روحانی به چه کسی میخندد؟
مقایسه موردی نهاد انتخابات در ایران و افغانستان
آقای دکتر روحانی رئیسجمهور در همایش استانداران سراسر کشور گفته است: «این انتخابات را الکترونیکی کنیم بابا. افغانستان هم این کار را کرد (همراه با خنده رئیسجمهور و حاضران در این سخنرانی) بیاییم این کار را بکنیم، این چیزی نیست که...». منظور آقای روحانی از این کنایه، عقب ماندن ایران از افغانستان بود.
آقای دکتر روحانی رئیسجمهور در همایش استانداران سراسر کشور گفته است: «این انتخابات را الکترونیکی کنیم بابا. افغانستان هم این کار را کرد (همراه با خنده رئیسجمهور و حاضران در این سخنرانی) بیاییم این کار را بکنیم، این چیزی نیست که...». منظور آقای روحانی از این کنایه، عقب ماندن ایران از افغانستان بود. در واقع، از دید روحانی و سایر حاضران در مجلس، ایران که در همه زمینهها از افغانستان توسعهیافتهتر است، چرا باید در زمینه برگزاری انتخابات الکترونیک، از آن کشور عقب مانده باشد؟! خیلی زود پس از اشاره روحانی به افغانستان، برخی کاربران شبکههای اجتماعی با همرسان کردن این بخش از گفتههای آقای روحانی، او را متهم به «تحقیر» همسایه شرقی کردند، اما علیرضا معزی، معاون اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور ایران، با ارائه تفسیر رسمی از آنچه او «طعنه» آقای روحانی توصیف کرد، خندههای او را حاوی نوعی خودانتقادی دانست. رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری نیز تلاش کرد تا این بخش از صحبتهای روحانی را توجیه کند. اما به راستی ما در چه وضعیتی نسبت به همسایه شرقی خود قرار داریم؟ نهاد انتخابات در کشوری که 40 سال را در جنگ سپری کرده، چه وضعیتی دارد؟ چه پارامترهایی در وضعیت سیاسی دو کشور وجود دارد که با یکدیگر قابل مقایسه است و کدام یک سازوکارهای دموکراتیکتری دارد؟
نهاد برگزارکننده انتخابات: بر اساس ماده ۱۵۶ قانون اساسی افغانستان، کمیسیون مستقل انتخابات، صلاحیت و مسوولیت اداره و نظارت بر هر نوع انتخابات و همچنان مراجعه به آرای عموم مردم در کشور را عهدهدار است و جریان انتخابات توسط کمیسیون مستقل انتخابات اداره میشود. اعضای کمیسیون انتخابات مکلفاند وظایف محوله را بیطرفانه و غیرجانبدارانه انجام دهند و در اجرای وظایف نمیتوانند از هیچ مقام و اداره دولتی و غیردولتی به جز از رئیس دبیرخانه کمیسیون مستقل انتخابات دستور بگیرند. اعضای کمیسیون مستقل انتخابات نمیتوانند عضو هیچ حزب و نهادی باشند. همچنین نمیتوانند نسبت فامیلی تا درجه سوم با کاندیداها داشته باشند. اگر فردی در جریان ثبتنام و انتخابات متخلف شناخته شود، نمیتواند به عنوان عضو کمیسیون مستقل انتخابات ایفای وظیفه کند. در ایران اما نهاد برگزارکننده انتخابات دولت است. به عبارت دیگر بهجای برگزاری انتخابات توسط نهادی بیطرف، عملاً انتخابات توسط نهادی ذینفع برگزار میشود.
نامزدهای انتخابات مجلس: شرایط کاندیداتوری انتخابات مجلس در ایران عبارتاند از: اعتقاد و التزام عملی به اسلام؛ التزام عملی به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران؛ تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران؛ ابراز وفاداری به قانوناساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه؛ مدرک تحصیلی کارشناسیارشد یا معادل آن؛ نداشتن سوءشهرت در حوزه انتخابیه؛ سلامت جسمی در حد برخورداری از نعمت بینایی، شنوایی و گویایی؛ حداقل سن 30 سال تمام و حداکثر 75 سال تمام. بخش عمدهای از این شرایط مبتنی بر داوریهای شخصی و بسیار تفسیرپذیرند. شروط تفسیرپذیر انتخابشوندگان در قانون انتخابات ایران باعث شده که حتی نمایندگانی که در دورههای قبل تایید صلاحیت شدهاند، تنها به دلیل بیاناتی که با ذائقه برخی از اعضای تایید صلاحیتکننده خوش نیامده، رد صلاحیت شوند. در حالی که در قانون انتخابات افغانستان، شروطی ساده و غیرقابل تفسیر ذکر شده که خود مانع نامزدی افراد فاقد صلاحیت در انتخابات میشود. سادگی این شرایط باعث شده تا برگزارکنندگان انتخابات ناگزیر به عمل به متن قانون باشند. این شرایط (موانع نامزد شدن در انتخابات) عبارتاند از: تعقیب اهدافی که مخالف اساسات دین مقدس اسلام، نصوص و ارزشهای مندرج قانون اساسی باشد؛ اعمال زور، تهدید یا تبلیغات با استفاده از قوه؛ تحریک حساسیتها و تبعیضات قومی، زبانی، سمتی و مذهبی؛ ایجاد خطر واقعی به حقوق و آزادیهای فردی یا اخلال عمدی نظم و امنیت همگانی؛ داشتن نیروهای مسلح غیررسمی یا شمولیت در آن؛ دریافت وجوه مالی از منابع خارجی؛ دریافت وجوه مالی از منابع غیرقانونی داخلی. در قانون انتخابات افغانستان به فساد مالی کاندیداها به صورت بسیار واضح پرداخته شده، در حالی که در قانون انتخابات ایران، هنوز به کمکهای مالی به کاندیداها به صورت واضح پرداخته نشده و این زمینه فساد را برای برخی مهیا کرده است.
نظارت بر انتخابات: بهجز کمیسیون مستقل انتخابات، در افغانستان کمیسیون مستقل شکایات انتخاباتی نیز وجود دارد که کار آن بررسی شکایات واصله از کاندیداهاست. به عبارت دیگر چنانچه از یکی از کاندیداها شکایتی به این کمیسیون واصل شود، به بررسی شکایت مربوطه با موارد قانونی مرتبط میپردازد و پس از بررسی شکایات واصله از کاندیداها، اسامی نهایی آنها را منتشر میکند. این بررسیها نه بر اساس گزارشهای محرمانه و نه بر اساس برداشتهای شخصی که تنها بر اساس شکایتهای رسمی است که از کاندیداها به عمل آمده است. به عبارت دیگر در انتخابات افغانستان همه مبرا هستند مگر آنکه خلافش ثابت شود. این در حالی است که در انتخابات ایران همه کاندیداها باید مدارکی ارائه دهند که التزام عملیشان به اسلام و نظام جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه را نشان دهد و اگر نتوانند این موارد را به صورت مستند ثابت کنند، به معنای آن است که فاقد این شرایط هستند. آفت بزرگ این رویه هم ترویج ریاکاری و نفاق است و هم حذف افراد قوی و کارآمد و دلسوزی که با رویههای ریاکاری و نفاق آشنایی ندارند و نتوانستهاند بر برداشتهای شخصی ناظران اثر مثبت بگذارند.
انتخابات در افغانستان، بهطور گسترده از جانب نمایندگان داخلی و بینالمللی نظارت میشود. احزاب سیاسی، نامزدهای انتخابات، جامعه مدنی، سازمان ملل متحد و رسانهها اجازه دارند بر چگونگی برگزاری انتخابات نظارت داشته باشند. نمایندگان این نهادها میتوانند در مراکز رایدهی و در شمارش آرا حضور داشته باشند. نظارت بر انتخابات مجلس ایران تنها بهعهده شورای نگهبان است و اگر نمایندگان کاندیداها نسبت به روند برگزاری انتخابات شکایتی داشته باشند، تنها میتوانند به شورای نگهبان شکایت کنند.
فرصت برابر انتخاب شدن برای همه: در ماده پنجم قانون انتخابات افغانستان آمده است که اعمال هر نوع محدودیت مستقیم یا غیرمستقیم بر رایدهندگان و نامزدها به ارتباط زبان، مذهب، قوم، جنس، قبیله، سکونت و جایگاه اجتماعی ممنوع است. به عبارت دیگر در افغانستان همه شهروندان در صورتی که دارای شرایط فوقالذکر باشند، از هر قومیت و هر مذهبی چنانچه مخالف قانون انتخابات عمل نکرده باشند، فرصت برابر دارند تا برای همه مقامهای انتخابی کشور کاندیدا شوند و مردم این فرصت را دارند که آنان را انتخاب کنند. در قانون انتخابات ایران تنها پیروان ادیان رسمی میتوانند در انتخابات شوراها و مجلس نامزد شوند. حتی در انتخابات شوراها هم شرکت پیروان ادیانی رسمی همچون زرتشتی با اما و اگر همراه است. همانگونه که عضویت سپنتا نیکنام در شورای شهر یزد با تفسیرهای مختلف و به دلیل غیرمسلمان بودن تعلیق شد، که البته بعدها با پیگیری نمایندگان مجلس این حکم لغو شد.
تبعیض مثبت به نفع زنان: زنان در مجلس نمایندگان افغانستان دارای حق ویژهای برای ورود هستند؛ بهطوری که در ماده 23 قانون انتخابات آمده کمیسیون مستقل انتخابات میبایست در هر ولایت و متناسب با جمعیت آن ولایت حداقل نامزدهای زن را انتخاب کند. به عبارتی لازم است هر ولایت حتماً تعدادی نماینده زن داشته باشد. در همان ماده ذکر شده که در ولایتی که صرفاً دو کرسی اختصاص یافته یک کرسی برای یک نامزد زن با بیشترین آرای حاصله تفویض میشود و کرسی باقی مانده به نامزد دارای بیشترین آرا صرفنظر از جنسیت تفویض میشود. در این ماده از اصل تبعیض مثبت به نفع زنان استفاده شده که برای حمایت از عضویت زنان در پارلمان سهمیهای خاص را برای آنان در نظر میگیرد. در ماده 13 قانون انتخابات افغانستان درباره شرایط رئیسجمهور آمده است: «شخصی که برای ریاستجمهوری کاندیدا میشود، میبایست تبعه افغانستان، مسلمان و متولد از والدین افغان بوده و تابعیت کشور دیگری را نداشته باشد.» این ماده نشان میدهد با داشتن شرایط عمومی هیچ منعی برای کاندیداتوری زنان برای این پست وجود ندارد. چنانچه از منظری کمی و با توجه به تعداد زنان صاحبمنصب در ارکان مختلف قانونگذاری و اجرایی در افغانستان بنگریم شاهد حضور هرچه بیشتر آنان در ارکان گوناگون نظام سیاسی هستیم.
در این نوشتار تنها نهاد انتخابات در دو کشور مورد مقایسه قرار گرفت. با بررسی مقایسهای نهاد انتخابات دو کشور جا دارد از آقای روحانی بخواهیم بهجای خندیدن برای شرایط توسعه کشوری که جنگ سالهاست کمر آن را شکسته، اما به ارزشهای دموکراتیکی مانند انتخابات آزاد و رقابتی، مشارکت سیاسی زنان و اقلیتهای قومی و نژادی فرصت رشد و نمو داده، به دیده احترام و یادگیری نگاه کند. هرچند شاید بررسی چشمانداز رشد و توسعه دو کشور نیز دید دیگری به ما بدهد!