تخریب بنیانها
تحریمها با اقتصاد ایران چه کرد؟
ایران سالهاست که با تحریمهای مختلف دستوپنجه نرم میکند. با این حال دو مقطع سالهای اوایل دهه 1390 و از سال 1397 تاکنون تحریمها بسیار جدیتر و سختتر از همیشه بوده است؛ بهویژه در سالهای اخیر که زنجیرهای تحریم بسیار سختتر و سنگینتر و بیشتر بوده است. تداوم تحریم از سال 1397 تاکنون روندی فرساینده بر اقتصاد ایران تحمیل کرده و درآمد سرانه را تحلیل برده است. تجارت خارجی ایران به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و رفاه و معیشت مردم چندین پله پایینتر آمده است. این در حالی است که هیچ چشماندازی برای رفع یا حتی کاهش تحریم وجود ندارد. تبعات تحریم تنها در حوزه اقتصادی نیست و با کاهش رفاه و تشدید فقر و ناتوانی خانوار از تامین برخی نیازها، محدودیت در دسترسی به نظام مالی بینالمللی یا حتی ابزارهای فناورانه و برخی کالاهای مورد نیاز باعث کاهش امید به آینده در میان مردم شده است. بهطور خاص جوانان زیادی به فکر مهاجرت افتاده و بدبینی به آینده در حال فراگیری است.
با این حال تحریم نتوانسته است اقتصاد ایران را از پای بیندازد، گرچه اخلال جدی در کار آن ایجاد کرده است. تحریمکنندگان امروز از اهداف خود دورتر شدهاند و با وجود فشاری که به طبقه متوسط و طبقه فقیر کشور وارد آمده، اقتصاد ایران همچنان با فرازونشیب راه خود را میرود. اما سوال این است که این روند در بلندمدت چه بلایی سر اقتصاد ایران میآورد؟
اعتراف دیرهنگام
اخیراً اظهارنظر وزیر امور اقتصادی و دارایی درباره آثار اقتصادی تحریمها، موجی از واکنشهای مثبت و منفی به دنبال داشته است. سیداحسان خاندوزی به صورت تلویحی اعتراف کرده که تحریمها به کاهش رشد اقتصاد کشور منجر شدهاند و درآمد سرانه را کاهش دادهاند. این اظهارنظر از آنجا مورد توجه جامعه قرار گرفته که آقای خاندوزی یکی از تئوریسینهای «کماثر بودن تحریمها بر اقتصاد ایران» و «گره نزدن سفره مردم به برجام» شناخته میشود.
وزیر امور اقتصادی و دارایی در گزارشی که تسنیم از حضور او در زنجان منتشر کرده، گفته: «تا زمانی که شرایط تحریمها نبود، افزایش درآمد کشور در سال 13۹۰ به بالاترین میزان خود رسید و اتفاقاً اقتصاد مقاومتی از زمانی مطرح شد که موضوع تحریم صادرات نفت پیش آمد. تحریمها سبب شد که بالاترین میزان درآمد سرانه کشور و رشد اقتصادی از همان سال تا حدود سال 13۹۵ تحت تاثیر قرار دارد که البته در این سالها دو سالی به خاطر روند اجرای برجام روند متوقف شد ولی در اردیبهشت 13۹۷ تحریمهای دوره ترامپ سبب شد که رشد اقتصاد کشور منفی شود و تورم امروزه میراث تحریمهای چند سال اخیر است.»
این اظهارنظرها شباهت زیادی به نظرات مدیران دولت حسن روحانی نیز دارد که معتقدند تحریمها بیشترین اثرگذاری را روی اقتصاد کشور داشتهاند و اگر ترامپ از برجام خارج نمیشد، رشد اقتصاد ایران به شکل قابل توجهی ادامه مییافت. عموماً سیاستمدارانی که در سالهای گذشته سکان امور اجرایی را در دست داشتهاند، اعتقاد دارند که تحریمها مسبب وضع موجود اقتصاد ایران هستند اما برخی در مخالفت با این اظهارنظرها، معتقدند سیاستگذاریهای نادرست و مدیریت غلط چنین وضعی را به وجود آوردهاند. آنها معتقدند؛ سرچشمه اصلی مشکلات اقتصادی ایران، نبود آزادی اقتصادی درون مرزهایش است.
به عقیده اقتصاددانان، تحریمهای اقتصادی از کانالهای متعددی همانند گسترش فقر، همجهتی تشدید تحریمها با رشد اقتصاد غیررسمی و افزایش فساد، افزایش منافع اقتصادی و نفوذ سیاسی گروههای منتفعشونده از تحریمها و تضعیف حاکمیت قانون، کشورهای هدف تحریم را با آسیبهای اجتماعی-اقتصادی مواجه میکند. علاوه بر این، تحریمهای با اثرات شدید در دورهای طولانی میتوانند در کشورهای هدف، انحرافهای سیاسی ایجاد کرده و از کانال افزایش سهمبری اقتصادی گروههای منتفعشونده از تحریم به تشدید تحریمها و امتناع اصلاحات سیاسی مسالمتجویانه منجر شوند.
در همین زمینه کازوتو سوزوکی در فصل 10 از کتاب «تحریمهای اقتصادی در حقوق بینالمللی و در عمل» مینویسد: «با همه اتفاقاتی که افتاده، اعمال تحریم علیه ایران هنوز هم یکی از موفقترین موارد تحریمها تاکنون بوده است. موفقیت تحریمها علیه ایران نقش کلیدی در تصمیم ترامپ برای خروج از برجام ایفا کرد؛ چراکه ثابت کرد تحریم علیه ایران خیلی خوب عمل کرده است.»
چرا باید از سخنان وزیر استقبال کرد؟
گروهی که تصمیمگیران اصلی اقتصاد کشور هستند، تحریم را نعمت میدانند. خاندوزی یکی از افرادی است که تا پیش از این معتقد بود تحریمها بر اقتصاد کشور اثرگذار نیستند. او در سال 1401 گفته بود: «در دولت قبل بیانضباطیهای نظام مالی و بودجهای اثر خود را در اقتصاد به ویژه سفره مردم گذاشته بود؛ در واقع اثرات کرونا و گره زدن اقتصاد به موضوع برجام و سردرگمی برجام، عملاً موجب بیتصمیمی در بسیاری از سیاستها شده بود بهطوری که فعالان اقتصادی چشمانداری نداشتند که چگونه برنامه اقتصادی خود را ارائه دهند.» این اظهارات که در شهریور 1401 مطرح شده، در تضاد با نظراتی است که آقای خاندوزی اخیراً در زنجان مطرح کرده است.
این رویه تنها مختص وزیر امور اقتصادی و دارایی نیست و دیگر اعضای شاخص دولت سیزدهم تا زمانی که سکان اجرایی کشور را در دست نگرفته بودند، اعتقاد داشتند تحریمهای داخلی از تحریمهای بینالمللی اثرگذاری بیشتری دارد و اصولاً گره زدن اقتصاد کشور به مذاکرات اتمی خطاست.
اما مدت زمان زیادی نگذشت که متوجه شدند راهبرد «جدایی اقتصاد از مذاکرات» نتایج نگرانکنندهای داشته و نیاز به بازنگری دارد. نشان به این نشان که دهها تصمیم بانک مرکزی برای جلوگیری از شوک ارزی تا امروز نتوانسته به اندازه یک تصمیم وزارت امور خارجه برای پیشبرد مذاکرات اثرگذار باشد. به این ترتیب، اولین گام در حل مسئله، مواجهه عینی، واقعی و به دور از توهم با واقعیت است. اینکه سیداحسان خاندوزی به عنوان سیاستمداری که پیش از این، به گونهای دیگر میاندیشید و اکنون از آن نظر برگشته و از تاثیر مثبت برجام بر متغیرهای اقتصاد سخن میگوید و تحریمها را عامل اصلی کوچک شدن اقتصاد و فقیر شدن آحاد جامعه میداند، قطعاً اتفاق مثبتی است که باید از آن استقبال کرد.
چرا تحریمها ماندگار شدند؟
«عدهای هستند که اگر روزی تحریمها برداشته شود سکته میکنند؛ زیرا درآمدهای سرشاری بابت تحریم دارند. کاسبان تحریم نمیخواهند این وضعیت از بین برود.» این جملات که راز مانایی و تشدید تحریمهای اقتصادی را در دهههای گذشته با عبارتی ساده بیان میکند، نه از سوی اقتصاددانان منتقد بلکه از سوی محمد سرافراز، رئیس سابق صداوسیما بیان شدهاند. بدون شک یکی از کلیدیترین عواملی که در سالهای اخیر عملکرد اقتصاد ایران را متاثر کرده تحریمهای اقتصادی بوده است. متاسفانه، کشورمان چه به لحاظ مدت زمان تحت تحریم بودن و چه به لحاظ شدت تحریمها، جزو مطالعات موردی بوده و پژوهشهای بسیاری در داخل و خارج از کشور بر روی آن صورت گرفته است. مورد تحریمهای اقتصادی علیه ایران برای درک اثرات و سازوکارهای گسترش تحریمها از آنرو جالب توجه است که کشورمان برای بیش از 40 سال تحریم شده است؛ از همینرو، تجزیه و تحلیل مورد ایران این امکان را فراهم میآورد تا تاثیر تحریمها بر یک اقتصاد باز کوچک با استفاده از دادههای تاریخی با کیفیت بالا ارزیابی شود. ایده ابتدایی پشت تحریمهای غیرهدفمند اقتصادی بهطور ساده آن است که درد اقتصادی بهطور خودکار به نتایج سیاسی مطلوب تحریمکنندگان ترجمه خواهد شد؛ زیرا کسانی که رنج میبرند، دولت خود را برای تغییر تحت فشار قرار خواهند داد. تحریمهای هدفمند در نقطه مقابل بر این فرض استوار هستند که تحمیل هزینه و فشار به نخبگان حاکم میتواند تصمیمگیریهای سیاسی ایشان را تحت تاثیر قرار دهد. بهرغم این ذهنیتها، شواهد آماری حاکی از آن است که تحریمهای اقتصادی به لحاظ دستیابی به اهداف سیاسی مدنظر تحریمکنندگان غالباً غیراثرگذار بودهاند.
با وجودی که تحریم در سالهای گذشته اصلیترین عامل تحمیل شوک به اقتصاد ایران بوده اما آمار دقیقی از میزان خسارتی که به اقتصاد ایران وارد آورده منتشر نشده است. البته برخی برآوردها از جمله گزارشی که دو سال پیش محمدجواد ظریف به آن اشاره کرد، از زیان یک تریلیوندلاری تحریمهای آمریکا تا سال 1400 بر اقتصاد ایران خبر داد و خواستار پرداخت غرامت از سوی آمریکا شد. همان زمان گزارشی نیز از سوی موسسه عالی مدیریت و برنامهریزی منتشر شد که فهرست نسبتاً جامعی از میزان اثرگذاری تحریم بر بخشهای مختلف اقتصاد ایران را نشان داد.
گزارش مدعی است اگر تحریم نمیشدیم، رشد اقتصاد ادامه پیدا میکرد، تورم به این شدت افزایش نمییافت، خروج سرمایه با کاهش قابل توجه مواجه میشد، صادرات نفت و میعانات گازی تداوم داشت، بانک مرکزی از ذخایر خارجی برای مدیریت بازار ارز استفاده میکرد و امکان برخورداری از وام صندوق بینالمللی پول را نیز داشتیم. همچنین گزارش مدعی است در صورتی که اقتصاد ایران با تحریم مواجه نمیشد، اعتبارات هزینهای دولت متناسب با پیشبینی تورم، رشد میکرد. اعتبارات عمرانی با توجه به لوایح بودجه و منابع حاصل از صادرات نفت نزدیک به اهداف لایحه بود و برای سالهای تحت تحریم متناسب با پیشبینی تورم، رشد میکرد. در بخش پولی نیز رشد نقدینگی از ناحیه افزایش اجازه اعتباردهی به سیستم بانکی را در شرایط غیرتحریمی شاهد میبودیم. در نبود تحریم، به دلیل افزایش مداخله بانک مرکزی در بازار ارز، رشد پایه پولی کمتری اتفاق میافتاد و افزایش پایه پولی از ناحیه کسری بودجه ناچیز بود.
بر اساس این گزارش، هرچند متوسط رشد اقتصاد در سه سال 1397 تا 1399 منفی 7 /2 درصد بود، اما با فرض نبود تحریم و کرونا، رشد تولید غیرنفتی کشور در این دوره میتوانست بهطور میانگین مثبت 9 /3 درصد در سال باشد.
اثرگذاری تحریم بر بخش بنگاهها
تازهترین پژوهش در زمینه اثرگذاری تحریم بر اقتصاد ایران را یک اقتصاددان جوان ایرانی در مدرسه اقتصاد لندن انجام داده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد تحریمهای اقتصادی از طریق کانالهای مختلف بر بنگاههای ایرانی تاثیر گذاشته است. بیشترین تاثیر ناشی از محدودیت صادرات و به دنبال آن افزایش هزینههای واردات و افزایش هزینههای لجستیک بوده است.
جواد شمسی، دانشجوی دکترای اقتصاد در دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن، در پژوهش خود نشان داده که تحریمها نهتنها به عنوان ابزار سیاست خارجی، محبوبیتش افزایش یافته، بلکه بر پیچیدگی آن نیز افزوده شده است. تحریمهای اخیر علیه روسیه و ایران از مسدود کردن داراییها و محدود کردن تجارت گرفته تا هدف قرار دادن بخشهای کلیدی کشور، اعمال محدودیتهای بانکی و جدا کردن افراد و کسبوکارهای بانفوذ متغیر بوده است. کاربرد غیرقابل پیشبینی این تحریمها، تصویر نامشخصی از ماهیت در حال تکامل آنها در فضایی از عدم قطعیت ایجاد میکند و بر پیچیدگیهای آن میافزاید. در پاسخ به این تحریمها، دولتهای هدف نیز اغلب مجموعهای از اقدامات متقابل، از جمله تاکتیکهای اقتصاد کلان، پرداخت یارانه، قراردادهای دولتی و پرداخت وام را به کار میگیرند که وضعیت را پیچیدهتر میکند. در نتیجه، شرکتها و افراد در کشورهای هدف به دلیل این تحریمها با چالشهای متنوع و اغلب غیرقابل پیشبینی مواجه میشوند که میزان تاثیر آنها بر اساس ویژگیهای متمایز آنها و ماهیت عملیات آنها متفاوت است. پیچیدگیهای فزاینده تحریمها چالشهای بیشتری را برای پژوهشگرانی ایجاد میکند که تلاش میکنند به موضوعات کلیدی سیاستمحوری مانند اثربخشی تحریمها، تاثیر آن بر انگیزههای کشورهای هدف و میزان آسیبهای جانبی آنها رسیدگی کنند. از آنجا که تحریمها چندوجهیتر و درهمتنیدهتر میشوند، تشخیص اینکه کدام شرکتها تحت تاثیر قرار میگیرند مبهم میشود. بدون دانش قبلی در مورد اینکه کدام شرکتها مشمول تحریم هستند، ایجاد ارتباط مستقیم میان عملکرد آنها و تحریمها به یک کار بزرگ تبدیل میشود. این ابهام همچنین مانع از ارزیابی این موضوع میشود که آیا تحریمها با موفقیت منافع رهبران سیاسی را هدف قرار داده یا خیر. برای بررسی موضوع این پژوهش ما به یک الگوی انعطافپذیری نیاز داریم که بتواند کانالهای متعدد و بالقوه ناشناخته قبلی را شناسایی کرده و در خود مدل به کار گرفته شود. اما این تلاشها غالباً به دلیل کمبود دادههای قابل اعتماد از کشورهای تحریمشده که به عدم شفافیت آنها نسبت داده میشود، با مشکل مواجه میشود. علاوه بر این به دلیل محدودیتهای سیاسی، انجام نظرسنجی در چنین محیطهایی ممکن است عملی نباشد. جالب اینجاست که این عدم شفافیت ممکن است به خودی خود برای اعمال تحریمها درونزا باشد، زیرا ممکن است سیاستمداران تمایلی به افشای میزان تاثیر تحریمها بر کشور نداشته باشند.
اثر تحریمها
بسیاری از پژوهشها در مورد تحریمها بر این معما متمرکز شده است که اگر تحریمها به ندرت «کار میکنند»، پس چرا همچنان و با نرخ فزایندهای اعمال میشوند؟ در پاسخ، سه دسته استدلال ارائه شده است. نخست، برخی استدلال میکنند که اگرچه تحریمها در دستیابی به اهداف اعلامشده خود بیاثر به نظر میرسند، اما ممکن است در دستیابی به اهداف «واقعی» خود نسبتاً موثر باشند. به عنوان مثال، هدف برخی از تحریمها ممکن است حمایت از منافع داخلی باشد، در حالی که برخی دیگر اهداف نمادین یا هویتی را تامین کنند. دوم، تحریمها میتوانند با تضعیف قدرت چانهزنی متقابل، به همان اندازه که به کشور هدف آسیب میرسانند، امکان توافقهای آتی را کاهش دهند. به عبارت دیگر، تحریمها اغلب در مرحله تهدید بهتر «کار میکنند». سوم، حتی نرخ موفقیت 25درصدی برای تحریمها ممکن است بهطور قابل توجهی بالاتر از عدم اقدام بوده و هزینهها بهطور قابل ملاحظهای کمتر از سایر جایگزینها، همانند مداخلات نظامی باشد. به عبارت دیگر، ممکن است تمرکز بر یکچهارم پر «لیوان تحریم» و نه سهچهارم خالی باشد.
تاثیر تحریمها بر ایران با آنچه محافظهکاران جنگطلب آمریکا پیشبینی میکردند، فاصله زیادی داشته است. بهطور قطع، تحریمها به رشد اقتصادی ایران پایان داد و رنج اقتصادی گسترده را برای ایرانیان به ارمغان آورد؛ اما این تحریمها، بهویژه کمپین فشار حداکثری، نه به فروپاشی اقتصادی و نه به فروپاشی سیاسی منجر نشدند. در نقطه مقابل، این تحریمها با تبدیل دشمنی ایران (با غرب) و غرب (با ایران) به تعریفی هویتی، امکان ارتباطات مسالمتجویانه آتی را تضعیف کردند. علاوه بر این، خروج یکجانبه ایالاتمتحده از برجام، تمایل به مذاکره و توافق با این کشور در سطح حاکمیت را بهشدت تحت تاثیر قرار داده است. در نهایت، پایداری تحریمها طی زمان موجب شده با شکلگیری گروههای ذینفع، منافع اقتصادی با منافع سیاسی گره خورده و بخشی از حاکمیت با نگاهی اقتصادی از ادامه تحریمها حمایت کند.