توسعه صنایع تکمیلی با مدیریت منابع
چگونه میتوانیم خامفروشی را در صنعت فولاد کاهش دهیم؟
صنعت فولاد در ایران به دلیل وجود ذخایر غنی سنگآهن و منابع انرژی ارزان از دیدگاه اول و خیلی سطحی بسیار واجب و مقرون بهصرفه است اما شکلگیری هر صنعتی علاوه بر داشتن فضای تولید، نیازمند دانش و مدیریت صحیح آن است. امروزه ورود به هر صنعتی باید با دیدگاه بروننگر و صادراتگرا باشد چراکه جمعیت هر کشور محدود بوده و میزان مصارف داخلی نیز محدود است. اما نرخ تولید نمیتواند محدود باشد و چرخه حیات تولید وابسته به بازار فعال و پویاست. صنعت فولاد به عنوان یک صنعت استراتژیک و مهم نیازمند یک سند راهبردی پویا و بهروز است که خوشبختانه این سند به همت متخصصان مربوطه نگارش شده و در حال بهروزرسانی است اما برای نیل به اهداف سند استراتژیک فولاد علاوه بر این سند، همت سیاستگذاران دولتی و غیردولتی نیز مهم است.
صنعت فولاد در ایران به دلیل وجود ذخایر غنی سنگآهن و منابع انرژی ارزان از دیدگاه اول و خیلی سطحی بسیار واجب و مقرون بهصرفه است اما شکلگیری هر صنعتی علاوه بر داشتن فضای تولید، نیازمند دانش و مدیریت صحیح آن است. امروزه ورود به هر صنعتی باید با دیدگاه بروننگر و صادراتگرا باشد چراکه جمعیت هر کشور محدود بوده و میزان مصارف داخلی نیز محدود است. اما نرخ تولید نمیتواند محدود باشد و چرخه حیات تولید وابسته به بازار فعال و پویاست. صنعت فولاد به عنوان یک صنعت استراتژیک و مهم نیازمند یک سند راهبردی پویا و بهروز است که خوشبختانه این سند به همت متخصصان مربوطه نگارش شده و در حال بهروزرسانی است اما برای نیل به اهداف سند استراتژیک فولاد علاوه بر این سند، همت سیاستگذاران دولتی و غیردولتی نیز مهم است.
متاسفانه طی سالهای اخیر هارمونی مناسبی در راهاندازی و تولید حلقههای زنجیره ارزش سنگآهن تا فولاد اتفاق نیفتاده است از اینرو عدم این هارمونی باعث شده تا در بعضی از حلقهها مازاد و در بعضی دیگر کمبود داشته باشیم.
طبق محاسبات فنی به ازای هر تن فولاد، 14 /1 تن آهن اسفنجی و برای هر تن آهن اسفنجی 4 /1 تن گندله و برای هر تن گندله یک تن کنسانتره و برای هر تن کنسانتره 4 /1 تن سنگآهن دانهبندی نیاز است. البته نسبتهای فوق با 10 تا 15 درصد تلورانس ممکن است همراه باشد و آن هم به عیار سنگآهن و تکنولوژی پروسه تولیدی بستگی دارد. با یک محاسبه سرانگشتی و برنامه ارائهشده تولید فولاد و میزان تولید سنگآهن در هر سال میتوان مازاد یا کمبود هر حلقه را در کشور محاسبه کرد.
اما متاسفانه طی سالهای اخیر هیچگاه میزان تولید واقعی فولاد در کشور نتوانسته میزان تولید پیشبینیشده را محقق کند از اینرو همواره در حلقههای این زنجیره نوساناتی ایجاد شده است. به طور مثال در سال 92 پیشبینی تولید فولاد، 5 /22 میلیون تن بوده است که تنها 6 /15 میلیون تن آن محقق شد یا در سال 93 از پیشبینی 24 میلیون تن فولاد تنها 3 /16 میلیون تن آن محقق شد و هماکنون هم طبق آمارهای منتشرشده کمتر از 17 میلیون تن فولاد در کشور تولید میشود که متاسفانه با میزان پیشبینیشده تفاوت بسیار دارد. این عدم تحقق اهداف منجر شده تا در حلقههای بالادستی این زنجیره عدم هارمونی ایجاد شود. بهطور مثال در سال 93 برای تحقق پیشبینی 24 میلیون تن فولاد نیاز به 4 /27 میلیون تن آهن اسفنجی، 6 /39 میلیون تن گندله، 6 /39 میلیون تن کنسانتره و نهایتاً 5 /59 میلیون تن سنگآهن بود اما آنچه اتفاق افتاده با این اعداد اختلاف داشته است. در همان سال برای تولید 3 /16 میلیون تن فولاد نیاز به 40 میلیون تن سنگآهن بوده اما در همان سال تولید سنگآهن کشور حدود 45 میلیون تن بود که پنج میلیون تن آن مازاد بر نیاز داخل بوده که قطعاً صادرات آن باید انجام میشد.
سرانه مصرف فولاد ایران در سال گذشته حدود 220 کیلوگرم بوده است و در بهترین سالهای رونق اقتصادی نیز از 270 کیلوگرم تجاوز نکرده است. بر اساس رشد جمعیت 3 /1 درصد تا سال 1404، مصرف داخلی کشور از حدود 4 /33 میلیون تن تجاوز نمیکند. با فرض این تقاضا برای فولاد در داخل کشور نیاز است در سال 1404 حدود 94 میلیون تن سنگآهن، 53 میلیون تن کنسانتره، 48 میلیون تن گندله و 35 میلیون تن آهن اسفنجی و چدن تولید کنیم.
این در حالی است که طبق پیشبینیهای صورتگرفته میبایست در سال 94 حدود 24 میلیون تن فولاد تولید میشد که متاسفانه تنها 7 /16 میلیون تن آن محقق شد که برای این میزان تولید فولاد حدود 42 میلیون تن سنگآهن نیاز بود که در این سال این میزان تولید سنگآهن کاملاً محقق شد.
در سالهای 94 و 95 نیز به دلیل افت قیمت سنگآهن بسیاری از معادن بخش خصوصی به ورطه تعطیلی کشیده شدند اما صادرات سنگآهن کماکان روند صعودی داشت، بهطوریکه در پنجماهه نخست سال 95 حدود 3 /7 میلیون تن سنگآهن از کشور صادر شد که در مقابل صادرات 3 /4 میلیونتنی پنجماهه نخست سال 94 حدود 67 درصد رشد داشت و این در حالی است که طی یک سال اخیر اکثر واحدهای سنگآهنی بخش خصوصی کشور تعطیل یا نیمهتعطیل بودهاند و از صادرات مواد معدنی خود نیز به تبع شرایط بد اقتصادی محروم بودهاند.
اعداد و ارقام صادرات مواد معدنی از جمله سنگآهن نشان میدهد این رشد 67 درصد صادرات سنگآهن در پنجماهه نخست سال 95 جز با فروش این محصول از معادن دولتی در بنادر صادراتی کشور میسر نبوده است.
با نگاهی به جدول صادرات مواد معدنی و صنایع معدنی درمییابیم که نهایتاً حدود یک میلیارد دلار فقط مواد معدنی که مسوولان آن را مواد خام مینامند صادر شده است که اگر GDP پنجماهه نخست سال 1395 را حدود 175 میلیارد دلار در نظر بگیریم نسبت ارزش صادرات مواد معدنی به اصطلاح خام به GDP پنجماهه نخست سال 95، حدود 6 /0 درصد میشود اما اگر این محاسبات را برای صادرات نفت خام انجام دهیم، نسبت ارزش صادرات نفت خام به GDP در پنجماهه نخست سال 95 بیش از 8 /8 درصد خواهد شد. به عبارتی بیش از 70 درصد نفت خام تولیدی کشور صادر شده و طبق آمارهای صادرات مواد معدنی نیز در پنجماهه نخست امسال حدود 67 درصد رشد فروش و صادرات ماده معدنی سنگآهن داشتهایم.
بحث خامفروشی، عبارتی اشتباه است چراکه در یک تجارت آزاد و سالم شما حق دارید هر کالایی که تولید میکنید با بیشترین قیمت و بهترین شرایط عرضه کنید. اینکه صنایع فولادسازی داخل به دنبال خرید سنگآهن ارزان، آن هم با پرداختهای بلندمدت هستند، نمیتواند مهر خاموشی بر دهان تولیدکنندگان سنگآهن بزند چراکه همانطور که فولادسازان داخل محصول خود را با قیمت بیشتر از استاندارد جهانی در داخل عرضه میکنند معدنکاران هم حق دارند محصول خود را نه بیشتر از استاندارد جهانی بلکه با قیمت جهانی عرضه کنند، پس در یک زنجیره تولیدی فشار بر یک حلقه باعث میشود حلقههای بعدی هم دچار مشکل شوند.
من به عنوان رئیس کمیسیون معادن و صنایع معدنی اتاق ایران نفع هر دو تولیدکننده را در این زنجیره خواهانم چراکه هیچ تولیدکنندهای نمیتواند با ضرر ارتقا یابد. تکمیل زنجیره ارزش هر یک از مواد معدنی در کشور یک اولویت است چراکه هم باعث اشتغال میشود و هم ارزش افزوده بیشتری را عاید مملکت میکند اما به صرف اینکه میخواهیم فولاد تولید کنیم نباید وجهه معدنکاری سنگآهن را با بیان واژههای خامفروشی، وطنفروشی و... خراب کنیم. طبق طرحهای توسعهای تولید سنگآهن ایران تا سال 1404، مجموع تولید معادن سنگآهن بزرگ ایران 116 میلیون تن است که در صورتیکه بخواهیم هدف 55 میلیون تن محقق شود نیاز به 154 میلیون تن سنگآهن است و با این اوصاف با کسری 38 میلیون تنی مواجه هستیم که نیازمند توسعه اکتشافات ذخایر جدید سنگآهن است.
تنها با راهاندازی واحدهای تولیدی فولاد و حلقههای بالادستی آن میتوان سنگآهن کشور را هر چقدر که تولید میشود مصرف کرد و اگر طبق اقتصاد جهانی پیش برویم هیچگاه معدنکار ما ترغیب به فروش سنگآهن به خارج کشور نخواهد شد.
فعالان عرصه فولاد باید به دنبال بحثهای دیگری از جمله پایین بودن سطح بهرهوری و تکنولوژی این صنعت باشند چراکه این مباحث بیشتر به صنعت فولاد ضرر میزند تا اینکه سنگآهن یا کنسانتره یا گندله و آهن اسفنجی از کشور صادر شود. کشوری مثل کره که نه سنگآهن دارد و نه انرژی، یکی از بزرگان تولید فولاد است. تمام مواد اولیه تولید فولاد را وارد میکند و نهایتاً فولادی میسازد که هم با استانداردهای جهانی سازگار است و هم قیمت مناسبی دارد. هر کالایی که با نگرش صادراتی تولید میشود باید مزیت صادرات داشته باشد در غیر این صورت تولید آن مقرون بهصرفه نیست و فقط مواد اولیه را هدر داده است. انبارهای دپو از فولاد را که به خاطر شرایط رکود و قیمت بالا نمیتوان فروخت بهتر است یا فروش محصولات حلقههای بالادست فولاد که به موقع ارز حاصل از فروش را به کشور تزریق میکند. در هر صورت هر کالایی که مزیت صادراتی دارد و در داخل کشور مازاد است باید صادر شود و جلوگیری از صادرات آن به هر بهانهای باعث ایجاد مشکلات فراوان برای تولید آن است.
ایجاد زنجیرههای تکمیلی برای همه مواد معدنی در کشور با توجه به پتانسیلهای گوناگون از قبیل نیروی متخصص، انرژی ارزان، ذخایر زیاد و... یک امر ضروری است اما باید مدیریت منابع و مدیریت بهرهوری را لازمه توسعه صنایع تکمیلی دانست.