زمان شفافیت
سعید اسلامیبیدگلی از چالشهای پیرامون دریافت مالیاتهای جدید میگوید
تنگنای مالی دولت، زمینهساز توجه بیشتر به مساله دریافت مالیات شده است. سعید اسلامیبیدگلی، دبیرکل کانون نهادهای سرمایهگذاری ایران، اعتقاد دارد، تمام کشورهای دنیا از مالیات برای تامین هزینههای خود استفاده میکنند، ولی مساله آن است که ببینیم در کشور ما نیز مانند دیگر کشورها، در درجه اول پیشزمینههای لازم برای کسب این درآمدها فراهم شده است یا خیر. مهمترین پیشزمینه از نظر او، مساله شفافیت در درآمدها و داراییهاست و اگر چنین پیشزمینهای فراهم نباشد، میتواند در میانمدت اثرات مخربی بر بازارها ایجاد کند.
تنگنای مالی دولت، زمینهساز توجه بیشتر به مساله دریافت مالیات شده است. سعید اسلامیبیدگلی، دبیرکل کانون نهادهای سرمایهگذاری ایران، اعتقاد دارد، تمام کشورهای دنیا از مالیات برای تامین هزینههای خود استفاده میکنند، ولی مساله آن است که ببینیم در کشور ما نیز مانند دیگر کشورها، در درجه اول پیشزمینههای لازم برای کسب این درآمدها فراهم شده است یا خیر. مهمترین پیشزمینه از نظر او، مساله شفافیت در درآمدها و داراییهاست و اگر چنین پیشزمینهای فراهم نباشد، میتواند در میانمدت اثرات مخربی بر بازارها ایجاد کند.
♦♦♦
سیاستهای جدید مالیاتی مانند دریافت مالیات از واحدهای مسکونی و خودروهای لوکس چه اثری بر بازارها خواهد داشت؟
جواب دادن به این پرسش به صورت منطقی و با شواهد مستند بسیار دشوار است، چراکه اگر بخواهیم تاثیر هرگونه سیاست کلان بر بازارها را بررسی کنیم، نیاز به دادههای بسیاری داریم و همانطور که میدانید دادهها در کشور ما اساساً به درستی منتشر نمیشوند؛ همچنین اطلاعات حتی اگر منتشر شوند، باید بسیار شفاف باشند. مثلاً به دادههای شفافی مانند این نیاز است که بدانیم چه تعداد خانه یا خودرو مشمول مالیات جدید میشوند و به چه میزان میتوانند به افزایش درآمد دولت کمک کنند.
علاوه بر این، برای اینکه اثر این موضوع را بر بازارها ببینیم و تحلیل کنیم، کمی باید صبر کرد. موضوع مالیات بر داراییها، مدتهاست که هم نقل محافل کارشناسی است و هم بر روی میز تصمیمگیری قانونگذاران و تصمیمسازان اقتصادی کشور قرار داشته است. به عنوان مثال، مساله دریافت مالیات به انحای مختلف در دورههای گذشته به ویژه در مورد مسکن مطرح شده است؛ از جمله میتوانم به موضوع مالیات بر خانههای خالی اشاره کنم که بارها پیرامون آن بحث صورت گرفته است. با اینکه پیرامون مساله مالیاتگیری در فضای اقتصادی کشور به شکلهای مختلف بحث شده است، مشکلات و چالشهای زیادی در زمینه عملی شدن آن وجود داشته و همین باعث شد که تقریباً هیچ زمان مالیاتگیریهای بحثشده به آن صورت عملی نشود.
با این حال، مایلم توجه شما را به دو مساله جلب کنم؛ یکی نظر کلی اقتصاددانان پیرامون موضوع مالیات و دیگری نیاز دولت به دریافت مالیات.
اساساً اقتصاددانها بهطور کلی با دریافت مالیات موافق هستند، هرچند ایجاد شرایطی را برای موفق شدن آن ضروری میدانند. در کنار این، بسیاری از اقتصاددانها با موضوع مالیات بر دارایی موافقتر هستند تا موضوعاتی مانند مالیات بر خانههای خالی و مالیات بر عایدی افرادی که معاملات مکرر ندارند. مالیات بر عایدی باید برای کسانی باشد که معاملات مکرر دارند.
نکته دوم اینکه کشور در شرایط رکود اقتصادی و تنگنای درآمدی قرار دارد؛ در نتیجه اخذ مالیات تا حدی درآمد دولت را بهبود میدهد، ولی اخذ هرگونه مالیات میتواند عامل رکود در برخی بازارها شود. امید این است که دوستان ما در مجلس شورای اسلامی زمانی که یک چیزی را مصوب میکنند، به این بحثها هم توجه کرده باشند.
تصور من این است که رگههای پوپولیستی نیز در این تصمیم وجود دارد، به این معنی که در حقیقت چنین تصوری هست که میخواهند طبقه اقتصادی ثروتمند و مرفه را شامل این مالیات کنند؛ چنین مالیاتی به احتمال زیاد مورد اعتراض مردم نخواهد بود و شاید حتی از آن حمایت کنند. البته نمیتوان این مساله را هم کتمان کرد که برای شروع مالیاتگیری شاید چنین طرحهایی بد نباشند.
از نظر شما اساساً چقدر ضرورت داشت که کمیسیون تلفیق مجلس تصمیم بگیرد که در چنین مقطعی مالیاتهای جدید را در مسیر اجرایی شدن قرار دهد؟
تکرار میکنم، باید به این موضوع دقت کنیم که دولت در یک تنگنای درآمدی قرار دارد. به همین دلیل است که در چند ماه اخیر بحث مالیاتگیری نه فقط از خودرو و مسکن، بلکه اخذ انواع مالیات دیگر نقل محافل سیاستگذاری و تصمیمگیری است. علاوه بر مالیاتی که تصمیم به اجرایی کردن آن گرفته شده است، این روزها به دریافت مالیاتی که قبلاً قوانین دریافت آن وجود داشت، بیشتر دقت میشود و مراجع نظارتی و سازمان امور مالیاتی با جدیت بیشتری دریافت آن را پیگیری میکنند.
اساساً یکی از ضرورتهای دریافت مالیات این است که منابع مالی دولت و نهاد حاکمیت در تنگنا قرار گرفته باشد. مساله دیگری که باید به آن توجه داشته باشیم این است که بخش زیادی از مسائل مالیاتی، مدتهاست که از طرف کارشناسان پیشنهاد شده است؛ بنابراین بار هزینهای و اجتماعی چنین طرحهایی برای دولت و مجلس چندان زیاد نیست.
در همین اثنی که کمیسیون تلفیق دریافت مالیات از خودروها و واحدهای مسکونی لوکس را تصویب کرد، وزارت اقتصاد نیز لایحه اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم را به معاون اول رئیسجمهور ارسال کرد. یکی از نکات مهم این لایحه این بود که دولت از مجموعه درآمد اشخاص حقیقی مالیات دریافت کند؛ به عنوان مثال، اگر مجموعه درآمد فردی سالانه بین 20 تا 50 میلیون تومان باشد، 10 درصد از آن را باید به عنوان مالیات پرداخت کند؛ آیا این مساله نشان میدهد که دولت به دنبال آن است که حتی درآمد خود از اخذ مالیات را افزایش بیشتری دهد؟
منتفع اصلی از چنین قوانین و طرحهایی در شرایط کنونی، دولت و در چشمانداز بزرگتر نهاد حاکمیتی است. دولت نیازمند تامین انواع مختلف منابع مالی است، مخصوصاً به واسطه شرایط بینالمللی که وجود دارد و درآمدهای نفتی را محدودتر کرده است. در کنار اخذ مالیات، میبینیم که موضوع فروش دارایی دولت جدیتر شده است. موضوع مولدسازی داراییهای دولت بیشتر مورد بحث قرار میگیرد و اینها نشاندهنده دغدغه دولت برای افزایش درآمد است. اما بگذارید یک دغدغه را نیز در مورد سوال شما مطرح کنم؛ در مورد مالیات بر اشخاص همیشه نگرانیهایی وجود داشته است؛ آیا در درجه اول شفافیت لازم در اقتصاد ما برقرار است که بتوانیم مالیات را متناسب با درآمد اشخاص مختلف از آنها دریافت کنیم و یک سوال سادهتر، آیا این طرحی که وزارت اقتصاد پیشنهاد کرده است، میتواند آن را مشمول تمام آدمها کند یا دوباره تنها افرادی که از لحاظ مالی دارای شفافیت هستند، مثلاً آنها که حقوقبگیر هستند، مشمول پرداخت این مالیاتهای جدید خواهند شد. در واقع یکی از نگرانیها این است که ما سالها به دنبال دریافت مالیات بر درآمد اشخاص به صورت جدی نرفتیم، چون چالش آن وجود داشت که نتوانیم تمام افراد را مشمول آن کنیم و اساساً تشخیص درآمد واقعی هر فرد در محل ابهام قرار داشت. فقط به اتفاقات همین سالهای اخیر توجه کنید که ما برای فهمیدن درآمد واقعی برخی اصناف مانند پزشکان چه دشواریهایی داشتهایم.
یکی از مهمترین دغدغههایی که باعث شد موضوع مالیات بر درآمد اشخاص تا حدی اجرایی نشود، این بود که اقتصاد بنگاهها و اشخاص ما غیرشفاف است، در نتیجه این نگرانی وجود دارد که بار همه این قوانین جدید بر روی دوش افرادی بیفتد که پیش از این هم مالیات خودشان را پرداخت میکردند و نه آن بخشی که امروز به هر دلیلی، میتوانند درآمدهای اصلی خودشان را پنهان کنند. اتفاقاً سوال اصلی از افرادی که چنین طرحی را پیشنهاد کردند و کسانی که احتمالاً آن را مصوب میکنند، باید این باشد که چه چیزی حل شده که آن چالش گذشته اهمیت خودش را برای شما از دست داده است؟ و موضوعاتی را که حدوداً 10 سال در فضای کارشناسی مطرح است، مجدداً مطرح میکنید و اینبار برای اخذ چنین مالیاتهایی جدیتر شدهاید؛ باز هم تکرار میکنم، بخش زیادی از فضای کارشناسی کشور با اخذ مالیات از اشخاص، با اخذ مالیات از بنگاهها، یکسان کردن فضای رقابتی به جهت مالیاتی برای انواع بنگاهها و کاهش فرار مالیاتی موافق است؛ ولی چنین نگرانی وجود دارد که قوانین جدید فضا را برای فعالیت بخشی دشوار کند که از قضا شفافتر است. به زبان ساده میخواهم بگویم حتماً یک چالش بزرگ وجود داشته است که این موضوع بارها مطرح شد ولی اجرایی نشد. الان باید این سوال به شکل شفاف پرسیده شود که من از کجا میتوانم اطمینان کسب کنم که یک فرد سالانه 50 یا 100 میلیون درآمد دارد یا حتی یک میلیارد تومان. در مورد برخی از اشخاص ممکن است به راحتی بتوانیم این مساله را دریابیم، مانند کارمندان، که همین الان هم مالیاتهایی از آنها اخذ میشود. در مورد بسیاری از اشخاص این موضوع را متوجه نمیشویم و چه تضمینی وجود دارد که با تصویب این طرح، فقط فشار مالیاتی به یک عده افزوده نشود.
فکر کنم اگر به این سوال چنین پاسخ داده شود که سیستمهای اطلاعاتی درآمدی اشخاص ما آنقدر کامل شده است که با تقریب خوبی درآمدهای افراد شناسایی و از آن مالیات دریافت شود، بخش زیادی از جامعه و کارشناسان با راهاندازی این نوع از مالیاتها موافق هستند؛ البته یک شرط خاص نیز وجود دارد و آن این است که بهطور کلی مالیات ابزار سیاستگذاری برای نهاد حاکمیتی و دولت است که شرایط مختلف اقتصادی را بتواند با کمک آن مدیریت کند. متاسفانه در کشور ما مساله مالیات چون مصوب مجلس شورای اسلامی است، هرگونه تغییری در آن بسیار پیچیده است و از حالت ابزار سیاستگذاری خارج شده است؛ خوب است که در قوانین جدید مالیاتی این موضوع به صورت ابزار هم دیده شود و اختیار دست دولت باشد که در یک محدودهای مالیات اخذ کند که بر اساس آن کنترل شرایط اقتصادی را در شرایط رونق و رکود داشته باشد. در واقع دولت باید بتواند بیدغدغه حداقل در یک محدوده مشخص، سیاستهای مالیاتی خود را اجرایی کند. کمااینکه در کشورهای پیشرفته نیز وضعیت به همین منوال است.
با این حال، این نگرانی اساساً در کشور ما وجود دارد که مالیات چون منوط به مصوبه مجلس شورای اسلامی است، تغییر در آن دشواریهای خاص خود را داشته باشد؛ شاید زمانی فکر کنیم که بهتر است برای بهبود اقتصاد کلان مالیات را دو درصد کاهش دهیم ولی این ابزار در دست ما نیست که از آن استفاده کنیم.
اشاره کوتاهی به شیوه دریافت مالیات در سایر کشورها کردید؛ بهطور کلی تجربه کشورها از شیوه صحیح مالیاتستانی مخصوصاً از فعالانی که در بازارهایی چون مسکن و خودرو حضور دارند، به چه صورت بوده است؟
اولین نکتهای که باید به آن دقت داشته باشیم این است که یک نظام مالیاتی در تمام کشورهای دنیا اجرا نمیشود. کشورها نظامهای مالیاتی متفاوتی دارند. یک کشور مانند آمریکا نظام مالیاتی بسیار پیچیدهای دارد، آنقدری که گفته میشود یکی از چالشهای نظام مالیاتی آمریکا همان پیچیدگی آن است و البته نظامهای مالیاتی هم داریم که نسبتاً شکل سادهای دارند. فرصت نیست که نوع مالیاتگیری در تمام کشورها را بررسی کنیم، ولی در یک نظام مالیاتگیری صحیح سه نکته را باید در نظر گرفت: اول اینکه اخذ مالیات نباید به گونهای باشد که فضای رقابتی را به نفع برخی از گروهها برهم بزند. دوم اینکه نظام مالیاتگیری نباید منجر به فرار مالیاتی شود و سوم اینکه دولتی که درآمدش وابسته به مالیات شده است، به همان اندازه که درآمدهایش از مالیات افزایش پیدا کرده است، به همان اندازه هم باید پاسخگویی و شفافیت خود را افزایش دهد.
گفته میشود مزیت مالیات نسبت به نفت هم همین مساله است. دولتهایی که مالیات میگیرند، چون درآمدشان به مردم وابسته است، باید پاسخگویی بیشتری نیز داشته باشند.
در مجموع میتوان گفت نظام مالیاتی باید بر اساس شرایط اقتصادی کشور به گونهای طراحی شود که سه اتفاقی که به آن اشاره کردم، در آن نظام رخ دهد. در غیر این صورت آن نظام مشکلات خاص خود را خواهد داشت.
اما تجربههای کشورهای مختلف به چه صورت است؟ باید بگوییم که در تمام کشورهای توسعهیافته، مالیاتی مانند مالیات بر درآمد اشخاص (Personal tax) وجود دارد. از کسانی که در بازارهای مختلف دارایی نیز کسبوکار میکنند، مالیات بر عایدی (income tax) دریافت میشود و مالیات بر دارایی (property tax) هم وجود دارد. البته نوع آخر معمولاً شامل املاک، مستغلات و در برخی کشورها به ویژه خودرو میشود.
باز هم تاکید میکنم که نمیتوانیم در تمام کشورها نظام مالیاتی واحد پیدا کنیم، هرچند که در بسیاری از کشورها مالیات ابزاری در دست دولت برای سیاستگذاری است که در یک محدوده خاص شرایط اقتصادی را با کمک آن مدیریت کند. بنابراین ایجاد بازهها و دامنههایی برای اخذ مالیات و در اختیار گذاشتن آن به عنوان یک ابزار سیاستی برای دولت بسیار اهمیت دارد. در کشورهای پیشرفته با توجه به همین نکتهها از افرادی که در بازارهای مالی نیز فعالیت میکنند، مالیات دریافت میشود.
به نظر میرسد وزارت اقتصاد نیز مانند کشورهای پیشرفته به دنبال آن است که دریافت مالیات از عایدی را در دستور کار خود قرار دهد؛ به عنوان مثال، بر اساس طرح این وزارتخانه، از سود خرید و فروش یک ملک طی یک سال باید 25 درصد به صورت مالیات به دولت پرداخت شود؛ نظر شما راجع به دریافت چنین مالیاتهایی و اثر آن بر بازارها چیست؟
ببینید در این نوع مالیاتگیری یک نکته مهم را باید در نظر گرفت. این نوع دریافت مالیات باید تنها شامل افرادی باشد که کسبوکارشان در حوزه مسکن است و در این حوزه، خرید و فروش مکرر دارند. البته باید منظور از خرید و فروش مکرر را هم بهطور شفاف تعریف کنیم. وقتی کسبوکار کسی خرید و فروش مسکن باشد، مانند هر کسبوکار دیگری باید مالیات پرداخت کند. اما اگر این قانون را برای همه معاملات مسکن بگذاریم، در آن زمان همه افراد مشمول پرداخت چنین مالیاتی میشوند؛ این موضوع به معنی آن است که هزینه معاملات را افزایش میدهیم و این مساله در سیکلهای رکود و رونق بازار مسکن اثر خواهد گذاشت. امیدوارم که هم دولت و هم مجلس اثرات وضع چنین قانونی را در بازار مسکن دیده باشند. پیشنهاد اولیه این بود که تنها این مالیات برای افرادی گذاشته شود که معامله مکرر دارند.
آیا وضع چنین قوانینی در قیمت خودرو و مسکن اثرگذار خواهد بود؟ آیا میتوان گفت ممکن است وضع این قانون به زیرزمینی شدن معاملات منجر شود؟
از آنجا که اثر این قانون، بر بازار و بر سیکلهای معاملاتی است، قطعاً بر قیمت هم میتواند اثرگذار باشد. ولی نکته مهم دیگری نیز وجود دارد.
ببینید نظام مالیاتی از اساس مبتنی بر اطلاعات است. اگر من نتوانم شفافیت را در هر کدام از بازارها ایجاد کنم، اخذ مالیات اثرات منفی زیادی در آن بازارها خواهد داشت. بنابراین سیاستگذار باید بتواند قوانین و مقرراتی را وضع کند که معاملات به صورت زیرزمینی و وکالتی در نیاید. یکی از کارهایی که میتواند انجام شود که معاملات به حالت زیرزمینی صورت نگیرد، قواعد و مقرراتی است که از معاملات شفاف حمایت کند و همزمان، آنهایی که معاملات غیرشفاف انجام میدهند در نظام حقوقی کشور از حمایتی برخوردار نشوند. کل پیچیدگی ماجرا هم در همین است؛ اگر دولت نتواند مانع از آن شود که معاملات به شکل زیرزمینی درآید، در آن زمان، گذاشتن این نظام مالیاتی اثرات مخرب بیشتری خواهد داشت. اگر قانونی بگذاریم که راههای در رو زیادی دارد، تنها یک کار میکنیم و آن هم این است که به بخشهای شفاف فشار بیشتری وارد کنیم و ناخواسته آدمها را به سمت اقتصاد غیرشفاف هل دهیم.
آیا مالیاتی که برای خودرو و اشخاص گذاشته میشود بر بازار ارز و سکه و سهام هم اثر خواهد گذاشت؟
اولاً وقتی سیاستگذاری میکنید که بازارهایی مانند خودرو و مسکن را از بازارهای سرمایهگذاری افراد خارج کنید، طبیعتاً بازارهای قابل سرمایهگذاری دیگر از جهت ورود نقدینگی جدید تحت تاثیر قرار خواهند گرفت.
البته دو نکته را یادآوری کنم؛ این اثرگذاری در وهله اول وابستگی زیادی به شرایط کلی اقتصاد یک کشور دارد و در وهله دوم، پیشبینی کلی سرمایهگذاران نسبت به وضعیت بازارها. برای مثال اگر ما پیشبینی کنیم که قرار است قیمت مسکن در سال آتی صد درصد رشد کند و در بازار ارز رشدی 40درصدی رخ دهد، حاضریم که باز هم مسکن بخریم و مالیات 25درصدی را هم پرداخت کنیم. میتوان گفت در صورت تصویب طرح دریافت مالیات از عایدی خرید و فروش مسکن، وضعیت بازارهای دیگر هم متاثر خواهد شد، ولی میزان اثر و چگونگی اثرگذاری آن به وضعیت کلی اقتصاد کلان بستگی دارد و پیشبینی ریسک و سودآوری هر کدام از بازارها.