جاده مهآلود
نااطمینانی با اقتصاد ایران چه میکند؟
اقتصاد ایران را سراسر مه گرفته است. مثال عاملان اقتصادی در این روزهای اقتصاد ایران، مثال رانندهای است که برای اولینبار در جادهای ناآشنا، پرپیچوخم و مهآلود میراند، نمیداند پشت هر پیچ چه اتفاقی در حال رخ دادن است و همواری و کیفیت جاده چه تغییری میکند؛ دستاندازها چقدر پست و بلندند و لغزندگی سطح جاده چقدر بیش و کم میشود.
اقتصاد ایران را سراسر مه گرفته است. مثال عاملان اقتصادی در این روزهای اقتصاد ایران، مثال رانندهای است که برای اولینبار در جادهای ناآشنا، پرپیچوخم و مهآلود میراند، نمیداند پشت هر پیچ چه اتفاقی در حال رخ دادن است و همواری و کیفیت جاده چه تغییری میکند؛ دستاندازها چقدر پست و بلندند و لغزندگی سطح جاده چقدر بیش و کم میشود.
نااطمینانی چون پردهای ضخیم پیش چشم آحاد اقتصادی در حال پایین آمدن است و به ریسکها دامن میزند و تردیدها را فزونی میبخشد؛ چشماندازی وجود ندارد که نرخ تورم تا کجا پیش میرود و کجا میایستد، رکود چند فصل ادامه مییابد و عمقاش چه اندازه خواهد بود، محدودیتها و ممنوعیتهای دولتساخته چقدر بیشتر و متناقضتر میشود و در نهایت هزارتوی اقتصاد ایران به کجا ختم میشود.
تبعات نااطمینانی در اقتصاد ناشناخته نیست؛ به تعویق انداختن تصمیمات توسط افراد از سرمایهگذاری جدید گرفته تا استخدام، قراردادهای خرید و فروش، توسعه خطوط تولید و... پشت سر نااطمینانی وارد فضای اقتصاد میشود. بیاطلاعی و ناآگاهی نهفقط عاملان اقتصادی که سیاستگذار را هم دچار تردید و خطا میکند و چهبسا در این شرایط تصمیماتش، زیر فشارهای سیاسی و اجتماعی و هیجانات احساسی، به بسط نااطمینانی و تعمیق رکود بینجامد.
اقتصاد ایران در چند سال اخیر نشان داده است که به خوبی ظرفیت خطیرتر شدن را دارد و میتواند دائماً با شوکهای آشنای خارجی و ابداعی داخلی، فعال اقتصادی را شگفتزده و سردرگم کند. سال 98 احتمالاً نقطه عطفی در تاریخ اقتصاد ایران خواهد بود، تلاقی تورم، رکود، تحریم، نااطمینانی و تبعات بلندمدت و غیرقابل بازگشتشان. سیاستگذار در سال آتی باید بیش از هر زمان دیگری به علم اقتصاد و اقتصاددانانی که از سیاستزدگی بهدورند و کتابهایشان را خوب خوانده و تجربیات عملی بشر را خوب میدانند، مراجعه کند. سیاستگذار باید تمرین کند در سال آینده گزارههایی چون «شرایط حساس کنونی»، «اقتصاد ایران شرایط متفاوتی دارد»، «اقتصاد آزاد خوب است اما در ایران جواب نمیدهد»، «آزادسازی و خصوصیسازی الزامی است اما فعلاً زمان مناسبی نیست»، «علم اقتصاد در کتابها نیست» و... را برای همیشه به فراموشی بسپرد و بگوید این اقتصاد است.