صدای پای ترامپ
در صورت پیروزی ترامپ کدام صنایع از رونق میافتند؟
انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده آمریکا بهطور مستقیم و غیرمستقیم تاثیرات عمیقی بر صنعت این کشور و اقتصاد جهانی دارد. انتخاب دونالد ترامپ یا نماینده دموکراتها، هر یک پیامدهای متفاوتی برای اقتصاد و صنعت آمریکا به همراه خواهد داشت که از سیاستهای اقتصادی، تجاری و محیط زیستی کلی حزبی روسایجمهور نشأت میگیرد.
در زمان ریاستجمهوری دونالد ترامپ، سیاستهای اقتصادی او عمدتاً بر کاهش مالیاتها و مقررات محدودکننده صنایع متمرکز بود تا از این طریق با تشویق سرمایهگذاری داخلی، سطح تولید افزایش یابد. این کاهش مالیاتها، بهخصوص برای شرکتهای بزرگ، باعث شد که بسیاری از صنایع با افزایش سودآوری مواجه شوند و امکان توسعه بیشتر برای آنها فراهم شود. همچنین کاهش محدودیتها در بسیاری از صنایع، از جمله صنایع نفت و گاز، موجب کاهش هزینههای تولید و افزایش رقابتپذیری این صنایع شد. رفع محدودیتها در کنار انقلاب فناوری شیل سبب رشد ۳۰درصدی تولید نفت آمریکا در این دوره شد. هر چند این اقدامات سود شرکتهای آمریکایی را افزایش داده و به رشد بازار سهام انجامیده اما منتقدان معتقدند که این سیاستها به افزایش نابرابری اقتصادی و فشار بیشتر بر طبقات متوسط و پایین جامعه منجر شده است.
افزایش شدید تعرفههای واردات، یکی از پرتکرارترین وعدههای این نامزد است. سیاستهای تجاری دولت ترامپ، به ویژه در رابطه با چین، تاثیرات عمدهای بر صنعت آمریکا خواهد داشت. افزایش تعرفهها بر واردات کالاهای چینی، با هدف حمایت از تولید داخلی، به افزایش هزینههای تولید در برخی صنایع منجر خواهد شد. به دلیل درهمتنیدگی این دو اقتصاد بسیاری از مواد اولیه و کالاهای مورد نیاز ایالاتمتحده از طریق واردات از چین تامین میشود. افزایش تعرفههای تجاری با افزایش هزینههای تولید برای بنگاهها و کالاهای نهایی برای مصرفکنندگان میتواند به افزایش سطح عمومی قیمتها بینجامد.
علاوه بر اقتصاد داخلی ایالاتمتحده، پیروزی این نامزد در کارزار ریاستجمهوری، اقتصاد سایر کشورها را نیز متاثر خواهد کرد. ایده محوری ترامپ حول اولویت به آمریکا (America First) شکل گرفته است. این ایده به معنی توجه کمتر به دغدغههای اروپا و سایر متحدان این کشور خواهد بود. پیشنهاد وضع تعرفه 10درصدی بر واردات از کشورها، یکی از تهدیداتی است که رشد اقتصاد جهانی را کند خواهد کرد. در گفتمان این نامزد مهار چین اهمیت ویژهای دارد؛ از این جهت برخلاف تعرفه ۱۰درصدی برای سایر کشورها، تعرفه مناسب برای مقابله کالاهای ارزانقیمت تولید چین را ۶۰ درصد میداند. اجرایی شدن این سیاست میتواند زمینهساز بروز یک جنگ تجاری تمامعیار، شدت گرفتن تنشهای ژئوپولیتیک و اوج گرفتن دوباره تورم باشد. افزایش قیمت اونس طلای جهانی در هفتههای اخیر نیز موید نگرانی سرمایهگذاران از رخ دادن چنین اتفاقی در سطح اقتصاد جهانی است.
ایالاتمتحده بزرگترین شریک تجاری اروپا بهشمار میرود که یکپنجم صادرات اروپا را به خود اختصاص داده است. تهدید تعرفه ۱۰درصدی به عنوان یک تهدید بالقوه برای اقتصاد اروپا و آمریکا به شمار میرود و در صورتی که کشورهای اروپایی نیز در پاسخ به این سیاست به افزایش تعرفهها روی بیاورند، میتواند زمینهساز ایجاد فشار تورمی در این کشورها شود.
از سوی دیگر وعده این نامزد در جهت پایان دادن به جنگ اوکراین، یکی از مسائل کلیدی است که متحدان اروپایی آمریکا را به شدت نگران کرده است؛ زیرا توافقی که امتیازات زیادی برای روسیه دربر داشته باشد، منافع کشورهای اروپایی را تهدید خواهد کرد.
در مقابل، نمایندگان دموکراتها معمولاً سیاستهای اقتصادی و صنعتی متفاوتی را دنبال میکنند. سیاستهای دموکراتها معمولاً شامل افزایش مالیات بر ثروتمندان و شرکتها، تقویت حقوق کارگران و توجه بیشتر به مسائل محیط زیستی است. این سیاستها میتوانند به تقویت حمایتهای اجتماعی و کاهش نابرابری اقتصادی کمک کنند، اما ممکن است به افزایش هزینههای تولید و کاهش سودآوری برخی صنایع منجر شوند. یقیناً توجه بیشتر به مسائل محیط زیستی و افزایش مقررات در این زمینه، میتواند تاثیرات مثبتی بر محیط زیست داشته باشد، اما ممکن است هزینههای تولید را برای برخی صنایع افزایش دهد که به صورت بالقوه میتواند رشد اقتصادی را کاهش دهد.
بهطور کلی، انتخاب ترامپ یا نماینده دموکراتها تاثیرات متفاوتی بر صنعت آمریکا خواهد داشت که به رویکردها و سیاستهای اقتصادی و تجاری هر یک از آنها بستگی دارد. هرچند که هر دو رویکرد مزایا و معایب خاص خود را دارند، تاثیر نهایی آنها بر صنعت آمریکا به تعامل میان سیاستهای دولت و واکنشهای بازار و صنایع بستگی خواهد داشت. از این جهت نمیتوان اثر پیروزی ترامپ بر همه صنایع را یکسان تلقی کرد و بعضی از بخشهای اقتصاد ایالاتمتحده با به قدرت رسیدن ترامپ از رونق خواهند افتاد.
انرژیهای تجدیدپذیر
دونالد ترامپ در طول دوره ریاستجمهوری خود دیدگاههای متمایزی نسبت به انرژیهای تجدیدپذیر داشت که انتقاد و نگرانی کارشناسان را برانگیخته است. به اعتقاد وی تغییرات اقلیمی به گونهای که دانشمندان و نهادهای بینالمللی مطرح میکنند، اغراقآمیز است. سیاستهای سختگیرانه محیطزیستی رشد اقتصاد ایالاتمتحده را کاهش میدهد در حالی که رقبای این کشور پایبندی جدی به گذار به انرژیهای تجدیدپذیر نداشتهاند و از سوختهای ارزان فسیلی بهره میجویند. یکی از مهمترین اقدامات ترامپ در این زمینه، خروج آمریکا از توافقنامه پاریس بود. او این توافقنامه را به زیان اقتصاد آمریکا میدانست و معتقد بود که موجب از دست رفتن مشاغل و کاهش رشد اقتصادی در این کشور میشود. اگرچه این اقدام با انتقادات گستردهای در سطح جهان مواجه شد؛ اما در نهایت خروج آمریکا از این توافق صورت پذیرفت. با اینکه در دوره ریاست بایدن این کشور دوباره به این توافق بازگشت اما با احتمال به قدرت رسیدن مجدد ترامپ بیم آن میرود که بار دیگر ایالاتمتحده از این توافق بینالمللی خارج شود.
ترامپ بارها انرژی باد و خورشید را بهعنوان گزینههایی ناکارآمد و گران مطرح کرده است. بهزعم وی انرژیهای نو نمیتوانند بهطور پایدار و قابلاعتماد نیاز انرژی کشور را تامین کنند. از طرفی مشاغل ایجادشده در این بخشها در مقایسه با میزان اشتغال حاصل از صنعت نفت و گاز بسیار پایینتر است. او در زمان ریاستجمهوری تلاش کرد مقررات محیطزیستی را که در دوران ریاستجمهوری اوباما وضع شده بودند کاهش دهد تا به گفته خودش، بار سنگین مقررات را از دوش صنایع بردارد و شرایط را برای استخراج و استفاده از منابع داخلی انرژی آسانتر کند. او بر این باور است که آمریکا باید به حداکثر توان تولید انرژیهای داخلی دست یابد و وابستگی به واردات انرژی را کاهش دهد. در نتیجه تلاش کرد تا یارانهها و کمکهای مالی به انرژیهای تجدیدپذیر را کاهش دهد و در عوض، مشوقهای مالیاتی برای صنعت نفت و گاز را حفظ و تقویت کند. در نتیجه این دیدگاه احتمالاً مصرف نفت آمریکا افزایش پیدا خواهد کرد که میتواند رشد قیمت این حامل انرژی را رقم بزند. با توجه به این موارد صنعت انرژیهای تجدیدپذیر احتمالاً مهمترین بازنده پیروزی مجدد ترامپ خواهد بود. بعد از ترور نافرجام ترامپ، احتمال موفقیت او در انتخابات آتی افزایش پیدا کرده است. پس از این اتفاق قیمت سهام شرکتهای مرتبط با این صنعت دچار افت شده است که حاکی از نگرانی سرمایهگذاران از پیامدهای به قدرت رسیدن مجدد این نامزد است. علاوه بر تاثیر مستقیم این رویکرد بر شرکتهای مرتبط با این انرژیها، بنگاههای تامینکننده مواد اولیه این شرکتها نیز متضرر خواهند شد. برای مثال قیمت مس و لیتیوم که در این صنعت کاربرد بالایی دارند در همین مدت دچار افت شدیدی شده است که سود تولیدکنندگان این کامودیتیها را کاهش خواهد داد.
خودروسازی
با پیروزی ترامپ، خودروسازی ایالاتمتحده با نااطمینانی بالایی مواجه خواهد شد. به دلیل هزینه تولید پایینتر در مکزیک نسبت به ایالاتمتحده، بسیاری از خودروسازان این کشور به انتقال کارخانههای خود به مکزیک روی آوردهاند. این شرکتها علاوه بر نیروی کار ارزان از توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) بهره میبرند که به قدرت رسیدن نماینده حزب جمهوریخواه موجودیت آن را تهدید میکند. با توجه به هزینه بالای تولید آمریکا سیاست برگرداندن صنایع به داخل ایالاتمتحده که ترامپ پیگیری میکند از توانایی رقابتپذیری این شرکتها در بازار بینالمللی به شدت خواهد کاست. علاوه بر فشار دستمزدهای بالا در ایالاتمتحده جنگ تعرفهای دولت ترامپ مستقیماً این صنعت را تهدید میکند. دو نهاده اصلی برای تولید خودرو آلومینیوم و فولاد هستند که بخش زیادی از این نیاز از طریق واردات تامین میشود. با انتخاب شدن مجدد ترامپ به عنوان رئیسجمهور تعرفههای سنگینی که در دور اول ریاستجمهوری وضع کرده بود مجدداً باز خواهد گشت. تعرفه ۲۵درصدی این نهادهها بار مضاعفی بر دوش تولیدکنندگان آمریکایی خواهد بود.
خودروهای برقی در این صنعت در حال رشد روزافزون هستند اما بازنگری استانداردهای سوخت در دولت ترامپ از اقداماتی بود که محدودیتهای تولیدکنندگان خودروهای بنزینی را کاهش داد. اگرچه این اتفاق در کوتاهمدت میتواند برای صنعت خودرو مفید باشد اما روندهای بلندمدت این صنعت را نادیده میگیرد که در نهایت به تولیدات ایالاتمتحده ضربه خواهد زد؛ زیرا بازارهای هدف اروپایی با توجه به دغدغههای تغییرات اقلیمی استانداردهای بالاتر برای آلایندگی در نظر دارند. در این صورت تولید خودروهای با آلایندگی نسبتاً بالا و بیتوجهی به رقابت در حوزه خودروهای برقی، بیشک بازار هدف صادرات خودرو آمریکا را محدود خواهد کرد. از آنجا که صنعت خودرو ایالاتمتحده سهم بالایی از بازار جهانی خودرو دارد، افت تولید این کشور در بلندمدت میتواند تقاضا و قیمت کامودیتیهای مورد نیاز این صنعت از جمله فولاد و آلومینیوم را کاهش دهد.
بیمه و سلامت
یکی از مهمترین و برجستهترین اقدامات ترامپ، تلاش برای لغو یا جایگزینی قانون حفاظت و مراقبت از بیمار (ACA) بود که به عنوان «اوباماکر» شناخته میشود. این قانون در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما به تصویب رسید و هدف آن افزایش دسترسی به بیمه سلامت برای میلیونها آمریکایی بود. ترامپ و جمهوریخواهان در کنگره بارها تلاش کردند این قانون را لغو کنند، اما در نهایت موفق نشدند. با این حال، ترامپ توانست برخی از بخشهای مهم ACA را تضعیف کند. یکی از بخشهای کلیدی این طرح که توسط ترامپ هدف قرار گرفت، الزام فردی بود که بر اساس آن همه افراد موظف بودند بیمه سلامت داشته باشند و در غیر این صورت ملزم به پرداخت جریمه میشدند. در سال ۲۰۱۷، با تصویب لایحه اشتغال و کاهش مالیات، الزام فردی حذف شد. این اقدام به کاهش تعداد افراد بیمهشده منجر شد و ناپایداری در بازار بیمه ایجاد کرد. شرکتهای بیمه با افزایش حق بیمهها سعی کردند از زیانهای احتمالی جلوگیری کنند که این امر باعث افزایش هزینهها برای افراد تحت پوشش شد. علاوه بر حذف الزام فردی، با سیاستهای ترامپ بودجههای دولتی برای برنامههای بیمهای مانند Medicaid نیز کاهش یافت که یکی از برنامههای حیاتی برای افراد کمدرآمد و معلول بود. کاهش بودجه این برنامه به معنای کاهش پوشش بیمهای برای میلیونها نفر از جمله کودکان، سالمندان و افراد ناتوان بود. کاهش بودجههای دولتی نهتنها به معنای کاهش تعداد افراد تحت پوشش بود، بلکه بیمارستانها و مراکز درمانی نیز با کاهش پرداختیها مواجه شدند که این امر فشار مالی بر سیستمهای بهداشتی را افزایش داد. این اقدامات باعث شد تا برخی از شرکتهای بیمه از بازار خارج شوند یا حق بیمهها را افزایش دهند، که این موضوع نیز بار مالی بیشتری را بر دوش بیماران نیازمند بیمه گذاشت.
در نتیجه همه این تغییرات، صنایع بیمه در دوران ریاستجمهوری ترامپ با عدم قطعیت و ناپایداری بالایی مواجه شدند. سیاستهای ترامپ و تلاشهای مکرر برای تغییر قوانین موجود، باعث شد که شرکتهای بیمه در برنامهریزی و ارائه خدمات با چالشهای جدی روبهرو شوند. افزایش حق بیمهها و کاهش تعداد افراد بیمهشده، تاثیرات منفی بر درآمد و سودآوری این شرکتها داشت. برخی شرکتهای بیمه مجبور شدند برای کاهش هزینهها و افزایش کارایی، نوآوریهای جدیدی در خدمات و محصولات خود ایجاد کنند، اما این تغییرات نیز ریسکها و هزینههای بالایی به شرکتهای بیمه تحمیل کرد که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد.
بخش سلامت نیز تحت تاثیر سیاستهای ترامپ قرار گرفت. کاهش پوشش بیمهای و افزایش هزینههای بیمه، باعث شد که بسیاری از افراد دسترسی کمتری به خدمات بهداشتی و درمانی داشته باشند. بیمارستانها و مراکز درمانی با افزایش تعداد بیمارانی که توان پرداخت هزینههای درمانی را ندارند، مواجه شدند. این موضوع به افزایش هزینههای غیرقابل وصول و فشار مالی بر سیستمهای بهداشتی منجر شد. با انتخاب مجدد ترامپ به سمت ریاستجمهوری احتمالاً درآمد بخش بیمه و سلامت کاهش خواهد داشت.
در پایان باید به این نکته توجه داشت که اگرچه پیروزی ترامپ در انتخابات پیشرو، سبب تغییر بعضی رویکردها خواهد شد اما این تغییرات احتمالی در سیاستهای ایالاتمتحده به ترکیب نمایندگان کنگره نیز بستگی دارد. بدون اکثریت جمهوریخواه، نمایندگان حزب دموکرات میتوانند از تغییر سیاستهای مالیاتی، تعرفهای و... مورد نظر ترامپ جلوگیری کنند و تا حدی سیاستهای افراطی این نامزد تعدیل شود.