تحلیل سفارشی
اندیشکدههای آمریکایی چه نگاهی به آینده ایران دارند؟
جهان داشت روال عادی خود را سیر میکرد که یک شوخی کمکم رنگ و بوی حقیقت به خود گرفت، تاجری موطلایی که به عنوان نامزد انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده خود را معرفی کرده بود، در انتخابات درونحزبی رای نخست جمهوریخواهان را به خود اختصاص داد و در رقابت با هیلاری کلینتون دموکراتها پیروز شد، تا چهل و پنجمین رئیسجمهور آمریکا عجیبترین آنها از آب در بیاید.
محمد علینژاد: جهان داشت روال عادی خود را سیر میکرد که یک شوخی کمکم رنگ و بوی حقیقت به خود گرفت، تاجری موطلایی که به عنوان نامزد انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده خود را معرفی کرده بود، در انتخابات درونحزبی رای نخست جمهوریخواهان را به خود اختصاص داد و در رقابت با هیلاری کلینتون دموکراتها پیروز شد، تا چهل و پنجمین رئیسجمهور آمریکا عجیبترین آنها از آب در بیاید. از زمان رقابتهای انتخاباتی رویکرد ترامپ در سیاست خارجی یک رویکرد ملیگرایانه و عدم مداخله بود، به طوری که با خروج از پیمانها و قراردادهای بینالمللی روابط آمریکا را با بسیاری از متحدان خود تیره و تار کرد. در این میان تبر تصمیمات عجیب و غریب و نامتعارف او به پر ایران نیز گرفت. برجام یکی دیگر از قراردادهایی بود که ترامپ از همان ابتدا به شدت مخالف آن بود و همواره وعده خروج از آن را میداد. سرانجام وعدههای رئیسجمهور بیاعصاب آمریکا محقق شد و در تاریخ هشتم ماه می 2018 به طور رسمی از توافق هستهای خارج شد تا اتحادیه اروپا و ایران بدون حضور آمریکا به ماندن در این توافق ادامه دهند. از آن زمان به بعد، برخی اندیشکدههای مختلف آمریکا که پیش از این در خصوص آینده برجام تحلیلهایی را ارائه داده و نسبت به خروج از این توافق به دولت ترامپ هشدارهایی داده بودند، به بررسی آینده سیاسی و اقتصادی ایران پس از ترک یکجانبه برجام از سوی آمریکا و اعمال تحریمهای مجدد علیه این کشور پرداختند. اندیشکدههایی که هر کدام با توجه به سیاستهای داخلی و از منظر خود به بررسی شرایط ایران پرداختند. در این میان دو موسسهای که با نگاهی ریزبینانهتر به مسائل ایران پرداخته و حتی نشستهایی را به این موضوع اختصاص دادند، موسسات بروکینگز و شورای آتلانتیک بودند، که در این گزارش، علاوه بر نگاه آنها به ایران آینده برخی دیگر از تحلیلها و گزارشهای اندیشکدههای آمریکایی در خصوص ایران را به صورت خلاصه مرور خواهیم کرد.
بروکینگز
موسسه بروکینگز یک اندیشکده آمریکایی است که مقر آن در واشنگتن است. موسسه بروکینگز که یکی از قدیمیترین اندیشکدههای واشنگتن است در امر تحقیقات و آموزش علوم اجتماعی، اصول اقتصاد، سیاستگذاری شهری، مدیریت دولتی، سیاست خارجی، اقتصاد جهانی و توسعه، فعالیت دارد. این اندیشکده در گزارش برترین اندیشکدههای جهان در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ که از سوی دانشگاه پنسیلوانیا منتشر شده، به عنوان بانفوذترین اندیشکده جهان معرفی شد. با وجود اینکه این موسسه خود را یک موسسه غیرحزبی میداند اما رسانهها اغلب آن را متمایل به لیبرالها یا میانهروها توصیف میکنند. این موسسه در مقدمه گزارش خود در خصوص آینده روابط ایران و آمریکا مینویسد: با تغییر تیم سیاست خارجی ترامپ و روی کار آمدن مایک پمپئو و جان بولتون، فرصت مجازات ایران از طریق تحریمها و حرکاتی مشابه بیشتر شده اما چیزی که مشخص است این است که آمریکا برای دستیابی به اهدافش در قبال ایران با چالشهای فراوانی مواجه است. همزمان با روی کار آمدن وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی جدید ترامپ، سرنوشت واحد پول ایران میتواند در استراتژی کاخ سفید برای چگونگی مقابله با ایران تاثیرگذار باشد و این در حالی است که رئیسجمهور آمریکا به دنبال تشدید تحریمهای مالی و نفتی بر تهران است.
بروکینگز در گزارش خود با اشاره به سقوط شدید ارزش ریال در چند ماه اخیر به این نکته اشاره میکند که این موضوع یک فرصت ایدهآل برای آمریکا و متحدانش فراهم میکند که اهرم فشار تازهای را بر ایران اعمال کرده و ایران را پای مذاکرات جدید هستهای بکشاند. در ماه مارس ریال در برابر دلار در بازار آزاد تهران سقوطی تاریخی را تجربه کرد به طوری که ارزش آن در مقایسه با زمان روی کار آمدن ترامپ تقریباً به نصف کاهش پیدا کرده است. تحریمهای بینالمللی جدید و اقدامات دیگر برای هدف قرار دادن اقتصاد ایران حتی میتواند منجر به سقوط بیشتر ریال شود.
با این حال این موسسه به دولت ترامپ پیشنهاد میکند که اهداف هرگونه جنگ مالی جدید با ایران را مشخص کند. ترامپ معتقد است با تشدید فشارهای مالی بر تهران میتواند ایران را دوباره پای میز مذاکره کشانده و توافقی جذابتر برای واشنگتن منعقد کند و این در حالی است که پس از خروج واشنگتن از برجام، ایران اعلام کرده دیگر با آمریکا پای میز مذاکره نمینشیند. دیگر مقامات آمریکایی نیز هدف قرار دادن بخش مالی ایران را ابزاری برای تضعیف توان این کشور برای هزینه کردن در عملیات نظامی و جنگهای نیابتی میدانند.
بروکینگز در ادامه دلایل هدف قرار دادن اقتصاد ایران از سوی آمریکا را به چالش میکشد و عنوان میکند: دولتهای قبلی آمریکا و مقامات خزانهداری، هدف نهایی تلاشهای چندین دههای خود را تحت فشار قراردادن شدید اقتصاد ایران عنوان کردهاند. اعضای دولت جرج دبلیو بوش بر این باور بودند که تحت فشار قرار دادن بخش مالی و ریال منجر به بیثباتی جمهوری اسلامی میشود. آنها ایران را تهدیدی برای نظام مالی جهانی دانستند. در نتیجه خزانهداری به بانکها و دولتهای خارجی هشدار داد از کسبوکار حقیقی و مجازی با ایران بپرهیزند، در غیر این صورت مشمول فعالیت مجرمانه بینالمللی خواهند شد. موسسه بروکینگز پیشنهاد میکند در ادامه دولت ترامپ، این روند ادامه خواهد داشت، اما با توجه به تنها بودن ترامپ در مجامع جهانی و رویکرد خصمانه او علیه اتحادیه اروپا، تحریمهای جدید مانند گذشته قدرتمند و تاثیرگذار نخواهند بود.
این موسسه میگوید این استراتژی همواره اثرات فاجعهباری بر اقتصاد ایران داشته است. در دوره دوم ریاستجمهوری باراک اوباما، ریال دوسوم ارزش خود را از دست داد، فروش نفت ایران بیش از نصف کاهش یافت و اقتصاد کشور با افت چشمگیری مواجه شد. اما توافق هستهای باعث شد اقتصاد ایران دوباره کمر راست کند. مقامات ارشد دولت ترامپ تاکید داشتند هدف آمریکا از جنگ مالی، مجبور کردن ایرانیان به ترک برنامه هستهای خود بوده نه تغییر رژیم. اما به نظر میرسد دولت ترامپ مجدداً سیاستی جدید را در پیش گرفته است، سیاستی که اعتماد به آمریکا در جوامع بینالمللی را به شدت کاهش داده است.
این موسسه با این شرایط نتیجه میگیرد ایران در ادامه سال 2018 با مجموعی از تهدیدهای زیستمحیطی، سیاسی و اقتصادی مواجه خواهد شد که شاید در 40 سال تشکیل جمهوری اسلامی بیسابقه باشد. ناآرامیهای اجتماعی که از سال گذشته ادامه یافته، هرازچندگاهی مجدداً از سر گرفته شده و اعتراضات اتحادیههای کارگری برای دستمزدهای بالاتر همچنان ادامه خواهد داشت. کمبود آب و خطر زمینلرزه یک چالش بزرگ برای دولت حسن روحانی به حساب میآید و تحولات منطقه به ویژه در سوریه و کشمکش ایران و عربستان در این مناطق همچنان به عنوان یک چالش اصلی در سیاست خارجی ایران محسوب خواهد شد.
با این اوصاف بروکینگز معتقد است هنوز مشخص نیست که مایک پمپئو و جان بولتون موضع جنگطلبانه خود علیه ایران را همچنان ادامه خواهند داد یا کمی ملایمتر عمل خواهند کرد. از اینرو پیشنهاد میدهد باید رویکردی جامعتر نسبت به تهران اتخاذ کند. چراکه نقش ایران در توزیع قدرت در منطقه میتواند یک چالش بزرگ برای آمریکا به حساب آید.
شورای آتلانتیک
در تحلیلی که از سوی موسسه شورای آتلانتیک (اندیشکده مستقل در حوزه مسائل بینالملل) ارائه شده، آمده است: تاریخ ایران اغلب با پیشبینیهای سردرگم بهخصوص از سوی خارجیها همراه بوده است. جیمی کارتر، اندکی پیش از انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 ایران را به «جزیره بیثباتی» تشبیه کرده بود. بسیاری از افراد داخل و خارج از کشور انقلاب اسلامی را یک واقعیت زندگی دانسته و از آن به عنوان یک پیروزی بزرگ یاد میکنند. با این حال پیشبینی میشود در سالهای نهچندان دور ایجاد تحولاتی گسترده در ایران چندان دور از ذهن نباشد. جمعیت جوان ایران خواستار تغییر و اصلاحند ولی شاید به گفته بزرگی همیشه برای تغییر زمان بسیار کم است. شورای آتلانتیک در گزارشی دیگر به گزینههای استراتژیک آمریکا برای مقابله با چالشهای منطقهای ایران میپردازد و با مقصر دانستن ایران در مشکلات منطقه پنج راهحل را پیشروی دولت ترامپ ترسیم میکند. نخست ممانعت حداقلی که همانند رویکردی است که از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز همواره در دستور کار ایالاتمتحده قرار داشته، دوم ممانعت تقویت شده، که شامل برگزاری مانورهای دورهای نظامی با شرکای منطقهای که مستقیماً روی مقابله عملی و آموزش مقابله با جنگ ترکیبی ایران تمرکز دارند، اشتراک سریعتر و موثرتر اطلاعات درباره ایران با شرکای منطقهای، بهبود همکاریها در زمینه امنیت سایبری و کمک به شرکای منطقهای با هدف ایجاد توانایی و ظرفیت منطقهای در حوزه سایبری و مشاوره به شرکای منطقهای در زمینه چگونگی ایجاد درک مشترک و موثر درباره اهداف عملیاتی میشود.
سوم هزینهسازی، که با هدف ضعف تدریجی اراده و قدرت اقتصادی و کنترل سیاسی ایران پایهریزی شده است. چهارم عقب راندن که بهتر از استراتژی هزینهسازی بوده و به دنبال تضعیف نفوذ ایران در منطقه است و پنجم تغییر رژیم که به عنوان گزینهای پرخطر و مورد تمایل راستگرایان افراطی آمریکا تلقی میشود. در نهایت شورای آتلانتیک به ترامپ پیشنهاد میدهد در صورتی که رویکرد عقبراندن با گزینههای دیگری نظیر ممانعت تقویتشده، از جمله ارتقای روابط امنیتی با شرکای منطقهای، ترکیب شود، احتمالاً بهترین نتیجه را خواهد داد. همچنین آمریکا ممکن است مجبور شود بخشهایی از استراتژی هزینهسازی را نیز در حوزههای کماهمیتتری که حاضر نیست در آنها هزینههای بیشتر و ریسک بالاترِ انجام اقدامات قاطع را بپذیرد، به کار گیرد.
استراتفور
اندیشکده استراتفور نیز در خصوص جنگ نفتی ایجادشده اخیر معتقد است ایران در نهایت تنگه هرمز را مسدود نکرده و این ادعا فقط یک تاکتیک برای بالا بردن سهم خود در بازارهای جهانی و قدرتنمایی است. این اندیشکده در گزارش اخیر خود نوشت: با آغاز ماه نوامبر که آمریکا مجدداً تحریمهای نفتی علیه صادرات نفت ایران را اعمال کند، احتمالاً اروپا را در مقابل خود خواهد دید و این تفاوتی است که نسبت به تحریمهای پیش از برجام وجود دارد. در حالی که سیاست دولت ترامپ از زمان خروج واشنگتن از برجام در ماه می هنوز کاملاً مشخص نیست، به نظر میرسد این کشور قصد دارد از متحدان خود بخواهد که واردات نفت ایران را کاملاً متوقف کنند. اندیشکده استراتفور میافزاید: ایالاتمتحده کماکان به متحدان عربی خود در حوزه خلیجفارس برای تولید نفت بیشتر فشاری مضاعف خواهد آورد و از این راه نهتنها ایران را برای کاهش تولید نفت تحت فشار قرار خواهد داد بلکه آن را راهی برای مقابله با کمبودهای ناشی از آشفتگی بازار نفت در نتیجه کاهش شدید تولید از سوی کشورهایی چون لیبی و نیجریه میداند. استراتفور همچنین اذعان میکند اگر آمریکا و اروپا در جنگ نفتی علیه ایران در یک طرف قرار گیرند، صادرات نفت ایران به کمتر از یک میلیون بشکه در روز رسیده و ایران با کاهش قابل توجه درآمد و کسری بودجه مواجه خواهد شد. این گزارش در پایان تاکید میکند، مسدود کردن تنگه هرمز از سوی ایران میتواند عدم اطمینان را در بازارهای جهانی به ویژه بازار نفت و مشتقات نفتی به سرعت افزایش داده و موجب صعود ناگهانی قیمت نفت شود، موضوعی که ابزارهای لازم برای تحرکات منطقهای ایران را فراهم میسازد.
امریکن اینترپرایز
اندیشکده امریکن اینترپرایز که از نظر موضع سیاسی تحت تاثیر نئومحافظهکاران قرار داشته و اغلب اعضای آن را جمهوریخواهان تشکیل میدهند نیز در گزارشی تحلیلی که از سوی اندیشکده CTP انجام شده به این نکته اشاره میکند که گسترش اعتراضات مردمی در ایران و وضعیت نابسامان بازارها، چالش امنیت داخلی را افزایش داده اما در آینده نزدیک هیچ تهدیدی برای جمهوری اسلامی به حساب نمیآید. این موسسه معتقد است گروههای تندرو مخالف دولت در حال سخت کردن اوضاع برای روحانی و کابینه میانهرو هستند، به طوری که خشم مردم علیه رئیسجمهور احتمالاً جایگاه دولت را تضعیف کرده و جناح حامی دولت را در انتخابات ریاستجمهوری بعدی کمطرفدار خواهد کرد. آمریکن اینترپرایز معتقد است از آنجا که هیچ اراده و عزم جدی برای به کارگیری اصلاحات اقتصادی در ایران وجود ندارد، نابسامانیهای اقتصادی همچنان ادامه خواهد داشت. البته این موسسه دولت روحانی را مقصر ندانسته و این مشکلات را ناشی از فساد گسترده و زیرساختهای اقتصادی نامناسب کشور میداند. این موسسه ضمن تمجید از روحانی در رسیدگی به تمامی این مشکلات، در عین حال با اشاره به تحریمهای مجدد آمریکا در آینده نزدیک، آن را عامل تشدید نواقص دانسته و معتقد است این تحریمها موجب تصمیم شرکتهای اروپایی برای خروج از ایران خواهد شد. AEI در ادامه به گسترش اعتراضات مردمی و بازاریها در ایران اشاره کرده و در عین حال معتقد است اوضاع تحت کنترل قرار دارد. مسالهای که از نظر آمریکن اینترپرایز حائز اهمیت است این است که دلیل اعتراضات از نظر افراطیها، سوءمدیریت روحانی است و همین موضوع دستمایه ضربه زدن به حامیان دولت و شخص رئیسجمهور قرار گرفته است. موضوعی که ممکن است در نهایت به استعفای برخی از اعضای کابینه یا استیضاح آنها منجر شود.