هنگام تنگدستی
زندگی در عصر ریاضت اقتصادی چه مختصاتی دارد؟
فاطمه شیرزادی: همه به خوبی میدانیم که در شرایط عادی و سادهای در کشور نیستیم. شرایط ما سخت و پیچیده است. اگر از آغاز انقلاب اسلامی و اواخر سال 57 تاکنون در نظر بگیریم در این 41 سال سختترین روزها و سالها این سالها و ماههای اخیر بوده است به گونهای که از ابتدای انقلاب تاکنون هرگز زمانی نبوده که برای فروش نفت و حرکت یک کشتی نفتکش از بندرهای ایران به دنیا تا این حد دچار مشکل شویم. این جملاتی است که حسن روحانی چند روز پیش از گران شدن و سهمیهبندی بنزین بر زبان آورد. رئیسجمهوری گفت: اگر در شرایط عادی قرار داشتیم، سالانه 60 میلیارد دلار نفت میفروختیم و با تبدیل آن به ریال حدود 600هزار میلیارد تومان یعنی دو برابر آنچه نیاز داشتیم به راحتی به دست میآوردیم. او با این مقدمه از مردم خواست با دولت همکاری کنند و پرداخت مالیات را وظیفه خود بدانند.1 اما اذعان رئیسجمهور به اینکه در شرایط عادی درآمدهای نفتی کشور میتوانست دو برابر نیاز دولت را تامین کند، بهروشنی نشان میدهد که چگونه دولتمردان با تکیه بر نفت طی دهههای متمادی کشور را به شیوهای که میل داشتهاند اداره کردهاند؛ رویهای که دیگر قابل ادامه دادن نیست. با از دست رفتن درآمدهای نفتی، تعادلهای اقتصادی که با تکیه بر نفت شکل گرفتهاند باید تغییر کنند؛ قوای حاکمه باید هزینههای خود را بر مبنای بودجه بدون نفت تنظیم کنند و مردم باید رفاه مبتنی بر یارانههای آشکار و پنهان را فراموش کنند. اما تجربه بنزینی اخیر نشان داد که این گروه دوم دقیقاً به همان اندازه حاضر است ریاضت اقتصادی را تحمل کند که گروه اول کفایت اداره خود و نهادهای وابسته را در تنگناها دارد. مردم که در دهههای اخیر بخش عمده رفاه خود را البته به صورت کاملاً نابرابر از یارانههای حاصل از درآمدهای نفتی به دست آوردهاند، امروز تمایلی نهفقط به پرداخت مالیات بیشتر بلکه حتی به کم شدن یارانهها ندارند شاید به این سبب که در قوای حاکمه نیز میلی به اصلاح رویههای گذشته و خروج از تعادلهای بد نمیبینند. داود سوری، اقتصاددان، در این باره مینویسد: «سیاستگذارانی که با انکار کسری بودجه همواره از گردن نهادن به انضباط پولی و مالی طفره رفتهاند و حتی در ظاهر هم حاضر به حذف یکی از صدها ردیف بودجهای بعضاً غیرضروری نیستند، نباید انتظار داشته باشند که به وقت تنگنا، مردم نیز با طیب خاطر سهمی در تامین بودجه را به عهده بگیرند. اگر سیاستگذار چشم به درآمدهای مالیاتی دارد باید بداند جریان درآمدهای مالیاتی تنها در مقابل شفافیت در هزینهها و پاسخگویی سیاستگذار نسبت به انتخاب سیاستها و به عبارت دیگر تخصیص منابع و همچنین انتخاب بدون محدودیت سیاستگذاران جاری میشود.»2
حالا که دولت توان تامین منابع مورد نیاز برای اداره کشور را ندارد، چرا همچنان برای حفظ تعادل موجود و منافع ذینفعان این وضعیت تقلا میکند؟ مردم در عصر ریاضت اقتصادی چه خواهند کرد؟