اقتصاد شرارت
چرا کاسبی گنده لاتها رونق گرفته است؟
درگیری میان تبهکاران معروف تهران هر روز ابعاد تازهای پیدا میکند. قطعاً بررسی این پدیده نیاز به تحلیلهای عمیق جامعهشناسی دارد اما اقتصاددانان میگویند لاتها وظیفه تامین امنیت اقتصاد زیرزمینی را بر عهده دارند و دلیل اصلی فراگیر شدن این پدیده، عمق زیاد اقتصاد زیرزمینی در ایران است.
درگیری میان تبهکاران معروف تهران هر روز ابعاد تازهای پیدا میکند. قطعاً بررسی این پدیده نیاز به تحلیلهای عمیق جامعهشناسی دارد اما اقتصاددانان میگویند لاتها وظیفه تامین امنیت اقتصاد زیرزمینی را بر عهده دارند و دلیل اصلی فراگیر شدن این پدیده، عمق زیاد اقتصاد زیرزمینی در ایران است.
زمانی که از اقتصاد زیرزمینی صحبت میکنیم، باید به دو دستهبندی توجه کنیم. آنچه در دنیا به اقتصاد زیرزمینی معروف است، بخشی مربوط به کسبوکارهای قانونی است که مالیات نمیدهند. مانند بعضی از پزشکان یا مشاغلی که فعالیت قانونی دارند اما مالیات نمیدهند.
دسته دوم کسبوکارهایی است که از اساس غیرقانونی هستند. اصولاً مواد مخدر، مشروبات الکلی، قمار و شرطبندی جزو این دسته قرار میگیرد و اقتصاد غیرقانونی زیرزمینی را تشکیل میدهد. تبهکاران به واسطه کارکردی که دارند در این بخش اقتصاد فعالاند. گزارشی درباره حجم اقتصاد زیرزمینی در ایران وجود ندارد. فقط گاهی اعداد متفاوتی از سوی مقامات منتشر میشود. اما IMF اخیراً گزارشی منتشر کرده و نشان داده اقتصاد زیرزمینی 17 درصد GDP ایران را شامل میشود. اما این گزارش تنها آن بخش از اقتصاد زیرزمینی را پوشش میدهد که کار قانونی انجام میدهند و مالیات نمیدهند. در آمریکا اما چنین مطالعهای وجود دارد. مقالهای اخیراً منتشر شده که نشان میدهد اقتصاد زیرزمینی در آمریکا در سال 2018 نسبت به قبل کوچکتر شده است. بر اساس این گزارش، حدود چهار درصد GDP آمریکا در سال 1980 مربوط به اقتصاد غیرقانونی زیرزمینی -شامل مواد مخدر، روسپیگری، قمار و دزدی- بوده است اما در سال 2018 سهم این اقتصاد از GDP به یک درصد رسیده است.
در کشورهای توسعهیافته از طریق مبارزه با پولشویی توانستند با کسبوکارهای غیرقانونی مقابله کنند. اما در ایران میدانیم که گندهلاتها در اقتصاد زیرزمینی نقش دارند اما چطور و به چه میزان، نمیدانیم. اگر نسبت یک درصد را برای ایران در نظر بگیریم، اندازه اقتصاد بخشهای غیرقانونی حدود چهار میلیارد دلار میشود. شرخری از کسبوکارهای خلاف است که در ایران رونق خاصی دارد. بهطور خلاصه یک درصد GDP کف پایین سایز اقتصاد غیرقانونی است.
انواع لاتها
نکته مهمی که باید به آن توجه کنیم، مساله تفاوت بین انواع لاتهاست. شناخت یا تعریف ما از لاتها به افرادی محدود میشود که یا مثلاً جزو لاتهای بامرام هستند و زد و خوردهای کوچک خیابانی راه میاندازند و اصولاً هدفشان تامین امنیت آن محله است. برخی دیگر هم فقط کار خیر میکنند. این گروه از لاتها کار اقتصادی نمیکنند. بخش دیگر لاتهایی هستند که دیگر نباید اسم آنها را لات گذاشت، بلکه اراذل و اوباشی هستند که برای دیده شدن از خون و خشونت ابایی ندارند. اما گروه دیگری هم وجود دارند که فعالیت اقتصادی دارند. از حفظ امنیت فیزیکی افراد گرفته تا حفظ امنیت کسبوکارهای زیرزمینی؛ که بخشی از این فعالیتها قانونی و بخشی غیرقانونی است. در این نوشته هدف ما مشخصاً تمرکز روی افرادی است که نقش پلیس اقتصاد غیرقانونی و زیرزمینی را ایفا میکنند. میخواهیم بدانیم این افراد چه نقشی در اقتصاد زیرزمینی دارند؟
«وحید مرادی» قبل از مرگ در مصاحبهای در پاسخ بازجو که از او پرسیده بود شغلت چیست، گفته بود: «ما توی نمایشگاه ماشین مینشستیم و بعد هر معامله خیری هم به ما میرسید.» اما قطعاً این فرد نقش مهمی در آن کسبوکار داشته که بخشی از «خیر» معامله به او میرسیده. هر کسبوکاری در هر جایی باید امنیت خود و سرمایهاش را تامین کند. در اقتصادهای قانونی، پلیس مسوولیت مستقیم این کار را بر عهده دارد. امنیت بانک یا کارخانه و جاهای مختلف را تامین میکند. اما در اقتصادهای زیرزمینی این خلأ امنیتی حس میشود. یعنی حتی اقتصادهای غیرقانونی هم نیازمند تامین امنیت هستند. پس این گندهلاتها نقش پلیس و تامینکننده امنیت اقتصاد زیرزمینی را بر عهده دارند. اگر سریال پیکی بلایندر را دیده باشید، این نقش را متوجه میشوید. البته حیطه فعالیت لاتها فقط اقتصاد زیرزمینی نیست. این لاتها تامین امنیت چهرهها را در قالب بادیگارد بر عهده دارند. مانند چهرههای فوتبالی یا هنرپیشهها. مثلاً در مراسم ختم میبینیم که برخی از هنرپیشهها را یکی دو نفر از این افراد همراهی میکنند. اما برخی از شایعات میگوید که آنها کارکردهای دیگری داشتهاند و نقششان فراتر از بادیگارد شخصی یا درگیری خیابانی بوده است. درباره اغلب آنها اطلاعات دقیقی وجود ندارد و کسی نمیداند کسبوکار و حوزه فعالیتشان چه بوده. اما حدس این است که شاید درگیری میان این افراد در این سطح ناشی از تعیین قلمرو در حوزه اقتصاد زیرزمینی باشد.
امنیت اقتصاد زیرزمینی چگونه تامین میشود؟
اشاره کردیم که لاتها وظیفه تامین امنیت اقتصادی کسبوکارهای غیرقانونی را بر عهده دارند و البته این تنها بخشی از کاری است که انجام میدهند. آنهایی که وظیفهشان تامین امنیت است، شبکهای ایجاد کرده و در اندازههای مختلف از کسبوکارهای زیرزمینی یا افراد فعال در این حوزه محافظت میکنند. کسی نمیداند اندازه اقتصاد مواد مخدر یا مشروبات الکلی، قمار و شرخری در ایران چقدر است. اما قطعاً برخی از این لاتها امنیت این کسبوکارهای غیرقانونی را تامین میکنند. یعنی بخش مهمی از کار این افراد مربوط به کارهای خلافی است که گروههای تبهکار یا لاتها آن را انجام میدهند. اما برخی هم نقش شرخر را دارند. یعنی با کسبوکار غیرقانونی مواجه نیستیم، بلکه چون حل مشکل آن کسبوکار قانونی از راه قانونی دشوار و زمانبر است، اینها از طریق غیرقانونی و شرخری آن را انجام میدهند. نمونه بارز آن، شرخرهایی هستند که با چک سروکار دارند. شما ممکن است خودرویی را به صورت قانونی فروخته باشید، اما فروشنده چک بلامحل کشیده باشد. اگر قرار باشد این چک را از طریق مبانی قانونی و سیستم قضایی پیگیری کنید، ممکن است دو تا سه سال بعد به آن پول برسید و چک شما نقد شود. اما یک شرخر میتواند آن را چندماهه نقد کند. به عبارتی حل و فصل برخی از موارد در اقتصاد زیرزمینی راحتتر و سریعتر است.
چند روز قبل عدهای از این افراد را گرفته بودند یکی از آنها با روزنامه ایران مصاحبه کرده و گفته بود من لوطی بامرامی هستم. دزدی نمیکنم چک نقد میکنم. این فرد انگشتهای صاحب یک نمایشگاه ماشین را قطع کرده بود. دلیلش را که پرسیدند گفت من یک سال کار کردم تا 160 میلیون تومان را زنده کنم و قرار بود پول را نصف کنیم اما صاحب نمایشگاه 80 میلیون تومان من را بالا کشید. من هم انگشتش را قطع کردم.
اما شرخرها همیشه هم چکهای بخش قانونی اقتصاد را زنده نمیکنند. گاهی اوقات به مشکلاتی که در بخش غیرقانونی وجود دارد هم رسیدگی میکنند. مثلاً فردی پنج کیلو مواد مخدر خریده اما طرف مقابل پول آن را نمیپردازد. این قرارداد میان دو فرد خلافکار است و برای حل اختلاف میان آنها نمیتوان از مراجع قانونی و سیستم قضایی کمک گرفت. حل و فصل این مشکلات و قراردادها حتماً باید توسط این شرخرها و باندهای آنها انجام شود. میخواهم بگویم بخشی از لاتها در اقتصاد غیرقانونی نقش پلیس را بازی میکنند و برخی نقش وصولکننده مطالبات را بر عهده دارند.
اقتصاد شرخری
در کشورهای دیگر برای حل این مشکلات (چک برگشتی یا بدهی) دادگاه ورشکستگی (bankruptcy) وجود دارد که به این مشکلات سریعاً رسیدگی میکند. ما چون در زمینه چکهای برگشتی و بدهی و مساله ورشکستگی خلأ قانونی داریم و سیستم قضایی کند است و دادگاه ویژه آن وجود ندارد، افراد دست به دامن شرخرها میشوند. به عبارتی میتوان گفت چون سیستم ما کارآمد نیست یا به سرعت به موارد اختلافات مالی رسیدگی نمیشود مردم دست به دامن شرخرها میشوند. اگر از این منظر نگاه کنیم پلیس و سیستم امنیتی درگیر مشکلاتی هستند که ریشه در نبود قانون ورشکستگی دارد. در سال ۱۳۹۶ حدود 18 هزار میلیارد تومان چک برگشتی وجود داشته که بخشی از آنها به دست شرخران حل و فصل میشود.
لاتها قبلاً افرادی بودند که گذر را میبستند و درگیر مسائل ناموسی میشدند. اما الان به نظر میرسد که پلیس امنیت کسبوکارهای غیرقانونیاند. به نظر میرسد لاتها بیشتر در گذشته مرامی کاری را انجام میدادند. مثلاً اگر کتاب خاطرات شعبان جعفری (شعبان بیمخ) را بخوانید در هیچ کجای خاطراتش به این اشاره نمیکند که کار خلافی انجام داده اما حدسیات میگوید که احتمالاً در حوزه مواد مخدر فعال بوده. چون در چند جای کتاب از هزینه کردن ارقام بالایی برای برخی اقدامات میگوید. یا اینکه لاتها در آن زمان امنیت برخی از مکانهای خاص را حفظ میکردند و بادیگارد افراد بودند. حتماً آنها در اقتصاد زیرزمینی فعال بودهاند. اما الان این فعالیت و نقش آنها در اقتصاد زیرزمینی بیشتر دیده میشود. از طرفی شواهد هم نشان میدهد حجم اقتصاد زیرزمینی بزرگتر شده. پس کاسبی این لاتها هم رونق گرفته. هر چقدر هم که اقتصاد زیرزمینی بزرگتر میشود، این گروهها هم بزرگتر میشوند.
پس متوجه میشویم رابطه میان لاتها و اقتصاد زیرزمینی یک رابطه مستقیم است. چون این افراد هم از اقتصاد زیرزمینی تغذیه میکنند و هم حیات آن را تضمین میکنند. این افراد کمکم با پولی که کسب میکنند، قدرت و قلمرو خود را توسعه میدهند، افراد بیشتری را استخدام میکنند و تعلیم میدهند و یک باند تمامعیار ایجاد میکنند. اینها مدام بزرگتر میشوند و توانایی بیشتری برای حفاظت از کسبوکارهای بزرگ پیدا میکنند. از طرفی اینها با پولی که دارند سعی میکنند قلمرو خود را بزرگ کنند. نتیجه این است که با گروههای رقیب مدام گلاویز میشوند و درگیری ایجاد میکنند. یعنی بخشی از درگیریهای خونینی که ما میبینیم دعوا بر سر قلمرو است. چون هر کدام این لاتها و باندهای آنها قلمرو معین و مشخصی (Territory) دارند. مثلاً تجارت الکل یک منطقه دست یک باند است، منطقه دیگر دست باند دیگری است. ممکن است بخشی از تنش میان این باندها به دلیل این باشد که یکی به قلمرو دیگری تجاوز کرده است.
پس میتوان گفت ممنوعیتها و محدودیتهای قانونی که دولتها در کشورهای مختلف وضع میکنند، به نفع این گروهها تمام میشود و موجب رشد گروههای تبهکاری و لاتها میشود.
در دهه 1920 در آمریکا زنان اعتراض کردند که مردان سهم زیادی از درآمدشان را صرف مشروبات الکلی میکنند. دولت الکل را در این دوره ممنوع کرد و کسی اجازه مصرف، تولید و توزیع آن را نداشت. جالب است بدانید آل کاپون، تبهکار معروف آمریکایی، دقیقاً در همین دوره ظهور کرد، قدرت گرفت و باندی بزرگ در زمینه مشروبات الکلی ایجاد کرد. کشورها به دلایل فرهنگی و مذهبی ممنوعیتهایی را وضع میکنند، اما همین ممنوعیتها سبب میشود آن کسبوکار به زیرزمین برود. چون تقاضا از بین نمیرود و از طریق دیگری تامین میشود. من نمیخواهم این ممنوعیتها را زیر سوال ببرم. اما فرض کنید در کشوری الکل آزاد باشد. این الکل از طریق مجاری رسمی و قانونی تولید و تامین میشود و باندهای تولید و تامین مشروبات الکلی شکل نمیگیرد. اما در کشور دیگری مشروبات الکلی ممنوع است، ولی تقاضا برای آن وجود دارد، پس عرضه هم به هر شکلی که شده راه خودش را پیدا میکند و به آن تقاضا پاسخ میدهد. کسبوکارهای زیرزمینی زاییده همین ممنوعیتها و محدودیتهاست.
پس با این حساب برخی تمهیدات قانونی میتواند زمین فعالیت لاتها را کوچک کند و از سوی دیگر اعطای برخی آزادیها میتواند باعث از بین رفتن اقتصاد زیرزمینی آن حوزه شود و باندهای خلاف را بیکار کند.
در این زمینه میتوان مثالی زد؛ در خیلی از کشورهای جهان خرید و فروش کلیه ممنوع است. در ایران بازار قانونی وجود دارد و اتفاقاً خیلی از کشورها میخواهند از تجربه ایران برای راهاندازی این بازار استفاده کنند. مثال دیگر بازار رسمی تغییر جنسیت در ایران است. این بازار هم برخلاف خیلی از کشورها در ایران آزاد است اما در کشورهای دیگر بازار زیرزمینی دارد. در مقابل، بازار سقط جنین در ایران قانونی نیست و زیرزمینی به فعالیت خود ادامه میدهد. باید بدانیم که بازارهای زیرزمینی عواقب بسیار خطرناکی به دنبال دارند. سیاستگذاران باید متوجه باشند که بزرگ شدن اقتصاد زیرزمینی یعنی شکلگیری ارتشهای تبهکاران زیر پوست شهرها. تعدد این ارتشهای تبهکار، دقیقاً اتفاقاتی را رقم میزند که در ایتالیا، مکزیک و برزیل دیدهایم. جنگهای داخلی میان این ارتشها قطعاً امنیت یک جامعه را به خطر میاندازد و عواقب خطرناکی به دنبال دارد. هیچ بازاری با محدودیت از بین نمیرود. محدودیتها، تقاضا را از روی زمین به زیرزمین میبرد. برای همین است که بسیاری از کشورها در تلاشاند ممنوعیتها را کاهش دهند. کانادا مصرف ماریجوانا را آزاد کرده و برخی از ایالتهای آمریکا هم در حال آزادسازی مصرف ماریجوانا هستند. چون مبارزه با مواد مخدر به نتیجه نمیرسد. افرادی که دنبال مواد مخدر هستند، حتماً راه تامین آن را پیدا میکنند. به عبارتی تا زمانی که تقاضا برای کالایی وجود دارد، بازار عرضه آن هم ایجاد میشود. این خیلی تصور ایدهآلی است که فکر کنیم پلیس میتواند بازارهای ممنوعه را از بین ببرد. پلیس در نهایت میتواند یک باند و گروه را از بین ببرد. چون از بین بردن یک تیم تبهکار به معنای تمام شدن عرضه آن مواد نیست. بلکه تیم و باند دیگری شکل میگیرد که به تقاضاها جواب دهد. منظور این نیست که پلیس در ایران کارش را به خوبی انجام نمیدهد. تجربه جهانی نشان داده تا وقتی تقاضا باشد، عرضه هم وجود دارد. از طرفی تنها یک باند در کل یک کشور یا منطقه تجارت غیرقانونی ندارد. همزمان گروهها و افراد متعددی در یک حوزه کار میکنند. مثلاً چند گروه، تولید و تامین مواد مخدر در یک منطقه را بر عهده دارند و این مساله به تنش میان آنان برای توسعه قلمرو دامن میزند. مثلاً در مرز مکزیک دو باند مواد مخدر با هم مدام درگیر میشوند و در این میان پلیس گاهی مداخله میکند اما نمیداند باید چه کند. در کشور خود ما سالانه دهها پلیس در درگیری با قاچاقچیان به شهادت میرسند. اما چقدر در کوچک کردن این بازار موفق بودهایم؟ این را باید از طریق آمارها متوجه شد. مثلاً باید ببینیم آیا میزان مصرف مواد مخدر در کشور کم شده؟ میزان واردات قاچاق یا مصرف مشروبات الکلی کاهش داشته یا نه، هم مصرف بیشتر شده و هم سن مصرفکنندگان کمتر شده است. چون میدانید که هرچه عرضه بیشتر باشد قیمت پایینتر میآید و سنین پایینتر یا افراد متعدد با درآمدهای گوناگون میتوانند مواد مخدر را مصرف کنند. با وجود این همه مبارزه ما نتوانستیم تعداد معتادان را کم و اقتصاد زیرزمینیمان را کوچک کنیم. حتی به نظر میرسد تنشهای میان این گروهها بیشتر هم شده و به زد و خوردهای خونین خیابانی رسیده است.
بازار رو به گسترش
شواهد نشان میدهد به دلیل بزرگ شدن مداوم اقتصاد زیرزمینی در ایران گندهلاتها هم مدام در حال توسعه قلمرو خود هستند.
اقتصاد ما نسبت به گذشته بزرگتر شده. اقتصاد غیررسمی هم حتماً رشد کرده و بزرگ شده. در یک نمونه تعداد چکهای برگشتی و وصول نشده مدام در حال افزایش است. مصرف مواد مخدر رو به فزونی میرود. مراکز متعدد درباره مصرف زیاد مشروبات الکلی هشدار میدهند. همین چند مورد نشان میدهد حجم اقتصاد زیرزمینی ما نسبت به گذشته بزرگتر شده و تامین امنیت این کسبوکارهای غیرقانونی حتماً نیاز به افراد بیشتری دارد. برای همین است که تقاضا برای استخدام این افراد -لاتهای تامینکننده امنیت- در حال افزایش است. البته نکته دیگری را هم باید مدنظر داشت؛ اینکه به دلیل توسعه شبکههای اجتماعی بهخصوص اینستاگرام، این افراد بیشتر از گذشته در چشم هستند و دیده میشوند. قبلاً هم حتماً درگیری بین این افراد و مهرههای اصلی بوده اما خبر آن پخش نمیشد اما الان هر کدام این افراد یک صفحه مخصوص به خود در اینستاگرام دارند و همین سبب میشود که اخبار مربوط به آنها منتشر شود. لاتها اکثراً در شبکههای اجتماعی فعالاند و هر کدام هزاران فالوور دارند. حتی کسبوکار جالبی هم با کمک شبکههای اجتماعی ایجاد شده. گندهلاتها در این شبکهها هم با هم رقابت میکنند و هر کدام میخواهند ثابت کنند که قلمروشان بزرگتر است و زور و قدرت بیشتری دارند. فرض کنید اگر من شرخری را برای وصول چک پیش شما بفرستم، ممکن است شما هم شرخر خودتان را استخدام کرده باشید و اینها با هم درگیر میشوند. توانایی این شرخرها در قیمت آنها هم تاثیر دارد. اگر در اینستاگرام هم نگاه کنید حالت باند بودن را میبینید. شبکههای اجتماعی هم اینها را بیش از گذشته معرفی کرده است.