خوابزدگان
نظرسنجی مقصران موسسات مالی غیرمجاز چقدر مطابق با واقعیت است؟
پیدایش و رشد موسسات مالی غیرمجاز و همچنین تاثیرگذاری آنها بر اقتصاد و زندگی مردم از دهه 80 آغاز شد. به عبارت دیگر سرعت گسترش این موسسات در دولتهای نهم و دهم با شدت یافتن تحریمها و کاهش قدرت و درجه آزادی سیستم رسمی بانکداری کشور (شامل بانک مرکزی، بانکها و صرافیهای رسمی) افزایش یافت. اما اثرات مخرب آن در سالهای اخیر دیده شد.
علی طهماسبی: پیدایش و رشد موسسات مالی غیرمجاز و همچنین تاثیرگذاری آنها بر اقتصاد و زندگی مردم از دهه 80 آغاز شد. به عبارت دیگر سرعت گسترش این موسسات در دولتهای نهم و دهم با شدت یافتن تحریمها و کاهش قدرت و درجه آزادی سیستم رسمی بانکداری کشور (شامل بانک مرکزی، بانکها و صرافیهای رسمی) افزایش یافت. اما اثرات مخرب آن در سالهای اخیر دیده شد.
با این حال بانک مرکزی در دولت دوازدهم به هر طریقی، بساط اینگونه موسسات را برچید و تعیین تکلیف آن سپردهها را به برخی از بانکها سپرد. هرچند طی ماههای اخیر، باز هم گاهوبیگاه صدای اعتراض سپردهگذارانی از گوشه و کنار به گوش میرسید. در این رابطه، مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) چندی پیش بافت سپردهگذاران موسسات غیرمجاز را از لحاظ شاخصهای «جغرافیایی»، «تحصیلی»، «مقصر اصلی از دید سپردهگذاران»، «درآمد و محل مصرف نرخ سود» و «ترکیب سپردهگذاری» بررسی کرده و خروجی نتایج آن را منتشر ساخته است. شاهبیت این نظرسنجی آنجا بود که در قسمت اولویتبندی مقصران، 75 درصد از سپردهگذاران، در همان اولویت نخست، دولت، حاکمیت و بانک مرکزی را مقصر اصلی دانستهاند. در رتبه بعدی نیز مدیران موسسات مالی قرار دارند، اما کمتر سپردهگذاری بوده که خود را مقصر اصلی این موضوع معرفی کند. نتایج بهدستآمده در این نظرسنجی حاکی از آن است که افراد تحصیلکرده نسبت به سایرین، کمتر این تقصیر را متوجه دولت دانسته و به نسبت بیشتری حاکمیت و بانک مرکزی را مقصر میدانند. همچنین افراد تحصیلکرده به نسبت کمتری مدیران موسسات و سپردهگذاران را به عنوان مقصر اصلی معرفی کردهاند. از نظر علمی، این رفتار در مالی رفتاری حاکی از نوعی سوگیری به نام خوداسنادی
(Self-Attribution) است. سوگیری خوداسنادی اشاره به گرایش افراد در نسبت دادن موفقیتهایشان به ویژگیهای ذاتی خود مانند استعداد دارد در حالی که غالباً ریشه شکستهای خود را در عوامل بیرونی و محیطی میدانند. وگرنه بر کسی پوشیده نیست که با وجود اهمال بانک مرکزی در اعمال وظایف نظارتی خود، بسیاری از همین سپردهگذاران بودند که با وعده دریافت سود بیشتر، سپردههای خود را به این موسسات انتقال دادند. اگر این موسسات همچنان با همان روند به سوددهی خود ادامه میدادند، اینک نتیجه نظرسنجی فوق کاملاً برعکس بود و همان سپردهگذاران، بازدهی مثبت خود را مدیون هوش و ذکاوت شخصی میدانستند. البته اینجا یک اشکال اساسی هم وجود داشته و آن این موضوع است که در بازدهی سپردههای سرمایهگذاری اینگونه موسسات، فقط سپردهگذاران هستند که در سویه سود قرار دارند ولی در سویه زیان، دولت و سپردهگذاران مشترکاً با هم قرار دارند. در چنین وضعیتی ریسک بیشتر، تصمیم بهینهتری برای سپردهگذاران است و اکنون هم نباید از نتایج این نظرسنجی تعجب کرد. چون در نهایت همه از دولت انتظار دارند که به هر شکلی که شده (ولو چاپ اسکناس) پولهایشان را به آنها بازگرداند.