جدال زیرخاکیها
نگاهی به پتانسیلهای بخش معدن در ایران
در میان اقتصاددانان ایرانی، همواره این بحث وجود دارد که با توجه به سایر پتانسیلهای کشور، اساساً آیا عبور از اقتصاد نفتی در ایران ممکن است یا خیر. در پاسخ به این سوال جایگزینهای متعددی که توان رقابت با بخش نفت را داشته باشند و بتوانند به جای آن، پیشران اقتصاد ایران باشند، پیشنهاد میشوند.
در میان اقتصاددانان ایرانی، همواره این بحث وجود دارد که با توجه به سایر پتانسیلهای کشور، اساساً آیا عبور از اقتصاد نفتی در ایران ممکن است یا خیر. در پاسخ به این سوال جایگزینهای متعددی که توان رقابت با بخش نفت را داشته باشند و بتوانند به جای آن، پیشران اقتصاد ایران باشند، پیشنهاد میشوند. از جمله این پیشنهادها، بخش معدن است و مسوولان این بخش معتقدند که با مدیریت درست و سرمایهگذاری توجیهپذیر در معادن، میتوان از اقتصادی که عمده وابستگیاش به نفت است، گذر کرد. سوال مهمی که در ذهن ایجاد میشود این است که در وهله اول، آیا معادن ایران، به طور بالقوه میتوانند جایگزین مناسبی برای نفت باشند یا خیر. برای پاسخ به این سوال، در ادامه به مقایسه بالقوه بخش معدن و بخش نفت در ایران خواهیم پرداخت. دقت شود که پتانسیل بخش معدن با شرایط حال حاضر بخش نفت مورد مقایسه قرار میگیرد، زیرا هدف این است که بفهمیم آیا بخش معدن میتواند آنچه بخش نفت در حال حاضر ایجاد میکند، را به وجود آورد یا خیر. به این منظور، ابتدا باید مشخص شود که بخش نفت از چه جهاتی حائز اهمیت است و جایگزین آن باید چه ویژگیهایی داشته باشد. برای این منظور، اشتغال و تولید را مورد بررسی قرار میدهیم.
مفاهیم
میدانیم که تولید، تابعی از نهادههای تولید، یعنی نیروی کار و سرمایه، تکنولوژی و همچنین نهادهاست. نهادها از آن جهت اهمیت دارند که میزان سرمایهگذاری روی یک بخش خاص تولیدی، چگونگی مدیریت آن بخش و به طور کلی، نحوه کارکرد تابع تولید را معین میکنند. باید دقت شود که در وهله اول، منظور از مقایسه بالقوه بخش نفت و معدن، این نیست که در حال حاضر و با شرایط نهادهای (نیروی کار و سرمایه)، تکنولوژیک و نهادی موجود در این بخشها، هر کدام تا چه حد میتوانند تولید و اشتغال ایجاد کنند بلکه این موضوع مدنظر است که اگر بهترین شرایط نهادهای، تکنولوژیک و نهادی در بخش معدن فراهم شود، آیا معادن ایران پتانسیل این را دارند که جایگزین بخش نفت شوند یا خیر. حال اگر پاسخ به این سوال مثبت بود، میتوان به این سوال پرداخت که با توجه به شرایط نهادهای، تکنولوژیک و نهادی موجود در بخش معدن در ایران، آیا این بخش میتواند ارزش مورد نظر را خلق کند؟
اشتغالزایی
طبق گزارشهای رسمی، ایران حدود هفت درصد کل معادن جهان، شامل بزرگترین ذخایر روی، سنگآهن و کرومیت را در اختیار دارد. همچنین به گزارش سازمان نظاممهندسی معدن ایران، حدود 12 هزار معدن کوچک و بزرگ در ایران وجود دارد که از این تعداد، تقریباً هفت هزار معدن فعال هستند و مورد بهرهبرداری قرار میگیرند (البته بعضی از آمارها، به پنج هزار معدن فعال اشاره میکنند). با این حال، قریب به تنها 100 هزار نفر به طور مستقیم در بخش معدن مشغول فعالیتاند یعنی سهم نیمدرصدی از کل اشتغال ایران. بنابراین میتوان گفت در ایران، از هر 200 نفر نیروی شاغل، تنها یک نفر به طور مستقیم در بخش معدن فعالیت میکند. این در حالی است که در کانادا که همچون ایران، دارای سهم خوبی از معادن جهان است و میتواند با ایران مورد مقایسه قرار گیرد، بیشتر از 300 هزار نفر به طور مستقیم در بخش معدن اشتغال دارند که سهم دودرصدی در اشتغال کشور کانادا ایفا میکنند. در این کشور از هر 50 نفر شاغل، یک نفر به طور مستقیم در بخش معدن فعالیت دارد. روسیه کشور دیگری است که سهم زیادی از معادن کل جهان را در اختیار دارد. این کشور دارای بیش از 20 هزار معدن کوچک و بزرگ است که حدود یکسوم آنها، فعال هستند و مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند. نیروی کاری که به طور مستقیم در بخش معدن روسیه کار میکند، به بیش از یک میلیون نفر میرسد. لازم به ذکر است که دو کشور مذکور یعنی کانادا و روسیه، دارای بزرگترین و معتبرترین شرکتهای فعال در حوزه معدن جهان هستند و از تکنولوژی تراز اول دنیا و سرمایهای قوی در معادن خود استفاده میکنند. این امر، بهکارگیری نیروی کار در این بخش را به نسبت کاهش میدهد. با این حال میبینیم که تعداد افرادی که در این دو کشور به طور مستقیم در بخش معدن فعالیت دارند، به نسبت ذخایر معدنی، چندین برابر نیروی کار شاغل در بخش معدن در ایران است. این موضوع نشان میدهد که با توجه به ذخایر معدنی ایران، پتانسیل ایجاد اشتغال نیم میلیونی در کشور وجود دارد. نکته حائز اهمیت این است که این رقم تنها مربوط به اشتغال مستقیم است. از آنجا که مواد معدنی به عنوان ماده اولیه بسیاری از فعالیتهای تولیدی مورد استفاده قرار میگیرند، اشتغال غیرمستقیمی که در بخش معدن ایران، پتانسیل به وجود آمدن دارد، بسیار بالاست. به عبارتی اثر ضریب فزاینده اشتغال مستقیم در بخش معدن در جهان، روی اشتغال غیرمستقیم، به نسبت سایر بخشها جزو بالاترینها قلمداد میشود. برای مثال، طبق مطالعه موردی انجامگرفته روی معادن کشور پرو، به ازای ایجاد هر شغل مستقیم، 14 شغل غیرمستقیم به وجود میآید. این در حالی است که در ایران به ازای هر شغل مستقیم مرتبط با بخش معدن، پنج شغل غیرمستقیم وجود دارد. بنابراین ذخایر معدنی ایران این پتانسیل را دارند که در شرایطی که نهادهها، تکنولوژی و نهادهای مناسب وجود داشته باشند، به طور غیرمستقیم، هفت میلیون شغل ایجاد کنند. با توجه به اینکه کشور پرو نیز همچون ایران کشوری در حال توسعه است و قابل مقایسه با کانادا و روسیه در بخش معدن نیست، اگر بخواهیم به شرایط بالقوه نگاه کنیم، هر شغلی که به طور مستقیم در بخش معدن ایجاد شود، میتواند اشتغال غیرمستقیم بیشتر از 14 نفر را نیز به وجود آورد (طبق آمار سازمان جهانی کار به ازای هر شغل مستقیم در بخش معدن، 17 شغل وابسته و تکمیلی در این بخش ایجاد میشود). این در حالی است که در حال حاضر، طبق گزارشهای غیررسمی، کمتر از 300 هزار نفر در بخش نفت در ایران به طور مستقیم فعالیت میکنند.
پتانسیل تولیدی
طبق دادههای بانک مرکزی و به گزارش وزارت اقتصاد، متوجه خواهیم شد که در 9ماهه سال 1395، بخش معدن سهمی 75 /0درصدی در تولید ناخالص داخلی داشته است. بخش معدن در ایران در سال 1394، پنج هزار میلیارد تومان ارزشافزوده ایجاد کرده است (به قیمت دلار 3700 تومان، معادل 3 /1 میلیارد دلار). این در حالی است که بخش نفت در سال 1394، حدود 95 هزار میلیارد تومان ارزشافزوده خلق کرده است. (به قیمت دلار 3700 تومان، معادل 25 میلیارد دلار). در 9ماهه سال 1395، سهم نفت در تولید ناخالص داخلی 22 درصد بوده است. یعنی بخش نفت در ایران، حدود 20 برابر از بخش معدن بزرگتر است. در بحث اشتغالزایی، امکان مقایسه ایران با کشورهایی نظیر کانادا و روسیه وجود داشت. اما در بخش تولید و ارزشافزوده این امکان به سادگی وجود ندارد و این نوشتار کوتاه، بدون ارائه آمارهای مربوط به هر بخش از معادن و ارزش آنها، نمیتواند به طور دقیق، این مقایسه را انجام دهد. اما قابل توجه است که در کانادا، به عنوان کشوری که از حیث ذخایر معدنی میتواند با ایران مورد مقایسه قرار گیرد، در سال 2015، ارزش کل تولیدات بخش معدن بیش از 40 میلیارد دلار بوده است. اگر در بدترین حالت، ارزش ذخایر معدنی ایران نصف ارزش ذخایر معدنی کانادا باشد (که به نظر نمیرسد تا این حد کمتر باشد)، به طور بالقوه، بخش معدن میتواند به اندازه بخش نفت ارزشافزوده خلق کند. قابل ذکر است که ارزش ذخایر معدنی ایران بیش از 800 میلیارد دلار تخمین زده میشود.
نتیجهگیری
با توجه به مقایسههای صورتگرفته، در پاسخ به اینکه آیا بخش معدن به طور بالقوه، توانایی این را دارد که به جای نفت پیشران اقتصاد ایران شود یا خیر، باید گفت که هم در بخش اشتغالزایی و هم در بخش تولید، این پتانسیل وجود دارد. اما این شرایط تنها زمانی به وجود خواهد آمد که نیروی کار متخصص، سرمایه مورد نیاز، تکنولوژی بهروز و نهادهای مناسب ظهور یابند و با توجه به اینکه در حال حاضر بخش نفت به نسبت بخش معدن، از نهادههای تولید، تکنولوژی و نهادهای مناسبتری بهرهمند است، بهرغم اینکه بخش معدن به طور بالقوه بسیار قوی است، تحت شرایط موجود، توان رقابت با بخش نفت را ندارد.