طرح نجات مردم
چرا خروج خودروهای فرسوده سنگین واجب است؟
چندی پیش روزنامه دنیای اقتصاد خبر مسرتبخشی را در صفحه اول خود با عنوان «ابرپروژه دولت برای اسقاط خودروهای فرسوده سنگین» به چاپ رساند که سبب خوشحالی و امیدواری شد.
چندی پیش روزنامه دنیای اقتصاد خبر مسرتبخشی را در صفحه اول خود با عنوان «ابرپروژه دولت برای اسقاط خودروهای فرسوده سنگین» به چاپ رساند که سبب خوشحالی و امیدواری شد.
طبق گزارش منتشره، «دولت دوازدهم قصد دارد تا پایان عمر خود، بیش از ۲۰۲ هزار خودرو فرسوده سنگین را از رده خارج و محصولات نو را جایگزین آنها کند. هفت میلیارد دلار منابع مالی برای این پروژه بزرگ برآورد شده است. آنطور که رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده، مدل تامین مالی در نظر گرفتهشده برای این طرح، نیمی به واسطه منابع ریالی و نیمی از محل منابع ارزی است. به گفته ولیالله سیف، در بخش ریالی، خریدار کامیون با دریافت تسهیلات از شبکه بانکی، اقساط مرتبط با قیمت تمامشده را پرداخت میکند و در بخش ارزی نیز پرداختها به طور مستقیم از سوی وزارت نفت و از محل صرفهجوییها انجام خواهد شد.»
شاید مانند دهها طرح دیگر، این پروژه عادی به نظر برسد، اما به نظر من اگر واقعاً اجرایی شود، یک گام مهم در مسیر کاهش آلودگی در شهرهای صنعتی و بزرگ برداشته خواهد شد، یک گام بزرگ برای نجات مردم. دیگر همه این روزها به اهمیت مقابله با بحران آلایندگی و اینکه اسقاط خودروهای فرسوده تا چه حد در این ماجرا نقش دارد، پی بردهاند. در این میان، خودروهای سنگین که تقریباً در یک دهه اخیر به دلایل مختلف مهجور مانده بودند، با این طرح انقلابی ناگهان روند خود را تغییر خواهند داد. آنطور که اعلام شده، 240 هزار کامیون فرسوده در کشور وجود دارد که هم مصرف سوختشان بسیار بالاست و هم سهم بسیار زیادی در تولید آلودگی داشته و اصلاً جزو منابع اصلی تیره شدن هوا به شمار میروند.
اما چرا اسقاط خودرو سنگین اینقدر مهم است؟ چند دلیل مهم در این زمینه وجود دارد؛ اول اینکه یکی از مهمترین منابع آلودگی خودرویی شهرهای بزرگ، خودروهای سنگین اعم از کامیونها، اتوبوسهای شهری و اتوبوسهای برونشهری است. به علت اقتصاد بیمار این صنعت و قیمت بسیار بالای این محصولات و رکود اقتصادی و البته لجبازیهای دولتها با شهرداریها، منابع مالی برای بهروزرسانی ناوگان موجود تامین نمیشد و نتیجهاش این شده که امروز عمر متوسط ناوگانهای مختلف (اتوبوس شهری، برونشهری و کامیون و البته خودروهای راهسازی و عمرانی) به شدت بالا رفته و عملاً در حال خفه کردن مردم در شهرهای بزرگ هستند.
با تزریق این پول به این بازار و ترغیب مردم به تعویض خودروهای خود، عملاً بخش عمدهای از منشأ آلودگی از بین خواهد رفت. اما یک خاصیت تبعی دیگر هم وجود دارد که شاید از اولی مهمتر باشد. توجه به اتوبوسها نقش بسیار مهمی در حملونقل عمومی داخل شهرها دارد.
ضعف ناوگان اتوبوسرانی و فرسودگی آنها، عملاً به معنای ضعف حملونقل عمومی هم هست. این ضعف دو نتیجه تبعی به همراه دارد. اولاً کارایی آن پایین میآید و در نتیجه مردم ناچار میشوند که از خودروهای سواری استفاده کنند. نتیجه آن چند برابر شدن مصرف سوخت و آلایندگی ناشی از خودروهای سواری بهخصوص از نوع تکسرنشین به جای اتوبوس است. اما اتفاق دومی هم میافتد که به نظر من از اولی هم مهمتر است و آن ایجاد ترافیک است. ترافیک خود معلول استفاده بیش از حد مردم از خودرو سواری به جای حملونقل عمومی است. بدین ترتیب عملاً ترافیک سنگین حتی در صورت استفاده یکسان از خودرو، باعث افزایش مصرف سوخت میشود. میتوانم ادعا کنم که استفاده از خودرو سواری در مسیر پرترافیک نسبت به مسیر بدون ترافیک، میتواند مصرف سوخت را حداقل دو برابر افزایش دهد. اگر استفاده مردم از خودرو سواری را معادل 50 برابر شدن مصرف سوخت در مقابل استفاده از اتوبوس تخمین بزنیم، با وجود ترافیک این مقدار حدود 100 برابر میشود. نکته جالبتر استهلاک بیشتر خودروها ناشی از ترافیک و آلایندگیهای تبعی مانند تعویض بیشتر روغن مصرفی و تعویض باتری بیشتر در یک شهر است. پس میشود اینطور نتیجه گرفت که پروژه اسقاط و جایگزینی خودروهای فرسوده سنگین، واقعاً یک طرح بسیار بزرگ و پیشرفته است که منشأ آلودگی را به شدت کاهش خواهد داد، هرچند البته تبعات اقتصادی و کاهش مصرف سوخت را نیز به دنبال دارد.
آنطور که عنوان شده، روشهای تامین مالی این طرح هم مناسب بوده و یک روش پایدار برای ادامه راه به حساب میآید. در این روش که عملاً مصرفکنندگان پول تعویض خودروهای فرسوده را در مدت زمانی طولانی پس میدهند، در بلندمدت فشاری به دولت نمیآید و بعد از چند سال میتوان نسبت به تکرار طرحهای مشابه اقدام کرد. بنابراین میتواند یک سیکل پایدار از توسعه را پایهگذاری کند.
اما یک نکته نگرانکننده در این طرح وجود دارد که از نظر صنعتی باید به آن پرداخت. متاسفانه ظرفیت کشور در حدی نیست که بتواند در مدت سه سال 200 هزار خودرو سنگین تولید کند. از اینرو دو حالت محتمل است. حالت اول این است که مابقی این ظرفیت از واردات تامین شود. حالت دوم نیز این است که صنعت وسوسه شود و برای این حجم از تقاضا ظرفیتسازی ناگهانی انجام دهد؛ کاری که در سال 1386 برای تصمیم ناگهانی برای تولید صد درصد خودروهای ایرانی از نوع گازسوز، گرفته شد و نتیجه آن دو و نیم برابر شدن قیمت مخزن در دنیا و حجم زیادی از سرمایهگذاریهای غیراقتصادی شد. این حرکتها باید متناسب با ظرفیتهای بلندمدت و پایدار باشد. آنچه به نظر مهم است این است که این حجم از خرید باید منجر به توسعه پایدار در صنعت خودرو هم بشود. صنعت خودرو سنگین سالهاست که بهتدریج تضعیف شده است و امروزه بخش عمدهای از آنچه داشتهایم، از بین رفته است و بخش عمدهای از صنایعی که در این زمینه کار میکردند، به حد ورشکستگی رسیده است. در چنین شرایطی، باید این فرصت را مغتنم شمرد و ضمن اینکه به جنبه کاهش آلایندگی موضوع توجه خاصی نشان داد، برنامهریزی برای توسعه متوازن، منطقی و پایدار صنعت خودرو سنگین را در نظر گرفت.
نکته دیگری که باید در اینجا به آن توجه کرد، نقش خودروها و تجهیزات راهسازی و عمرانی است که آنها هم هر چند در ظاهر شهرهای صنعتی کمتر دیده میشوند، اما هر کسی به راحتی میتواند در محله و کوچه خود حضور این نوع ماشینآلات را که در ابعاد مختلف به طور دائمی مهمان شهر بزرگی مانند تهران هستند، حس کند. شبها که کامیونهای بتنبر برای بتنریزی وارد محلهها میشوند و تا صبح در حال رفت و آمد هستند، یا دستگاههای جوشکاری مجهز به موتور احتراق داخلی از دیگر عوامل بسیار عادی در آلوده شدن زندگی ما به شمار میروند که کسی به آن توجه نمیکند.
نکته آخر اینکه توصیه میشود در مورد اتوبوسهای شهری، بهتر است حالا که میخواهیم یک تحول جدی در حملونقل درونشهری از این طریق ایجاد کنیم، بیاییم و روی اتوبوسهای برقی سرمایهگذاری انجام دهیم. این کار دو خاصیت دارد. اول اینکه میزان آلایندگی در شهرها باز هم کاهش مییابد. نکته دوم که مهمتر نیز به نظر میرسد اینکه شروع خوبی برای کشور بابت آشنایی با مدلهای برقی خواهد بود. در واقع جامعه و شهروندان به این بهانه با خودروهای برقی و مسائل آن از نزدیک آشنا میشوند و دست و پنجه نرم میکنند، بدون اینکه به مردم عادی فشار بیاید. این حرکت باعث میشود بسترهای اولیه انتقال فناوری هم ایجاد شود.
در انتها تقاضا میکنم که مسوولان برای اجرای چنین طرح عظیمی در کشور، همانطور که مدل مالی و اقتصادی آن را تهیه کردهاند، مدل مناسبی برای بهرهبرداری صنعتی از این سرمایهگذاری بزرگ در جهت اشتغالزایی و توسعه پایدار تهیه کنند و به اجرا درآورند.