دروازه گشوده
دستاندازهای رابطه تجاری ایران و چین در گفتوگو با فریال مستوفی
فریال مستوفی میگوید: قانونی در نظام بانکی چین ابلاغ نشده است که بر مبنای آن حسابهای ایرانیان را مسدود کنند یا برای افرادی که گذرنامه ایرانی دارند پول تبدیل نکنند. این ندانمکاری خود بانک یا حتی کارمند بانک است که باعث بروز بخشی از این مشکلات میشود و باید با رایزنی با مقامات بانکی چین آن را حل کرد.
روابط تجاری دیرینه ایران و چین شاید دچار مشکلات مقطعی و نوسانهای کوچک بشود اما به نظر نمیرسد بتوان به این رابطه محکم و قوی خللی وارد کرد. چین همچنان یک مشتری عمده برای نفت خام ایران است و در کنار آن بزرگترین خریدار کالاهای غیرنفتی ماست. فریال مستوفی، رئیس مرکز خدمات سرمایهگذاری اتاق بازرگانی تهران، که سابقه و تجربه همکاری زیادی با چینیها دارد، معتقد است علاقهمندی دو طرف برای تداوم رابطه تجاری و توسعه بیشتر آن، باعث میشود مشکلات موجود حل شود. او اگرچه بر محافظهکاری بیش از اندازه چینیها به ویژه در حوزه بانکی صحه میگذارد و از عدم همکاری آنها در زمینه نقل و انتقال پول انتقاد میکند با این همه تداوم این رابطه را به سود ایران میداند و میگوید باز شدن درهای تحریم نباید باعث شود ما از دروازه همیشه گشوده چین غافل شویم. این عضو هیات نمایندگان اتاق تهران میگوید باید در طرحهایی مانند یک جاده- یک کمربند هم که متضمن سود و منفعت برای ایران است، مشارکت و همکاری فعال داشته باشیم.
♦♦♦
روند تجارت بین ایران و چین که در دوره تحریم، رونق داشت، به نظر میرسد اخیراً دچار مشکلات کوچکی شده است. آیا این مشکلات جدی است؟ ممکن است رفع تحریمها و آزاد شدن نسبی تجارت با اروپا، تجارت با چین را تحتالشعاع قرار داده و باعث کند شدن روند فزاینده تجارت میان دو کشور شده باشد؟
دقت داشته باشید که روابط تجاری ایران و چین سابقهای بسیار طولانی و کهن دارد و به زمان جاده ابریشم برمیگردد. این روابط از دوران باستان برقرار بوده و با وجود نوسانهای مقطعی، هیچگاه متوقف نشده است. در دوران معاصر و در سالهای اوایل انقلاب روابط تجاری ما با چین از 50 میلیون دلار آغاز شد و با روندی فزاینده به 200 میلیون دلار رسید. آهنگ توسعه روابط ما با چین تند بود، بهگونهای که حجم مراودات میان دو کشور در سالهای 2010 و 2011 به مرز 50 میلیارد دلار در سال رسید. این میزان مراوده تجاری، چین را به شریک اول ما در حوزه تجارت تبدیل کرده است.
در همان زمانی که حجم روابط دو کشور با آهنگ بالایی در حال افزایش بود، اقتصاد ما دچار تحریمهای سختی شد. به طوری که بسیاری از کشورها با ما کار نمیکردند. بالطبع مراودات تجاری ما به سمت کشورهایی سوق پیدا کرد که جسارت و آمادگی معامله با ما را داشتند؛ از جمله چین و هند. در آن زمان ما حق انتخاب نداشتیم و مجبور بودیم با کشورهایی وارد معامله شویم که با تجارت با ما مشکلی نداشتند. اما این تنها دلیل توسعه روابط تجاری ایران و چین نبوده است. علت مهم دیگر این است که چین با اجرای سیاست درهای باز، به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شد. یعنی حتی اگر محدودیتهای بینالمللی نبود باز هم چین به یک شریک تجاری عمده کشور ما تبدیل میشد. چون چین در حال حاضر کارخانه دنیاست و تمام کشورهای جهان چه اروپا و چه آمریکا با این کشور مبادلاتی در حجم بالا دارند.
اینکه پس از برجام روابط تجاری ما با چین نوسان داشت و تحت تاثیر قرار گرفت، طبیعی است. این اتفاق نمیتواند دستاورد نامطلوبی تلقی شود. به هر حال حق انتخاب ما بیشتر شده است. کشورهایی که قبلاً تمایلی به معامله با ما نداشتند اکنون با رغبت پشت میز مذاکره مینشینند. در نتیجه بخشی از مبادلات ما به سمت اروپا متمایل شد و قاعدتاً کاهش نسبی در مراوده با چین رخ داد. اما مهمتر از آن مساله رکود است که در چند سال گذشته اقتصاد ما را تحت تاثیر قرار داده است. در واقع رکود باعث شد تا تجارت خارجی ما با چین و البته دیگر کشورها کاهش یابد. سومین عاملی که رقم مبادلات میان دو کشور را کاهش داده است، قیمت نفت است. در دورهای که میزان روابط تجاری دو کشور بسیار بالا رفت، به دلیل افزایش شدید قیمت نفت بود. طبیعی است که با توجه به سهم بالای نفت در روابط بین دو کشور، کاهش شدید قیمت نفت و افت آن به یکسوم، روابط تجاری دو کشور از نظر عددی هم کاهش نشان دهد. از نظر من کاهش روابط تجاری دو کشور به ترتیب به سه عامل کاهش قیمت نفت، رکود اقتصادی در ایران و برداشته شدن تحریمهای بینالمللی برمیگردد. ضمن اینکه تجارت با چین همواره با به طور متوسط 55 به 45 درصد به نفع ما سنگینتر بوده است.
اخیراً خبرهایی مبنی بر مسدود شدن حساب ایرانیان در چین منتشر شده است. چرا این اتفاق افتاده و به چه دلیل ایرانیان با این مشکل مواجه شدهاند؟
در حال حاضر در نظام بانکداری دنیا استانداردهای بینالمللی و بهخصوص قوانین گروه ویژه اقدام مالی (FATF) بسیار مورد توجه قرار میگیرد. برای استانداردسازی FATF دو مساله بسیار حائز اهمیت است: پولشویی و حمایت از تروریسم. اکنون در همه کشورهای دنیا نسبت به این مساله حساسیت بالایی وجود دارد و در تمامی نقلوانتقالات پولی در بانکها، مبدأ و مقصد به دقت بازرسی میشود. قاعدتاً بانکهای چینی هم به دلیل رقابتی که با بانکهای بزرگ اروپایی دارند، میخواهند از نظر رعایت مقررات بانکی مطابق استانداردها عمل کنند تا رتبه خود را بالا ببرند. این مساله عجیب نیست و ما هم در ایران اجرای آن را آغاز کردهایم تا کمکم به FATF بپیوندیم. مشکلی که برای تعدادی از حسابهای ایرانیان در چین به وجود آمده نیز به همین استانداردها برمیگردد. اولاً که گردش حساب و مبدأ و مقصد پول در این حسابها به دلیل مشکلات نقل و انتقال پول چندان شفاف و مشخص نیست و احتمالاً بانک چینی نتوانسته است به صحت اطلاعات اطمینان پیدا کند. مساله دوم هم محافظهکاری بیش از اندازه چینیها برای حفظ جایگاهشان در اقتصاد جهانی است. چینیها برای اینکه خودشان را از بروز هرگونه مشکل ریز و درشتی مصون کنند، دست به راحتترین کار ممکن زده و حسابها را مسدود کردهاند. حتی من شنیدم که برای تبدیل ارز که از مشتری خارجی گذرنامه میخواهند، وقتی گذرنامه ایرانی میبینند از تبدیل پول خودداری میکنند. در حالی که در خود اروپا و آمریکا برای ایرانیها چنین مشکلی وجود ندارد. این نشان از محافظهکاری بیش از حد یا ندانمکاری چینیهاست که حتی از تبدیل ارز برای ایرانیها خودداری میکنند.
گفته میشود دلیل مسدودی برخی از این حسابها به این برمیگردد که صاحبان حساب به طور رسمی فعال اقتصادی نبودهاند اما گردش حساب بالا و استفاده آن برای مقاصد تجاری بوده؛ درست است؟
من صحبتی با تعدادی از چینیها داشتم که میگفتند اغلب حسابهای شخصی که مسدود شده، مظنون به این است که با آن امور تجاری و کارهای معاملاتی انجام میشده است. البته این همه ماجرا نیست و من در جریان هستم که افرادی که هیچ کار و معامله تجاری هم نداشتند حسابشان مسدود شده است. این را من به ندانمکاری خود بانکها در چین مرتبط میدانم. چون قاعدتاً قانونی در نظام بانکی چین ابلاغ نشده است که بر مبنای آن حسابهای ایرانیان را مسدود کنند یا برای افرادی که گذرنامه ایرانی دارند پول تبدیل نکنند. این ندانمکاری خود بانک یا حتی کارمند بانک است که باعث بروز بخشی از این مشکلات میشود و باید با رایزنی با مقامات بانکی چین آن را حل کرد.
الان گفته میشود بانکهای چینی هیچ نقل و انتقال پولی برای ایرانیان انجام نمیدهند. آیا این مساله درست است؟
بانکهای چینی به دلیل اینکه با بانکهای آمریکایی و سایر بانکهای بزرگ بینالمللی کار میکنند، در حال حاضر مراودهای با ایران ندارند. از آنجا که تجربهاش را دارم با قاطعیت میگویم که به جز کونلون بانک چین و یک بانک کوچک دیگر، هیچ بانکی در چین با اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی کار نمیکند. حتی اگر فرد بنا داشته باشد با فاینانسی که خود بانک چینی داده است، قطعهای از یک کشور اروپایی خریداری کند، وقتی نام ایران در مدارک و اسناد باشد، بانک چینی به هیچ عنوان حاضر به پرداخت پول به بانک اروپایی نیست. در حالی که طرف اروپایی حاضر است مستقیماً قطعه مورد نظر را به ایران بفرستد و آن قطعه هم حتماً مشمول محدودیتها و تحریمها نیست. فکر میکنم از این مساله که من به تجربه آن را مطرح میکنم، کسی در ایران اطلاع نداشته باشد. بانکهای چینی میگویند اسم ایران نباید در هیچ مدرکی باشد. در حالی که طرف اروپایی چنین حساسیتی ندارد و چون قطعه را مستقیم به ایران میفرستد و باید بیمه بکند قاعدتاً اسم ایران در مدارک میآید. به قول معروف چینیها کاسه داغتر از آش شدهاند. در حال حاضر بانکهای چینی هیچکدام با ایرانیها کار نمیکنند به جز کونلون بانک و از آنجا که این بانک خودش مشمول تحریم شده است، بانکهای دیگر چین هم به سادگی با این بانک کار نمیکنند.
آیا ممکن است چین برای ایجاد موازنه در روابطش با آمریکای ترامپ بخواهد در حال حاضر برخی سختگیریهای بانکی و تجاری را در مورد ایران اعمال کند؟
شناختی که من از چینیها دارم این است که بسیار محافظهکار هستند اما سعی میکنند این مساله روی مسائل اقتصادیشان اثر نگذارد. به همین دلیل میبینید که اگرچه چین در موارد متعددی با آمریکا اختلافنظر دارد، اما مبادلات تجاریشان تحت تاثیر کارهای سیاسی قرار نمیگیرد. ما شاهد بودیم که در دوران تحریمها، چین با ایران کار کرده و حتی در محافل بینالمللی از ایران پشتیبانی کرده است. اطمینان دارم که چین همچنان این حمایت را ادامه میدهد، اما دامنه آن وابسته به این است که مساله تا کجا پیش برود. در گذشته چین همواره از ایران حمایت میکرد و تلاش داشت تحریمها را به تعویق بیندازد و به اصطلاح وساطت کند. چین در مجامع بینالمللی از ایران دفاع و حمایت میکند مگر اینکه دیگر عرصه بسیار برایش تنگ شود. چین همچنان علاقهمند است که با ایران کار کند به انرژی هم نیاز مبرم دارد. توجه داشته باشید که رابطه ایران و چین صرفاً مبتنی بر نیاز ما به چین نیست، بلکه آنها هم به ما نیاز دارند. درست است که آمریکا تلاش میکند تا نفت صادراتی ایران را با مثلاً نفت عربستان جایگزین کند. اما این مساله به سادگی و در کوتاهمدت امکانپذیر نیست. ما در ایران باید همواره از تعاملات بینالمللی به دنبال بازی برد-برد باشیم. در این صورت است که میتوانیم به روابط اقتصادی پایدار دست پیدا کنیم. در مرحله اول معتقدم باید تا جایی که امکان دارد سیاستهای اقتصادی را از مسائل سیاسی جدا کنیم به طوری که اقتصاد تحت سیطره و تاثیر سیاست نباشد. همان کاری که چین به عنوان یک کشور کاملاً ایدئولوژیک و کمونیستی انجام میدهد و اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد و سرمایهداری دارد. ما میتوانیم این درس را از چین یاد بگیریم. ما باید دید جامعی نسبت به منافعمان داشته باشیم. برای مثال نباید به دلیل لغو تحریمها و باز شدن راه رابطه با اروپا روابط تجاری با هند و چین را کاهش دهیم و قطع کنیم. باید هر کشوری را با تواناییها و ظرفیتهایش ببینیم و از آن استفاده کنیم. معتقدم به جز چند کشور محدود و خاص میتوانیم و باید با تمام کشورها رابطه اقتصادی داشته باشیم. باز شدن یک در دلیل بر بستن در دیگر نیست. باید از تواناییهای هر کشوری به نفع خودمان استفاده کنیم. زمانی که حجم مبادلات چین با دنیا تا این اندازه عظیم است، چرا ما رابطه با چین را توسعه ندهیم؟ ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم که از چین چه کالایی با چه کیفیتی و با چه قیمتی میخریم. در جامعه بحث کالای بنجل چینی بسیار معروف و فراگیر است. در حالی که مشکل اصلی خود ما هستیم. چین همه نوع جنس تولید میکند، با کیفیت بالا، پایین و متوسط. بستگی دارد که ما کدام نوع را انتخاب کنیم و بخریم. بخش عمدهای از کالاهای موجود در بازارهای اروپا و آمریکا چینی است. شاید تمام تولیدکنندگان چینی استانداردها را رعایت نکنند اما خریداران غربی استانداردهای سفت و سختی برای خرید و واردات کالا دارند. بنابراین ما باید بدانیم از چین چه نوع کالایی میخریم.
طرح «یک کمربند- یک جاده» که دولت چین دنبال میکند، میتواند به بهبود روابط دو کشور کمک کند؟ گفته میشود ایران سهم کافی برای مشارکت در این طرح را پرداخت نکرده است. آیا این مساله باعث دلخوری چینیها شده است؟ یا چرا دولت ایران این طرح را زیاد جدی نمیگیرد؟
«یک کمربند-یک جاده» طرح بسیار جالب و قابل تاملی است که از سوی دولت چین پیگیری میشود. چین حدود 120 میلیارد دلار برای این طرح هزینه در نظر گرفته است. مسلماً این طرح به توسعه تجارت در کشورهایی که در مسیر این جاده هستند کمک میکند. ایران هم در این مسیر قرار گرفته و میتواند از منافع آن به ویژه در حوزه گردشگری بهرهمند شود. در مورد اینکه ما سهمی برای مشارکت در این طرح بزرگ پرداخت کردهایم، مطمئن نیستم. من هم صرفاً شنیدهام که هنوز مشارکت جدی با سرمایهگذاری در بانک زیرساختهای آسیا نداشتهایم. البته ممکن است که این عدم مشارکت به دلیل مشکلات نقل و انتقال پول باشد که پیشتر در موردش صحبت کردیم. با این حال طرح یک کمربند - یک جاده قطعاً میتواند فرصت مناسبی برای بخش خصوصی کشور باشد. در حال حاضر برخی شرکتها و پیمانکارهای ایرانی در پروژههای این طرح بزرگ مانند احداث بزرگراه در پاکستان مشارکت و همکاری دارند. طوری که من اطلاع پیدا کردهام برای ایران نیز 34 پروژه در این طرح تعریف شده است که با توجه به حضور مستقیم چین و سرمایهگذاری در این پروژهها میتواند شانس بزرگی برای بخش خصوصی ایران ایجاد کند. تردیدی نیست که به نفع ماست در این طرح همکاری و مشارکت فعال داشته باشیم. متاسفانه ما در حال حاضر به حدی درگیر مشکلات داخلی هستیم که نهفقط به این طرح، بلکه به بسیاری از طرحها، پروژهها، تفاهمنامهها و قراردادهای تجاری توجه کافی نداریم. به دلیل مشکلات عدیدهای که در وضعیت اقتصاد کشور ایجاد شده و رکودی که در سالهای گذشته دامنگیر فعالیتهای اقتصادی بوده است ما از نظر مالی ناتوان شدهایم. تحریمها هم هنوز اثرات خودش را به ویژه در حوزه مالی و بانکی بر اقتصاد ما دارد و این درگیریها باعث شده است نتوانیم به قدر کافی روی طرحهایی که در منطقه اجرا میشود تمرکز داشته باشیم. طرح یک کمربند-یک جاده برای ما سودآوری خوبی خواهد داشت و نباید این فرصت را از دست بدهیم.
چشمانداز تجارت ایران و چین را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا فکر میکنید این مشکلات حل بشود یا اینکه مسائل سیاسی در آینده روابط اثرگذاری منفی داشته باشد؟
به طور اصولی همیشه این احتمال وجود دارد که مانند روابط سیاسی، در مراودات تجاری دو کشور نیز مشکلات و چالشهایی ایجاد شود اما اگر دو طرف علاقهمند به حل آن باشند، که من اطمینان دارم در مورد ایران و چین همینطور است، این مشکلات حل میشود حتی اگر زمانبر باشد. برای نمونه به ایجاد کونلون بانک میتوان اشاره کرد که اگرچه زمانبر بود و حتی برای ما هزینه بیشتری هم دربر داشت اما در نهایت در دوران تحریم به ما کمک کرد و با استفاده از این کانال باریک توانستیم امورات جاری اقتصاد کشور را سروسامان دهیم. اکنون هم مطمئن هستم با وجود مشکلاتی که ایجاد شده است، این مسائل با حسننظر طرفین حل میشود.