شناسه خبر : 23633 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

طراحی نظام بانکی ما اشتباه است

تحلیلی درباره منافع مردم و بانک‌ها

پس از ابلاغ بخشنامه بانک مرکزی مبنی بر الزام بانک‌ها به رعایت حداکثر سود علی‌الحساب 10 درصد و بلندمدت 15 درصد، تعدادی از سپرده‌گذاران برای انعقاد قراردادهای جدید بانکی با هدف کسب سود بیشتر، در بانک‌ها صف کشیدند. در شبکه‌های اجتماعی انتقادهایی درباره این رفتار مردم مطرح شد. اما بیش از اینکه صف کشیدن مردم برای کسب سود بیشتر عجیب باشد، باید این موضوع عجیب باشد که چرا بسیاری از مردم این کار را نکردند.

پس از ابلاغ بخشنامه بانک مرکزی مبنی بر الزام بانک‌ها به رعایت حداکثر سود علی‌الحساب 10 درصد و بلندمدت 15 درصد، تعدادی از سپرده‌گذاران برای انعقاد قراردادهای جدید بانکی با هدف کسب سود بیشتر، در بانک‌ها صف کشیدند. در شبکه‌های اجتماعی انتقادهایی درباره این رفتار مردم مطرح شد. اما بیش از اینکه صف کشیدن مردم برای کسب سود بیشتر عجیب باشد، باید این موضوع عجیب باشد که چرا بسیاری از مردم این کار را نکردند. کار مردمی که برای قراردادهای جدید صف کشیدند مثل رفتار افرادی است که با رسیدن فصل سرما لباس گرم می‌پوشند. تصمیم این سپرده‌گذاران غیرقانونی، غیراخلاقی، غیرشرعی، غیرعرفی و غیراقتصادی نبوده است. حق کسی را هم ضایع نکرده‌اند و کارشان طبیعی و بدون اشکال است. (البته با فرض اینکه نظام بانکی ما ربوی نیست!) واقعیت این است که انسان‌ها به دنبال کسب سود و روزی خود هستند. بعضی هم منابعی به‌صورت سرمایه پولی دارند و می‌خواهند از آن کسب منفعت کنند. تلاش برای کسب روزی در متون دینی ما هم بسیار محترم و یکی از بالاترین عبادات شمرده شده است البته به‌شرط اینکه در چارچوب قانون، شرع و عرف باشد. بنابراین باید پرسید چرا برخی افراد که می‌دانسته‌اند اگر دو ساعت در صف بمانند، می‌توانند سود بیشتری بگیرند، این کار را نکرده‌اند. احتمالاً یا هزینه‌-‌‌فرصت‌های چنین افرادی بالا بوده یا از موضوع اطلاع نداشته‌اند.

درباره واکنش‌هایی که در فضای مجازی شکل می‌گیرد، باید توجه کرد که اثرات اجتماعی باعث تقویت بسیاری از رفتارها در شبکه‌های اجتماعی می‌شود. در واقع روی افراد هر گروه برای تایید اظهار‌نظری که یکی از اعضا مطرح کرده نوعی فشار هست. به همین دلیل نه درباره این مورد خاص، بلکه برای بسیاری از رفتارها و عکس‌العمل‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی رخ می‌دهد، نمی‌توان توجیه منطقی و عقلانی مطرح کرد. بنابراین توصیه می‌شود که چارچوب نظام ارزشیابی اخلاقی مستقل از شبکه‌های اجتماعی و بر اساس عقل،‌ منطق و شرع شکل بگیرد.

واقعیت این است که یکسری افراد برای اینکه ارزش دارایی‌های خود را حفظ کنند، حساب‌های خود را از کوتاه‌مدت به بلندمدت تغییر داده‌اند و این کار هیچ مشکل اخلاقی، شرعی یا قانونی ندارد. البته رفتار اخیر مردم وقتی تجمیع می‌شود، در بلندمدت کاملاً به ضرر نظام بانکی است، اما این موضوع به این معنی نیست که مردم کار اشتباهی انجام می‌دهند، بلکه به این معنی است که طراحی نظام بانکی ما اشتباه است. چون افرادی که در بانک‌ها سپرده‌گذاری می‌کنند، لزوماً کارشناس نیستند و ممکن است اساساً منافع نظام بانکی را متوجه نشوند و ندانند تصمیماتشان چه تاثیری بر نظام بانکی دارد. بنای تاسیس نظام بانکی باید بر این فرض استوار باشد که افراد می‌خواهند سرمایه خود را از دوره‌ای به دوره‌ای دیگر منتقل کنند؛ به‌عنوان مثال افرادی که در دوره جوانی مشغول کار هستند، می‌خواهند با سپرده‌گذاری در بانک برای 20 سال آینده خود سرمایه‌گذاری کنند. این افراد به نظام بانکی و سلامت نظام بانکی کاری ندارند و فقط به دنبال پس‌انداز بین‌دوره‌ای هستند. این سیاستگذار است که باید با توجه به این نیت سرمایه‌گذاران، نظام بانکی را طوری طراحی کند که مجموعه رفتار سرمایه‌گذاران سلامت نظام بانکی را حفظ کند. اینکه در بازه‌های زمانی در سیستم بانکی اشتباهاتی رخ داده، تنظیماتی انجام نشده و اقدامات غیرقانونی صورت گرفته یا اساساً قانون مناسبی وجود نداشته، مشکل مردم نیست، بلکه مشکل سیاستگذاران و نظام بانکی است. البته کاملاً درست است که رفتار مردم می‌تواند بر سلامت نظام بانکی تاثیر منفی داشته باشد، اما در این زمینه اشتباه از سرمایه‌گذار نیست، بلکه تقصیر کاملاً متوجه سیاستگذار است.

منفعت جمعی یا منفعت فردی

ممکن است برخی انتظار داشته باشند مردم منفعت جمعی و آینده نظام بانکی را بر منفعت فردی خود ترجیح دهند. اما به‌طور کلی تنها در صورتی که منافع فردی و جمعی در چارچوبی کاملاً شفاف برای همه روشن باشد، توقع ترجیح منفعت فردی بر منفعت جمعی انتظار درستی خواهد بود. به‌عنوان مثال اگر فردی بداند کاری که انجام می‌دهد مانند خراب کردن یک کابل برق برای کل جامعه باعث مشکل می‌شود، واضح است نباید این کار را بکند. اما مشکل از آنجا به وجود می‌آید که در مواجهه با نظام بانکی و سایر امور اقتصادی، به‌طور عادی افراد متوجه اثر تصمیمات خود بر کل نظام بانکی و اقتصادی نمی‌شوند. در چنین مواردی انتظار ترجیح منفعت جمعی بر منفعت فردی انتظار عقلانی و بجایی نیست. اگر جامعه‌ای بسیار کوچک داشتیم مثلاً همه سوار یک کشتی بودیم، واضح بود که اگر فردی قسمتی از کشتی را سوراخ کند، همه متضرر می‌شوند و روشن بود که کسی نباید چنین کاری کند. اساساً گزاره‌های اخلاقی در یک جامعه کوچک، به‌راحتی برای همه قابل فهم و راحت است، اما در یک نظام بسیار پیچیده بانکی وضعیت متفاوت است. به‌عنوان مثال ممکن است فردی یک کارمند یا یک بازنشسته با 50 میلیون تومان سرمایه باشد و بخواهد از این سرمایه کسب سود کند. اینکه از چنین فردی انتظار داشته باشیم به تاثیر تبدیل سپرده‌اش از کوتاه‌مدت به بلندمدت بر کل نظام بانکی توجه کند، انتظاری غیراخلاقی است. اگر ما رفتار آن افراد را غیراخلاقی قضاوت کنیم، شاید همین قضاوت ما چندان اخلاقی نباشد. این موضوع از نظر اخلاقی بحثی پیچیده است و کارشناسان علم اخلاق باید درباره آن بحث کنند. گذشته از این امروزه با پیشرفت‌هایی که در علوم رفتاری و روانشناسی کسب شده است، اقتصاددانان می‌دانند که حتی افراد در انتخاب‌های شخصی خود در بسیاری از موارد دچار اشتباه می‌شوند و به‌اصطلاح رفتارهای غیرعقلایی انجام می‌دهند. به‌عنوان مثال بسیاری از افراد چاق به‌رغم اینکه ترجیح می‌دهند کمتر غذا خورده و بیشتر ورزش کنند ممکن است نتوانند بر نفس خود غلبه کنند و پرخوری را ادامه دهند. بنابراین انتظار اینکه افراد جامعه، منافع جمعی (که در آینده‌ دور ممکن است رخ دهد) را بر منافع فردی (که بلافاصله قابل رویت است) ترجیح دهند انتظاری بسیار ایده‌آل‌گرایانه و دور از دسترس است.

پیام مردم به سیاستگذاران

بسیاری اوقات سیاستگذاران اقتصادی و بانکی به اتفاقات نگاه مهندسی دارند و تصورشان از همبستگی میان متغیرها، رابطه علی میان آنهاست. به این معنی که رفتار و عکس‌العمل مردم به رفتار آنها را در سیاست خود دخیل نمی‌کنند. درحالی‌که در علوم اقتصادی و اجتماعی می‌بینیم که اتفاقاً عکس‌العمل مردم بسیار مهم و تعیین‌کننده است و بسیاری اوقات عکس‌العمل مردم تاثیری را که مد نظر سیاستگذار بوده، ایجاد نمی‌کند. بنابراین چنین واکنش‌هایی یک تمرین سیاستگذاری بسیار خوب برای سیاستگذاران ماست که متوجه شوند در یک فضای بدون اصطکاک و بدون عکس‌العمل مردم تصمیم‌گیری نمی‌کنند. سیاستگذاران باید توجه کنند که کوچک‌ترین تصمیمات آنها می‌تواند بر رفتار مردم تاثیرات شدیدی داشته باشد. این موضوع به‌ویژه در نظام بانکی که نظامی سیال است بسیار مهم است. چراکه افراد می‌توانند به‌سرعت سپرده‌های خود را به سایر بانک‌ها منتقل کنند یا کلاً از نظام بانکی خارج کنند. در سیاستگذاری‌های صنعتی و کشاورزی برای مشاهده عکس‌العمل مردم زمان بیشتری لازم است، اما در نظام بانکی فاصله میان تصمیم سیاستگذار و عکس‌العمل مردم بسیار کوتاه است.

بزرگ‌ترین پیامی که رفتار بانک‌ها و موسسات مالی و اعتباری و واکنش مردم به تصمیم‌گیری اخیر درباره سود بانکی می‌تواند به سیاستگذار منتقل کند این است که باید از فضای ایده‌آلیستی و آرمان‌گرایانه خارج شود و خود را با واقعیت روبه‌رو کند. فرض اینکه بانک‌ها در حال کار و تلاش برای حداکثرسازی منافع جامعه هستند فرض نادرستی است و اگر سیاستگذار چنین فرضی دارد باید آن را اصلاح کند. واقعیت این است که بانک‌ها برای حداکثرسازی سود سهامداران خود فعالیت می‌کنند. این چیزی نیست که اقتصاددانان بگویند باید این‌طور باشد، بلکه واقعیتی است که وجود دارد. ما از رفتار قابل مشاهده بانک‌ها نتیجه می‌گیریم که بانک‌ها در راستای منافع سهامداران خود انجام وظیفه می‌کنند و هیچ توجهی به منافع اجتماعی که در تضاد با منافع خصوصی‌شان باشد ندارند؛ یعنی شاهدی نداریم مبنی بر اینکه بانک‌ها منافع اجتماعی را بر منافع خود ترجیح دهند. سایر بازیگران نظام بانکی نیز که مردم هستند، وقتی در بانک سرمایه‌گذاری می‌کنند، به دنبال منافع اجتماعی نیستند. مردم می‌خواهند پس‌اندازهای خود را از دوره‌ای به دوره دیگر منتقل کنند. این انتقال پس‌انداز بسته به نیاز افراد ممکن است در دوره‌ای یک‌ساله یا 30‌ساله باشد، اما در هر صورت هدف افراد از سپرده‌گذاری در بانک چیزی جز این نیست. اگر سیاستگذار تصور دیگری از این موضوع دارد، باید آن را اصلاح کند و در سیاستگذاری‌های جدید و تصحیح قانون نظام بانکی، با داشتن پیش‌فرض واقعی درباره رفتار مردم و بانک‌ها تصمیم بگیرد. 

 

 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها