خشکاندن از ریشه
دخالت دولت چه بلایی بر سر شرکتهای نوپا میآورد؟
امروز که بازار استارتآپها داغ است، برخی سیاستگذاران و مسوولان تصور میکنند استارتآپها موجوداتی هستند کاملاً بدیع که پیش از این در فضای کسبوکار ایران مانند نداشتهاند و محتاج حمایت، وضع مقررات و «رگولاتوری» آنها هستند.
فاطمه شیرزادی: تکرار مکرر واژه «طلایی» در وصف دهه 40 نه از روی نوستالژیبازی بلکه از سر تاسف برای از دست رفتن زودهنگام همه آن چیزهایی است که در آن دوره در اقتصاد ایران به دست آمده بود؛ بنگاههای خانوادههای خیامی، لاجوردی، ایروانی و دهها بنگاه دیگر که در آن دهه تحت سیاستهای تکنوکرات جوانی به نام عالیخانی بالیدند و رشدهای اقتصادی بالایی برای اقتصاد رقم زدند، با تغییر رویکرد دولت، از نفس افتادند، به حال نیمهجان به میدان تیر مصادره رسیدند و جوانمرگ شدند یا زیر بار انواع دخالتهای دولتی کمر خم کردند.
امروز که بازار استارتآپها داغ است، برخی سیاستگذاران و مسوولان تصور میکنند استارتآپها موجوداتی هستند کاملاً بدیع که پیش از این در فضای کسبوکار ایران مانند نداشتهاند و محتاج حمایت، وضع مقررات و «رگولاتوری» آنها هستند. این مسوولان نمیدانند یا نمیخواهند بدانند که همه بنگاههای قدیمی متولد دهه 40 که امروز نیستند یا نفسشان به شماره افتاده، در روزگار تولد، نوآورترین بنگاههای اقتصادی ایران به حساب میآمدند و با سیاستهای ظاهراً «حمایتگرایانه» به حال و روز امروز افتادند. هرچند این مصادرهها بود که به بسیاری از بنگاههای شکلگرفته در دهه 40 تیر خلاص زد، اما آنچه پیشتر این نوآوران را گرفتار چرخه نابودی کرد، سیاستگذاریهای نامناسب و بیثباتی محیط اقتصاد کلان و همچنین دخالتهای دولتی در فضای کسبوکار بود. بنگاههایی که در دهه 40 با فراهم شدن محیط مناسب کسبوکار برای بخش خصوصی نضج گرفته بودند، در سالهای آغازین دهه 50 با تزریق درآمدهای سرشار نفتی به اقتصاد، یا گرفتار قیمتگذاری دولتی شدند یا به راه رانتجویی و واردات رفتند. از آن زمان تاکنون دیگر شرایطی مانند دهه 40 در فضای کسبوکار کشور شکل نگرفته است. امروز که محیط اقتصاد کلان متلاطمتر از پیش است، جهشهای ارزی و تورم وضعیتی آشفته ایجاد کرده و همزمان اغلب بنگاهها و کسبوکارهای بخش خصوصی تحت فشار مقرراتگذاری و قیمتگذاری، بهسختی کارشان را پیش میبرند، اندک فضای تنفسی که در اقتصاد ایران باقی مانده، باریکه استارتآپهاست؛ در سالهای اخیر تعدادی از جوانان تحصیلکرده دانشگاههای معتبر ایرانی و خارجی در فضای استارتآپها مجالی برای فعالیت اقتصادی پیدا کردهاند که هنوز به اندازه دیگر فضاها به مداخله دولتی و انحصار و رانت آلوده نشده است. این استارتآپها شاید بتوانند کاری مشابه بنگاههای اقتصادی دهه 40 را در مقیاسی متفاوت تکرار کنند، دخالتهای دولت اگر بگذارد. چندی است برخی مسوولان با تیشه کلیدواژههایی مثل «حمایت»، «رگولاتوری» و «مقرراتگذاری» به سراغ ریشه این کسبوکارهای نوآورانه رفتهاند. غافل از اینکه رشد استارتآپها بیش از هر چیز مرهون فضایی است که دخالتها و مقررات دولتی در آن در حداقل ممکن باشد و لاجرم تعمیق دخالتهای دولتی در این فضا میتواند استارتآپهای نوآور امروز را به همان سرنوشتی دچار کند که سیاستهای دولتی دهه 50 برای بنگاههای خلاق و نوآور دهه 40 رقم زد. موضوع غفلت یا تغافل چنین مسوولانی این است که استارتآپها چون بر موج فناوریهای نو سوار شدهاند، با کسبوکارهای اقتصادی دهههای قبل متفاوتاند و دخالتهایی که کسبوکارهای دیروز را نابود کرده میتواند استارتآپهای امروز را شکوفا کند.