تحریم میتواند یک فرصت باشد
مقام معظم رهبری: اقتصاد ایران باید از وابستگی به نفت نجات پیدا کند
مقام معظم رهبری در اغلب سخنرانیهای خود در سال 1398 بر قطع وابستگی به نفت به عنوان یکی از فرصتهای ایجادشده در اثر تحریم تاکید کردهاند. گزیده این بیانات در نیمه دوم سال جاری در ادامه میآید.
ما از اول انقلاب دچار تحریم بودیم، در این چند سال اخیر تحریمها با شدت بیشتری هم ادامه پیدا کرده-یعنی شدت پیدا کرده- خودشان هم افتخار میکنند که اینها شدیدترین تحریم را علیه جمهوری اسلامی ترتیب دادهاند. این تحریم به معنای واقعی کلمه یک جنایت است؛ یک جنایت است که اینها دارند میکنند؛ یعنی یک تهدیدِ مهم محکوم از لحاظ افکار عمومی دنیاست؛ چون بحث سرِ تحریم خود آمریکا نیست؛ بحث سرِ تحریمِ زورکیِ دیگران به وسیله آمریکاست. یعنی مثلاً فرض بفرمایید دستگاههای گوناگون آمریکایی تلاش میکنند که با شرکتها، با کمپانیها، با اشخاص گوناگون، با دولتها دائم در تماس باشند که شما با ایران معامله نکنید؛ یعنی یک تحریم همهجانبه. خب حالا میتوانند یا نمیتوانند بحث دیگری است اما آنها دارند این کار میکنند که این واقعاً یک حرکت جنایتکارانه است.
همین تحریم میتواند یک فرصت باشد که تاکنون هم تا حدود زیادی فرصتهایی را برای ما به وجود آورده، بعد از این هم میتواند یک فرصت بزرگ را برای ما به وجود بیاورد. اگر ما مسوولان هوشیارانه عمل بکنیم، میتواند اقتصاد کشور را از اتکا به نفت نجات بدهد، بندِ نافِ اقتصاد را از نفت بِبُرد و قطع کند. عامل عمده و مهم مشکلات اقتصادی ما این است: وابستگی به نفت که موجب شده برای درآمد کشور، به نیروی داخل و جوشش داخلی، به استعدادهای گوناگون و ظرفیتهای گوناگون داخلی توجه چندانی نشود، خاطرمان جمع باشد که نفت میفروشیم، درآمد کشور تامین خواهد شد؛ عامل عمده مشکلات کشور این است. اگر چنانچه ما بتوانیم این کار را انجام بدهیم، بهترین فرصت را از تهدید دشمن -یعنی از همین تحریم- توانستهایم برای خودمان به دست بیاوریم.
کمااینکه آنها هم متوجهاند؛ این را هم عرض بکنیم. باهوشهایشان البته؛ آنهایی را که گیج و گماند و ملتفت نیستند کار نداریم؛ باهوشهایشان توجه به این نکته دارند. در گزارشهایی بنده دیدم که توصیه میکنند که نگذارید ایران، اقتصاد بدون نفت را تجربه کند؛ بین خودهایشان این گفته میشود که نگذارید ایران، اقتصاد بدون نفت را تجربه کند. یک راه پشتیای درست کنید، حالا تحریمها را برنمیدارید، اما یک راهی را پیدا کنید، درست کنید که ایران بهکلی منقطع نشود، چون اگر منقطع شد میرود سراغ اقتصاد غیرنفتی. آنها به این توجه دارند و دنبالش میروند؛ ما مسوولان بایستی حواسمان جمع باشد. مسوولان کشور، بهخصوص مسوولان اقتصادی باید حواسشان جمع باشد.
1398 /11 /19
دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش
♦♦♦
ملت عزیز ایران باید همتشان این باشد که قوی بشوند. تنها راه در پیش پای ملت ایران عبارت است از قوی شدن؛ باید تلاش کنیم قوی بشویم؛ ما از مذاکره هم ابایی نداریم؛ البته نه با آمریکا، با دیگران؛ اما نه از موضع ضعف، از موضع قوت، از موضع قدرت. ما بحمدالله دارای قدرتیم و به توفیق الهی قویتر هم خواهیم شد. البته قدرت فقط قدرت نظامی نیست؛ قدرت، قدرت نظامی نیست؛ اقتصاد کشور باید قوی شود، وابستگی به نفت بایستی تمام بشود، نجات پیدا کنیم از وابستگی اقتصادمان به نفت؛ جهش علمی و فناوری باید ادامه پیدا کند؛ پشتوانه همه اینها هم حضور مردم عزیزمان در صحنه است. باید ملت ایران و مسوولان کشور تلاششان برای قوی شدن کشور و قوی شدن ملت باشد، با اتحاد، با حضور، با صبر و استقامت و با کار سخت و پرهیز از تنبلی؛ این اگر [محقق] شد، به توفیق الهی، به فضل الهی، ملت ایران در آینده نهچندان دوری آنچنان خواهد شد که دشمنان حتی جرات تهدید هم پیدا نکنند.
1398 /10 /27
نماز جمعه تهران
♦♦♦
دشمن عبارت است از آمریکا، رژیم صهیونیستی و دستگاه استکبار؛ دستگاه استکبار فقط آمریکا نیست، فقط دولتها نیستند؛ یک مجموعهای از کمپانیها و غارتگران دنیا و ستمکاران دنیا و مانند اینها [هستند] که با هر مرکزی که با ستم و غارتگری مخالف باشد مخالفاند؛ دشمن اینها هستند؛ ما فلان دولتِ در منطقه یا بیرون منطقه که حالا یک وقتی یک حرفی هم علیه ما بزند و یک چیزی هم بگوید را دشمن به حساب نمیآوریم؛ اینها دشمن نیستند؛ مادامی که حرکتی از آنها در خدمت دشمن و علیه جمهوری اسلامی سَر نزند، اینها را دشمن به حساب نمیآوریم؛ دشمن آنها هستند؛ در شناخت دشمن نباید اشتباه کرد؛ اگر این را دانستیم، راه مقابله نقشه دشمن را هم اگر دانستیم [موفق میشویم]. نقشه دشمن این است که جوانان ما را، مردم ما را در بخشهای گوناگون دچار خلل در عزم و اراده کند؛ نقشه اساسی دشمن این است؛ تردیدافکنی در ایمان مردم و در عزم راسخ مردم؛ یعنی همان دو عنصری که عرض کردم؛ دو کلیدواژه ایمان و غیرت دینی. تردیدافکنی در ایمان و غیرت دینی مردم آن چیزی است که دشمن دنبال آن است؛ میدانند که اگر چنانچه این اتفاق افتاد، قدرت تهاجمی و حتی قدرت دفاعی جمهوری اسلامی هم تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و از بین خواهد رفت؛ لذا دارند توطئه میکنند؛ البته توطئه آمریکا و مانند آن، فقط این نیست؛ این مهمترینش است؛ علیه جمهوری اسلامی در میدان سیاست، در میدان اقتصاد -میبینید دیگر این تحریمها را- در میدان مسائل امنیتی [توطئه میکنند]. چند روز قبل از قضایای آبانماه -این قضایای مربوط به بنزین و مانند این حرفها- در یک کشور اروپایی، یک کشور کوچک، اما واقعاً شریر و خبیث در اروپا، یک عنصر آمریکایی با یک تعداد ایرانی مزدور و وطنفروش، جمع شدند دور هم علیه جمهوری اسلامی بنا کردند برنامهریزی کردن و نقشه درست کردن؛ نقشه هم همان چیزی بود که ما چند روز بعدش در قضایای بنزین دیدیم؛ یعنی مردم از حادثه بنزین اوقاتشان تلخ بود، یک عدهای از مردم به عنوان اعتراض آمدند بیرون؛ بمجرد اینکه مردم -البته یک تعدادی از مردم؛ خیلی هم نبودند- وارد میدان شدند، این فریبخوردگان، این مغرضین، این عمال دشمن، همان برنامه را شروع کردند اجرا کردن؛ یعنی بیایند، هم مراکز دولتی را، هم مراکز مردمی را تخریب کنند، آتش بزنند، آدم بکشند، ویران کنند، جنگ راه بیندازند؛ این نقشه قبلی بود. البته اینکه میگویم چند روز قبل از این، این چند روز تجدید نقشه بود، این کارهایی بود که از قبل کرده بودند، افراد را آماده کرده بودند، به یک عده مزدور پول داده بودند؛ این کارها را هم میکنند، هرچه بتوانند انجام میدهند. آن روز در جمعِ مردم عرض کردم، آن روزی که اینجا این اتفاقِ افتاده بود، در آمریکا، در واشنگتن عناصر دولت آمریکا خوشحالی میکردند؛ به این طرف گفته بودند که کارِ ایران تمام شد؛ بعد از دو روز معلوم شد که کار خودشان تمام شده؛ خیلی اندوهگین و ناراحت و غصهدار بودند. نقشه دشمن را باید فهمید؛ در مقابل این نقشه هم بایستی آن نقاط اساسی را مورد نظر داشت. نقاط اساسی عبارت است از مبانی فکری -چه [مبانی] فکریِ اسلامی، چه مسائل مربوط به انقلاب- و وحدت ملی؛ این وحدتی که خوشبختانه در زیر تابوت پیکر مطهر شهید سلیمانی و شهدای همراه ایشان در بین مردم دیده شد باید محفوظ بشود، محفوظ بماند؛ جهتگیری مردم باید این جهتگیری باشد: جهتگیری انقلاب، جهتگیری تکریم از مردان انقلاب، جهتگیری تکریم شهیدان و تکریم هر چیزی که یادآور ارزشهای انقلاب است.
همه ما این را هم بدانیم که دشمنی این جبهه دشمنی که نام بردم، موسمی و فصلی نیست؛ این دشمنی، یک دشمنی ذاتی است، دشمنی همیشگی است، هر وقت بتوانند ضربه بزنند میزنند. علاجش این است که ما خودمان را قوی کنیم؛ قوی از لحاظ نظامی، قوی از لحاظ امنیتی، قوی از لحاظ سیاسی، قوی از لحاظ اقتصادی. از جهات مختلف خودمان را قوی کنیم که دشمن نتواند ضربه بزند؛ وَالا دشمنی او دشمنی ذاتی است. اینکه بعضی خیال کنند که اگر چنانچه ما یک قدم عقب رفتیم، یک کمی کوتاه آمدیم، آمریکاییها دست از دشمنی برمیدارند، بسیار خطاست؛ خطای فاحشی است این فکر. اینکه بعضی فکر کنند که شما کاری نکنید که آمریکا عصبانی بشود -میگویند بعضیها و در روزنامهها مینویسند- درست نقطه مقابل فرمایش پروردگار عالم است: وَ مَثَلُهُم فِی الإِنجیلِ کَزَرعٍ أَخرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ یُعجِبُ الزراعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الکُفارَ؛ رشد عناصر مومن، این نهالهای برومند، این جوانهای مومن، اصلاً برای این است که «لِیَغیظَ بِهِمُ الکُفار»، تا دشمن عصبانی بشود؛ از همین هم بیشتر عصبانیاند. عصبانیاند از جوانهای عرصه علم، از جوانهای عرصه جهاد، از جوانهای عرصه خدمت، از جوانهای عرصه نظامی؛ از اینها عصبانیاند.
1398 /10 /18
دیدار مردم قم
♦♦♦
اینکه ما اهمیت میدهیم به مسائل اقتصاد، چون در نظام اسلامی، اقتصاد نقش بسیار مهمی دارد. اینکه بعضی تصور کنند که در نظام اسلامی به مقوله تولید ثروت و گسترش رفاه عمومی و تولید بنگاههای مهم ثروتساز بیاعتنایی شده، خطای بزرگی است؛ چنین چیزی نیست. یکی از ارکان مهم نظام اسلامی ثروتمند کردن جامعه و کشور است؛ ثروت ملی. البته نوع نگاه نظام اسلامی به ثروت با نوع نگاه حکومتهای مادی و سیستمهای مادی -چه با آنچه در دنیا، سرمایهداری و تحت عنوان لیبرالیستی شناخته میشود؛ چه با آنچه تحت عنوان مارکسیستی و نظام سوسیالیستی و مانند اینها شناخته میشود- تفاوت دارد. در نظام اسلامی، تولید ثروت ملی یک ارزش است، توزیع ثروت ملی به نحو عادلانه هم یک ارزش است. آن مساواتی که در نظام سوسیالیستی ادعای آن میشد و البته هرگز تحقق پیدا نکرد، آن مساوات را اسلام قبول ندارد. در اسلام، مساوات به آن معنای سوسیالیستیاش اصلاً معنی ندارد، اما برخورداری عمومی چرا؛ عموم باید برخوردار باشند. آنهایی هم که شعار مساوات میدادند، عملاً، با اطلاع روشن و کاملی که ما داریم از حکومتهای کمونیستی -چه حکومتهای اصلی و مادر کمونیستی مثل شوروی و بقیه و چه حکومتهای تبعه کمونیستی، حکومتهای آمریکای لاتین و حکومتهای آفریقایی و بعضی از حکومتهای آسیایی- [در آنها] مطلقاً آن مساوات وجود نداشت و اصلاً قابل تحقق هم نبود. اسلام اینها را قائل نیست؛ اسلام معتقد است به تولید ثروت ملی و بالا رفتن سطح رفاه عمومی جامعه. البته در جامعه، یک عدهای بیشتر دارند، یک عدهای کمتر دارند؛ این اشکالی ندارد؛ منتها منابع عمومی بایستی عادلانه توزیع بشود؛ این نگاه اسلام به ثروت است. طبعاً در نظام اسلامی، شکاف طبقاتی پیش نمیآید؛ آن شکاف و آن درههای طبقاتی دیگر تحقق پیدا نمیکند؛ تفاوت هست، اما آن شکاف طبقاتی دیگر نیست.
آنچه من میخواهم به شما بگویم در درجه اول، این است که این عرصه تولید و رونق اقتصادی و اوج گرفتن ثروت ملی و رفاه عمومی در کشور، مثل همه عرصههای دیگر احتیاج دارد به پیشروانی، فرماندهانی، صفوف مقدمی؛ آن پیشروان و فرماندهان و صفوف مقدم، شماها هستید؛ شما تولیدکنندگان. بنده صرفاً جمع حاضر در این جلسه را نمیخواهم بگویم؛ این نوع، این حرکت، همین آقایانی که صحبت کردند، فعالیتهای خودشان را گفتند، اینها صفوف مقدم و خطشکنهای این عرصه و این میداناند؛ این میدان هم میدان مهمی است، میدان خطیری است، میدان جنگ است.
جنگ اقتصادی در دنیا به شکلهای مختلفی وجود دارد. آن کسانی که دستشان در کار مسائل اقتصاد بینالمللی است، بهروشنی میبینند که کشورها و قدرتها، و همه دنیا با هم سرِ مساله اقتصادی جنگ دارند؛ حالا مثلاً در این دوره ریاست جمهوریِ آمریکا این جنگ و دعوا ظهور و بُروز پیدا کرده؛ با چین یکجور، با کرهجنوبی یکجور، با اروپا یکجور، با دیگران یکجور، اما اینجور نبوده که در زمان غیر او این نباشد؛ چرا، به انواع مختلف؛ منتها این جنگ یک جاهایی جنبه وحشیانه و کینهورزانه میگیرد؛ مثل جنگی که با ما در زمینه اقتصاد دارد میشود، که این تحریمها دیگر جنبه کینهورزانه و جنایتآلود به خودش گرفته؛ البته تحریم از اول انقلاب بود، [اما] در این 10 سال اخیر طبعاً شدت بیشتری پیدا کرده؛ و این تحریم فعلاً خواهد بود؛ اینکه کسی امید ببندد به اینکه حالا یک سال دیگر، دو سال دیگر این تحریم تمام میشود، خیال باطل است، این را من به شما عرض بکنم. با آشناییای که با مسائل این جبهه ما داریم، آنچه بنده میفهمم، این تحریم حالاحالاها هست، باید باشد و خواهد بود. ما برای نجات اقتصاد کشور، چشممان را، امیدمان را نبندیم به اینکه حالا کِی بشود این تحریم برداشته بشود یا این شخص نباشد یا آن جمع نباشد یا این کشور چنین بکند، نه؛ اینها تاثیری ندارد، این تحریم هست. حالا البته یک زرنگیهایی بعضی میکنند، تحریم را دور میزنند، خیلی هم خوب است، عیبی ندارد، دستشان درد نکند اما کار اساسی مصونسازی اقتصاد کشور از آسیب دیدن از تحریم است؛ کار اساسی این است. دور زدن تحریم یک تاکتیک است، مصونسازی کشور در مقابل تحریم، یک راهبرد است، باید این کار را کرد، باید کاری کرد که ما در مقابل تحریم آسیبپذیر نباشیم. الان اینجور نیست، الان اقتصاد ما متکی به نفت است؛ حالا خوشبختانه با تحریم نفت، یک خرده کمتر شده، ترکیب تراز بازرگانی فرق کرده اما علیالاصول اقتصاد ما متکی به نفت است. خب نفت یک چیز آسیبپذیر است؛ وقتی که ما برای بودجه دولت –نهفقط بودجههای عمرانی و سازندگی کشور، حتی برای بودجه جاریمان- میخواهیم از پول نفت استفاده کنیم، همین وضع پیش میآید، ما آسیبپذیر میشویم، ما این را باید علاج کنیم.
این حرفی که بنده [میزنم]، حرف امروز من هم نیست، من از دهه ۷۰ از دولت مرحوم آقای هاشمی (رحمه الله علیه) -برادر عزیز و رفیق عزیزمان- به خود او و به وزرایش میگفتم باید کاری کنیم که ما وابستگیمان را به نفت بهتدریج کم کنیم؛ این صندوق توسعه ملی که شما ملاحظه میکنید، اصلاً برای این به وجود آمد. معنای صندوق توسعه ملی این است که هر سالی چند درصد از درآمد نفت را ما از اختیار دستگاههای مصرفکننده خارج کنیم، بگذاریم در یک صندوقی؛ البته آن صندوق هم دست دولت است، منتها مصرف آن صندوق، دیگر مصرف در امور جاری نیست؛ [قرار بود] همینطور دائم، بهتدریج زیاد بشود که امسال اگر قرار بود به همان ترتیب قانونی پیش برود، بایستی حدود ۳۵ درصد از درآمد نفت میرفت داخل صندوق توسعه، منتها دولتیها در همه دورهها -نه فقط دولت کنونی- سرِ قضایای مختلف میآیند اصرار میکنند که [برداشت کنند]؛ قانونی هم نیست؛ چون قانونی نیست، به بنده مراجعه میکنند؛ اگر قانونی بود که برمیداشتند؛ چون قانونی نیست برای اینکه یکجوری درست بشود، به بنده مراجعه میکنند و اصرار، التماس که این مشکل است و شما اجازه بدهید ما مثلاً فلان مقدار از صندوق توسعه برداریم. متاسفانه صندوق توسعه کماثر شده، کمخاصیت شده. بنده هم گفتهام وقتی شخص رئیسجمهور به من بنویسد که این ضرورت است، اضطراری است، من قبول میکنم، من موافقت میکنم که این کار انجام بگیرد. البته صندوق دست خود دولت است؛ رئیسش را هم دولتیها میگذارند؛ ادارهاش هم دست آنها است، دست ما نیست، منتها اجازه برداشت در این شکلِ غیرقانونی را حقیر بایستی متحمل بشوم و اجازهاش را بنده باید بدهم؛ بنابراین مشکل فقط این است. ما بایستی یک مسیری را که این مسیر، مسیر جدیدی است، مسیر نویی است، انتخاب کنیم و در این مسیر با جدیت حرکت بکنیم؛ مسیر تولید داخلی.
اینکه یکی از دوستان عزیز ما اینجا گفتند که [از نظر برخی] «بیخطرترین کار، تصمیم نگرفتن است»، این جزو خطرناکترین افکار است؛ یکی از خطرناکترین فکرها همین فکر است که آدم بگوید «چون من اگر تصمیم بگیرم فلان دستگاه نظارتی اینجوری میگوید، فلان مانعتراش اینجوری میگوید، پس راحتتر این است که تصمیم نگیرم»؛ این بسیار خطرناک است؛ نه، باید تصمیم بگیرید، باید اقدام کنید، باید با سختیها بسازید؛ موانع را بایستی برطرف کنید؛ تا الان هم خیلی از موانع برطرف شده؛ خب ملاحظه میکنید دیگر. خیلی از این مجموعههایی که امشب صحبت کردند، در بخشهای مختلف کارهای موفقی دارند؛ 10 سال پیش اینجوری نبود، 15 سال پیش اینجوری نبود، [بلکه] بهتدریج امکانات فراهم شده؛ بنده هم پشت قضیه ایستادهام؛ این را شما بدانید که من دفاع میکنم، کمک میکنم؛ تولید بایستی در کشور پیشرفت پیدا کند؛ علاج کار این است. خب، پس راهبرد اساسی ما مصونسازی اقتصاد از تحریم است؛ آسیبناپذیر کردن و در واقع مسلح کردن انقلاب به سلاح تولید داخلی و اراده داخلی و مانند اینها.
یکی از برکاتی که بر این معنا مترتب میشود، یعنی اینکه ما به سمت تحرک داخلی برویم، این است که اقتصاد کشور از شرطی شدن خارج میشود؛ یکی از بدترین مشکلات در کشور همین است که ما اقتصاد را شرطی کنیم. متاسفانه اقتصاد ما در این چند سال اخیر شرطی است؛ «ببینیم چه میشود؛ شش ماه دیگر چه میشود؛ برجام چه میشود» و مانند اینها. حالا هم بعضی سعی میکنند باز دوباره اقتصاد را شرطی کنند؛ «ببینیم ابتکار رئیسجمهور فرانسه چه میشود؛ فلان ابتکار چه میشود»؛ اینها را باید بگذارند کنار. کاری میخواهند بکنند، بکنند؛ کاری را که ممنوع نیست و عبور از خطوط قرمز نیست، انجام بدهند، اما اقتصاد را متوقف به آن نکنند، افکار عمومی را به او متوجه نکنند. افکار عمومی بداند:
کهن جامهی خویش پیراستن / به از جامهی عاریت خواستن
خودمان بایستی به کار خودمان برسیم.
♦♦♦
به این هم توجه کنیم، ما ملت ایران، ما فعالان اقتصادی، ما اندیشمندان مجموعه کارهای کشور، اگر توانستیم با تکیه بر توان داخلی، تحریم را بیاثر بکنیم، آن عامل تحریمکننده هم از تحریم دست برمیدارد؛ یعنی او هم وقتی فهمید تحریم فایدهای ندارد، از تحریم دست برمیدارد، چون آنها هم دارند متضرر میشوند. الان اروپاییها و دیگران، از تحریم ما متضررند ولی خب روابط پیچیده و درهمتنیده اقتصادیِ بینالمللی به آنها اجازه نمیدهد کارهایی را بکنند؛ وقتی او دید تحریم بیاثر است، او هم از تحریم دست برمیدارد. البته وقتی او از تحریم دست برداشت، ما نباید سیاست تکیه به داخل را باز عوض کنیم. بعضی منتظرند که راه، آن طرف باز بشود، باز سرِ ماشین را کج کنند به آن سمت؛ این غلط است. ما باید اطرافِ سیاستهای تکیه به داخل را آنچنان محکم و استوار نگه داریم که ولو حالا به فرض که تحریمها هم برداشته شد-خیلی خب، امکانات بیشتری در اختیار ما قرار خواهد گرفت؛ از مساله صادرات و امکانات گوناگون و مانند اینها استفاده کنیم- اما به آن حرکتِ تکیه به داخل، ضربه زده نشود.
♦♦♦
توصیه مؤکد بنده به نهادهای عمومی غیردولتی این است که در کارهای اقتصادی مطلقاً رقیب بخشِ خصوصی نشوند. این، آن حرفی است که ما به همه نهادهای عمومی غیردولتی گفتیم و میگوییم. در جاهایی که بخش خصوصی یا توان لازم و امکانات را ندارد یا رغبتی ندارد، وارد بشوند؛ اگر چنانچه بعد از مدتی بخش خصوصی وارد آنجا شد، اینها از آنجا هم به یک نقطه دوردستتر و سختتری مهاجرت کنند و بروند آنجا کار کنند، سرمایهگذاری کنند؛ و جداً از رقابت با بخش خصوصی پرهیز کنند.
[در مورد] دستگاههای حکومتی، عمده توصیههای ما اینها است: اولین مطلبی که من اصرار دارم که دستگاههای حکومتی بهجد دنبالش باشند، مساله بهبود فضای کسبوکار است؛ همه این چیزهایی که این آقایان گفتند ناشی از عدم بهبود فضای کسبوکار است؛ قوانین مزاحم، مقررات مزاحم، عملکرد احیاناً غلط، نه از روی غرضورزی که یک جاهایی هم ممکن است از روی غرضورزی باشد. باید محیط مساعد تولید را در کشور به وجود بیاورند؛ یعنی محیط مساعدی به نفع حرکت تولیدی و جهتگیری تولید، در مقابل جهتگیری واردات و تکیه به خارج. ما متاسفانه یک میراث بسیار تلخ و شومی از رژیم طاغوت داریم؛ آنجا اساس اقتصاد، اساس تحرکات اقتصادی و تجاری و مانند اینها مبتنی بود بر تکیه به واردات؛ این منتفی نشده، انقلاب خیلی از بنیانهای غلط را عوض کرد، [اما] این را نتوانسته متاسفانه بهدرستی عوض کند؛ باید جدیت بشود در این قضیه. فضای کشور را، فضای اقتصادی کشور را، فضای مالی و پولی کشور را، بانک را، گمرک را، بودجه را، تامین اجتماعی را، مقررات اینها را در جهتی سوق بدهند که به نفع تولید باشد؛ واردات و واسطهگری و سفتهبازی و مانند اینها در انزوا قرار بگیرد؛ این مهمترین مساله است.
♦♦♦
نکته دیگری که وجود دارد -که این هم باز ناشی از همین تجربه مبادلات با خارجیها و مانند اینها است- [این است]: تجربه نشان داده که شرکتهای خارجی حاضر به انتقال فناوریهای پایه و اساسی به کشور نیستند؛ حالا اینجا دوست ما گفتند که ما به فلان کشورها فناوری را صادر کردیم؛ گفتیم خوشا به کرمتان که فناوری را صادر میکنید! دیگران محصول را صادر میکنند، فناوری را صادر نمیکنند به ما؛ نمیگویم شما هم این کار را بکنید؛ نه، یک وقت هم شما لازم است فناوری را صادر کنید، خیلی هم خوب است، اعتبار هم هست برای کشور اما دیگران این کار را نمیکنند؛ بهخصوص در زمینههای اساسی؛ نفت، خودرو، پتروشیمی، در این مسائل. دستگاههای داخلی باید بهجد کشور را و دستگاههای دولتی را بینیاز کنند. همین طرحی که سال گذشته -یک سال یا دو سال پیش- وزارت نفت داشت که خارجیها بیایند چاههای نفت را مثلاً اینجوری استخراج کنند و...، خب بله، ما یک عقبماندگیهایی داریم در این زمینه، [اما] من میگویم آن فکری، آن اندیشه دقیقی که میتواند بدون هیچ کمکی سلولهای بنیادی را در کشور تولید کند -آن روزی که ما تولید کردیم، دست یافتیم، یک صنعت بسیار پیچیده و نادری در دنیا بود- یا میتواند غنیسازی اورانیوم را از 3 درصد و 5 /3 درصد به 20 درصد برساند در حالی که هیچ دستگاه بینالمللی و دارندگان این صنعت حاضر نیستند اندکی کمک بکنند، نمیتواند در زمینه استحصال بهتر و بیشتر چاههای نفت به دولت کمک کند؟ قطعاً میتواند؛ یکی از کارهای اساسی همین است. باید برنامهریزی کرد برای فناوریهای اساسی و از این فرصت تاریخی هم استفاده بشود.
1398 /8 /28
دیدار جمعی از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی