گره زدن به گره
چرا نتیجه «مذاکرات هستهای» برای آحاد اقتصادی مهم است؟
شاید هیچ کلمهای به اندازه گره، در ترسیم وضعیت امروز اقتصاد ایران گویا نباشد. تورم، توقف رشد اقتصاد در دهه اخیر، موانع تجاری، بیکاری گسترده، مهاجرت نیروی کار متخصص، مشکلات بانکی، ورشکستگی آبی، کمبود برق در تابستان و گاز در زمستان، آلودگی هوای کلانشهرها و صدها گره ریز و درشت دیگر اقتصاد ایران را در بند کشیدهاند.
در سالهای اخیر و پس از طرح موضوع مذاکرات هستهای در جامعه، صحبت از گرهی خاص فضای عمومی کشور را اشباع کرد. گره کوری که گویی تاثیر بسیار مهمی بر سایر مشکلات جاری کشور دارد. گره تحریم. مباحث مفصلی در رابطه با مشکلاتی که تحریم برای کشور ایجاد کرده و لزوم رفع آن از طرفی، و اهمیت خودکفایی و حفظ دستاوردهای هستهای از سوی دیگر، در تمامی سطوح اجتماع طرح شد. صرف نظر از بحثهای فنی و سیاسی در این باره، شاید بتوان محور اساسی بحثهای اقتصادی مرتبط با پرونده هستهای را در شعاری که این روزها بیشتر به گوش میرسد خلاصه کرد: اقتصاد را نباید به مذاکرات گره زد. به نظر میرسد که این جمله به دو صورت کاملاً متفاوت قابل تفسیر است. در ادامه نوشته پس از توضیح مختصری در رابطه با تحریم و سیاستهای قابل اعمال در مقابله با آن، به شرح این دو برداشت، که به عبارتی نماینده جدالهای اقتصادی مربوط به تحولات بینالمللی اخیر کشور هستند، پرداخته خواهد شد.
در مواجهه با تحریم چه کار نمیتوان کرد؟
برای درک تاثیر تحریم بر وضعیت اقتصادی یک کشور، باید به مواردی چون اهمیت تجارت، سرمایهگذاری خارجی و انتقال تکنولوژی توجه کنیم. با گسترش تجارت بینالملل، امکان تخصصی شدن فعالیتهای اقتصادی در هر کشور و افزایش کارایی و همچنین فرصت بهرهمندی از گستره وسیعی از کالاهای تولیدشده توسط سایر کشورها ایجاد شد. این دو عامل نقش بسیار موثری در راستای افزایش رشد اقتصادی و ارتقای سطح رفاه مردم ایفا کردند. از طرف دیگر سرمایهگذاری خارجی و انتقال تکنولوژی، به منظور استفاده از ظرفیتهای بالقوه در کشورهای در حال توسعه، امکانی برای جهش وضعیت اقتصادی و نزدیک شدن به کشورهای توسعهیافته ایجاد کرد. در نتیجه راه ترقی و رسیدن به اقتصادهای پیشرو، و باقی ماندن در این مجموعه، بسته به امکان تبادلات کماصطکاک اقتصادی با جهان است. تحریم با ایجاد اختلال جدی در روابط اقتصادی کشور با جهان، یقیناً موجب بروز مشکلاتی در راه رشد اقتصادی کشور میشود. با پراصطکاک شدن تجارت، دسترسی به کالاهای تولید خارج دشوار میشود و تخصصی شدن کسبوکارها به علت محرومیت از بازارهای بینالمللی رخ نمیدهد و در نتیجه ارتقای کیفیت محصولات با مشکل مواجه میشود. علاوه بر مشکلات ناشی از دشواری تجارت، سرمایهگذاری خارجی که میتواند پیشرانی در جهت رشد اقتصادی باشد در دسترس نخواهد بود و دستیابی به تکنولوژیهای روز دنیا با سختی بیشتر ممکن میشود. در مصداق خاص ایران، عدم امکان فروش نفت و دشواریهای متعاقب آن از جمله کاهش منابع مالی دولت نیز به موارد مذکور اضافه میشود. با توجه به مطالب ذکرشده، در شرایط تحریمی نمیتوان مانند شرایط عادی رفتار کرد و سطح رفاه جامعه را در مقدار سابق نگه داشت. با مشکلات و اصطکاکات ناشی از تحریم، یقیناً سفره مردم مانند حالت عادی نخواهد بود. چهبسا تلاش برای عادی نشان دادن شرایط در زمان برقراری تحریمها به فجایعی منجر شود که آلام تحریم را تشدید کند.
در مقابل تحریم چه کار میتوان کرد؟
مروری بر انگیزههای ظاهری کشورهای تحریمکننده، در بررسی بهتر اقدامات ممکن در مقابل تحریم بسیار سودمند است. معمولاً کشورهای تحریمکننده، تقاضاهایی طرح میکنند و کشور هدف را تهدید به اعمال تحریم در صورت عدم برآورده ساختن خواستههای مطرحشده میکنند. در این چارچوب چندین عامل در نتیجه نهایی تاثیر دارد. میزان آسیب وارده به کشور هدف و کشورهای تحریمکننده، اهمیت موضوع مورد مناقشه برای طرفین و میزان خصومت در مسائل دیگر.
در بررسیهای نظری مطابق شهود، هر چه آسیب ناشی از تحریم برای کشور هدف کمتر و برای تحریمکنندگان بیشتر باشد، از احتمال وقوع تحریم کاسته میشود. متغیرهای دیگر بسته به شیوه صورتبندی تحلیل میتوانند اثرات مختلفی بر مساله داشته باشند و از طرفی عمدتاً مرتبط با جنبههای سیاسی و فنی هستند. در نتیجه دو محور اصلی اقتصادی در زمینه جلوگیری از وقوع تحریم، کاهش آسیبپذیری کشور و افزایش آسیب طرف مقابل است. کاهش آسیبپذیری کشور در مقابل تحریم نهتنها خود دارای موضوعیت است و موجب کاهش اثرات سوء تحریمها میشود، احتمال وقوع تحریم را نیز کاهش میدهد، پس اهمیتی مضاعف دارد. از طرفی بسیاری از اصلاحات مرتبط با مقاومسازی اقتصاد در مقابل تحریم، آثار بسیار مثبتی در اقتصاد دارند و موجب بهبود وضعیت و گشوده شدن گرههای متعددی میشوند. شاید برجستهترین مثال در این باب مدیریت صحیح درآمدهای نفتی است. وضعیت نامطلوب فعلی وارد شدن حجم عمده درآمدهای نفتی به بودجه دولت به صورت مستقیم و غیرمستقیم است. در این حالت اگر مشکلی در تحصیل درآمد نفتی ایجاد شود، کسری بودجه شدید موجب اخلال در عملکرد دولت، کسری بودجه و تورم خواهد شد. این آسیبپذیری شدید کشور در مقابل تحریم نفتی اهرمی در دست تحریمکننده خواهد بود و احتمال ترغیب او به استفاده از این ابزار را افزایش خواهد داد. در مقابل به عنوان مثال در صورتی که درآمد نفتی به صندوق ثروت ملی انتقال مییافت و دولت تنها مجاز به استفاده از بهره سرمایهگذاریهای صندوق بود، قطع درآمد نفت آسیب بزرگی به جریان اقتصاد کشور وارد نمیکرد. حال اینکه اصلاح شیوه تخصیص درآمدهای نفتی، علاوه بر سودمندی در مقابل تحریمها، خود موجب ایجاد ثبات اقتصادی، کاهش تورم و گسترش زیرساختها نیز خواهد شد.
جنبه دیگری که برای کاهش احتمال وقوع تحریم ذکر شد، افزایش هزینه کشورهای تحریمکننده است. تجارت گسترده و غیرقابل جبران، سرمایهگذاریهای دیگر کشورها در کشور هدف و مزیتهای علمی و تکنولوژی، از عواملی هستند که تحریم یک کشور را پرهزینه میکنند. این موارد عمدتاً قبل از وقوع تحریم قابل دستیابی هستند. در اینجا میتوانیم مواردی را به مزایای اصلاح تخصیص درآمد نفتی و ایجاد صندوق ثروت ملی بیفزاییم. در دور اول تحریمهای هستهای، تحریمها طوری تنظیم شد تا هر شش ماه ۲۰ درصد از فروش نفت ایران کاهش یابد. به این ترتیب آسیب تحریم کشور برای تحریمکنندگان، با کاهش شوک عرضه نفت و تنظیم قیمت به مرور زمان به حداقل رسید. در صورتی که اگر نفت جزئی از بودجه دولت نبود و امکان تهدید قطع یکباره فروش نفت به صورت معتبر وجود داشت، جهش قیمت نفت و ایجاد مشکلات موقت در بازار جهانی، میتوانست به عنوان آسیبی برای تحریمکنندگان، احتمال اعمال تحریمها را کاهش دهد.
گره تحریم
تفسیر نخست عبارت گره نزدن اقتصاد کشور به مذاکرات، استقلال نسبی اقتصاد کشور و تحریمهاست. دو مقولهای که در این نگاه، برخی از سیاستمداران به سبب منافع شخصی یا جناحی، و احیاناً از سر خیانت یا خباثت آنان را به هم گره میزنند. یا به قولی دیگر عمده مشکلات کشور را ناشی از سوءمدیریت و سهم بسیار کوچکی را حاصل تحریم میدانند. با توجه به مطالب ذکرشده، گرچه عوامل دیگر مانند سیاستهای نادرست تاثیرات بسیار مخربی بر اقتصاد کشور داشته است، نقش تحریم در اوضاع نابسامان کشور بسیار برجسته و غیرقابل انکار است. رفاه مردم به دلایلی که ذکر شد، ناگزیر گره خورده به این موضوع است و متاسفانه سیاستهای نادرستی که بعضاً به نام مقابله با تحریم دنبال شدهاند به کورتر شدن این گره دامن زدهاند. دغدغه مردم در این باره نه محصول القای رسانهای و تاکید سیاستمداران، بلکه نتیجه تجربه پیشین و آگاهی از شرایط فعلی است و در نتیجه با بیاعتنایی به مذاکرات یا سخن نگفتن و کاهش پوشش رسانهای کاسته نمیشود. برداشت دیگر از این جمله گره نزدن اقتصاد کشور به مذاکرات، میتواند متوقف نکردن اصلاحات ضروری در سیاستهای نادرست کشور و انجام اقدامات اصولی در کاهش تاثیرات سوءتحریمها و مدیریت آسیب ناشی از آنان باشد. در این رویکرد ضمن پذیرش مشکل آثار نامطلوب آن بر اقتصاد و تلاش سیاسی و فنی برای حل آن، سیاستهایی در پیش گرفته میشود که در راستای مقاومسازی کشور در مقابل تحریم و کاهش آثار آن بهخصوص برای اقشار آسیبپذیر جامعه باشد. روش مناسب برای کاهش نگرانی مردم از تحریمها اتخاذ چنین رویکردی است. راهی که در آن دغدغه مردم با آگاهی از مسوولیتپذیری و عملکرد مثبت سیاستمداران و با مشاهده اثرات مثبت حاصل از آن کاهش مییابد.