مخاطرات بازار
اثرات اجتماعی هجوم مردم به بازار سرمایه چیست؟
میگن سهام وبملت الان خوبه، ببین من شنیدم پتروشیمیها بهتره، نه الان باید فولاد خرید، یکی دیگه بلند بلند میگه خساپا الان از بازار جا مونده، ببین نوری صف خریده...
یکی هم تند و تند مینویسد و یادداشت میکند، آن یکی هم سریع شروع به حساب و کتاب میکند که اگر پارسال با 3 میلیون تومان پولش فلان سهم را خریده بود، الان پولش 15 میلیون شده بود. برخی دیگر بهشدت در گروههای تلگرامی بورسی و سایتهای خریدوفروش فعال هستند، میچرخند و تحلیل میکنند و سهام شرکتها را میخرند و میفروشند. همه با اشتیاق تلاش میکنند از این بازار جا نمانند، گویی فرصتی است که اگر از دست برود دیگر امکان جبرانش مهیا نیست. قافلهای که با سرعت در حال رفتن است، اگر از این قافله جا بمانی دیگر به آن نخواهی رسید. خلاصه اشتیاق وصفناپذیری برای سرمایهگذاری در بورس رقم خورده است، درحالیکه نهایت دانش مشتاقان اخبار جسته و گریختهای است که از اینطرف و آنطرف دریافت کردهاند.
بازار بورس با شروع سال ۹۹ تجربه بسیار خوبی را برای فعالان این بازار فراهم کرد و این رونق کمسابقه در بازار بورس موجب شده تا بسیاری از مردم برای عقب نماندن از قافله سرمایهگذاران برای دریافت کد بورسی به دفاتر پیشخوان دولت هجوم ببرند. کافی است کاری در دفاتر پیشخوان دولت داشته باشی تا مردمانی را ببینی که از تاریک روشن هوا جلو این دفاتر صف گرفتهاند و بیصبرانه میخواهند با گرفتن کد بورسی سرمایههای خرد خود را وارد این بازار کنند. این در حالی است که در گذشته تعداد کمی از افراد در این بازار فعالیت داشتند و بسیاری دیگر بازار سهام را بازاری میدانستند که یکباره سرمایهات را نابود میکند و بنابراین توصیه اکید بر عدم ورود به این عرصه داشتند.
بخشی از این ورود مشتاقانه به بورس در پی موضعگیریهای صریح دولت در حمایت از بازار سرمایه اتفاق افتاده است. به طوریکه دولتمردان در اظهارات خود بهطور متناوب از سرمایهگذاری در بازار سهام بهعنوان گزینهای قابلاعتماد سخن گفتهاند. همین مواضع بهخصوص با اخبار عرضه اولیههای در راه، مشتاقان این بازار را بیش از گذشته کرده است. در کنار آن سیاستهای جدید بانک مرکزی در راستای کاهش سودهای بانکی هم باعث شد درصد قابل توجهی از مردم سرمایههای خود را از بانکها بیرون آورده و آن را وارد بازار بورس و معاملات بورسی کنند. علاوه بر آن برخی از افرادی هم که در بازارهای غیر مولد همچون مسکن، دلار، خودرو و طلا فعالیت داشتند، اقدام به فروش درصدی از داراییها و تزریق آن به بازار سرمایه کردند. قابل خریدوفروش کردن سهام عدالت هم بر تعداد تازهواردان به عرصه بازار سرمایه افزوده است. به طوریکه برخی از برآوردها از تبدیل 50 میلیون سهامدار بالقوه به بالفعل در بازار سرمایه خبر میدهد.
درباره اثرات هجوم بیسابقه مردم به بازار سرمایه در ابعاد مالی و اقتصادی نوشته شده است. اما آثار سیاسی و اجتماعی این هجوم نقدینگی مورد توجه جدی قرار نگرفته است. به نظر میرسد برخی از اثرات اجتماعی، سیاسی این پدیده به شرح زیر است:
مخاطرات تازهواردانِ پرتوقع برای سایر سرمایهگذاران
مواضعی که دولتمردان درباره بورس گرفتهاند، انتظارات مردم درباره حمایت دولت از بازار سرمایه را تشدید کرده است. در گذشته ورود به عرصه سهامداری با این پیشفرض انجام میشد که سود سرمایه در بلندمدت بازخواهد گشت، اما تازهواردان که تخصص و اطلاعات کافی از بورس ندارند، در این بازار انتظار سود کوتاهمدت دارند، این در حالی است که همین افراد با نحوه سرمایهگذاری در بانک آشنایی دارند. آنها برای بازدهی بیشتر پول خود را بهصورت یکساله، پنجساله و دهساله در بانک میگذارند و میدانند معمولاً سود سپرده کوتاهمدت ناچیز است. اما همین آدمها با ورود به بورس توقع دارند در یک ماه بتوانند به سود سالانه بانک برسند. این هم از آنجا ناشی شده که آنها زمانی وارد این بازار شدهاند که یکسره در حال بالا رفتن بوده است، به گمانشان همیشه همین است که روزی 5 درصد بر سرمایهشان اضافه شود. این افراد با دیدن ماه عسل بورس فکر میکنند همیشه همین است پس هر فرود کوچکی آنها را میتواند هراسان و با سرعت از این بازار خارج کند که در نتیجه موجب خروج دومینووار بقیه میشود و سرمایه همه سهامداران را با مخاطره مواجه کند.
تهدید بالقوه اعتماد اجتماعی
از سوی دیگر حمایتهای همه ارکان دولت از بازار سهام موجب ایجاد نوعی اعتماد عمومی به سرمایهگذاری در این بازار شده است. بهطوریکه طیفهای مختلف مردم با این استدلال که دولت حامی این بازار است و نمیگذارد بورس ریزش کند وارد این عرصه شدهاند. این رویکرد همچون شمشیری دولبه میتواند دو نتیجه به بار آورد. حالتی که شاخص کل نرمنرمک و نه با ریزش اساسی به جلو حرکت کند، که میتواند اعتماد اجتماعی را افزایش داده و سرمایه اجتماعی را رشد دهد و امکان همراهی مردم با سیاستهای آینده دولتها را افزایش دهد.
اما همه داستان به اینجا ختم نمیشود. بازار سرمایه همچون هر بازار دیگری نمیتواند یکسره سود بدهد، لاجرم زمانی این بازار شروع به ریزش میکند، اما با به باد رفتن اصل سرمایه تازهواردانی که همه داراییشان اندک وجوهی است که به بازار تزریق کردهاند، چه خواهد شد؟!
چهبسا بسیاری که از سازوکار این بازار هم اطلاعی ندارند، خواهند گفت که دولت میخواست سرمایه اندک ما را از چنگمان خارج کند. در این صورت است که اعتماد نهادی بهشدت مخدوش میشود و سرمایه اجتماعی را تخریب میکند که در این صورت حتی پیامدهای امنیتی خواهد داشت.
بورس از این پس دولتساز خواهد بود
شاید بتوان گفت از این پس بورس در کشور ما دولتساز خواهد بود. وضعیت بورس در کشور ما برخلاف بسیاری از کشورها کمتر مورد توجه جدی بوده است. بهعنوان مثال یکی از مهمترین شعارهای ترامپ در انتخابات وعده تحقق شکوفایی اقتصادی برای مردم آمریکا بود که یکی از مهمترین معیارها برای سنجیدن این موضوع ارزش شاخصهای اصلی بازار آمریکا مثل نزدک و داوجونز است. به همین خاطر هم هست که وضعیت انتخابات 2020 ریاست جمهوری آمریکا بهشدت با وضعیت بورس آمریکا گره خورده است. اما در ایران تاکنون هیچگاه در مواضع هیچ کدام از کاندیداهای ریاست جمهوری حرفی از بورس به میان نمیآمد. چرا که افرادی که در بازار سرمایه فعالیت داشتند تعدادشان به نسبت مردمی که در دیگر بازارها فعال بودند بسیار کم بود. بورس عرصه مستقلی بود که فراز و نشیب خودش را داشت.
اما بعد از این، هجوم بیسابقه مردم به سمت تالار سهام دیگر وضعیت رشد بورس را به یکی از مطالبات جدی مردم تبدیل خواهد کرد. دولت در آخرین سال فعالیت خود قمار بزرگی را شروع کرد. از یکسو با حمایت از بازار سرمایه افراد زیادی جذب این بازار شدند و از سوی دیگر با ایجاد امکان خریدوفروش سهام عدالت 50 میلیون ایرانی وارد بورس شدهاند. این به این معناست که مخاطبان بورس اقشار متنوع اقتصادی و اجتماعی خواهند بود که از آنجا که سرمایههای خود را وارد کردهاند بهصورت جدی درباره رشد شاخص بورس مطالبهگر خواهند بود.
با این اوضاع زینپس هر کس داعیه ریاست جمهوری و حضور در مجلس را دارد باید برنامههای خود را در مقابل این بازار مشخص کند. اینکه در برنامههایش چه استراتژی برای رشد بازار سهام خواهد داشت. همچنین به نظر میرسد پس از این وضعیت کمّی شاخص بورس ملاک میزان عمل دولتها به وعدههایشان خواهد بود.
بر این اساس به نظر میرسد دولتمردان و سیاستگذاران حوزه بورس برای این پدیده چندوجهی نگاه دقیقتر و برنامهریزی جدیتری داشته باشند.