پایان ماه عسل
چرا زمین اینترنت زیر پای ما لرزان شد؟
اینترنت در سال ۹۸ سال سختی را پشت سر گذاشت؛ متهم بسیاری از مشکلات موجود اینترنت است و برخی چاره کار را حذف اینترنت و ملی کردن آن میدانند. اما این ایده چقدر اجرایی است؟
اینترنت در سال ۹۸ سال سختی را پشت سر گذاشت؛ متهم بسیاری از مشکلات موجود اینترنت است و برخی چاره کار را حذف اینترنت و ملی کردن آن میدانند. اما این ایده چقدر اجرایی است؟
جوان پرحاشیه
از ورود جدی اینترنت به ایران ۲۰ سال هم نمیگذرد! این در حالی است که ۱۲۰ سال میشود که نفت به کلیدواژه حاکمان و مردم ایران تبدیل شده است. شاید اگر اینترنت در ایران هم پدیدهای ۱۲۰ساله بود اینچنین زمین اینترنت زیر پای ما لرزان نمیشد! شاید اگر اینترنت توسط دولتها در ایران جدیتر گرفته میشد اکنون تحریمهای جهانیان در زمینه اینترنت ایران جدیتر هم بود.
هرچند فعلاً نیازی به تلاش دولتهای خارجی نیست و در ایران کسانی هستند که اینترنت را تحریم و این مهمترین زمین جدید بازی اقتصاد در جهان را نابود کنند. این روزها اینترنت در ایران مانند زمینی مینگذاریشده است و اگر کسی بخواهد در این زمین فعالیت اقتصادی انجام دهد حواسش باید پرت خیلی چیزها باشد؛ همه فعالان اینترنت در ایران حضور در یک زمین پر از مین را انتخاب کردهاند. اگر این زمین محصولی بدهد فعلاً خیلی بهتر از زمینهای دیگر نیست و اگر پای کسی روی یکی از این مینها برود حسابش با کرامالکاتبین است.
شرح ورود اینترنت به ایران در چند دقیقه
ایران نخستین کشور خاورمیانه بود که به اینترنت متصل شد، ولی امروز در بسیاری از شاخصهای مهم اینترنت اول نیستیم. اینترنت در ایران امروز به یک موضوع امنیت ملی تبدیل شده و همین باعث شده بسیاری از فرصتهای اقتصادی فعالیت در بستر اینترنت در تنگنا قرار بگیرد. چه شد که اینترنت چنین مهم شد؟
سال ۱۳۷۱ دانشگاههایی مانند دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه گیلان از طریق مرکز تحقیقات فیزیک نظری برای اولین بار به اینترنت وصل شدند. این نخستین تلاشهای ایرانیها برای اتصال به جهان سایبری بود. مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات که بعدها نامش شد پژوهشگاه دانشهای بنیادی، و البته شخص دکتر شهشانی نقش مهمی در اتصال ایران به اینترنت داشتند. اولین شرکت ISP هم سال ۷۳ در ایران راهاندازی شد: ندا رایانه. روزنامه همشهری نیز در همین سال محتوایش را در وب ارائه کرد. سال ۷۴ مجلس شورای اسلامی، تاسیس شرکت امور ارتباطات دیتا را مصوب کرد؛ به این شرکت انحصار توسعه خدمات دیتا داده شد؛ نام این شرکت اکنون سازمان فناوری اطلاعات ایران است. سال ۷۵ گفته میشود تنها حدود دو هزار نفر در ایران به اینترنت متصل بودند و مهمترین کار این افراد هم ارسال و دریافت ایمیلهای چند کیلوبیتی بود. سالهای ۷۶ و ۷۷ پروژههایی در ایران و در همکاری با سازمانهای بینالمللی انجام شد که زمینه توسعه وب فارسی را فراهم کرد.
مهمترین نقطه شروع
سال ۸۰ اولین سرویس وبلاگنویسی ایرانی راهاندازی شد و حدود ۲۱ هزار نفر برای استفاده از این سرویس ثبتنام کردند. این زمان را میشود مهمترین نقطه شروع اینترنت در ایران دانست. از این سال به بعد رشد اینترنت در ایران شتابان شد. اوایل دهه ۸۰ سالهایی بود که بانکهای خصوصی در ایران شکل گرفتند و مفهوم خصوصیسازی و بخش خصوصی در اقتصاد جدیتر شد و شرکتهای نرمافزاری بیشتری در ایران شروع به فعالیت کردند. هرچند در سالهای دور هم شرکتهایی در ایران تاسیس شده بودند، اما این سالها شاهد رشد شتابان و مهم شدن فناوری و بخش خصوصی در ایران بودیم. به مرور موبایل از یک وسیله سرمایهای گرانقیمت به ابزاری کاربردی تبدیل شد و در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ انفجار فناوری فرارسید. از سال ۹۰ تا امروز اگر بخواهیم تایملاین فناوری را بنویسیم با انبوه اتفاقات ریز و درشت، برخی ناراحتکننده و برخی خوشحالکننده مواجه میشویم.
همراهی اینترنت همراه
اینترنت در ایران رشد جدیاش را زمانی شاهد بود که اینترنت پرسرعت وارد تلفنهای همراه شد. زمانی که انحصار اپراتور سوم بر 4G به پایان رسید و شاهد گسترش سریع دسترسی به اینترنت همراه بودیم. تا پیش از این جماعتی که به اینترنت دسترسی داشتند جماعتی محدود بودند. تلفن همراه ناگهان سالها درجا زدن ایرانیها در زمینه اینترنت را جبران کرد؛ ناگهان بخشی از جامعه جهانی شدیم و اینترنت و تلفن همراه به بخش مهمی از زندگی ایرانیها تبدیل شدند.
کجا جا ماندیم؟
این در حالی است که دانشگاهها و مراکز آموزشی تغییر را درک نکردند و هنوز هم محتواهای آموزشی کوچکترین ارتباطی با مفاهیم دنیای جدید ندارند. اتفاقی که در واقعیت افتاد این بود که فضای سایبری بدون هیچ برنامهای در ایران شروع به رشد کرد و هیچ طرح دولتی و غیردولتی برای توسعه اینترنت و تلفن همراه نتوانست باعث رشد این فضا شود. رشد اینترنت در ایران جزو کاتورهایترین و بدون هدفترین و بدون برنامهترین رشدها در ایران بود و جالب است که بالاترین میزان رشد متعلق به اینترنت در ایران است.
همین رشد سریع است که باعث شده یادمان برود اینترنت در ایران کلاً سابقه جدی ندارد. سرعت رشد اینترنت در ایران به سرعت همه را به دو دسته تقسیم کرد؛ کسانی که این رشد را درک کردند و سعی کردند جایی در این مسیر داشته باشند و کسانی که با شک و تردید نظاره کردند. بسیاری از افراد گروه دوم وقتی زمان را از دسترفته دیدند به دشمن اینترنت تبدیل شدند.
پتانسیلهای فضای جدید
مردم و بخش خصوصی زودتر از دولتیها فرصتهای موجود را کشف کردند و به سرعت پتانسیلهای این فضای جدید را در کسبوکارهایشان بهکار گرفتند. این شد که نسل جدیدی از فعالان کسبوکار پا به اقتصاد ایران گذاشتند. این نسل جدید که لزوماً هم جوان نیستند؛ برخلاف قبلیها هیچ انتظاری از دولت نداشتند و ندارند. بزرگترین خواسته این نسل این بود که بگذارند فعالیت کنند و دولت چوب لای چرخ آنها نگذارد.
چون برخلاف تمام بازارهای قبلی دولت در این بازار فقط نظارهگر بود و هیچ نقش مهمی در رگولاتوری آن نداشت. اگر دولت هر سال تامین میوه و شیرینی شب عید مردم را هم وظیفه خودش میداند و بانک مرکزی مانند یک صرافی دنبال جور کردن دلار و یورو برای دولت و مردم است؛ حالا فضایی خلق شده که نه دولت و دولتیها چیز زیادی از آن میدانند و نه میتوانند نظارتی بر آن داشته باشند.
قضیه وقتی جدیتر میشود که کسبوکارهایی در این فضا خلق میشوند که کنترل را از دست کسبوکارهای کوچک و بزرگ سنتی میگیرند. حالا کار به حدی جدی شده است که این روزها برخی جرات میکنند به بانکی فکر کنند که شعبه ندارد! اگر در سالهای دور بانکها و شرکتهای بزرگ دولتی دژهای نفوذناپذیری بودند که کسی جرات نزدیک شدن به آنها را نداشت حالا هیمنه و شکوه همه نهادهای سنتی فروریخته است.
اینترنت و ما ادریک اینترنت
چرا برخی اینترنت را دوست ندارند؟ چون تغییرات جدی در زندگی و اقتصاد ایجاد کرده است و این تازه اول راه است؛ تغییر هم سخت است. چرا برخی به راحتی اینترنت را قطع میکنند؟ چون یا منافعی در دنیای قدیم دارند یا اینکه منافع اینترنت را درک نکردهاند؛ گربه را هم باید دم حجله کشت! متاسفانه اینترنت در ایران در سال ۹۸ به یک موضوع امنیت ملی تبدیل شد در حالی که اینترنت مهمترین زمین بازی اقتصاد فعلی جهان است و استفاده از آن نیاز به فرصتشناسی دارد و اجازه دادن به فعالیت. برای رگولاتوری اینترنت هم نمیتوان با روشها و مدلهای ذهنی قدیمی کاری را جلو برد.
اگر فهرست ۱۰ شرکت برتر جهان در ۱۰ سال قبل را ببینیم نام بانکها و شرکتهای نفتی و سختافزاری و صنعتی را میبینیم. ولی الان اگر فهرست ۱۰ شرکت برتر جهان را جستوجو کنیم مهمترین نامهای این فهرست شرکتهای فناوری هستند که گسترش اینترنت زمینه رشد آنها را فراهم کرده است. اینترنت یک زمین بازی جدید است و مرزهای جغرافیایی مرسوم در آن بیمعناست. در دنیای اینترنت یک کسبوکار در هر کجای جهان میتواند حضور داشته باشد و به راحتی از طریق این بستر به همه جای جهان دسترسی داشته باشد. در حال حاضر ما شاهد شکل گرفتن کسبوکارهای جدیدی بر بستر اینترنت هستیم که از این مرحله با انقلاب پلتفورم یاد میکنند. اینترنت در حال ساختن پلتفورمها و زمینهای بازی جدید است. اگر در گذشته واسطههای فیزیکی در بسیاری از صنایع نقش مهمی داشتند حالا این پلتفورمها هستند که به صورت تصاعدی در حال رشد در جهان هستند.
مرگ اینترنت؟
سال ۹۸ اتفاقی که تا مدتها تاثیرش را بر زندگی ایرانیها خواهد گذاشت، قطع شدن اینترنت بود. اینترنت در حال حاضر به چیزی در ردیف آب و برق و گاز تبدیل شده است؛ اگر کسی این روزها تصور نمیکند که زندگی بدون دسترسی به آب و برق و گاز ممکن است، زندگی بدون اینترنت هم ممکن نیست. ما شاهد شکل گرفتن کسبوکارهایی هستیم که مفاهیم جدیدی را وارد اقتصاد کردهاند؛ به جز موضوع پلتفورمها یکی از مهمترین روندهای اقتصادی که از درون کسبوکارهای اینترنتی بیرون آمده، مفهوم اقتصاد اشتراکی است.
اگر تا چند سال پیش بهرهمندی و لذت بردن از چیزی تنها از طریق مالکیت امکان داشت این روزها برای استفاده از خیلی چیزها لازم نیست مالک آن باشیم و میتوانیم از منافع چیزی بدون مالک بودن آن استفاده کنیم و تنها به اندازه میزان استفاده پرداخت کنیم. اقتصاد اشتراکی جز بر بستر اینترنت قابل رخ دادن نبود. همانطور که یک ساعت قطع برق غیرقابل تحمل است و یک روز قطع برق زندگی و کار را به کل مختل میکند جهان بدون اینترنت هم یک جهان تاریک است.
اینترنت ملی!
در سالهای اخیر برخی از مفهومی بدیع رونمایی کرده بودند: اینترنت ملی! در دوران قطع اینترنت هم کسانی تصور میکردند اگر اینترنت ملی راه افتاده بود کمتر کسی در ایران دچار مشکل میشد. از نظر این عده اینترنت تودهای است که به راحتی میتوان مشابه آن را در کشورمان کپی کرد. این عده اینترنت را در ظاهریترین وجه خود میبینند. همین که افراد لپتاپ و موبایلی داشته باشند و به وبسایتی متصل شوند و ساعتها به صفحه نمایش آن خیره شوند یعنی اینترنت به وقوع پیوسته است. این عده متوجه نیستند اینترنت برای اولین بار مرزهای جغرافیایی را برداشته و توسعه عجیبی که بر بستر اینترنت رخ داده حاصل همکاری هزاران و میلیونها نفر از افراد گوناگون در نقاط مختلف جهان است. در صورتی که اگر ما بخواهیم در یک گوشه محدود برای خودمان یک شبکه بسازیم دیگر نامش اینترنت نیست؛ چیزی به نام اینترنت ملی هم نداریم.
اینترنت در سالهای گذشته این فرصت را به ما داده بود که تحریمهای ظالمانه آمریکا را دور بزنیم. قطعاً مدیران دولتی هم در سالهای اخیر متوجه شدهاند که فناوری چگونه به آنها کمک کرده است شرایط دوران تحریم را مدیریت کنند. اگر فناوری نبود نمیشد این شرایط را مدیریت کرد.
اینترنت انحصارها را به چالش میکشد و سازمانها و نهادهایی که تعریفشان معادل انحصارشان است بزرگترین بازندههای اینترنت هستند. مثلاً صداوسیمای ملی که سالها انحصار تولید محتوا در کشور را داشت (و هنوز هم دارد) به دلیل نداشتن حتی یک رقیب به سازمانی تنبل تبدیل شده و با ضعفهای طبیعی که در یک سازمان بدون رقیب رخ میدهد زمینه آسیب به اقتصاد و جامعه ایران را فراهم کرده است.
ولی اینترنت شرایطی را در سالهای اخیر ایجاد کرد که تولیدکنندههای محتوایی خلق شوند که با عنوان اینفلوئنسر از آنها یاد میکنیم. اینفلوئنسرها نسل جدید برنامهسازانی هستند که معروفیتشان را مدیون تلویزیون نیستند. حتی برخی از کسانی که به واسطه تلویزیون شناخته شده بودند هم سعی کردند از قافله اینفلوئنسری عقب نمانند. ولی این همه اینترنت نیست.
امید و ناامیدی
وقتی مهمترین موضوع اینترنت قطع شدن یا قطع نشدن آن باشد مهمترین موضوع ستارهها و استعدادهای واقعی فضای جدید هم ماندن یا نماندن میشود. اینترنت این روزها فرصتهای آموزشی فوقالعادهای در اختیار افراد قرار داده است که تا پیش از آن امکان دسترسی به آنها را نداشتند. همین باعث شده است که برخی ضعفهای سیستم آموزشی مدارس و دانشگاهها در ایران را نادیده بگیرند و به بهترین منابع آموزشی دنیا متصل شوند. حالا آن افراد در صورتی که با مساله مرگ و زندگی اینترنت در ایران مواجه شوند دیر یا زود به مساله ماندن یا نماندن میرسند.
تا همین جا هم فرصتسوزیهای زیادی رخ داده است و بسیاری از فرصتها از کف ما رفته است. حالا و در سال ۹۹ ناامیدی مهمترین چالش فعالان دنیای جدید است. اگر ما با زور مجوز و توسل به قوانین قدیمی بخواهیم فعالان دنیای جدید را از میدان به در کنیم دیر یا زود دود این انتخاب اشتباه به چشم همه مردم ایران میرود.
اینترنت زمین بازی جدید اقتصاد جهان است و ما تا همین جا هم فرصتها را از دست دادهایم.
اینترنت در ایران تا امروز دقیقاً در بخشهایی بیشترین رشد را داشته است که هیچ متولی نداشته است. حالا خیلیها میخواهند این زمین بازی جدید را کنترل کنند. حتی اگر با نیت خیر بخواهیم اینترنت را محدود کنیم و آن را به قالبهای شناختهشده خود محدود کنیم زمینه شکست اقتصاد ایران را فراهم میکنیم.
در هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم اینترنت در ایران در سال ۹۸ حدود دو هفته قطع شد و این موضوع چیزی را در ذهن و قلب فعالان این فضا تغییر داد. دیگر نمیتوانیم به روزهای قبل از قطع اینترنت برگردیم.
این مهم نیست که اینترنت قطع شد و ما زنده ماندیم! این مهم است که اینترنت در ایران هر بار دیگر و با هر بهانهای میتواند قطع شود. اگر یکبار قطع شده پس باز هم میتواند قطع شود. روندی که در بین بسیاری از مدیران و تصمیمسازان شکل گرفته این است که تصور میکنند ریشه بسیاری از مشکلات فعلی در اینترنت است و اگر اینترنت بینالملل قطع شود هم اداره کشور سادهتر میشود هم بسیاری از مشکلات دیگر وجود خارجی نخواهند داشت. این عده تصور میکنند دنیای بدون اینترنت دنیای زیباتری است؛ خانوادهها شرایط بهتری دارند؛ توقعها کمتر میشود و مردم بیشتر تلاش میکنند. در حالی که دقیقاً برعکس است.
اینترنت همه آن ضعفها و وعدههای عملنشده را ناگهان به کناری زد و فرصتی داد که هر کسی برای زندگی و کسبوکار خودش بیشتر تلاش کند و از طریق این بستر و بدون دخالت و تاثیرگذاری دولت به دستاورد برسد.
اینترنت اسباببازی نیست
ولی قطع اینترنت نشان داد ماه عسل فعالان اینترنت در ایران به پایان خودش رسیده است. حالا دولت فهمیده که زمین بازی مهمی خلق شده و نقش چندانی در آن ندارد. موتیف همه فعالان این فضا هم این است که دولت کاری نکند. برخلاف قبلیها که همیشه متوسل به دولت بودند و از دولتها میخواستند که کاری کنند اینها نمیخواهند! اینها موجودات عجیبی هستند. میخواهند دولت کاری نکند! پس دولت چارهای ندارد که نشان دهد رئیس کیست و داور زمین چه کسی باید باشد.
اینترنت در ایران با توجه به تاریخچه کوتاهی که دارد هنوز راه طولانی دارد؛ فقط مشکل اینجاست که توسعه در بقیه نقاط دنیا منتظر ما نمیماند و وقتی فاصله ما با دنیا بیشتر و بیشتر میشود به مرور سهم ما از این کیک کمتر میشود؛ اتفاقی که همین الان هم تا حد زیادی رخ داده است.
در روزهای قطع اینترنت و بعد از آن کمپینهای زیادی راه افتاد تا قدرت اینترنت و نقشی را که در کسبوکارها و اقتصاد و رفاه جامعه دارد یادآوری کنند. حالا خیلیها متوجه شدهاند که اینترنت وسیله بازی بچهها نیست و توان این را دارد که چهره جامعه، اقتصاد و خیلی چیزهای دیگر را دگرگون کند. سال ۹۹ سال انتخابهای سخت است.
در صورتی از این پیچ تاریخی به سلامت میگذریم که دست از افکار قدیمی و مدلهای ذهنی بسته برداریم و به این فکر کنیم که چگونه میتوان با شیوههای نوین رگولاتوری در فضای اینترنت را انجام داد.