کپیکاری
آیا راهکار مهندسی معکوس خودروهای برقی جواب میدهد؟
وقتی راهبرد «خودکفایی» بر اقتصاد حاکم باشد و تصمیمگیران کشور بر نادیده گرفتن «مزیت نسبی» و چشمپوشی بر مزایای «تجارت آزاد» و «نعمت بودن تحریم»ها اصرار داشته باشند، نتیجه این میشود که به جای تنظیم قرارداد با خودروسازان حرفهای اصرار داریم که خودروهای دیگران را «باز» و «مهندسی معکوس» کنیم تا شاید در آینده بتوانیم خودرو برقی بسازیم. سالها پیش خودروسازهای بزرگ در ایران نهتنها نمایندگی رسمی داشتند که خیلی از آنها خط تولید راهاندازی کرده بودند که تولیدات آنها به کشورهای زیادی صادر میشد؛ اکنون اما مقامات دولت سیزدهم مفتخرند که میتوانند «تسلا» را مهندسی معکوس کنند. فرمول مهندسی معکوس در صنایع نظامی که محرمانه و دور از دسترس است، میتواند به کار گرفته شود اما در صنعت خودرو، گام برداشتن در چنین مسیری خطاست.
مدتی قبل فیلمی کوتاه از گفتوگوی مجری تلویزیون با معاون علمی و فناوری رئیسجمهور مورد توجه قرار گرفت که در محافل اقتصادی بحثبرانگیز شد. روحالله دهقانیفیروزآبادی در حالی که کنار چند دستگاه خودرو تسلا قدم میزد در گفتوگو با «محمد دلاوری» از مهندسی معکوس این خودرو در ایران خبر داد. معاون علمی رئیسجمهوری ایران گفت: «طبق قوانین بینالمللی، کپی کردن خودرو کاری غیرقانونی است. ما این خودرو را خریدیم تا آن را باز کنیم؛ ما به عنوان محقق و برای کار تحقیقاتی، تسلا را باز کردهایم و نمیخواهیم آن را کپی کنیم.» آقای فیروزآبادی در پاسخ به این پرسش که مگر باز کردن ماشینهای تسلا غیرقانونی نیست؟ گفت: «در دنیا هست اما ما به عنوان محقق این کار را کردهایم. ماشین را خریدهایم دوست داشتیم بازش کنیم.»
بیتردید گذار ایران به عصر حملونقل پاک بدون تولید و عرضه انبوه خودروهای برقی امری پیچیده اما ضروری و دارای فوریت است ولی لازم است به خاطر داشته باشیم سیاستگذاری برای خودروهای برقی در ایران بدون توجه به ابعاد مختلف این ماجرا کاری عبث و بیپایه است. خودرو برقی در صورت کلی یک ایدهآل بزرگ برای مقامات دولتی و سیاستگذاران است اما در اصل جزئی کوچک از زنجیرهای بههمپیوسته از چشماندازها و اهداف است که یک هدف را دنبال میکند: یک دنیای بهتر، راحتتر و پاکتر. جهان در مسیری قرار گرفته است که بایستی یا راه گذشته را بپیماید و در آلودگی، بحران و تنش به نقطه برخورد زمین با بشر برسد یا اینکه برای پرهیز از خشم طبیعت که جزء کوچکی از آن در سالیان اخیر خود را در قالب تغییرات اقلیمی نشان داده، گذار انرژی و ورود به عصر اقتصاد پاک و بدون آلاینده را محقق کند. خودرو به عنوان یکی از عناصر کانونی بخش حملونقل که وزنی قابل توجه در آلایندگی اقتصاد جهان دارد، مهمترین محور رشد و توسعه صنعتی در طول دو دهه آینده است؛ صنعتی که همراه با خود بخش قطعهسازی و کل زنجیره ارزش صنعت خودرو و بخش حملونقل را متحول خواهد کرد. مهمترین اجزای تغییرات در صنعت خودرو طی دو دهه آینده که به کل زنجیره ارزش خودروسازی را دگرگون خواهد کرد به این شرح است:
*قطعات فلزی: بخش عمدهای از مواد مورد استفاده در ساخت خودرو را آلومینیوم، فولاد، چدن و... تشکیل میدهند. بدنه خودرو، شاسی، موتور، گیربکس و سیستم انتقال قدرت، محورها، دیفرانسیل و میلگاردان، ادوات متصل به سیستم هدایت خودرو و فرمان و بخشهای بسیار دیگری از یک خودرو امروزه با موادی نظیر فولاد، چدن، آلومینیوم و... ساخته میشود. در دوره گذار انرژی و عصر اقتصاد سبز و پاک، بخش اعظم این مواد اهمیت قبلی خود را از دست داده و هرگز به میزانی که پیشتر مورد استفاده قرار میگرفتند، مصرف نمیشوند. در واقع دیگر موتور درونسوزی وجود ندارد تا به سیاق گذشته مصرف فولاد و آلومینیوم و چدن را در صنعت خودرو بالا ببرد. بنابراین صنعت خودرو در اینجا نیز مصارف قبلی خود را کاهش خواهد داد و کم خواهد کرد.
*مواد جدید: اگر تا پیش از این صنایع فلزات اساسی مهمترین بخش معدنی در پیوند با صنعت خودرو بود امروز و فردا این مواد کمیاب و فلزات حساس و عناصر نایاب هستند که برای بخش خودروسازی اهمیت دارند و نبود آنها اثر بالایی بر تحولات این بخش خواهد گذاشت. در عین حال این صنعت در روند جدید خود استفاده متفاوتی از فلزات اساسی نظیر مس، آلومینیوم و فولاد خواهد کرد. برای نمونه مصرف مس در خودروهای جدید به دلیل استفاده بیش از پیش از سیم و سیستمهای مبتنی بر سیم افزایش چشمگیری خواهد یافت ضمن اینکه آلومینیوم احتمالاً نقش بیشتری در ساخت بدنه خودروهای برقی خواهد داشت و فولاد نیز در انواع کمکربن، مقاومت بالا و سبک برای صنعت خودرو مهم خواهد بود. براین مبنا صنعت خودروهای الکتریکی و بهطور کل، صنعت حملونقل پاک نه فقط فضای تولید صنعتی که بخش معدن و صنایع وابسته را دگرگون خواهد کرد. جدالی که در ماههای اخیر بر سر صادرات تراشه به چین در آمریکا در گرفت و با ممنوعیت صادرات گالیوم و ژرمانیوم به آمریکا پاسخ داده شد، نشان میدهد فشار تحولات صنعتی بر بخش معدن جدی خواهد بود. بنابراین هر نوع سیاستگذاری برای تولید خودرو برقی بایستی منوط به دیدن همه ابعاد زنجیره ارزش به ویژه بخش معدن باشد.
*فناوریهای جدید: زنجیره ارزش کنونی صنعت خودرو ایران و بخشی از جهان به فناوریهایی وابسته است که در طول 120 سال اخیر در صنعت خودرو توسعه یافته و وابستگی بالایی به بنزین، گازوئیل و گاز طبیعی دارد. این فناوریها اغلب به عنوان دشمن شماره یک طبیعت و عامل اصلی تغییرات اقلیمی معرفی شده و برای بسیاری از کشورها که به پیمان آبوهوایی پاریس یا سایر اتحادهای آبوهوایی متعهدند یک پدیده شوم تلقی شده که بایستی هرچه زودتر از صفحه روزگار محو شود. براین مبنا با سرعت گرفتن روند تحول صنعت حملونقل کشورهای دارنده فناوری و مهندسی خودرو درونسوز به حاشیه رفته و کشورهایی که به جرگه دارندگان فناوریهای وابسته به خودروهای الکتریکی پیوستهاند برنده بازی خواهند بود. بنابراین ضرورت دارد پیوستن به صنعت ساخت خودروهای الکتریکی به موضوعی حیاتی و راهبردی در صدر اهداف و اقدامات سیاستگذاران ایرانی تبدیل شود. لازم است یادآور شوم که این موضوع نه به عنوان یک تنبیه برای خودروسازان داخلی که باید در دستگاه فکری حکمرانان کشور یک مقوله امنیت ملی تلقی شود. امنیتی از این جهت که با خود حجم عظیمی از اتفاقات و تحولات و روندها را به کشور و اقتصاد وارد میکند که میتوان به جرات آن را یک پایهگذاری جدید در اقتصاد ملی دانست. حال آنکه بیتوجهی به این موضوع با خود وضعیتی را به اقتصاد تحمیل خواهد کرد که نتیجه آن چیزی جز انسداد، فقر و عقبماندگی نیست.
مونتاژکاری، مهندسی معکوس یا همکاری؟
ساخت خودرو برقی از هیچ، طبق تجاربی که پیشتر در صنعت خودرو ایران به دست آمد بسیار پرهزینه است. سیاستگذار باید بداند صنعت خودرو یک بخش راهبردی مثل موشکسازی نیست و برای عامه مردم کالا تولید میکند. گذار سیاستگذار به این نگرش میتواند باعث بازگشت آرامش به صنعت خودرو باشد. در قابی که خودرو یک کالای مصرفی است، سیاستگذار کمتر به فکر دستاندازی یا مداخله و نقشآفرینی در این بخش است چون آن را دستاورد نمیداند اما در شرایطی که خودرو تبدیل به یک کاردستی راهبردی شود، قضیه فرق خواهد کرد.
تسلا که در حال حاضر بهترین و پیشرفتهترین خودروی برقی جهان را تولید میکند در این زمینه استانداردهای سختگیرانهای تدوین کرده است. این محصول در بازارهای جهانی قدرت رقابت با دیگر محصولات را دارد اما در حالی که خودروسازی بنزینی به سالهای آخر عمر خود میرسد خودروسازی ایران هنوز موفق به تولید یک خودرو استاندارد و رقابتی نشده است. اما آیا مهندسی معکوس در صنایع خودروسازی هم جایز است؟
متخصصان میگویند به چهار دلیل خطاست؛ نخست اینکه مهندسی معکوس یا کپی کردن محصولات در صنایع خودرو در تضاد با قوانین بینالمللی است. از منظر کیفیت و استاندارد نیز زیر سوال است. دوم اینکه صنعت خودرو برخلاف صنایع نظامی که هم فناوریاش را پنهان میکنند و هم کارخانه و محصولاش را دور از چشمها نگه میدارند، صنعتی عمومی است و همه از محصولات آن میتوانند استفاده کنند. یعنی هم در فناوری و هم در خط تولید خودرو و هم در محصول نهایی، پنهانکاری وجود ندارد. سوم اینکه در صنعت خودرو، فرمول مخفی وجود ندارد، مثل برخی ترکیبها که در صنایع نوشابه و غذا مخفی نگه داشته میشود چون رقبا میتوانند با استفاده از آن، شرکت اصلی را زمین بزنند. در نهایت اینکه صنایعی مانند خودروسازی یا موشکسازی یا کشتیسازی زمانی به درستی کار میکنند که دهها صنعت دیگر به درستی کار کنند و زمانی ماموریت خود را به درستی انجام میدهند که محصول نهایی رقابتی باشد و بدون انحصار قدرت فتح دلها و بازارها را داشته باشد.
تغییرات اقلیمی و اقتصاد
از یک زاویه دیگر نیز موضوع پیوستن به عصر حملونقل هوشمند و پایدار به عنوان ضامن بازگرداندن اقلیم به وضعیت کمتنش موضوعی مهم است. امروزه تغییرات اقلیمی شرایطی را به اقتصاد جهان تحمیل کرده که خود را در قالب عدم قطعیت و کاهش افق چشمانداز به نمایش گذاشته است. این موضوع در حدی جدی است که اخیراً اتحادیه اروپا انبوهی از پروژههای علمی را با مراکز دانشگاهی در سرتاسر قاره سبز کلید زده است. این اتحادیه مدتهاست موضوع تغییرات اقلیمی را رصد کرده و معتقد است تجارت از این ناحیه میتواند دچار ضعف شده یا حتی تقویت شود؛ مخصوصاً که وضعیت اقتصادی در قاره سبز به شدت پویاست و با تغییرات آبوهوایی مرتبط است. در این زمینه، پروژه TradePoliciesClimate که با بودجه اتحادیه اروپا تدارک دیده شده، تلاش میکند چگونگی اثر تغییرات آبوهوایی بر تجارت از نظر حجم، ارزش و الگوها را مورد بررسی قرار دهد. همچنین این برنامه تلاش دارد بررسی کند که چگونه سیاستهای تجاری به دلیل تلاش برای ممانعت از تغییرات آبوهوایی تحت تاثیر قرار میگیرد. این تحقیق با تجزیه و تحلیل پیوندهای بین تجارت و تغییرات اقلیمی بر تاثیرات تغییر آبوهوا بر اقتصاد، صنعت، تجارت و سیاستهای اقتصادی تمرکز کرده و سعی دارد چشماندازها را تعیین کند.
ضرورت اقدام خردمندانه
اکنون باید از دستاندرکاران وزارت صمت و مقامات دولت پرسید آیا شوق و علاقه شما به خودروهای برقی به باز و بسته کردن چند دستگاه تسلا محدود شده یا بهطور واقعی این فضا را میشناسید و اهمیت بازسازی ساختاری زنجیره ارزش خودرو در ایران را درک کردهاید؟ اگر چنین است باید پرسید آیا برای ساخت یا خرید تراشههای این خودروها برنامه دارید؟ آیا برنامهای برای تحول بخش معدن، بازکاوش کشور برای کشف و استخراج فلزات کمیاب از جمله لیتیوم، گالیوم، مولیبدن، نیکل و ژرمانیوم دارید؟ آیا میدانید چه میزان سرمایه نیاز است تا قطعهسازی کشور را که سالانه از خروج میلیاردها دلار ارز از کشور جلوگیری میکنند بازسازی کنید؟ باید پرسید با توجه به وضعیت فعلی تشکیل سرمایه، رشد نازل اقتصادی و استهلاک شدید صنایع داخلی، برنامه مشخصی برای تزریق فناوری، ماشینآلات و دانش به بنگاههای کشور به ویژه در بخش قطعه و خودرو دارید؟ این پرسشها و صدها پرسش دیگر در حالی مطرح میشود که خودروسازان و قطعهسازان درگیری بسیاری با مقوله مداخلات دولتی و قیمت دستوری دارند و از بحران جدی در زمینه تامین سرمایه در گردش رنج میبرند. با وضع فعلی شاید سیاستگذار بتواند با واردات چند دستگاه خودرو لوکس و الکتریکی مانور تحول در صنعت خودرو دهد اما برای گذار بخش حملونقل کشور به عصر پاک، بدون کربن و هوشمند یک پارادایمشیفت واقعی نیاز است.
دگرگونی بخش خودروسازی از قضا به خوبی میتواند سرمایه اجتماعی این بخش را احیا و صنعت را به خادم ملموس مردم ایران و اقتصاد ملی تبدیل کند. افزایش صادرات قطعه و خودرو در عصر هوشمندسازی محصولات خودرویی موضوعی دور از دسترس نیست اما محتاج بینش دقیق و خرد روشن است. خودروسازان و قطعهسازان همه به خوبی از تحولات جهانی آگاهی دارند و ارتباط آنها بهرغم تحریمهای شدید خارجی کماکان قطع نشده است.
این طوفان مدتی است پا گرفته و قطعاً همه چیز را دگرگون خواهد کرد. همراه شدن با این روند ضروری است. مقاومت در برابر این روند نیز هیچ حاصلی در پی ندارد. اقدام خردمندانه این است که به این جریان بپیوندیم و از دل یک نظام معقول از سیاستگذاری صنعت مبتنی بر حمایت معقول و حسابکشی جدی از بازیگران صنعت، فضا را برای ظهور بازیگران جدید از بخش خصوصی در صنعت خودرو فراهم کنیم. سیاستگذار اگر زودتر تدبیری به خرج ندهد، هزینه ماندن در فاز تبلیغات خودرو برقی بسیار گزاف خواهد بود. چرا که تحول حملونقل از صورت فعلی به صورت آتی با خود رفاه و حجم عظیمی تغییر خواهد آورد که میتواند بر امنیت، اقتصاد و جامعه ایرانی در خاورمیانهای که میل شدیدی به دگرگونی دارد، خطراتی را تحمیل کند. ما میتوانیم با سیاستهای معقول رفاه عمومی را ارتقا و تولید ثروت و خلق شغل و رشد ارزش افزوده را افزایش دهیم. این مهم اما منوط به اخذ تصمیمات کلیدی و سخت است.