان معتقدند که در این بخش به مدیریت سوسیالیستی پول نیازمندیم. اینجاست که اتریشیها متفاوت پدیدار میشوند. کارل منگر با توضیح منشا پول در سال ۱۸۷۱ باب جدیدی را گشود. پول توسط دولت یا با نوعی قرارداد اجتماعی پدید نیامده است. او از درون ساختار اقتصاد بازار سر برآورده است. معامله تهاتری مناسب سطح ابتدایی توسعه است، ولی آنگاه که جوامع و اقتصادها تکامل بیشتری مییابند، به کالایی احساس نیاز پیدا میکنند که قابل فروش و نگهداری برای معامله با دیگر کالاها و خدمات در هر زمانی باشد. این کالا که باارزشترین کالا در جامعه است پول نامیده میشود. مورای روتبارد، مانند میزس، نشان میدهد که این یک اتفاق و حادثه نیست. پول باید به این شیوه پدید میآمد.
روتبارد که یکی از بزرگان مکتب اقتصادی اتریش است، شاگرد فون هایک و مرید فون میزس بوده است. او با الگو گرفتن از کتاب کنش انسانی میزس، رساله دوجلدی خود را با عنوان «انسان، اقتصاد و دولت» منتشر کرد که در برخی حوزهها مانند نظریه انحصار، رفاه و نظریه دولت دیدگاههای خود میزس را تقویت میکند. رویکرد روتبارد استفاده از علم اقتصاد در چارچوب یک نظریه حقوق طبیعی مالکیت است که از یک نظم اجتماعی سرمایهداری و بدون حضور دولت بر اساس مالکیت و آزادی نهادها دفاع میکند. روتبارد کتاب اقتصادی خود را با بررسیها و تحقیقات در زمینه رکود بزرگ اقتصادی دنبال کرد و در آن تئوری چرخه کسبوکار اتریشی را بهکار گرفت تا نشان دهد سقوط بازار سهام و رکود اقتصادی ناشی از افزایش اعتبار بانکی بود. او سپس در یکسری از مطالعات مربوط به سیاستهای دولت، چارچوب نظری خود را برای بررسی تاثیرات انواع مداخلات در بازار ایجاد کرد. روتبارد بهطور جدی برای شناساندن مکتب اقتصادی اتریشی و مکتب لیبرال کلاسیک تلاش کرد. گردآوری نظریه حقوق طبیعی و مکتب اتریشی در اثر فلسفی او یعنی «اخلاق آزادی» آمده است. این آثار به ایجاد پیوند بین نسل میزس-هایک و پیروان اتریشی که اکنون سعی دارند سنت را گسترش دهند، کمک فراوانی میکند.
پول در نگاه روتبارد
پول -بهتعبیر روتبارد خون اقتصاد- باید بهعنوان یکی از ارکان تمدن خوانده شود، و زوال آن را باید انحطاط تمدن و اخلاق و پیشرفت اقتصادی دانست. از نظر روتبارد ظهور پول، بهعنوان واسطه مبادله، تبادل اقتصادی را تسهیل و محاسبه اقتصادی را ممکن کرد. در این اثر عناصر و کارکردهای نظام پولی آزاد به کوتاهی و روشنی بیان شده است. با این حال روتبارد در این کتاب نشان میدهد که حکومتها همیشه و همهجا دشمن پول معتبر بودهاند. به اعتقاد او سیاستمداران از طریق کارتلهای بانکی و تورم، درآمد مردم را غارت میکنند، ارزش پول را کاهش میدهند، و سبب بحران و رکود اقتصادی میشوند.
روتبارد کتاب «حکومت با پول ما چه کرده است؟» را با پیدایش پول آغاز میکند و در نخستین فصل از آن به بررسی چگونگی ظهور پول، عصر پیشاپولی و مشکلات ناشی از نبود پول پرداخته و عملکرد آن را در جامعه آزاد و عاری از مداخلات دولت بررسی میکند. او نشان میدهد که چگونه و چرا طلا و نقره در بازار بیقیدوبند بهعنوان پول به کار میرود.
در نظر او پول نه از قرارداد اجتماعی و نه از دستور دولت سرچشمه میگیرد، بلکه در مقام راهحل بازار برای مشکلات مرتبط با مبادله پدیدار میشود. در این فصل میکوشد بهطور دقیق به بهانهتراشیها و انتقاداتی که در زمینه آزادی پولی یا بازار آزاد پول، در میان دولتگرایان و طرفداران مداخله دولت در کنترل حجم پول رایج است پاسخ دهد. در وهله اول، پول موجد تخصصگرایی و تقسیم کار در جوامع است، و همین تقسیم کار و تخصصگرایی سبب پیشرفت اقتصادی هر جامعه و فراتر رفتن از سطح بدوی و جامعه تهاتری میشود؛ با فراهم آوردن امکان محاسبه اقتصادی، هدررفت منابع را کاهش، و بهرهوری افراد را افزایش میدهد. از سوی دیگر، پول کالایی و بازار آزاد پول زمینه استقلال افراد و آزادی فردی آنان را فراهم میکند. با کنترل حجم پول از سوی حکومتها مشکلات عدیدهای ظهور مییابند؛ مالکیت خصوصی افراد در معرض چپاول قرار میگیرد و اخلاق عمومی رو به انحطاط مینهد. تمام وظایفی که عموماً بهعنوان وظایف پولی دولت در نظر گرفته میشود -از ضرب سکه و تعریف واحد پول تا کنترل حجم پول- میتواند به بهترین شکل توسط کارآفرینان خصوصی در بازار واقعاً آزاد انجام گیرد.
فصل دوم «حکومت با پول ما چه کرده است؟» پیرامون مداخلات دولت، تورم و آثار و نتایج آن است. روتبارد شرح میدهد که از آنجا که حکومتها از راه تولید و فروش کالا و خدمات خود کسب درآمد نمیکنند، لاجرم درآمد خود را از راه مصادره و غصب اموال اتباع خود به دست میآورند. با پیدایش و گسترش پول در جوامع دولتها بهجای مصادره مستقیم اموال و داراییها، به وضع مالیات و مالیاتستانی روی آوردند. ولی از آنجا که مالیاتستانی عظیم موجب نارضایتی اتباع و متزلزل شدن قدرت حکومت میشد، دولتها به جعل و تقلب در پول متوسل شدند. جعل و تقلب نام دیگری است که روتبارد بر «تورم» نهاده است. زیرا هم تقلب و هم تورم «پول جدید خلق میکنند که بر پایه استاندارد طلا یا نقره نیست، و هر دو عملکرد مشابهی دارند». روتبارد قاطعانه به این مساله که آیا اصلاً نقشی برای دولت در نظام پولی وجود دارد یا خیر، پاسخ منفی میدهد. سپردن پول به دولت اشتباهی بزرگ است. این کار، دروازهها را برای کنترل تمامیتخواهانه جامعه توسط گروههای ذینفع، که به دستگاه دولت نزدیکاند، باز میکند. او بهخوبی شرح میدهد که «حکومتها ذاتاً تورمزا هستند؛ زیرا تورم برای حکومت ابزاری پرقدرت و نامحسوس جهت کسب منابع عمومی است، نوعی مالیات بیدردسر و خطرناکتر». تورم در واقع فرآیندی است که دولت و نورچشمیهایش را به هزینه اقشار پایینتر جامعه ثروتمند میکند و از سوی دیگر، یکی از کارکردهای تمدنساز پول را از بین میبرد. «محاسبات اقتصادی» کارکرد درخشانی است که پول در اقتصاد انجام میدهد. از آنجا که در دوران تورم قیمتها بهطور یکنواخت تغییر نمیکنند، بنابراین تشخیص قیمتهای بادوام از قیمتهای گذرا و در نتیجه، سنجش تقاضای راستین مصرفکنندگان برای تولیدکنندگان دشوار خواهد شد. وانگهی، تولیدکنندگان برای کاهش هزینههای گزاف تولید و کند کردن افزایش قیمتها مجبور به کاهش کیفیت محصولات خود میشوند. در نظر اقتصاددانان مکتب اقتصادی اتریشی تولد بانک مرکزی زخم مهلکی بود که بر پیکر نظام پولی و استاندارد طلا نشست. بانک مرکزی با انحصار اعطایی از سوی دولت و در اختیار گرفتن انحصار چاپ اسکناس، موانع تورمی را از میان برداشته و مسیر دولت را برای خلق تورم دلخواه هموار میکند. اعتماد مردم به بانک مرکزی، که تحت لوا و فرمان دولت کار میکند، کار را برای دولت تسهیل میکرد. بانکهای خصوصی از چاپ پول منع شدند و تنها به دریافتکننده سپردههای مردم تبدیل شدند. به این ترتیب، سپردههایی که تنها قابل تادیه به طلا بودند، پس از استقرار بانک مرکزی، قابل تادیه به اسکناسهای بانک مرکزی نیز شدند و این بانک، با پشتوانه دولت اجازه مییافت که از تادیه طلا به صاحبانش سر باز زند. در چنین شرایطی راه برای جعل و تقلب و انتشار اسکناسهای بدون پشتوانه باز میشد؛ کاری که بانکهای خصوصی و مستقل از انجام آن ناتوان بودند، زیرا در معرض خطر بیاعتبار شدن و ورشکستگی قرار میگرفتند.
موضوع فصل سوم و پایانی کتاب، مبحثی تاریخی است که سرگذشت پول را از استاندارد کلاسیک طلا تا روزگار ما بررسی میکند. استاندارد کلاسیک طلا دورهای ۹۹ساله، از سال ۱۸۱۵ تا ۱۹۱۴، است که روتبارد آن را عصر طلایی مینامد. عصری که نام هر یک از واحدهای پولی بیانگر وزن مشخصی از طلا بود، نه نام دولتی و ملی برای واحد پول. استاندارد طلا به این معنا بود که جهان از مزایای یک واحد پولی یکسان برخوردار میبود. واحدهای پول بیانگر وزن آن پول بودند و ارز مناطق مختلف بهراحتی به یکدیگر تبدیل میشدند. به همین سبب، تجارت آزاد گسترش یافته و سرمایهگذاری در سرتاسر جهان تسهیل میشد. سرمایهگذاران بدون نگرانی از تورم و ناامنی پولی در یک سرزمین اقدام به سرمایهگذاری و کار مولد میکردند و بدین ترتیب استاندارد زندگی در کشورهای بسیاری بالا رفت و مردم نقاط مختلف جهان از کالاهای نوین و تسهیلگر زندگی بهرهمند شدند. وقوع جنگ جهانی نخست آغاز انحطاط و پایان استاندارد طلا در جهان متمدن بود. فرآیندی که روتبارد آن را در هشت مرحله تقسیمبندی کرده است. با فروپاشی نظام برتونوودز به رهبری ایالات متحده، طلا برای همیشه از نظام پولی جهان کنار نهاده شد و عصر ارزهای بیپشتوانه و تورم همیشگی آغاز شد. بلایی که همچنان گریبان جوامع را به سختی گرفته است. «همچنان که به جلو میرویم، چشمانداز دلار و نظام پولی بینالمللی واقعاً شوم و ترسناک مینماید. تا زمانی که با نرخ واقعبینانه طلا به استاندارد کلاسیک طلا بازنگردیم، سرنوشت شوم نظام پولی بینالمللی آن است که در رویارویی با مشکلات حلنشده، بین نرخهای برابری ثابت و در نوسان (بیثبات) سرگردان باشد، بد کار کند، و سرانجام متلاشی شود... چشمانداز آینده، تورم افسارگسیخته شتابان و گریزناپذیر در داخل کشور، همراه با فروپاشی پولی و جنگ اقتصادی در خارج از کشور است. این چشمانداز تنها با دگرگونی جدی نظام پولی آمریکا و جهان میتواند تغییر کند: با بازگشت به پول کالایی بازار آزاد مانند طلا، و بیرون راندن کامل حکومت از عرصه پولی.»
واکنش به ترجمه کتاب
لولین هریسن راکوِل جونیر (لِو راکوِل) نویسنده و سردبیر لیبرتارین آمریکایی که از مروجین مکتب اقتصادی اتریشی و بنیانگذار موسسه لودویگ فون میزس است در مقدمه ترجمه فارسی کتاب نوشته: «مورای روتبارد از انتشار ترجمه فارسی حکومت با پول ما چه کرده است؟، خوشحال خواهد شد. حقیقت اقتصادی به سخنوران یک زبان محدود نیست. در حقیقت محدود به زمان نیست. هر جا و هر زمان که پول وجود دارد، قوانین پول اجرا و عملی میشود. این قوانین اقتصاد یک کشور را رونق میبخشد یا موجب سقوط آن میشود. بنابراین، برای جامعه فرهیخته ایران ضروری است که از این قوانین آگاه باشند.»
این قوانین چه هستند؟ موقعیت بازار آزاد، که میزس و بزرگترین جانشین او به آن پرداختهاند، پول را کالایی همچون دیگر کالاها در نظر میگیرد، کالایی که خلق و مدیریت آن باید بر عهده اقتصاد بازار باشد. هیچ سیاستی در این زمینه نباید وجود داشته باشد. این مسوولیت بازار است.
به عقیده لِو راکوِل پول ظهور اعداد اصلی را فراهم میکند که محاسبه سود و زیان در طول زمان را ممکن میکند. این جوهره صرفهجویی کردن است. ولی، برخلاف سایر کالاها، افزایش حجم پول موجد هیچگونه مزیت اجتماعی نیست، زیرا عملکرد اصلی پول تسهیل تبادل دیگر کالاها و خدمات است. در واقع، افزایش حجم پول از سوی بانک مرکزی همچون فدرالرزرو در ایالات متحده، عواقب سهمگینی دارد، و روتبارد واضحترین توضیح ممکن درباره تورم را ارائه میدهد. تجربه نشان میدهد که بهترین کالای پولی کالایی است که قابل تقسیم، بهلحاظ کیفی یکنواخت، دارای ارزش بالا در هر واحد وزنی، و قابل حمل باشد، و نتواند بهطور بیپایان ساخته و تولید شود. بنابراین، فلزات گرانبها این عملکرد را به بهترین نحو انجام دادهاند. یکی از این فلزات گرانبها، که در مقام مناسبترین فلز بر دیگران برتری یافته، طلاست. دیگر هیچ چیز جادویی یا رمزآلودی درباره طلا وجود ندارد که آن را تبدیل به پول کرده باشد. طلا با ویژگیهایی که فلزی را تبدیل به پول ممتاز میکند تطابق دارد. به همین خاطر است که کیفیت پول در جامعه برای اقتصاد کارآمد بسیار حیاتی است. و چگونه کیفیت را تضمین کنیم؟ همان چیزی که در باب رایانهها و گوشیهای همراه صادق است درباره پول و بانکداری نیز صدق میکند. ما نیازمند آنیم که بازار مسوول این امر باشد. ما نیازمند ورود و خروج آزاد، رقابت آزاد، حاکمیت مصرفکننده، و هیچگونه امتیاز اجتماعی هستیم. نظام پولی کنونی ما هیچیک از این عملکردها را ندارد، بنابراین نباید از دیدن اینکه کیفیت پول ما روزبهروز کاهش مییابد، حیرتزده باشیم. در نظام بازار آزاد، پول در داخل و خارج کشور قابل تبدیل است. سپردههای دیداری ذخیره صددرصدی دارند، در عین حال نسبت ذخیره برای سپردههای مدتدار تابع تدبیر اقتصادی بانکداران و تحت نظارت مشتریان است.
با این حال، این بُعد تاریخی اثر روتبارد است که آن را بسیار قانعکننده میکند. کتاب با استاندارد کلاسیک طلای سده نوزدهم آغاز میشود و با ظهور احتمالی ارز واحد اروپایی و پول جهانی بدون پشتوانه احتمالی پایان مییابد. قابلتوجهترین بخش توضیحات وی درباره نظام برتونوودز و بسته شدن دریچه استاندارد طلا در اوایل دهه ۱۹۷۰ است.
لِو راکوِل در پایان مقدمه خود نوشته: «این کتاب، با وجود طولانی بودن، یکی از تاثیرگذارترین آثار روتبارد است. نمیتوانم تعداد دفعاتی را که دانشگاهیان و غیردانشگاهیان به من گفتهاند که این کتاب طرز نگاه آنان به سیاست پولی را تغییر داده است، محاسبه کنم. حکومت با پول ما چه کرده است؟ بدون استثنا، بهترین دیباچه در باب پول است. مانند همه نوشتههای روتبارد، نثر کتاب ساده و منطق آن محکم است، و حقایق قانعکنندهای دربر دارد. آقای سپهرداد با ترجمه این کتاب خدمت بزرگی به مردم ایران کرده است. امیدوارم که این کتاب چنان که شایسته است، مورد توجه مردم ایران و کل جهان قرار گیرد.»